پریماه

1401/10/22

تلخ یا شیرین راست یا دروغ کلی اتفاق سکسی تو زندگی هرکسی میوفته
گاهی براش اراده داری و دنبالش میگردی گاهی این اتفاقه که دنبال توعه.
برف همیشه آدمو مجذوب خودش میکنه و یک جورایی مرموزه ، بی صدا میاد اماده صدای خیلی هارو در میاره صدای اونایی که سردشونه صدای اونایی که سُر خوردن صدای ادمی که عاشقه
پریماه معصوم و ناز من تولد نوزده سالگیش رو در حیاط خونه ی ما جشن گرفت جشنی که فکر کنم به تنها آدمی که توش خوش گذشت من بودم.همه یا ماشینشون تو برف سر خورده بود و زده بودن در و دیوار یا پاشون سر خورده‌ بود خورده‌ بودن زمین یکی گوشیش شکسته بود یکی ساعتش یکی دستش خلاصه هرکس به نحوی بهانه برای ناراحتی داشت و این باعث شد پریماه من ناراحت از سرد بودن جشن تولدش باشه.
به هر گیر گرفتاری و ظاهرسازی ایی جشن تولد پریماه تموم شد و همه رفتن اما‌ به خاطر برف شدید و لغزندگی راه خاله و شوهرش و پریماه تصمیم گرفتن شب رو بمونن تا فردا هم کمک کنن به جمع کردن خونه ی ما.
به نظرم زمان زمان مناسبی نبود برای ابراز علاقه اما دیگه توان نداشتم به همه ی وجودم مدیون بودم به تک تک سلولام ،یک عمر خاطرخواهی‌ مخفیانه باید به سر انجام میرسید.
پریماه رو صدا کردم ،درو بستم،نشست رو تخت منم رو صندلی گفتم:
ببین یک واقعیت رو باید بهت بگم نمیدونم الان وقتشه یا نه نمیدونم شب بدتو جبران میکنه یا بدتر ولی میگم
من از سیزده سالگیم تورو دوست دارم .
سکوت کرد نگاهم کرد نگاهم کرد یهو با حرص گفت
احمق من مثل خواهرتم اینو تو کله پوکت فرو کن و با دست ضربه ایی به سرم زد.
وای دنیای فانتیزیم که یک عمر خودمو شاد و خوشحال و راضی با پریماه توش تصور کرده بودم فرو ریخت،اتیشش زد.
چند ثانیه بعد اومد درو باز کرد و گفت من سه ماه دیگه بیشتر ایران نیستم آیندمو رو تو قمار نمیکنم و رفت .
پتک آرزو ها یک بار دیگه کوبیده شد رو سرم اما چه میشه کرد جوابش واضح بود خیلی واضح.
پریماه رفت و من موندمو تنهایی من موندمو یک سری عقده و کینه که از زمین و زمان داشتم .
از خودم بدم میومدم در نتیجه رفتم تا یک آدم جدید بسازم زندگیم شد‌ کار‌ کار کار تفریحم شد باشگاه سال به سال کاری با‌ کسی نداشتم برای خودم در پیله ی آرامش و کار زندگی راحتی فراهم کردم ،به لطف خدا با چندتا کله گنده بر خوردم و شدم گنده
برجام امضا شد و منم با رانت دوستان کشتی کشتی ماشین کره ایی میاوردم‌ و میفروختم و حق حساب میدادم دختر رو دختر مینداختم و کس رو با‌ کس پاک میکردم تا اینکه خبر مرگبار رسید
پریماه داره میاد ایران
مردم و زنده شدم روزای ناراحتیم از جلوم یکی یکی رد شد اما گفتم ولش کن قطعا دیگه فکر ازدواج از سرش افتاده یا کیس مناسبی داره برای خودش تو کانادا ام بازم گفتم خودمو بهش نشون نمیدم تا بیاد و بره.
بدبختانه اومد خوبم اومد بهتر از قبلم اومد ماه تر هم اومد .
شب به اصرار‌ مامان بزرگ همه خونش جمع شدیم منم که باید میرفتم و راه دررو نداشتم رفتم
تا وارد خونه شدم دست و پام لرزید رفتم رو ویبره و قلبم تو دهنم بود تو حال مشغول سلام احوال پرسی بودم دیدم گفت
تو محاله شهباز باشی.
وای ماه من چقد ناز شده بود چقد خواستنی تر از قبل چقد مهربون تر پریدم و بغلش کردم انگار نیازمه اکسیژنه باید بمونه تو بغلم‌ نا خوداگاه اشکم ریخت چقد دلم براش تنگ شده بود
از هم جدا شدیم و گفت وای شهباز چقد خوب شدی تو کجاست اون بچه ی سیاه زشت؟
راست میگفت خوب شدم لباس گرون عطر گرون بر خوردن با آدمای گرون بهترت‌ میکنه
گفتم زمان همه چیزو عوض میکنه
گفت همه چیزو؟
گفتم نه خیلی چیزا تا ابد‌ بدون تغییره
خودش زو زد به‌اون راه شایدم واقعا متوجه منظورم نشد هرچی بود من دیگه ادامه ندادم و خواستم فقط ببینم تقدیر چیکار میکنه
شامو خوردم و گفتم معذرت میخوام از همگی فردا باید برم بندر دنبال ترخیص ماشینام با اجازه تون مرخص میشم
یهو پریماه گفت مامان گفته خیلی بالا بالا میپری دفتر جردن و پنت هاوس زعفرانیه و ویلای کلاردشت
گفتم خاله جون لطف دارن چیز قابل داری نیست
گفت حتما برگشتی میام‌بهت سر میزنم
رفتم اما خدا‌ میدونه‌ دلم‌ اونجا‌ جا‌ موند دهنم التماس میکرد که بگم عزیزممم‌ اینا رو برای تو جمع کردم که بیایی لذت زندگی رو‌ ببری اما خب یکبار گفتم و بس بود جواب ظاهرا تغییر نمیکرد
صب رفتم‌ بندر عباس سه چهار روزی نبودم اما روزی که رسیدم پریماه بهم‌ زنگ زد
ازم خواست‌ بریم تهران گردی منم از خدا خواسته اومدم و دوش گرفتم و ماشینمو سوار شدم رفتم دنبالش
