شانس یا مهارت؟ (۱)

1403/01/18

سلام رفقا یکم نمیخوام مقدمه رو طول بدم ولی یکسری نکات اولیه هست که باید خدمتتون بگم.
این داستان واقعیه و اخرش یکم بد بگا میرم ولی خب ارزشش رو داشت
و دوم من اصلا داستان نویس خوبی نیستم ولی خب دوست داشتم که برا یکی تعریف کنم و گفتم که بنویسم بهتره اگر کم کاستی داشت واقعا به بزرگواری خودتون ببخشید.

خب من امیدم ۲۲ سالمه قدم ۱۸۸ وزنم ۷۹ این داستان در مورد خالمه نرگس که ۳۶ سالشه و خاله کوچیکمه که ازدواج نکرده.
داستان از ۱۰ ماه پیش شروع شد تهران هوا صاف بود ساعت ۱۱ ظهر تقریبا بود که داشتم از سرکار میومدم من خداروشکر یه مغازه لوازم الکتریکی بزرگ دارم که خودم فقط توش کار میکنم مغازه رو بسته بودم حال نداشتم شبش اصلا غذا نخورده بودم چهارشنبه هم فلافلی کوچمون بسته بود چون گشاد بودم نرفتم فلافلی دیگه ای 😂 گفتم بزار برم خونه مادر بزرگم خالم و مادر بزرگم تنها زندگی میکنن سر راه کارم بود کلا ۱۰ دقیقه پیاده راه بود داشتم میرفتم رسیدم دم در خونه کلید انداختم تو به بهانه ترسوندن خالم و اینکه یکم اذیتش کنم چیزی دیدم که سر جا خشک شدم خالم داشت واسه پسر همسایشون که ۱۵ سالشه ساک میزد! خالم که وقتی من ۱۸ سالم شد بغلم هم نمیکرد که تحریک نشم! انقدر مواظب از خالم بگم چشای عسلی موهای خرمایی نیمه بلند کون گرد که نسبتا بزرگ بود و اگه لباسم هم می پوشید قشنگ ادم رو آب میکرد ممه های تقریبا ۷۵ رو فرم اصلا شل نیستن قدش ۱۶۹ وزنش رو نمیدونم ولی فکر کنم ۷۰ یا ۸۰ باشه پوست سفید و بدون یک تار مو من از وقتی از سربازی اومدم خیلی شدید بهش حس پیدا کردم وقتی راه میرفت کیرم دوست داشت منفجر بشه خلاصه داشتم فیلم میگرفتم که کسکش آب پسره اومد و ریخت تو دهن خالم خالم هم قورت داد آب پسره رو!
من از یه طرف نقشه های شوم و از یه طرف ناراحتی ساک زدن خالم و هرزه بودنش داشت منو میکشت خلاصه خالم به پسره گفت بدو بدو برو بیرون تا مامانت ندیده به بهانه درس اومده بود [اخه خالم معلمه] رفت منم از دستشویی اومدم بیرون البته دستشویی تو حیاطه خالم مات منو با ترس نگاه میکرد منم گفتم سلام
نرگس: سلام عزیزم از کی تو دستشویی هستی؟
امید: تازه پسره داشت درس میخوند؟
نرگس: خب اااااِ چیز اره اره خاله جان ولش کن بیا تو نهار بخور
امید: باشه خاله
رفتم داخل نهارشون کوکو بود از وقتی نشستم رو میز نهار رو بخورم تا وقتی تموم کردم تو اتاقش بود و در اتاقش بسته بود منم لباس داشتم عوض کردم و رفتم رو مبل و فوتبال گذاشتم تو تلوزیون داشت فوتبال میداد که از اتاقش اومد بیرون دوباره بهم شوک وارد شد آره درست گفتید لباسی که پوشیده بود یه دامن که خم میشد میرسید به پایین زانو هاش یه بلوز یه بلند بود نسبتا ولی چاک سینه هاش معلوم بود یه گردنبند نازک هم پوشیده بود بدون آرایش هم جذاب بود خب حقیقتا من بدجور شق کرده بودم که یهو گفت
