همکار معصوم و سکسی

1397/12/20

سلام خدمت تمام دوستان عزیز شهوانی ، یه خاطره جذاب از دوران سرکار رفتنمون براتون میخوام تعریف کنم که کاملا عین واقعیت هستش ، بدون هیچ گونه بزرگنمایی
تازه برای پیدا کردن کار و شغل مناسب راهی تهران شدم ، وضع مالی پدرم مناسب بود و برام یه واحد آپارتمان تو یکی از محله های تهران رهن کرد ، البته اینو بگم که من پسری بود که بعد از فارغ التحصیلی شدیدا دنبال مستقل شدن بودم ، و از اینکه داشتم وارد مرحله ی تازه ایی از زندگی میشدم مسرور و سرخوش . القصه من اومدم تهران و ساکن شدم ، به هر زور و بدبختی بود با پارتی یکی از فامیلامون وارد که شرکت خوب شدم و مشغول به کار . اویل خیلی فاز پیشرفت و یادگیری داشتم و خیلی زود کارمو میتونستم به بهترین نحوه ممکن انجام بدم و بتونم درآمد خوبم کسب کنم . چند ماهی گذشت و تونستم یه ماشین با پس انداز و وام تهیه کنم ، انگار کل دنیا رو بهم داده بودن و خانواده بهم افتخار میکردن ، تعریف از خود نباشه باشگاهمو میرفتم ، لباس شیک تنم میکردم و ارشدم قبول شدم . یکی از دخترای همکارم اسمش پگاه بود ، دهن سرویس بدن روفرمی داشت و کم سن و سال بود . تازه درسش تموم شده بود و داشت کارآموزی میکرد که بعدا بتونه یه جایی دیگه با درآمد استخدام شه . پگاه خانوم رمانتیک و سکسی تشریف داشتن در عین حال با قیافه ایی مظلوم و بچه گونه . هیکلش درشت بود و همش سینه هاشو با شالش میپوشوند ، پوست سفید و صورتش خیلی با نمک و تقریبا خوشگل بود . از شانس گند من با یه دختر کوتوله و جوش جوشی هم اتاقی بودم و از صبح تا شب عین برج زهرمار جلوم نشسته بود . عین دختر زشته هرجایی من میرفتم عین کنه دنبالم بود و میخواست مثلا باهاش راحت باشم و تو اکیپ دخترای شرکت بگه که من با فلانی اوکیم ، حالا فاز بین خود دختراس که واسه هم خط و نشون میکشن …منم اصلا به تخمم حسابش نمیکردم و خیلی حسودی میکرد و یه جاهایی کم کم زیرآب زنی میکرد . در طول روز یه ساعتی هایی بچه استراحت میکردن و این همکار زشت ما میخوابید روی میز کارش … منم سرم به کارم بود و هندزفری داشتم و آهنگ گوش میدادم ، تا اینکه سر و کله پگاه خانوم کم کم تو این ساعتا پیدا میشد و به ما سر میزد ، منم تا اونجایی که میشد باهاش گرم و صمیمی رفتار میکردم تا جذبش کنم . بعد از یه مدت پگاه صندلی میاورد و کنار میزم مینشست و کارمون نگاه میکرد چون میخواست یاد بگیره . خلاصه رابطه مون خیلی خوب شد و شماره دادیم بهم کم کم که مشکلاتشو بعضی وقتا هم وقتایی تو خونه تنهایی تمرین میکنه ازم بپرسه ، این بابی شد به شروع رابطه مون و چت کردنای طولانی مدت … تا اینکه یه روز چند روز تعطیلات داشتیم و همه همکارامون رفته بود مسافرت و آخر وقت داشتم کارامو جمع و جور میکردم که برم ، دیدم پگاه اومد تو اتاق کارم ، منم دلم خیلی خوشحال شدم انگار تو دلم قند آب کردن ، گفت که چندتا مشکل دارم و از این کسشعرا … میدونست که منم میخوام باهاش لاس بزنم و راحت باشیم شروع کرد از در و دیوار حرف زدن و درد و دل کردن ، منم داشتم هیکلشو دید میزدم ، بدن گوشتی و بدون شیکم با سینه و باسن درشت و پوست سفید … اصلا حالم داشت خراب میشد اونم فاز راحتی گرفته بود و داشت از تنهایی میگفت ، دیدم با کاغذ روی میز یه گل کاغذی درست کرده و بهم گفت چطوره ؟ منم ذوق زده گفتم عالیه ، چه با سلیقه …بهم گفت واسه تو ساختم ، منم مثلا فری مایندم دستشو لمس کردم و گفتم دستت درد نکنه سورپرایز شدم پگاه … دیدم صورتش گل انداخته و خجالت کشید ولی دوتا دستش تو دستم بود … انگار جفتمون دلمون میخواست ولی روشو نداشتیم … یه لحظه صدا اومد که بچه ها شما هنوزم اینجایین ، همکارمون بود که میخواست کارت بزنه و بره …با نگاهش فهموند که تنها تو شرکت نباشید و برین دیگه … پگاه پاشد و از اتاقم رفت بیرون ، منم رفتم آشپزخونه شرکت که ظرف غذامو بردارم دیدم کیفشو انداخته و میخواد ظرف غذاشو برداره ، از حرکات و حالاتش میشد فهمید حشری شده و داره آمار میده ، خم شد یهو که مثلا دارم ظرفمو برمیدارم منم سریع رد شدم و دستمو به طوریکه نتونه ناراحت شه ولی بگیره منظور چیه به باسنش مالیدم ، هیچی نگفت ولی تو چشمام یه لحظه زل زد و لبخند و خداحافظی کرد . منم ریسک نکردم و ادامه ندادم چون اگه یه درصد حدسم اشتباه بود به فاک عظما رفته بودم . چند روز تعطیلات کمتر پیام دادیم و گذشت … تا اینکه قرارشد بهش یه فایل کاری بدم و گفتم بیا خونه مون تا واست بریزم تو هاردت ، البته حجم فایل بالا بود و یه نیم ساعتی کار داشت . قبول نمیکرد که بیاد خونه چون میدونست مجردم ، منم خیلی مودبانه و رسمی بهش میگفتم که تشریف بیارین بالا ، اینجوری اذیت میشین دم و در اینا ، ولی قبول نکرد که بیاد . فقط بهش فهموندم که دوست دارم ببرمش خونه و اونم کاملا فهمیده بود داستان چیه …خلاصه اومد ، وای عجب جیگری شده بود با تریپ بیرون ، استایل بدنی فوق العاده ، با تریپ کاملا به روز و کامل . شلوار جین زاپ دار و کوتاه ، ساق پای تراشیده و سفید با کفش بندی و ناخن های مانیکور و پدی کور شده و لاک خورده ، اینقدر سکسی و جذاب بود که برق سرم پریده بود و نشناختم ، دیوس مانتو جلو باز پوشیده بود با یه تاپ سکسی و سینه های درشت ، ولی اصلا چیزی معلوم نبود چون شالش خیلی بلند بود و کل جلوشو پوشونده بود . منم هول کرده بودم و اونم داشت فقط بهم میخندید و مسخره میکرد ، بهش گفتم پگاه تو منو کشتی به مولا … خندید و گفت بچه پر رو … دوباره تعارف کردم بیاد بریم بالا تو خونه ، دیدم که راغب نیست اصلا اصرار نکردم چون تجربه ثابت کرده کسیکه تا دم در خونه میاد خودت بعدام به راحتی تو خونه م میاد . خلاصه کار منو پگاه خانوم سکسی به بیرون رفتن کشید و دیگه راحت دستمو میگرفت و بوس لپی میداد بهم و بغلم میکرد . منم آرووم آرووم دستمو هرجایی میبردم ولمسش میکردم . تا اینکه یه شبی رفتیم سمت فشم و یه جایی کنار زدم ، تاریک بود کنار یه رستوران کنار جاده ایی ، اولین بار یه