سلام و احوال پرسی معمول‌ انجام شد ناهار خورده شد قهوه ی عصرانه رو گرفتم نشستم تو ماشین که خواستم اهنگ پخش کنم که پریماه‌گفت
+میشه حرف بزنیم؟
وای قلبم تو شکمم میزد
-جانم بفرمایید عزیزم
+بابت‌ شب تولدم ازم دلخوری؟
واییییی این چه حرفی بود الان بعد از ده سال یادش افتاده دلخوری چرااا
-نه عزیزم از اون روز خیلی سال‌گذشته
+اره میدونم‌ حدود نه ده سالی میشه
دلم گفت دقیقا ده سال و سه ماه و هیجده روز
+بهم گفتی هنوز یکسری چیزا عوض نشده منم جز همون یکسریام؟
-اینجا‌ تو تهران بهترین‌قهوه رو میزنه لاته هاش…
+شهباز! منم جز همون یکسریام؟
-میدونی که هستی‌ فقط نمیدونم چرا اینقدر دیر یادت اومد.چرا الان؟چی عوض شد که فک میکنی دیگه خواهرم‌ نیستی؟
+خوب یادت مونده اون شبو
-جمله به جمله یادمه
+میخوایی منو‌ یا نه؟یک کلمه آره یا نه؟
-جوابم یک کلمه ایی نیست
+بگو میشنوم
-اگه اومدی که تلافی اون روزا دربیاد‌ قدمت رو چشم بیا و بمون زندگی کنیم و منم چشمامو زیر پات میذارم اما اگه بنز و جردن و زعفرانیه‌ س قضیه باید بگم متاسفم .
+من همچین آدمی ام؟
-نمیدونم پریماه یهو چی عوض شد؟چطور ادعای خواهری جاشو داد به ابراز علاقه ی تو به من؟
+تیپت عوض شده وضعت بهتر شده اما بیشعوریت تغییری نکرده .خیلی جالبه من واسه تو اومدم ایران حالا اینجوری باهام برخورد میکنی.
-برای‌من که نیومدی اما دوست‌ دارم بسنجمت
+یعنی چی؟
-عجله‌ نکن‌ بهت میگم.
گازو گرفتم رفتم خونه ی خودم گفتم زنگ بزن به خاله بگو امشب نمیام بعدشم باید‌ بریم خرید
بعد تماس رفتیم پیش یکی از دوستانم که فروشگاه داره‌ یک لباس خوابی‌ که خیلی پسندیدم رو خریدم با ست کامل حموم لباس زیر و مخلفات ساعت نه شام گرفتیم و برگشتیم
خوردیم و جمع کردیم و حالا نوبت امتحان من بود
بلاخره تو این سالا منم دختر کم ندیده بودم میدونستم تیغ زن کیه شیفته کیه سکس با‌ علاقه چیه سکس مجبوری چیه.
اگه کلافه میشد و جلوم‌ رو میگرفت یعنی اومده که دوباره بره اما اگه‌ عاشقانه‌ باهام همکاری میکرد پس دلش میخواست منو.
ست حموم رو دادم بهش گفتم میخوایی بری حموم اینا برای شماست این جعبه ی دیگه هم خودت‌ باز کن بپوش و بیا اتاق من .
بدون توضیح اضافه رفتم‌ تو اتاق‌ سریع دوش گرفتم و خودمو خشک کردم
چند دقیقه بد پریماه با‌ لباس توریش اومد تو و با حالت سر سنگینی و قهر گفت
+تو ماشین نظرت چیز دیگه ایی بود الان منو مجبور کردی لخت شم برات؟
-اولا زندگی حداقل یک‌ شب خوابیدن با تو رو بهم بدهکاره
دوما الان لخت نیستی لباس خیلی خوشگل خواب‌ تنته
سوما‌ اگه از این وضع ناراحتی میتونم اتاق دیگ رو برات اماده‌کنم
+تهش قراره‌ یک شب باشه؟
-فردا جواب‌ قطعی میدم امشب میخوام کامروا‌ شم
با خنده‌خوشگلی‌ بهم گفت‌ بفرما کامروا شو
بغلش کردم و بوسیدمش تنش عطر بهشتو میداد گردنش رو میبوسیدم اروم کونشو‌ نوازش میکردم یهو منو از خودش جدا کرد دو دستی هلم داد رو تخت از زیر گردنم‌ بوسید تا رسید به نوک سینه هام خدای من بیشرف پورن استار بود‌ چقد حرفه ایی و مسلط اروم شورتم رو‌ کشید‌ پایین کیر سیزده چهارده سانتی دارم عادیه اندازه‌ ش خیلی خوشگل‌ تو دهنش محوش کرد سه‌ چهار دقیقه ساک عالیش ادامه داشت سرشو آورد بالا گفت
خوش میگذره؟
محوش بودم محو
لباس خوابشو اروم دراوردم و مشغول سینه های لیموییش شدم سفید بود با دوتا نیپل قرمز
خوردمش خیلی خوردمش
التماس کرد شهباز طاقت‌ ندارم
کاندوم کشیدم و الان نکن کی بکن
پاهاش رو شونم بود کف پاشو‌ گذاشتم رو صورتم میبوسیدم به حد جنون رسیدم براش
نزدیک اومدن آبم بود بعد حدود یک ربع بیست دقیقه تلمبه‌زدن کیرمو در آوردم و کاندومو کندم و کردم تو کسش گفتم بریزم توش؟
گفت اگه قراره یک عمر بریزی توش بریز اگه قراره فقط امشب باشه‌ نه
منم با‌ نهایت وجودم تو کسش ارضا شدم
همزمان دیدم یک لرزش خوشگل تو بدنش شکل گرفت و فهمیدم ارضا شده
بغلش کردم و بوسیدمش
تا خود صب رویای بچگیم‌ رو نگاه کردم
صبحش یک صبحانه ی مفصل خوردیم برای شام عمه و عمو خاله و مامان بزرگ و همه رو دعوت کردم رستوران بدون اینکه به‌ پریماه چیزی بگم رفتم براش حلقه خریدم و با خالم و شوهرش حرف زدم که من میخوام امشب از پریماه خاستگاری کنم اونا هم موافقت کردن
شب جلوی جمع رو دوتا زانو نشستم و گفتم
یک عمر تاج‌ سرم میشی؟
و‌ شد
پریماه قصه ی من اگرچه‌ دیر اگرچه دور اما ماه‌من شد
زندگیه‌ سکسیمون در حد محشره شبی نیست که بدون لمس بدن عریانش‌ خوابم‌ ببره
دوتا دختر داریم و دوتا‌ پسر
بعد چهار شکم زاییدن هنوزم خوشگل و خوش استیله فداش بشم

نوشته: جو لاند‌و


👍 8
👎 3
23301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

910309
2023-01-12 02:03:21 +0330 +0330

چرا همه مولتی میلیاردرن اینجا بدبخته منم؟بعید میدونم کسی ک انقدر پول دار باشه وقت داستان نویسی داشته باشه ها
نمیدونم شایدم من ذهنم فقیره

6 ❤️

910336
2023-01-12 07:18:49 +0330 +0330

آخه کسخل اینها که گفتی میشه بیست سال حداقل .اون موقع گوشی تو کونت بود؟ اصلا یا دته گوشیهای اون موقع چه شکلی بودن؟ بیست متر پرتشون میکردی آخ نمیگفتن با خوردن زمین که سهل با بیل هم می‌زدی روشون چیزیشون نمیشد
۱۱۰۰نوکیا من خودم شرط میبستم و ده متر پرتش میکردم

1 ❤️

910388
2023-01-12 18:06:52 +0330 +0330

صابنتو موقع جق زدن عوض نکن جاکش،توهم فانتزی میزنی
جاکش هنوز از برجام چند سال نگدشته که ۴ شکم زاییده!
کونی چرا تاریخ رو مرور نکردی موقع جق و تایپ؟!

1 ❤️

910402
2023-01-12 21:56:52 +0330 +0330

تراوشات یک ذهن مجلوق جلقی برو جلقت بزن عقده ای

1 ❤️

910407
2023-01-12 23:47:08 +0330 +0330

Aliiiiirezzzzaaaa1589 منم یه بدبخت بی پولم که وقتمو اینجا میگذرونم .کیرمم ۱۸_۱۹ سانت نیست و کلا حدود ۱۳ سانته و ماشینمم یه پژو پارس مدل ۸۹ که ۶ ساله نتونستم تا حالا عوضش کنم هر چی دکتر و سهام دار شرکت یا مدیر عامل تو مملکت داریم همشون اینجان

1 ❤️