سلام
من چاقم و وزنم خیلی بالاست به طوری که کلاس پنجم ۷۰ کیلو بودمو الان که ۱۸ سالمه ۱۲۸ کیلوعم
از ۱۲و ۱۳ سالگی به خاطر اضافه وزن سینه هام عادی نبودنو کلا از بچه های دیگه بزرگ تر بودن و این باعث میشد دوستام متعجب بشنو کلا دوس داشتن بهش دست بزنن
تو فامیلم پسرای همسن یا یکم بزرگ تر از این موقعیت استفاده میبردنو یه حالی میکردن با من و حسه دختر بودنو تو من میدیدن
یکی ازونا پسر عموم بود اون موقع ها من کلاس ۶ام بودمو سینه هام نسبت به سنو وزنم یکم بزرگتر بود خلاصه وقتایی که با پسر عموم بازی میکردیم اون هی منو دست مالی میکرد. کار به حاهایی رسیده بود که لین شده بود کارمونو هر وقت باهم بازی میکردیم )پلی استیشن( اون کارش شده بود جق زدن با مالیدن سینه هام .
من ازین کاراش حسه خوبی میگرفتم یعنی بدم نمیومد یا ناراضی نبودم
خلاصه تا شروع مدارس یعنی کلاس هفتمم این کاراش ادامه داشت . بعد مدتی شروع کرد به لاپایی انداختنمو کم کم کردنم اون موقع اون کلاس یازدهم بودو کیره تقریبا بزرگی داشت . منم که ازین کارش لذت میبردمو بهم حال میداد . کم کم بهم جق زدنو یاد داد (با اون ابه کمی که ازم میومد ولی خیلی حال میداد) .
کارمون شده بود کون دادن من به همراه مالیدن سینه هام و جق زدن من
گاهی اوقات ابشو میریخت رو سینه هام میگفت لیس بزن منم انگار سگ بودم هر کاری میگفت میکردم

تقریبا وسطای کلاس هشتمم بود که سر یه قضیه خانوادگی رفتو امدای خانوادگی و تنهایی رفتن های من به خونشون خیلی کم شد کلا رابطمون خوب نبود و من شاید ماهی یک بار میرفتم خونشون و این اتفاق باعث شد در من ضعف کیر و یه خارش در کون مبارک ایجاد بشه
گذشتو گذشت
کلاس نهم بودم که یکی از دوستام که تقریبا همسایمونم بود کوچه بقلی مینشستن
باهام هم مسیر بود باهم خیلی در مورد این مسائل صحبت میکردیم.
بعد از مدتی من خونشون رفتو امد میکردمو باهم بازی میکردیم یا کلا تکالیفو باهم انجام میدادیم …خانواده هاهم همو میشناختن

منو اون صمیمی شدیمو …تایمای زیادی باهم میگذروندیم …گذشت تا اواخر فروردین ماه که دیگه ما کاملا خیلی صمیمی شده بودیم صحبت های سکسیمون دیگه تموم شده بود وارد مرحله تازه ایی شدیم و سعی کردیم باهم ارضا شیم و شروع این کاراهم با مالیدن سینه های من شروع شد (چون اونم تعجب میکردو دائما میپرسید چرا بزرگن اینقد) …
کیره خوبی داشت از من بزرگتر بود و خوشگل نه خمیدگی داشت نه خالی چیزی پشماشم همش میزد
بعد یک ماه بهش توضیح دادم که من قبلا با پسر عموم حال میکردمو بهش میدادم و ایشونم علاقه نشون دادن که منو بکنن و بعد اون کارمون شده بود سکس و ریختن ابش بین سینه هام و این ادامه داشت تا اواخر بهمن ماه (قبل کرونا) و دیگه منواون کاملا حرفه ایی شده بودیم … تاجایی که دیگه ممه هام بهش حال نمیدادنو ابشو میریخت دهنم … رابطمون عالی بود و همه مارو به چشم دتا رفیق فاب باحالا و بامرام و مودب میدیدن …
وقتی که کرونا اومد ما هفته قبلش یه سکس داشتیم و برای اولین بار اون گفت که دوس داره کون دادنو تجربه کنه ولی کم کم و من برای اولین بار ۵۰
۵۰ دادم اول دادمو ابشو خوردم و بعد خیلی اروم کردم و بعدش که دردش

گرفت لاپایی زدمش و بعد ابمو ریختم کف دستش همرو لیس زدم … و خیلی بهمون حال داد …ولی به خاطر این شانس کیریه ما
کرونا اومدو همه قرنطینه و مادرش دیگه اجازه نداد برم خونشون یا اون بیاد و بعد عیدم رفتن روستاشون اونجا تو ویلاشون زدنگی کردن کلا مدرسشو عوض کرد الانم دیگه خیلی خیلی کم حاله همو میپرسیم و من دیگه با کسی سکس نکردم و همدمم شده خیار و شیشه دلستر البته فقط تاقسمت گلوگاهش و کلا هرچیزه لوله ایی شکلی مثه ته شونه
… و الانم که دارم مینویسم کونم میخاره :(
و الانم ۱۸ سالمه پشت کنکورم و تو دبیرستان کسیو پیدا نمیکنم

امید وارم حوصله کرده باشید و خونده باشید

نوشته: سینه گنده