سلام دوستان این داستانی که میخوام واستون تعریف کنم برمیگرده به عید پارسال که رفتیم مسافرت
من اسمم ساسان و 23 سال دارم قدم185و وزنمم تقریبا 80 کیلو تعریف از خود نباشه ولی اینو بگم یه استیل خوب دارم چون 3 سال که باشگاه میریم بهتره خستتون نکنم بریم سره اصل مطلب من یه خاله دارم اسمش نسرین خیلی هم دوسش دارم اون 22 سالشه و قدش 175 و نسبتا اندام خوبی داره مخصوصا اون پاهای خوش فرمش وقتی رسیدیم خونه خاله بزرگم خاله نسرینم اونجا بود چون دانشگاهش تعطیل شده بود واز مشهد برگشته بود واسه تعطیلات خلاصه یه 2 روزی گذشت و من هر روز خاله نسرینو میدیدم اینم بگم که همیشه لباسایی که میپوشید ست بودن با هم و خیلی جذاب بود توشون اما یه روز عصر بود تقریبا از خواب بلند شدم دیدم که کسی خونه نیستو فقط یه نفر تو اتاق داره با لب تاب اهنگ گوش میده که فهمیدم خاله نسرین منو خالم چون تقریبا هم سن بودیم خیلی با هم راحت بودیمو درباره همه چی حرف میزدیم اونم هی بهم میگفت خب دوس دختراتو چیکار کردیو از این حرفا…یه نیم ساعتی حرف زدیم که رفت از تو کیفش یه قهوه اورد بهم گفت که تا من میرم حمام قهوه رو درست کن که بعده حمام قهوه میچسبه منم گفتم اخه منم میخوام برم حمام چون واقا خسته بودمو میخواستم سر حال شمو موهامو هم درست کنم چون خیلی به هم ریخته بودن اونم گفت باشه من میرم زود حمام میکنم تو هم بعده من برو بعدش که از حمام برگشتی قهوه میخوریم منم گفتم باشه …رفت حموم منم سرم تو گوشی بود که دیدم مامانم زنگ زدو گفت که میخوان برن خونه یکی از فامیلا با خاله بزرگم و تا شب بعد شام بر میگردن و بهم گفت که مواظب خودتون باشیدو این حرفا…
وقتی گوشی رو قطع کردم دیدم خاله نسرینم داره صدام میکنه رفتم ببینم که چیکارم داره بهم گفت کی بود باش حرف زدی منم گفتم مامانمو بشم گفتم که مامانم چی گفتو این حرفا بعد بش گفتم همین فقط…گفت نه گفتم پس چی گفت که لباس زیرمو با حولم رو تخت یادم رفت بیارم برام بیارشون منم که اصن حال نداشتم اینقد خسته بدوم یه 5 دقیقه طول کشید تا رفتم اوردم وقتی در زدم که لباس زیر خشکلشو که با هم ست بودن رو بش بدم زیر دوش بودو گفه یه لحظه صبر کن منتظر موندم که یهو اومد درو باز کردو کل بدن سفیدو خشکلش رو دیدم هوش از سرم پرید اینم بگم که خاله نسرینم خیلی هم حشری بودو معلوم بود که تشنه سکس که بعد یهو دستمو گرفت و کشیدم تو حمام و گفت هیچی نگو شروع کرد به خوردن لبامو لیس زدن صورتم منم از تعجب داشتم شاخ در میوردم که شلوارکمو در اورد وای یعنی وقتی کیرمو گذاشت تو دهنش دلم میخواست فقط داد بزنم خیلی وارد بودو خوب ساک میزد منم دیگه یواش یواش داش هوشم برمیگشت منم لباشو بوسیدمو باهاش رفتم زیر دوش بعدش کسشو مالوندمو صدای نالش یواش یواش بلند شد و میگفت ساسان یواش تر بعدش شیر اب رو بستمو درازش کردم کف حموم پاهاشو باز کردو منم شروع کردم به خوردن اون کس خشکله و ماهش اینقد بوی خوبی میداد که وقتی بش فک میکنم دلم اب میشه واسش دیگه از خود بیخود شده