هومن و مامان ساقی

1393/08/10

جریانی که میخوام بگم 7 سال پیش شروع شد اسم من هومن و ساقی مامانم اون موقع من 20 ساله ومامانم 35 سالش بود من از اول مامانمو ساقیجون صدا میکردم ومامان نمی گفتم از وقتی یادم میاد مامان و بابا همیشه با هم دعوا داشتن من بعد از سربازی یک مغازه پوشاک اسپرت فشن تو یکی از مراکز خرید بالا شهر باز کردم البته مغازه مال مامانم هستش . من و مامانم خیلی با هم راحتیم حتی چند بار مارو گرفتن فکر میکردن با هم دوستیم تا اون شب اومدم خونه دیدم دعواشون بالا گرفته ومامان ساکشو ورداشته داره میره منم برای اینک تنها نباشه ودیروقت بود همراش رفتم تمام راه گریه میکرد تا رسیدیم خونه مامانم ( بعد از فوت پدر بزرگم چون مامانم تک فرزند بود خونه مغازه وزمینا وویلا شمال پدر بزرگم بنام مامانم شده بود )

خلاصه رفتیم تو خونه مامان همون جور با لباس دراز کشید رو کاناپه منم لباسامو عوض کردم اومدم پیش مامان دلداری دادن یک لیوان شربت خنک درست کردم نشوندمش دادم بخوره شال واز سرش ورداشتم دکمه های مانتوشو بازکردم اروم دراوردم دیدم داره چورت میزنه گفتم: ساقیجون پاشو بریم روی تختخواب اونجا راحت بخواب اومد بلند بشه نتونست بغلش کردم بردم روتخت دکمه شلوارشو باز کردم زیپشو کشیدم پایین واز پهلواش گرفتم شلوارو در بیارم خودشو داد بالا منم سری دراوردم . چراغو روشن کردم از تو ساکش دامنشو ورداشتم یک دفع مامانو با یدونه تاپ وشورت تور زرد دیدم خوابه خواب ( پاهای کشیده صاف وسفید بدن لاغربدون چربی اضافی سینهها گرد ) اروم از پایین پاهاش دست کشیدم تا رو ناش روشورتش تاپ از رو شیکمش رفته بود بالاتر چندتا بوس کوچولو از شیکمو از رو شورت بالا کس وچوچوله کردم وپتو کشیدم روش واونور تخت خوابیدم ( تختخواب دونفره ) دمدمای صبح مامان سردش شده بود اومد چسبید به من کامل تو بغلم منم بغلش کردم نصف بدنش رو من بود صبح بیدار شدم دیدم تو بغلمه ودستش زیر تیشرتم با موهای سینم بازی میکنه نیگام کرد منم پیشونیشو بوسیدم با شوخی گفت دختر مردمو لخت بغل گرفتی کاری هم دیشب کردی باهاش ؟ دوباره بوسیدمش خودشو محکم چسبوند به منو سرشو گذاشت رو سینم دستشو اورد پایین برد رو کیرم یفشار داد که اخم درومد گفت: چیه اروم بود که گفتم: نکن ساقی جون زشته گفت: منو دیشب تا حالا لخت کردی بغلم کردی مالوندی زشت نبوده من کیرتو اروم میمالم زشته اره ؟ دوباره فشارداد که اخ رفت هوا دستشو کرد تو شرتم وشروع کرد مالیدن کیرم یدفع با چشمای با تعجب نیگام کرد گفت: چرا اینقد بلندوکلفته بیچاره دوست دخترات . من هنوز تو شک فشارش بودم تا اومدم چیزی بگم سرشو برد زیر پتو کیرمو دراورد سرشو کرد تو دهنش صدا ملچ ملوچش بلند شد گفتم:نکن ساقی جون خوب نیست از همون زیر گفت: اتفاقا خیلی خوبه گفتم: بده گفت: عالیه با دست سرشو گرفتم بیارم بالا اروم کیرمو گاز گرفت اخ واوفم دراومد دستمو گذاشت رو سینش گفت: بیکاری منو بمال یزره سر شونه هاشو پشتشو ماساژ دادم دیدم ابم داره میاد گفتم : ساقیجون بسه فهمید تند تند میخورد با دست میمالید ابم با فشار پاشید تو دهنش ولی ولکن نبود تاکیرم شل شد سرشو اورد بالا گفت : ابت شیرین وزیاده داشتم خفه میشدم دوباره بغلم کرد دستش ودوباره کرد تو شرتم گفتم : ساقی حالت خوبه تو چشماش شیتونی میبارید گفت : دیشب با من چیکار کردی راستشو بگو تا ولت کنم گفتم: هیچی باورکن گفت : میخوای دوباره فشار بدم گفتم : نه نه باشه میگم خندید گفت : خوب . تمام جریانو گفتم گفت خوب بودم ؟ حال کردی ؟ دیدی چی تا صبح تو بغل گرفتی ؟ برو حالشو ببر سرشو اورد بالا لبمو بوسید گفت : پاشو خیلی کار داریم رفتم حموم زیر دوش بودم دیدم درو باز کرد اومد تو سری دستمو گرفتم جلو کیرم خندید گفت: چیو قایم میکنی تا حالا داشتم میمالیدم ومیخوردم شیکمم پر شده از اب کیرت گفتم : ساقی جون عزیزم خوب نیست یک نفر بفهمه ابرومون میره گفت: مگه بجز منو تو کسی اینجا هستش یا میخوایم بکسی بگیم ؟ گفتم : نه ولی تو مامانمی گفت: تا حالا چند بار به من گفتی مامان ؟ یا من از کارای تو بیخبرم وتو ازکارای من . ما که مثل دوتا دوستیم نیستیم ؟ تو هم دیگه دوسم نداری بغض کرد چشماش پراشک شد سری بغلش کردم گفتم : غلط کردم دوست دارم هیچ موقع هم تنهات نمیزارم مگه دیشب یا تا حالا ولت کردم هرچیزیم بین تو بابا بشه من با توم عزیزم خوب گریه نکن ونازش کردم البته بیشتر میمالیدم سرشو اوردم بالا گوشه لبشو بوسیدم دوباره خندید ولی کامل خیس شده بود یدونه تاپ با شرت تنش بود محکم بخودم فشارش دادم که یک اخ کوچولو گفت با خودم بردمش زیر دوش تو بغلم بیرون نمی اومد گفتم: لباسات خیس شدن گفت:توکه همشو دیشب دراوردی بقیشو هم خودت در بیار تاپو سوتینو دراوردم شروع کردم دست روبدنش کشیدن گفت:شورتم مونده گفتم: اون نه گفت:باشه خودمونوشستیم اومدیم بیرون. بعد از چند روز بابا ومامان از هم جدا شدن وقرار شد من با مامان زندگی کنم منو مامان تصمیم گرفتیم برای زندگی بریم شمال تو ویلا مامان . منم مغازه رواجاره دادم ورفتیم شمال .