لب خیلی رومانتیک بهم داد و تقریبا پنج دقیقه ادامه دار بود طوریکه تمام صورتم ژرلبی شده بود و ژرلب رو صورتش پخش شده بود از بس نرم و داغ بود که کیرم کاملا شق بود و نوک کیرم خیس شده بود ، اونم معلوم بود که اوضاع ش از من بدتره و چشماش میرفت و نفس عمیق میکشید ، دوباره لب تو لب شدیم دستمو آرووم تکون دادم و یواش یواش بردم سمت سینه هاش … دستمو بردم زیر شالش از زیر سینه ی سمت چپ شو تو دستم حس کردم ، وای وای سینه نرم و گرم و درشتش داشت دیوونه م میکرد ، سایزشون راحت ۸۵ بود و خوش فرم و ایستاده بود با نوک کوچیک و کمرنگ ولی نوکشون قلمبه بود …زیاد تابلو بازی در نیاوردم و فقط مالیدم سینه های نازشو و لب گرفتیم ولی دیگه کاملا و علنی بهش ثابت کردم که میخوام باهات سکس داشته باشم . خیلی شب و خاصی شد و بهمون واقعا خوش گذشت . این داستان تو محیط اصلا رو دوتامون اثری نذاشته بود و اصلا خارج از عرف رفتار نمیکردیم چون واسه دوتامون بد میشد . دیگه منتظر یه سکس حسابی با پگاه خانوم بودم تا اینکه چراغ سبز نشون داد و قرار شد یه روز جمعه به بهونه ی الکی از خونه بزنه بیرون و تا عصرش پیش همدیگه باشیم . هماهنگی هارو انجام دادیم و شب قبلش کاملا سکس چت کردیم و حتی درمورد فردا باهام صحبت کردیم ، بهم گفت که من دخترم و هزارتا آرزو دارم و نمیخوام بجز شوهرم کسی بکارتمو برداره ، منم منطقی قبول کردم و گفتم دوست دارم بهمون خوش بگذره و حال کنیم و اصلا برام مهم نیست که بذارم توش … میدونستم که خیلیا تو کف هیکل پگاه هستن و همین که بخورمش و لاپایی باهاش برم واقعا واسم عالیه . تو تلگرام یهو واسم یه عکس شورت و سوتین ست طوسی توری و یه مشکی فرستاد که روی تختخوابش چیده بود ، بهم گفت که کدوم دوست دارم ؟ منم کیرم شق شد دوباره و داشتم با لذت نگاهشو میکردم و دست به کیر ، گفتم مشکی رو تنت کن عزیزدلم … پگاه م قبول کرد ولی اصلا عکس از بدنش ارسال نمیکرد منم اصلا اصرار نمیکردم . اون شب خدا میدونه چطور گذشت تا ساعت ۴ صبح از هیجان خوابم نبرد و بالاخره ساعت ۸ صبح پیام داد که من راه افتادم عزیزم … منم پا شدم یه دوش گرفتم ، خونه رو مرتب کردم و یه صبحونه ی سبک خوردم و یه آهنگ ملایم پلی کردم . پگاه سکسی رسید دم در و زودی اومد تو واحد من و منم در رو قفل کردم . یه لحظه تمام این اتفاق های قشنگ از جلو چشمام رد شد و باورم نمیشد که پگاه الان تو خونه ی منه برای سکس !!! یه لبخند زدیم و لب رو ازش گرفتم … همونجوری با لب بردمش تو اتاق خواب و محکمتر میبوسیدمش ، شالشو در آوردم ، مانتوشو ، کیفشو پرت کردم یه سمت اتاق خواب ، اونم حرفه ایی همراهی میکرد و تی شرت و شلوارمو درآورد ، کیرم از زیر شورت شق شده و تابلو زده بیرون نگاش کرد و لبخند زد ، منو یه هول ریز داد یه یعنی دراز بکش ، یه حرفش گوش دادم ، آرووم شلوار جینشو در آورد وای یه داف سفید و ناز با باسن درشت و گوشتی و کص قلمبه و کمر باریک و بدون چربی اضافه و سینه های درشت با موهای