نرگس: امید جان عزیزم خوبی ناهار خوشمزه بود؟
امید: اره خاله ممنون مگه میشه خوشمزه نباشه دستپختت
نرگس: الهی فداتشم
امید: نه خدا نکنه ننه جون کجاست؟
نرگس:رفته خونه داییت شیراز
امید: عه کی رفت
نرگس: امروز صبح ساعت۶
امید: چرا نگفتی
نرگس: خودش گفت زود میرم ببینمش بیام لازم نبود بگیم
امید: ولی میگفتی بهتر بود
نرگس: خب دیگه نشد
بعدش رفت تو اتاقش خوابید ساعت ۱ ظهر تقریبا بود منم خوابم میومد ولی دوباره رفتم فیلم خالم رو دیدم تقریبا ۷ دقیقه بود خیلی حشری بودم که یه فکری به سرم زد اونم چه فکری فکری که منو به خالم راحت میرسوند
فردا شبش قرار بود همه خاله هم ۴ با مامانم تا با دایی هام۳ تا بجز داییم علی تو شیراز جمع بشن تا پنج شنبه به یاد پدر بزرگم باشن و یه شامی هم بخاطرش درست کنن و به یادش باشن منم فرصت رو غنیمت دونستم و با خودم گفتم که بهش فیلم رو نشون میدم و بهش میگم که اگه نزاره باهاش سکس کنم فیلمو به بقیه نشون میدم.
شب شده بود من بعد فوتبال ساعت ۲ تقریبا خوابیدم و ساعت ۷ بیدار شدم
خالم با همون لباسا داشت شام میپخت من بیدار شده بودم بهترین وقت واسه عملی کردن نقشه بود پای اجاق بود که با کیر شق شده بعد از خواب که پسرا درک میکنن کیرم رو چسبوندم به کون نرمش وای خدا از پشت شلوار هم رویایی بود
نرگس: عه خاله بیدار شدی
امید: اره غذا چیه؟
خالم بعد اینکه کیرمو حس کرد خودشو یکم جابه جا میکرد ولی بازم من کیرمو میچسبوندم بهش کم کم داشت کلافه میشد که یواش یواش ممه هاشو هم میمالیدم که یهو از کوره در رفت و گفت
نرگس: امید معلوم هست داری چه غلطی میکنی من خالتم اشغال
امید: بودی الان یه جنده اشغالی
بعد شنیدن این کلمه یه چک زیر گوشم زد و گفت
نرگس: وای تو چت شده عوضی به خالت میگی جنده خواب دیدی یا منو دوست دخترت فرض کردی؟
رفتم گوشیم رو اوردم بعد نشون دادن فیلم زد زیر گریه
نرگس: بخدا امید غلط کردم حشری شده بودم گفتم بچه هم از حشریت در بیاد دیگه عمرا همچین گهی بخورم ترو خدا به کسی نشونش نده
امید: معامله میکنی؟
نرگس: هرچی باشه قبوله
امید: خب دیگه باید مال من باشی فقط خودم میکنمت هر وقت خواستم باید بهم کس بدی بکنمت مگر نه فیلم رو به همه داداشات نشون میدم
نرگس: خب من خالتم امید تورو خدا اینو نخواه از من
امید: همینه که هست یا میدی بکنمت هر وقت خواستم یا ابروت به فناس
نرگس: قبوله ولی خیلی اشغالی
نقشم جواب داده بود حالا من شده بودم پادشاه اون شده بود برده
یواش لباشو بوسیدم لباس مزه شیرینی میداد همونطور که لباشو میبوسیدم کونشم میمالیدم کم کم دستم رفت برای کسش خیس شده بود شورت توری مشکی که نازک بود رو در اوردم کیر ۲۰ سانتی داشت له له میکرد برای کس طلایی نرگس حالا من به ارزوم رسیده بودم و نرگس کس طلا مال من بود.
خب دوستان این پارت تموم شد اگه استقبال بشه پارت ۲ هم سریع میزارم فعلا امید.