بودو هی آه و ناله میکرد که بهم گفت ساسان من در اختارتم منو جر بده و هی ناله میکرد بعدش رو به پشت خوابیدو منم کیرمو بردم لای کونشو یواش یواش کردم تو که دیدم داره داد میزنه دردش گرفته بود بعد با انگشتام یکم سوراخ کونشو باز کردم اونم دوباره شروع کرده بود به خوردن کیرم یه5 دقیقه ای گذشت که دیگه واقا حشری شده بودو هی میگفت منو جر بده منم که دیگه داشتم دیوونه میشدم کیرمو گذاشتم در سوراخشو تا اخر کردم توش یه دادی زد که نزدیک بود گوشام کر بشه من صبر کردم که دیدم گفت ادامه بده خلاصه یه 10 دقیقه ای تلمبه زدم و ابمو ریختم توی کونش بعدش حموم کردیمو اومدیم بیرون رفت قهوه درست کردو خوردیم جاتون خالی تا شب که مامانم اینا برگردن 3 بار دیگه سکس کردیمو خیلی خوش گذشت هنوزم که هنوز دوس داریم سکس کنیم ولی موقعیتش فراهم نمیشه امیدوارم از داستانمون خوشتون اومده باشه
نوشته: ساسان
متاسفم که اینطور با برنامه دارند حجب و حیا و ناموس رو ازمون میگیرن سکس با مادر پدر خواهر برادر عمه خاله…
با این داستانا میخوان بنیان خانواده رو در ایران ریشه کن کنن .تو خود غربشم به این شدت نیست که این اقا گفت .هوشیار باشید به خدا قسم که تمام این کارا برنامه ریزی شدس وگرنه داستان وسایت مفت دراختیار کسی نمیدن اگه توجه کنید این داستانها شبه به هم وبا قلم 4 نفرویا5 نفر هستش .
باز یکی از جلقیا حماسه آفرینی کرد ،
محارم آخه ، بیشعور
تو هنوز نمدونی داشته میخورده یا میخوردی
ای از دستت گلنار
نمیدونم چطوریه ایا کسی اجبار میکنه شما را که داستان بنویسید؟؟؟
ببین جلقی…
یا زیادی داری جق میزنی توهم گرفتتت
یا اون خالت خیلی جندس
کیری آخه خجالت نمیکشی خاله خودتو میکنی
ملجوق
کیرم با کوسیسنوس 45درجه توی کونت
کسشعر . دروغ . از مشهد اومد تنها بودیم گفت بیا منو بکن
نمیدونم اینجا چرا اینطوری شده واسه این سایت باید شرایط سنی بذارن فک کنم :( :( :( :(
خوشحال شدیم بوس بوس بای.خوشکلم خوش استیل وزنم 80 قدم 185 همه تو نخمن باو جمع کنین بساطتون رو خسته شدیم از بس از این اعتماد به نفس مضاعفتون گفتیم
جدا از وقتی سکس محارم خوندم غیرتم رو در خطر میبینم!
تحریم
حضرت عباسی تا گفتی میرم باشگاه دیگه نخوندم
خب دوستان چه خبر
تهران داره بارون میاد
هوا دو نفرست
دمت گرم مختصر و مفید و باحال بود حال کردم
خالتو بده ماهم یه حالی باحاش کنیم
کیرم دهن ننت که تورو خونه تنها میذاره که پسر همسایه بیاد کونت بذاره بعد اینطوری کودک درونت بگا بره و خودت کونی اونو میخوای بکن قالب کنی به ملت،کسکش پدر چه با اعتماد ب نفسم میگه خستتون نکنم برم سر اصل مطلب،اصل مطلب جک و جند ه و کو نی بودن تبارته که هیچ کاریش نمیشه کرد
داری میگی باورم نمیشه که خورد
بعد یهو میگی منم ازش لب گرفتم
خو آخر داشت میخور یا لب میداد
یعنی هم میخورده هم لب میداده؟
شاید داشته لب میگرفته تو فک کردی داره میخوره ؟
فک کنم اینا بت هچل زدن دوتا بودن یکی میخورده یکی لب میداده
شایدم اصن هیچ خوردنی در کار نبوده داری کسشعر میگی