بلند و نرم که معلوم بود خیلی بهشون رسیدگی میکنه و پوست بدن بدون حتی یه نقطه ، کاملا صاف و صیقلی ، جلوم ایستاده . لپای صورتش گل انداخته بود و پوست بی نقص و سفیدش قرمز شده بود . صورتش خیلی ناز و نمکی و ظریف بود با لبای برجسته و دندونای مرتب و سفید . بوی تنش گرم و شیرین بود نمیدونم چه ادکلنی بود ولی خیلی شهوت زا بود . آرووم شورتمو درآوردم و کیر شیو شدمو تو دستم گرفتم و یه تکونی دادم ، دیدم پگاه گفتم جووون ، آرووم زبونشو کشید رو کلاهک کیرم ، چشمامو بستم و رفتم تو فضا ، دهنش داغ و نرم بود که دوسداشتم تو دهنش ارضا بشم ، چندتا ساک حرفه ایی زد و کلاهک کیرمو میک میزد ، دوباره زبونشو از پایین ساقه ی کیرم میکشید تا سر کیرم و دوباره لیسشون میزد … دستمو بردم و سینه های انداختم بیرون عجب سینه هایی سفید و سفت و خوش فرم ، کیرمو بین سینه هاش گذاشت و بالا و پایین میکرد ، واقعا دیگه تو فضا بودم ، اونم تشنه ی سکس و کیر بود و نفس نفس میزد . آوردمش بالا و سینه هاشو به دهن گرفتم و فقط لیسشون میزدم ، گاز ریز از ممه هاش میگرفتم و اونم یه جیغ ریز میزد ، اینقدر لیسشون زدم گله گله قرمز شده بودن ، سینه هاش ظریف و نرم در عین حال سفید و خوشگل ، رگ های زیر پوست سینه هاش معلوم بود با نوک کمرنگ و قلمبه و کوچیک … دیدم بهم میگه واسم بخورررر ، کونشو سمتم قمبل کرد و شورت توری مشکی رو از پاش کندم ، آب کص ش عین آدامس روی شورتش کش اومد و یه تیکه از شورتش خیس شده بود ، بوی کص ش عین بوی زندگی بود … زبونمو انداختم تو کصش فقط میخوردمش ، اونم آی آی راه انداخته بود ، کسش خیلی کوچیک بود سوراخش و معلوم بود دست نخورده س ، آبش زیاد و شد و صدای خوبی از لیس زدنش ایجاد میشد و هر دومو حشری تر میکرد جفتمون آمپر چسبونده بودیم و تو حال و هوای دیگه ایی بودیم . گفتم بیا رو کیرم بشین و لای چوچولتو باز کن ، بشین روش . وای یه هیولای سکسی رو کیرم نشسته بود با بدن تمیز و تراش خورده ، فقط قربون کص و کونو و سینه ها میرفتم . با کسش نشست رو کیرم و حواسم بود داخل نکنم ، چوچوله داغش به کلاهک کیر برخورد میکرد و پیشاب کیرم جاری شد ، با اب کص پگاه قاطی شد و یه صدای خوبی وقتیکه بالا و پایین میکرد تولید میکرد ، با دستم سینه های گرفته بودم و لب تو لب م بودیم ، انگار کل دنیارو بهم داده بودن ، کیرم کلفتو آبداره و تقریبا درازم هستش ، کصش به کیر سفت م میخورد آب بیشتری ترشح میکرد و صداهای پگاه جونم بلندتر شده بود ، دیدم چشماشو بسته و داره ناله میکنه و سینه هاش بالا و پایین میشه ، کیرم تو یه جای داغ و لزج میرفت و میومد و انگار دنیا تو نوک کلاهک کیرم جمع شده … پگاه جونم زیر لب میگفت منو بکن ، کصمو بکن ، زودتر بکن ، سریع تر … منم در حال انزال بودم و آب کیرمو حس میکردم که داره میاد نوک کیرم … محکم گرفتمش و تندتر بالاو پایینش میکردم ، یهو یه جیغ کشید و بیحال شد ، منم همزمان آبم با فشار پاشیدم رو کص نازش و بیحال افتادم کنارش .