شب اول تو اتاق بغل هم خوابیده بودیم اومد تو بغلم تا بغلش کردم دیدم لخت کامل دست کشیدم رو کمروکونش دیدم نرم وگرمه گفت: نمیخای لباستو در بیاری گفتم: دوباره شیتون شدی ؟ توچشماش شهوت برق میزد تیشرتو شلوارمو دراوردم گفت: شورت گفتم: نه گفت: اصل کاریو میخام بعد شورتمو خودش دراورد گفت: اینجا نکسیه نه میبینه راحتیم کیرمو کمی با دست مالید بعدش کرد تو دهنش ساک میزد حرفه ای دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم خوابوندمش ی لب گرفتم حدود 5 دقیقه با دستام سینهو بدنشو میمالیدم ولی به کسش دست نمیزدم اومدم سینهرو خوردم تا رسیدم بالا کس پاهاشو کامل باز کرد دست کشیدم روی روناش گفتم: مطمئنی ؟ گفت: اره از همیشه مطمئنترم سر زبونمو زدم بالای کس رو چوچوله اه واوه مامان دراومد با دستاش سرمو فشار داد رو کسش شاید یک ربع کسشو خوردم واول با یک انگشت بعد دو انگشتی میکردم تو کسش ومیخوردم صداش کامل بلند شده بود کسش خیس خیس تا سرمو اوردم بالا گفت: هومن بکن بکن کسمو بکن کیر میخام گفتم: الان میخای بدش پشیمون میشی گفت نه برای همیشه میخام بکنیم باهام حال کنی همیشه میخاستم فقط ببخشید هومن جون کسم پرده نداره ولی تقریبا اکبنده ,کیرمو مالیدم رو کسش یه اهی کشید که منم دیونه کرد اروم سرکیرو گذاشتم دم کسش یک لحظه چشم تو چشم شدیم عشق وشهوت ودوست داشتنو دیدم تا ته کیرمو کردم تو کسش البته اروم اروم تا تخمام چسبید محکم بغلم کرد گفت: یه لحظه نزن تا کسم جا باز کنه خودشو شل کرد گفت: اخ خ خ خ جرم دادی پاره شدم چه کیری داری منم اروم اروم تلمبه زدم تا کسش باز بشه اینقدر کسش تنگ بود انگار تازه پرهاشو زدم کیرو دراوردم مالیدم رو کسش تا ابم دیرتر بیاد یه لب ازش گرفتم گفت: چطوره ؟ گفتم عالی بیست گفت مال خودت کل بدنم مالتو خودت لذتشو ببر همیشه من دیگه مال توم باشه ؟ گفتم: من سیراوری ندارم میترسم کم بیاری ؟ گفت: نترس تا اخرش باهاتم فقط باهام حال کن منو بکن که عاشق خودتو کیرتم . کیرو کردم تو کسش گفتم: ساقیجون خوبه درد نداری اذیت نمیشی گفت:نه همینه دوست دارم جرم بده یه مقدار تلمبه زدم گفتم ساقیجون میخوام کونتو بکنم با حالت التماس گفت: نه خواهش میکنم درد داره تا حالا از کون ندادم میترسم پاره میشم گفتم:نترس امادش میکنم بدشم اروم میکنمت نمیزارم اذیت بشی عزیزم بوسش کردم گفت: باشه برای اینک بدونی چقدر دوست دارم وبهت اطمینان بیا من اماده ام سری چرخید کونشو داد طرفم کونشو کمی خوردم با انگشت ماساژ دادم اروم با انگشت کردم تو کونش ودر وتو میکردم بد دو انگشتی مرتب سوراخ کونشو خیس میکردم بهش گفتم: حالا امادس گفت: کیرت خیلی کلفت وبلنده اروم باشه؟ بوسش کردم گفتم : مطمئن باش فقط خودتو شل کن دردت نیاد . سرکیر وگذاشتم ور سوراخ کونش اروم اروم دادم تو کونش تا تخمام جارفت دو دقیقه نگه داشتم تا ماهیچه های کونش عادت کنه بدش اروم شروع کردم تلمبه زدن گفت:هومن پاره شدم دارم میمیرم بسه کسوکونم یکی شد اخ اخ اخ داشت اینارو میگفت یکدفه اروم شد با دست کسشو میمالیدم گفت: هومن جون اره داری خوب میزنی فقط محکم نزن ته کونم گفتم:میخام ابمو بریزم تو کونت اشکال نداره گفت: نه بریز ولی باید باز از کس بکنیم باشه ؟ گفتم: حتما امشب تا صبح باهات کار دارم عزیزم . تلمبه هامو تند تر کردم وقتی داشت ابم میومد کیرو تا ته کردم تو کونش هم ابمو خالی کردم یزره صبر کردم بدش کیرمو دراوردم خوابیدم پهلوش گفتم: چطور بود ؟ گفت: عالی بود مرسی ولی کم بود من بازم میخوام . لباشو بوسیدم یعنی خوردم بغلش کردم دستشو برد کیرمو گرفت نازش کردم گفتم:باشه میکنمت باهات حال میکنم میخورمت تا سیر بشی خوبه ؟ گفت: اره همینو میخام گفتم: ساقیجون تو که اینقدر شهوتی هستی چطور تا حالا با کسی نبودی وخودتو کنترل کردی ؟ گفت: شهوتی هستم ولی خیانت نمیکنم فقط تحمل کردم حالاهم که با تو هستم به تو خیانت نمیکنم مطمئن باش ولی بدون تو خودم داغون میشم پس منو تو خماری سکس نزار باشه ؟ گفتم:باشه ورفتم رو کارش دوبار دیگه از کسو کون کردم. بعد از 3 ماه مامان ( ساقی ) لوله های رحمشو بست تا یک ماه نمیشد کردش تو این مدت من یک رستوران کوچیک راه انداختم بعد از اون مرتب مامانو از کس وکون میکنم و ابمو توکسش خالی میکنم رابطمون مثل زن وشوهر هستش منم از فکر زن گرفتن اومدم بیرون چون یه زن سکسی خوشکل وتوپ دارم ( مامان: ساقی) ببخشید تند تند تیپ کردم اگه اشتباه تایپی داره شرمنده

