چسبوندن و جق زدن دو پسر (۱)

1401/07/08

از اول بگم که این داستان واقعیه. اگر از داستانای گی و از کون کردن و کون دادن خوشتون میاد تو این داستان از این چیزا خبری نیست. از همه هم دعوت میکنم برن پروفایل من عکسایی رو که در صفحه پروفایلم گذاشتم ببینن. من اسمم حسینه و خودم از کون کردن و کون دادن خوشم نمیاد ولی فقط مدتیه فکر لمس کردن و مالیدن یه کیر دراز و سفت منو از شهوت دیوونه میکنه.
برای جق زدن از سوژه زن سکسی و پستون خیلی استفاده میکنم هرچند که چند وقته که با عکس کیر شق شده هم حشری میشم.
وقتی دبیرستان بودم یه دوست داشتم به اسم رامین که با هم خیلی رفیق بودیم. مث همه بچه ها فیلم پورن و عکس سکسی با هم رد و بدل میکردیم. رامین از زنایی که پستونای بزرگ دارن خیلی خوشش میومد. تو گوشیش پر از عکس زنای هنرپیشه غربی با دکولته یا پستونای لخت بود. از همه بیشتر از Susan Sarandon خوشش میومد. میگفت با عکساش از همه بیشتر جق زده. منم راستش وقتی میدیدم که رامین دائم تو نخ اینجور عکساس کم کم علاقه مند شدم. با هم عکس یا فیلم نگاه میکردیم و هردو راست میکردیم و میرفتیم خونه شب جق میزدیم. فرداش برای هم تعریف میکردیم رو چه عکسایی یا رو چه صحنه از چه فیلمی جق زدیم و دوباره هر دو حشری میشدیم. من از حرف سکس زدن با رامین خیلی خوشم میومد گاهی رامین با حرفاش چنان منو شهوتی میکرد که میرفتم و تو توالت دبیرستان جق میزدم.
رامین ادعا میکرد که یه بار لای پستونای همسایشون جق زده و آبش ریخته رو پستوناش. من باور نمیکردم ولی از شنیدن اینکه چی رامینو حشری میکنه راست میکردم.
یه روز رامین به من گفت:
-“علی تا حالا مالیدی به یه دختر”. گفتم نه.
گفت:
-“من یه بار تو مترو چسبوندم به کون یه زنه که جلوم وایساده بود. وای چه لذتی داشت” همینطوری از مالیدن و چسبیده به زنا حرف میزدیم که نمیدونم چطور شد من گفتم:
-“رامین کون کونه زن و مرد نداره اگه چشماتو ببندن اصلا متوجه نمیشی” رامین یه کم بهش بر خورد و گفت:
-“چی میگی من که گی یا کونی نیستم بچسبونم به یه مرد”
گفتم:
-“آره حالا نگفتم که بچسبون به مردا. منم کونی نیستم ولی یه چیزی بهت میگم که باید قسم بخوری به هیچ کس نگی”
رامین چند تا قسم آبدار خورد منم یه کمی با خجالت و ترس براش تعریف کردم:
-“یه روز تو‌مترو شلوغ بود و یه مرد از عقب چسبوند به من. جا نبود و من تکون نمی تونستم بخورم. کم کم رو کونم حس کردم که کیرش شق شده. یه کیر دراز و سفت مث چوب. چند دقیقه که گذشت یه جوری شدم. دیدم بدم نمیاد خودمو فشار بدم به کیرش و منم حسابی راست کردم. بعدش رسیدیم به ایستگاه و من پیاده شدم. تا چند روز احساس گناه میکردم ولی بعد با فکرش گاهی جق هم میزدم.”
-“یعنی میخواهی بگی که مرده زن گیر نیاورده چسبونده به تو؟ اگه اینطوریه تو چرا خوشت اومده؟”
-“من دیگه این چیزا رو نمیدونم فقط دارم بهت میگم چی شد و چطوری شد”
-“وقتی کیر یارو رو حس کردی چسبیده بهت چطوری شدی؟”
-“رامین تو قسم خوردی به کسی نگیا”
-“نه بابا. نمیگم دهنم قرصه”
-“کیر یارو که چسبید به من، انگار که من چسبوندم به یه زن، فوری راست کردم. هم سفت و نرم بود وهم گرم. گرمای کیرشو از رو لباس حس میکردم. راستش بعدا هی افسوس میخوردم چرا به کیرش دست نزدم. با همین فکر کلی جق زدم.”
-“با فکر دست زدن به کیرش؟”
-“آره”
رامین با لحنی بین شوخی و جدی گفت:
-“من با این چیزایی که گفتی الان راست کردم، میخوای دست بزنی؟”
-“برو بابا، مگه من کونیم یا گی شدم”
رامین جواب داد:
-“حسین تو هم فک کنم راست کردی. نه؟ راستشو بگو با عکسای لختی که نگاه کردیم حشری شدی یا با فکر کیر یارو؟”
-“با عکسا. از وقتی با تو رفت و آمد میکنم پستون و چاک بین پستونا شدن سوژهٔ جق زدنم”
من و رامین هردو از شهوت آتیش گرفته بودیم. رامین که از ماجرای من تو اتوبوس حسابی خوشش آمده بود و اعتماد به نفسش زیاد شده بود، یهو بی مقدمه گفت:
-“حسین میای بمالیم به هم؟ اول تو بمال به من و بعدش من به تو. ببینیم چطوریه”
-“بذار ظهر بشه همه برن و تو کلاس تنها بمونیم و با هم عکس لختی نگا کنیم و بعد ببینیم چی میشه”
راستش مث همیشه چیزی که منو از همه بیشتر حشری میکرد حس کردن این بود که رامین حشری شده. خلاصه اینکه میبایست تا ظهر صبر میکردیم.