نوشته: ناتو


👍 19
👎 5
65318 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

753609
2019-03-11 21:24:22 +0330 +0330

وجدانا دستت رو بردی زیر شالش
فکر کنم اینجای قصه دستت تو شورتت بود و در حال جق زدن بودی کلک
پدرت وضع مالی خوبی داشت خونه برات رهن کرده تهران بعد رفتی شرکت با حقوق اداره کاری مثلا برای ماهی یک و دویست یا کمی بیشتر !
کی قبول شدی کارشناسی ارشد ؟

3 ❤️

753634
2019-03-11 22:00:05 +0330 +0330

القصه ؟؟؟؟ الننه کسه

1 ❤️

753646
2019-03-11 22:17:00 +0330 +0330

ابدارچی شرکت قزوینیها بودی اینقدر پرسنل نوبتی بهت درس خصوصی دادن فوق قبول شدی!! پایان!! ?

4 ❤️

753705
2019-03-12 05:58:28 +0330 +0330

باز ی جقی حماسه افرید کونی جقی میخواستی مستقل شی بابات برات خونه رهن کرد . کون گلابی میخواستی داستان بنویسی دستتو از تو شورتت درار م کمتر کص ببافی

1 ❤️

753734
2019-03-12 10:32:15 +0330 +0330

وجدانی چرا میاید تهران خستمون کردید گمشین شهرای خودتون بابا اه اه

2 ❤️

753748
2019-03-12 12:19:02 +0330 +0330

خوبه شدیدا دنبال مستقل شدن بودی!!!
خونه رو بابات برات گرفت
کارم که یکی دیگه جور کرد
هنر کردی مستقلا یکی رو کردی!
البته اگه توهمات ذهن مجلوقت نباشه

0 ❤️

753777
2019-03-12 15:53:48 +0330 +0330

بااین داستانا فهمیدم دیگه وسط شرکت جلو همه میکشید پایین
بابا این چ وضعیه.همه چی توش گندزده شده

1 ❤️

753798
2019-03-12 19:26:26 +0330 +0330

خب خوش بحالت جالب بود

0 ❤️

753800
2019-03-12 19:48:43 +0330 +0330

مهتاب عشق و مهتی کون طلا و طاها , خیلی عقده ایی و کثیف هستین , کیرم تو کونتون یه بار شد بعد داستان یه نفر گوه زیادی نخورین ؟؟؟

0 ❤️

753805
2019-03-12 20:33:17 +0330 +0330

آخه چی بگم بهت
کیر پدر ژپتو تو دهنت

0 ❤️

753965
2019-03-13 13:50:41 +0330 +0330

خوشم نیومد یکم سخت بود باور کردنش

0 ❤️

753986
2019-03-13 18:15:06 +0330 +0330

چه جالب هردوتاشون باهم جیغ میکشن ارضا میشن

0 ❤️

756323
2019-03-25 02:47:54 +0430 +0430
NA

حداقل دستو دراررر

0 ❤️

758687
2019-04-05 03:06:20 +0430 +0430

نگارش خوب غلط املایی متوسط رو به زیاد باور پذیری متوسط از ده بخوام نمره بدم شیش

0 ❤️