نوشته: هومن


👍 1
👎 1
206789 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

442696
2014-11-01 02:46:05 +0330 +0330

WHAT THE FUCK?!!

0 ❤️

442697
2014-11-01 02:46:42 +0330 +0330

mamanet ajab jendeye hashariie…

0 ❤️

442698
2014-11-01 02:50:23 +0330 +0330
NA

ننت جندس که تورو 15 سالگی زاییده دیگه

1 ❤️

442699
2014-11-01 04:27:24 +0330 +0330
NA

قربون ننه جندت بشم
اسمشم خوردنیه
کیر رخش حضرت رستم توکوس وکون ننه جندت …“بگو آمین”

0 ❤️

442700
2014-11-01 04:49:14 +0330 +0330
NA

در جوانی تا میتوانی جق بزن
دسته راستت خسته شد با چپ بزن

0 ❤️

442701
2014-11-01 05:10:40 +0330 +0330

بی خود نبوده شمارو چند بار گرفتن !!! اخه به یه مادر و پسر شبیه نیستین !!! به دو تا روانی شهوتناک بیشتر شباهت دارین !!! حتما ساقی جون شبیه اون جنده های تیره که قیافش از یک کیلومتری داد میزنه && آی من کوسم بیایین منو جر واجر کنین && و تو هم از این بچه سوسولایی که فقط بلدی جلق بزنی و یا تو خواب مامانتو بگایی !!! خاک تو سرت !!!

0 ❤️

442702
2014-11-01 05:19:39 +0330 +0330

halm b hm khord

0 ❤️

442703
2014-11-01 05:51:12 +0330 +0330
NA

عجب مامانی

0 ❤️

442704
2014-11-01 06:25:50 +0330 +0330

اولشو دیدم فهمیدم شعر نوشتی

0 ❤️

442705
2014-11-01 09:26:26 +0330 +0330
NA

درجنده بودن مامانت که شکی نیست!
ولی تو هم اینقدرجق نزن.کمرت ذوب میشه

1 ❤️

442706
2014-11-01 09:36:48 +0330 +0330
NA

اسم شربتو دیگه چرا خراب می کنید باباااااااااااااااااااااااااا. اه. حالا توهم می زنی بزن . هر گهی می خوای بخور . دیگه دست از سر شربت بردارید اخهههههههههههه.
تو حروم زاده هم از لحن نوشتاریت مشخص هست ملجوق زیر ۱۸ سال هستی. داستانت ارزش خوندن نداره. خودت هم یک شب تا صبح زیر سگ من بخوابی ادم می شی.
کار بلده می دونه چجوری تربیتت کنه. ساقی جون که بلد نبوده ظاهرا.

1 ❤️

442707
2014-11-01 12:22:15 +0330 +0330

شاش سگو گربه تو افکارت
ننویس مجلوق ولد جلق
شاشیدم رو صورتت
ننویس کسکش لاشیه گوز در گوه
کیر سگو شغال تو دهنت
ننویس کونکش روانی
اسهال خونیه سگ قانقاریا گرفته ی مرده تو حلقت
ننویس مرتیکه ی متوهم لاشی صفت
سرت بره تو کون سگ یبس شده
برو گمشو شاشیدم تو افکار لاشی گونت
دیوووووووووث

0 ❤️

442708
2014-11-01 12:30:38 +0330 +0330
NA

کس کشه بی غیرت
خاک برسرت

0 ❤️

442711
2014-11-01 14:35:42 +0330 +0330
NA

LusBoy شعر جالبی بود تو کتاب گینس کسشعر ثبتش کن.

0 ❤️

442713
2014-11-01 19:28:24 +0330 +0330
NA

من نمیدونم، شما ها فوش شنیدن خونتون کمه که میشینید از این اراجیف مینویسید، با کلی غلط املایی و،،،
معلومه دیگه ترجمه هست با اسمای ایرانی، که بگه واقعیه…

0 ❤️

442715
2014-11-02 00:06:14 +0330 +0330
NA

مجلوق حال بهم زن ساقی بکنه درد منشه تو کف مونده ی رویاپرداز آبکیه پدر صلواتی.

0 ❤️

442716
2014-11-03 05:43:15 +0330 +0330
NA

خاک بر سرت با این افکار مریضت خالی بند

0 ❤️

442717
2014-11-05 10:12:18 +0330 +0330
NA

میشه من هم مامانتو بکنم

0 ❤️

442719
2015-01-18 03:10:29 +0330 +0330
NA

من نمیدونم چرا تو تمام داستان ها شربت وجود داره dash1

0 ❤️

442720
2015-04-13 18:40:37 +0430 +0430
NA

میشه یکی لباس “اسپرت فشن” رو برای من شرح بده!

0 ❤️

540591
2016-05-11 14:34:21 +0430 +0430

بس کنید این کس شعرا رو…ذهنتو گائیدم

0 ❤️