ظهر که بچه ها همه رفتن نهار، منو رامین تنها موندیم تو کلاس. یه ده دقیقه ای با عکس لختی و پستون گنده مشغول شدیم و بعد تو گوشی من یه فیلم پورن ساک زدن محشر نگاه کردیم.
دیگه هردو داشتیم از شهوت منفجر میشدیم که رامین گفت:
-“علی بیا بچسبونم بهت ببینم چه مزه ای میده”
-“اول که قرار شد من بچسبونم به تو”
-باشه بیا تو بچسبون”
هر دو بلند شدیم و رامین پشتشو کرد به من و منم خودمو از عقب چسبوندم بهش. چاک کونشو با کیرم حس میکردم. شروع کردم آهسته آهسته تکون خوردن. رامینم شروع کرد خودشو به من فشار دادن و تکون خوردن. طوری که رامین ایستاده بود گوشهٔ میز لای پاهاش بود و وقتی تکون میخورد کیرش میمالید گوشهٔ میز. دو سه بار میخواستم دستمو ببرم جلوی رامین و بذارم رو کیرش که جلوی خودمو گرفتم. بعد از یه پنج یا شیش دقیقه مالیدن به رامین گفتم بسته حالا بیا تو بمال به من. راستش خیلی دلم میخواست کیرشو حس کنم.
رامین خودشو از عقب چسبوند به من. وااای چه لذتی! یهو شهوتم ده برابر شد. شروع کردم تکون خوردن تا بهتر حسش کنم ولی کافی نبود و داشتم دیونه میشدم. بی اختیار گفتم:
-“رامین میخوای کیرتو در بیاری و بمالی؟”
رامین جواب نداد ولی صدای زیپ شلوار حکایت از بیرون آوردن کیرش میکرد که دوباره چسبوند به من. یه لولهٔ سفت و دراز و داغ روی لمبرای کونم میلغزید. مث دخترا تو فیلم پورن کونمو داده بودم عقب و کمرم قوس برداشته بود. حسین دستاشو گذاشت دو طرف کمر من که خودشو بهتر بماله به من. یه لحظه بطور غریزی دستمو بردم عقب بین خودمو رامین و کیرشو گرفتم تو دستم. کیرش یه کم خیس و لیز بود و شروع کردم به مالیدن. شهوت هردو درجه به درجه بیشتر میشد و من هی میخواستم یه مرحله دیگه برم بالاتر. با صدایی که از ته چاه میومد به رامین گفتم
-“رامین بذار یه کم شلوارمو بکشم پایین تا بمالی رو پوست لختم”
گفتن این جمله باز منو بیشتر حشری کرد، دلم میخواست بازم تکرارش کنم. شلوارو شورتمو یه کم کشیدم پایین. رامین کیر داغشو میمالید رو پوست لمبرای کون و بالای رونم و منم از عقب چسبیده به رامین از لذت پیچ و تاب میخوردم. دستمو بردم پشتم و گذاشتم رو کیر رامین تا تا فشارش بدم به بدنم.
خلاصه آتشی که به جون هردو افتاده بود جز با جق زدن خاموش نمیشد. خوب که مالیدیم به هم، نشستیم کنار هم و برای همدیگه جقی زدیم که هیچوقت از خاطرم نمیره. آخرش انگشتای هر کدوم پر از آب کیر اون یکی بود و هر دو نفس نفس میزدیم.

داستان من و رامین بعد از این روز باشه برای بعد.

ادامه...

نوشته: Mirilop


👍 16
👎 6
23701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

897454
2022-09-30 02:06:08 +0330 +0330

قشنگ بود

1 ❤️

897474
2022-09-30 03:04:40 +0330 +0330

آگا علی وسط داستان یهو شدی حسین؟ دست به کیر کصشر نوشتی رفتی

2 ❤️

897475
2022-09-30 03:14:01 +0330 +0330

اخرش تو چاقال شخصی رامین بودی بعد اون خیانت میکنه تورو کونی میکنه

0 ❤️

897481
2022-09-30 03:46:12 +0330 +0330

اوایل داستان گفتی تو (مترو) مالوندن بهت
بعدش گفتی رامین از ماجرای من تو( اتوبوس )خوشش اومده بود
دروغگو فراموش کاره😅

0 ❤️

897529
2022-09-30 13:50:50 +0330 +0330

مترو شد اتوبوس
رامین شد حسین

1 ❤️

897550
2022-09-30 23:04:45 +0330 +0330

عالییی بوددد😍😍

1 ❤️

897594
2022-10-01 04:14:47 +0330 +0330

منم خیلی این کارو دوس دارم اگه کسی هست پیام بده تا برا هم جق بزنیم و کیرامونا بهم بمالیم و آب همو بیاریم

1 ❤️