نوشته: امید


👍 19
👎 28
22401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

978612
2024-04-06 23:23:09 +0330 +0330

خاله واقعا یه چیز دیگه‌ست

1 ❤️

978621
2024-04-06 23:43:42 +0330 +0330

خالی نبند امید خالی بند

0 ❤️

978630
2024-04-07 00:08:38 +0330 +0330

نه استقبال نمیشه حروم زاده بی غیرت ببینم راست میگی دیگه نمیفرستی کونی

1 ❤️

978647
2024-04-07 00:48:44 +0330 +0330

چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده

0 ❤️

978651
2024-04-07 00:54:19 +0330 +0330

اسمت امید بود.
شعار تو قزوین هست که میگن: تا امید هست آرزو چرا؟

0 ❤️

978655
2024-04-07 00:57:52 +0330 +0330

ادمین لطفا نظرسنجی بذار ببین اگه اکثرا موافقن داستانها تک قسمتی بشه هر چند طولانی
یعنی چی هر کی وسطش ول میکنه گروکشی میکنه

1 ❤️

978657
2024-04-07 01:01:02 +0330 +0330

فقط اون چکی که خوردی چطور بود 😂😂😂

0 ❤️

978747
2024-04-07 15:15:52 +0330 +0330

همه حرومزادگی تو یکطرف باز اون کیر ۲۰ سانتی یکطرف ، بابا معدل کل کشور سال قبل ۱۲ تا ۱۴ شد از بس بچه ها پی جلق و … رفتن ، جریان سایز کیر هم تو کشور ۱۲ تا ۱۴ هست ، آخه لامصب همیشه که نباید ۲۰ باشه ، البته تو فانتزی باید ایده‌آل گرا بود و خوب !! ولی تو فانتزی هم بهتر یکم مرام و معرفت بخرج می‌دادی ، تو فهمیدی خاله شهوتی هست درست ، فهمیدی ساک زده درست ، ازش فیلم گرفتی درست ، ولی چرا زور و اجبار ، اونکه خودش میخاره ، نمیشد با یکم محبت و مخ زدن و …
چقدر بدم میاد از زور گویی و گایی ، چون زورکی وارد شدی و حتی امتحانم نکردی همون کیر بیست سانتی حواله خودت امید جان .

0 ❤️

978751
2024-04-07 15:24:42 +0330 +0330

با یه جای داستانت حال کردم که بهش گفتی الان دیگه یه جنده آشغالی.
خوبش کردی تا میتونی بکنش اون جنده رو .
ولی مگه خودت خونه زندگی نداری حرومزاده که خونه ننه جون جندت شبو روز پلاسی

0 ❤️

978761
2024-04-07 16:36:22 +0330 +0330

با فرض واقعی بودنش.
خاله شما از یه پسر ۱۵ ساله سو استفاده کرده.
شما از این صحنه فیلم گرفتی و از خاله خودت اخاذی کردی.
تایتل میشه شانس یا مهارت؟

0 ❤️

978778
2024-04-07 21:16:52 +0330 +0330

فقظ ahmad913919 زیر هر چی داستان هست می نویسه

چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده

از احمد که بگذریم اگر داستانت راست باشه خاله ات درست گفته که خاله اته و زشته و …
بنا بر این ردیف کن ما بکنیمش

0 ❤️

978972
2024-04-09 01:17:46 +0330 +0330

همه چی خوب پیش می رفت ولی باکمر شلت که زرتی کستانت به اخر رسوندی وکیر ۲۰سانتیت ریدی توش .احمق جقی مگه کره خر باشی کیرت ۲۰ سانت باشه دروغگوش اول کون خودت بعد ننت

0 ❤️

978997
2024-04-09 02:34:11 +0330 +0330

کاش اولش میگفتی کیر ۲۰ سانتی تا نمیخوندم

0 ❤️

979002
2024-04-09 02:44:52 +0330 +0330

یالانچی نین دده سینه لعنت

0 ❤️

979364
2024-04-11 19:41:03 +0330 +0330

کس داغ رو باید گائید.
هرکی میخواد باشه.
هر دو راضی، کون لق ناراضی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها