هوس تو نگاه اول (۱)

1402/01/25

سلام دوستان
داستانی ک میخام بگم برمیگرده ب ۲ سال پیش یعنی ۱۴۰۰
اسمم امیره و الان ۱۹ سالمه اسم مامانم الهام و ۳۹سالشه تک فرزندم و بابام همیشه با دوستاش بیرونه و تو کار ساختمون سازیه خیلی وقتا تا صبح نمیاد خونه یادمه اوایل با مامانم خیلی دعوا میکردن سر این موضوع ولی کم کم عادی شود.
ساکن سعادت اباد تهرانیم و وضع مالیمونم خوبه
از مامانم بگم ی زن خوشگل با قد تقریبا ۱۷۰ ممه های ۷۵ پوست سفید و موهای بلند تا کمرش خودمم قدم ۱۸۹ عه و ورزشکارم هیکلمم مورد پسنده زیاد سرتونو درد نیارم میریم سراغ داستان:

ی روز معمولی بابام رفته بود بیرون قهوه بخوره منم با یکی دوتا دوستام میخاستم برم بیرون نگا ساعت کردم ۹ بود مامانم اومد رفت حموم منم پشت در حموم داشتم موهامو درست میکردم یهو در ی زره باز شد چون مامانم تازه رفته بود داخل نمیدونستم ک لخته صدام زد
_امیررررر
سرمو کشیدم داخل اومدم بگم جونم دیدم لخته ممه هاشو دیدم فقط سریع کشیدم اون ور گفتم جونم مامان سریع رفت تو و درو بست همیشه راحت بود توخونه با تاپ و شلوار میگشت ولی فک کنم جا خورد منم جا خورده بودم چیزی نگفت اومدم برم خدافظی کردم و اونم گف مراقب باش و رفتم بیرون.
واس ناهار زنگ زد گفت نمیای مگه گفتم ن با بچه ها بیرون میخورم گف باشه قط کرد.
این ماجرا گذشت تا شبش رفتم خونه عادی برخورد کرد منم همونجور بابام خونه بود برخلاف عادت همیشگیش سلام کردم رفتم تو اتاق داشتم گیم بازی میکردم ی ساعتی گذشته بود مامانم اومد تو
_امیر جون مامانم میوه پوست کندم برات بیا بخور
+چشم مامانم اومدم
رفتم داخل اشپز خونه
+بابا کو پس اومدم خونه بود
_مث همیشه گوشیش زنگ خورد رفت
+کی میاد
_ملووم نیس ولی تا نصو شب نمیاد
+اها باشه! مامان امرو تو حموم صدام زدی چت بود
_میخاستم برام حوله بیاری
چیزی نگفتم رفتم فلش زدم ب تلوزیون فیلم بیینم از اون موقع بود ک با دید شهوتی ب مامانم نگا میکردم.
چن روز گذشته بود ک میخاستم فلش بزنم فیلم ببینم هرچی گشتم نبود میخاسم گوشیم وصل کنم ب تلوزیون دیه چاره ای نبود رفتم چک کردم باید هم تلوزیون هم گوشیمو وصل میکردم ب ی وایفای گوشی مامانم ازش گرفتم ک درستش کنم دیدم ی اسمس اومد براش ی رضا نامی بود پیام داده بود سلام عسلم خوبی تعجب کردم گوشیش دادم
+مامان اسمس اومده برات
تا گوشیو دید سرخ شد فک کنم جوابشم نداد اومد پیشم گفت باید حرف بزنیم گفتم باشه رفتیم رو مبل نشستیم
_باباتو ک میشناسی هیچ وقت نیس منم ی سری نیازایی دارم خوب
+سکوت
_ناراحتی از دستم
+گفتم این یارو کیه
_اشنا نیس
+خوب تعریف کن
_چیو؟!
+چطوری اشنا شدی ا کی تا حالا
اولاش داش میپیچوند بعدش دیه راضی شد و تعریف کرد
-مغازع داره شورت و سوتینو اینا رفتع بودم خرید فروشندش نبود گفت اگه عجله داری ب خودم بگو برات بیارم منم سفارشام خیلی سکسی بود آورد برام منم گفتم نمیدونم اندازه میشع یا ن کلی بام لاس زد رفتم پرو کنم دیدم در میزنن گفتم بله رضا بود گفت خوبه گفتم آره شروع کرد اسرار کردن بزار ببینم و اینا منم ازش خشم اومده بود درو باز کردم اصلا ب صورتم نگا نمیکرد فقط پایینو بعد گفت عالی شدی خشبحال اونی ک براش میپوشی و خندیدیم بعد ک خاستیم حساب کنیم ازم پول نگرف دوتا تیکه هم خدش داد بم گف اینم هدیس شمارشم داد بم و دیه کمکم شرو شد
اصلا تو چهره مامانم احساس پشیمونی ندیدم یهو بابام اومد تو گفت چخبره مادر پسری اختلات میکنین مامانم گفت اره داریم راجب ورزشش حرف میزنیم بابام رف اب بخوره ب مامانم گفتم بین خودمون میمونه و بعدا حرف میزنم بعد چن ساعت بابام رفت مامانم داشت ظرف میشست اروم رفتم پیشش گفتم خشبحالش گفت کی گفتم رضا . بابا زد زیر خنده چرا؟
+اخه تو اون لباس خشگلا دیدنت وووو…
_حرفمو قطع کرد میخای ببینی؟
+چرا ک ن
رفت تو اتاقش
_ نیا تا بگم
چن دیقه گذشته بود
_بیا تو
رفتم دیدمش پاهاش تراشیدع خوشگل شورت و سوتین قرمز توری چرخ زد گفت چطورع امیر اقا دوس داری مورد پسنده گفتم عالیه
رفتم جلوش اروم دستمو بردم رو ممه هاش نکوشو گرفتم گفت بزار بعد بابات میادا گوشم بدهکار نبود میمالیدمش گفت پس حالا ک بیخیال نمیشی درست انجام بده سوتینو باز کرد خابید رو تخت رفتم سمتش میخورم ممه هاشو اونم دست بوده بود لا موهام اخ و اوخ میکرد دستم بردم رو کصش داشتم میمالیدم گفت وایسا شورتشو کند کصش مو داشت گفتم چرا نزدی گف رضا گفته بود اینجوری دوس داشت گفتم پاشو رفتیم تو حموم ماشینو برداشتم انگشت کردم تو کصش و موهاشو زدم یهو ابو باز کرد یخ زدم گفتم هووفف چیه چته ازار داری و خندید گفت خوب لخشو لباسم در اوردم رفتیم تو وان اب داشت پر میشد کم کم گفتم ساک میزنی برام گوفت هرچی اقا بخاد رفت پایین جا نمیشدیم دوتایی ولی ب سختی داشت میخورد موهاشو میکشیدم اب رسیده بود ب خایه هام بلندش کردم تکیشو دادم ب وان رفتم لاپاهاس کصشو میخوردم ناله میکرد اب رسیده بود ب کصش گفت فقط بخور جوننن سرتو برندار پاشهو حله کرد روسرم منم مث وحشیا میخردم اب اومد بالا کم کم رفتم زیر اب داشتم خفه میشدم سرمو کشید بالا شروع کردیم لب گرفتن همو شستیم خشک کردیم لخت رفتیم بیرون گوشیش برداشتم گفتم ب رضا پیام بده شوهرم فهمیدع بلاکش کن ازین ب بعد خودم نیازتو رفع میکنم انجام داد
رفتیم رو مبل اومد نشست رو کیرم اروم رف تو کصش چشاش خمار بود ناله میکرد داشتم حال میکردم ممشو میمالیدم گفتم داره میاد بعد ۲ دیقه اومد پایین کیرمو کرد دهنش ابمو خورد گفت چ زود اومد گفتم ببخشید روز ۴ بار میکنم ا سکسا بعدمون ک قرص میخورم ینی میداد بم و فانتزیا مامانم ک ارباب برده بود هم میگم براتون اگه خشتون اومد

پایان

نوشته: امیر


👍 17
👎 25
63201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

923236
2023-04-14 00:31:57 +0330 +0330

کسشعرات یک جقی
تو رو جون کص ننت ننویس

0 ❤️

923285
2023-04-14 02:39:24 +0330 +0330

کیر اسب زورو تو کونت

1 ❤️

923299
2023-04-14 04:24:46 +0330 +0330

خیلی داستانت مصنوعی بود خیلیییی

0 ❤️

923312
2023-04-14 07:28:36 +0330 +0330

داستان از این مزخرف تر داریم‌مگه

0 ❤️

923315
2023-04-14 07:32:09 +0330 +0330

به قول دوستمون:
خاطرات یک جقی کصخل کص ندیده که تازه فیلم سوپر دیده
ولی اینا کمه
باید بگیم ی کصخل که حتی تخیلاتشم خرابه

0 ❤️

923349
2023-04-14 11:12:51 +0330 +0330

مرسی قشنگ بود. وقتی ی طرف نیاز اون یکی رو برطرف نکنه رابطه با یکی دیگه طبیعی ترین اتفاق هست

0 ❤️

923416
2023-04-14 20:09:37 +0330 +0330

کسکش بیسواد
چقدر غلط املایی داشتی پفیوز

0 ❤️

923427
2023-04-14 22:38:53 +0330 +0330

عالی

0 ❤️

923428
2023-04-14 22:52:22 +0330 +0330

خیلی روی غلط ننوشتن کار کن و بعد از اون دیگه داستان ننویس

0 ❤️

923458
2023-04-15 01:12:55 +0330 +0330

🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣😭😭😭😭😭😭😭

0 ❤️

923576
2023-04-15 17:43:22 +0330 +0330

الان بگم کص ننت فحشه یا تعریف

0 ❤️

923644
2023-04-16 03:25:53 +0330 +0330

حالا من موندم بااین حجم چرت وپرت گویی وحال بهم زن وپایینشم که همه کامنت ها انتقادکردن ونظرات منفی بود.این لایک ها واسه داستان ازکجا میادبراش

0 ❤️

924376
2023-04-21 12:34:11 +0330 +0330

شروعش خوب بود و داستان میتونست عالی نوشته بشه اما توعه کون قلمبه ریدی توش

0 ❤️