سلام اسم من ميلاد 21 سالمه ميخواستم يه داستان واستون تعريف كنم البته در مورد خودم نيست داستان از اينجا شروع ميشه كه يه شب من و بابام داشتيم برنامه 90 رو ميديديم كه تلوزيون برفك ميزد وهرچقدر صبر كرديم درست نشد بابام گفت برو بالا پشت بوم يه دست به آنتن بزن منم رفتم بالا راستش رو بخواين خونه ما دو طبقه داره يه طبقه كلا پزيرايي يه طبقه كلا اتاق خواب چون تعدادمون زياده يه راه رو داره كه به پشت بوم وصل ميشه و ما وسايل اضافي رو اونجا ميزاريم هيچي ديگه من رفتم بالا پشت بوم و شروع كردم به چرخوندن آنتن و بعد بابام به موبايلم زنگ زد تصوير درست شد بعد خواستم بيام خونه كه يهو چشم به خونه همسايه افتاد كه ديدم يه پسره رو تخت نشسته و يه دختر داره لباساشو واسش در مياره يكم ديد زدم كه يادم افتاد بابام يه دوربين شكاري داري كه تو راهرو گذاشتش رفتم برداشتمش و پشت ديوار كوتاهي كه رو پشت بوم بود قايم شدم راستش دختره اندامش با سينه هاش نميخوند سينه هاش خيلي بزرگ بودن اينجا بود كه پسره پريد بغل دختر و شروع كرد به لب گرفتن و از پشت كونشو ميمالوند بعد كه يكم از لب گرفتن خسته شدن پسره دختره رو خوابوند رو تخت شروع كرد به خوردن سينه هاش معلوم بوند دختره چه حالي ميكرد چون بالشت پشتش رو محكم فشار ميداد بعد نزديك سه يا چهار دقيقه پسره سينه هارو ول كرد و يه ليس از چكمش زد و رفت سراغ كس دختر هي ضربدري سرشو ميچرخوند و كسشو ليس ميزد دختر هم از لذت هي كمرشو بالا پايين ميكردكه پسره خسته شد و يه دو دقيقه باهم حرف زدن و پسره رفت سراغ كس دختره معلوم بود دختره نميخواسته كيرشو بخوره حالا پسره شروع كرد به كس كردن اول يه پاشو زد زير بغلش و خوب كه كيرشو تو كسش جا كرد اون يكي پاشم گرفت شروع كرد به ارومي تلنبه زدن همينجور اروم ادامه ميداد كه يهو تند شد و اخ . اوخ دختره بلند شد راستش اينجا فقط يك انگشت لازم بود كه به كيرم يزنم تا ابش بياد جالب بود پسره خسته هم نميشد كه اخر كيرشو در كرد و رفت كنار دختر و يه لب اساسي ازش گرفت و به پهلو خوابوندش و باز پاهاش رو باز كرد و كيرش رو كرد تو كسش اينبار هي كيرش رو ميكرد تو و مياورد بيرون و با دستش سينه هاي دختره رو محكم فشار ميداد و يه لحظه مكث كرد و سريع دختره رو بر گردوند و آبش رو خالي كرد رو شكمش و دوتايي مثل مرده بي حركت شدن و هرچي وايسادم كار ديگه اي نكردن و گفتم بهتره برگردم پايين پيش بابام چون تا حالا شك كرده .
نوشته: میلاد
عكس كيرتون رو بهم مسيج كنيد تاببينم ميپسندم!اگرپسنديدم هرجاباشيدميام بهش حال ميدم.
اعتراف می کنم که بنده هم قبلا خونه همسایه رویروییمونو دید می زدم. زن و شوهر بودن . :D
راستی یادت رفت بگی که دوربین شکاری بابات دید در شبه!!!
جلقآمیز بود، ننویس . . . . . . . . . . .
فکر کنم اونها سکس میکردن و تو جلق میزدی. ایول، دیگه نزن، ببخشید یعنی دیگه ننویس.
نمایشنامه دیدی، ای پسر جان
به روی پشت بام، سمت خیابان
زدی جلقِ دو دستی روی کیرت
بگو آخر چه داری توی تُنبان
دوستان نیازی نیست خار خر رو بگایین تا فریضه ی کامنت گذاری انجام بشه…
یه بار که کامنت زدین یه رفرش برین… :|
داستان بسیار تخمی و تخیلی بود و سر منشا اش زدن جقهای مکرر شبانه بود
نگفتی وقتی از پشت بوم اومدی پایین بابات بهت چیزی نگفت
یا نه گفته روت نمیشه اینجا بگی که بابات کونت گذاشته
خب چرا فکر میکنید دورغه ممکنه اتفاق افتاده باشه هیچ چیزی غیرممکنی غیرممکن نیست
چه … تو دوربین دید در شب داشتی ؟ چیزی که تمام دنیا خودشو پاره میکنه 1دونش دست یه ایرانی نیفته اونوقت تو توی شب یا چجور دوربینی داشتی تصویر واضح فول اچ دی داشتی میدیدی ننت قربونت بره هان ؟ دوربین واسه دیدن احتیاج شدید به داشتن نور داره تو شب اون لنزش تاریک تاریک میشه تو یه احمقی و نمیتونی همه رو مثل خودت یه احمق فرض کنی برو عمه
آخ و اوخ دختره بلند شد و تو شنیدی !!!
عمه ت جنده ست !!!
کس ننه جندت!!!
اجتمالا خواهرت یا مادرت بوده داشته میداده فکر کردی دوربین هستش تو اتاق بودن :D :D :D
خاك تو سره كف خورت كنن مجلوق اخ و اوخشونم با دور بين شنيدي احمق تو تاريكي چشم بهتر از دور بين ميبينه اساسا دوربين تو شب كارايي نداري چون با نور و اينه وشكست نور و … كارميكنه دراز گوش
ضمن تاکید بر مجلوق بودن نویسنده
لطفا به این تاییپک سر بزنید:
http://www.shahvani.com/content/کارگاه-داستان-نویسی
بعدش كي از خواب بيدار شدي؟