سلام من محمد ۳۲.۱۸۰.۸۵ از کرج هستم و این داستانی که میخوام بنویسم برای دی ماه ۱۴۰۱ هست. قصه از اونجایی شروع شد که با یه شیمیلی از کرج اشنا شدم و یه شیمیله خیلی خوب با کون بزرگ و ممه های نابی ای بود کلا درشت هیکل بود. و فانتزیش این بود که سکس با حیوانات بکنه اونم جوری که جلوش شخص دیگه بگیره یه حیوونی رو بکنه🤫 خلاصه شرطش برای سکس با خودم این بود که بریم یه حیوونیو بکنیم…
راستش تاحالا اصلا به سکس با حیوانات فکر نکرده بودم و وقتی هم که این شیمیل گفت درباره ش فکر کردم. چت که میکرد و حرف که میزد انگار به نظر میومد قبلا تجربه سکس با حیوانات رو داشته و با ابو تاب تعریف میکرد که منو حشری کنه. چند تا فیلم اینجوری برام فرستاد که خوشم بیاد و کم کم داشت برام جالب میشد که امتحان کنم ببینم چجوریه…
شیمیله کاملا امار داشت که از کجا میشه حیوون گیر بیاره بهم گفت تو دیوار سرچ کن الاغ ماده و با صاحب اونایی که خر ماده دارن حرف بزنیم و اوکی کنیم بریم پیششون.
خلاصه گشتیم و یه اقایی که تقریبا بهمون نزدیگ بود رو اوکی کردیم و قرار شد جمعه ساعتای ۶ عصر بریم باغش و خرشو بکنیم.
و گفت ۵۰۰ میگیره تا بزاره ما راحت باشیم. ماهم قبول کردیم و جمعه شد من رفتم دنبال شیمیله و بریم سمت باغ
.
تو راه هی کیرمو میمالید و واقعا از منم خوشش اومده بود و بهم میگفت خیلی کیسمی و مثل یه شوهر واسم باش چون فیست و تیپت مردونس و جنتل منی خخخخ(تعریف از خودم نمیکنم ولی میخوام داستان دقیق باشه).
رفتیم رسیدیم دیدم یه مرد ۴۰.۴۵ ساله بود و اشناییت دادیم.
مهلا بهش گفت اومدیم واس چی و خواست دوباره اتمام حجت کنه.
هادی صاحب خر گفت اره بابا خیلیا میان میزنن میرن ماهی دو سه مورد میان و کص خر میکنن و میرن…
خره رو کیش کرد و اورد انداخت تو یه طویله مانند و گفت برید داخل. منم بیرون هوا سرده اتیش بزارم.
منو مهلا رفتیم تو. مهلا گفت محمد الان دیگه باید کیرتو بکنی تو کص این خره من عشق کنم. کیرش بلند شده بود و زانو زد وحشیانه شلوارمو کشید تا زانو پایین و شروع کرد برام ساک زدن تا کیرم بلند بشه.
ساک زد و دهنش خیلی گرم بود و هوا سرد بخاطر این خیلی حال داد و زود راست کردم… خره هم داشت یونجه میخورد و پشتش به من بود.
مهلا رفت نشست و گفت تو بکن من میبینم جق میزنم.
دستمو بردم طرف کص خره. یه کص بزرگ و خیلی نرمی داشت وای که چقدر نرم بود. انگشت کردم لاش و مالیدم. خیلی لذیذ بود و شروع کرد دمشو داد بالا . انگار دلش میخواست و یه چیزی مثل غضروف سمت پایین کصش مثل نبض هی میومد بیرون و میرفت تو. انگار چوچولش بود😂 بعد دوباره کیر من خوابیده بود کیرمو چسبوندم به کصش و کیر خوابیده سریع رفت لای کصش. وای چقدر گرم و لیز بود لعنتی. به محض اینکا گزاشتم لاش کیرم دوباره سیخ شد…
شروع کردم جا کنم تو کصش. بلد نبودم چجوری جا کنم اونایی که کردن میدونن سوراخ کصش بالاس یعنی باید بالایی تلمبه بزنی تا بره صاف تو سوراخش ولی صاف بزنی همون میخوره لای کصش…
اقا زدم رفت یهو دیدم کیرم انقدر داغی رو احساس کرد انگاری یکی گرفته بود کیرمو میکشید تو کص. و حالت میک زدن داشت…
وقتی میکردم جوری بود که اون احساسه حال کردن تو تلمبه زدنو بهم دست میداد و پیش اب همینجوری میومد شُرو شُر ولی ارضا نمیشدم البته من دیر ارضام و تمام تلمبه ای که تو گص خره میزدم همش لذت بود وای انقدر حال میداد که میگفتم کاش زودتر اینکارو میکردم و چرا تا الان بفکرم نیفتاده بود. چشمم داخل سوراخو نمیدید سرمو اوردم پایین دیدم اووووف کص داخلش صورتی . بخار در میومد انقدر داغ بود حشری شده بودم و مهلا هم داشت جق میزد و گفت بزار یکم فیلم بگیرم وقتی داری میکنی… یکم فیلم گرفت الانم دارم همون فیلمو 😉
گفت محمد بزار میخوام کصشو بلیسم و شروع کرد با زبون لیسیدن کص خره میگفت اوووف به به . منم وسوسه کرد که امتحان کنم . زبونمو اوردم بزنم به کصش دیدم یه بوی خاصی مثل بوی علف و اینا میده پشیمون شدم ولی مدام انگشتش میکردم و دوباره کیرمو فشار دادم بره تو. دوباره تلمبه زدم و واقعا فقط حال میداد و ارضا نمیشدم شلق شلق صدا میداد انقدر تلمبه زدم که پاهام به لرزه افتاد یهو دیدم یه حس عالی بهم دست داد و انگار یکی ابمو از کمرم کشید بیرون ک کل اب کمرم خالی شد تو کص خره…
مهلا تا دید ارضا شدم گفت سریع بیا اینور تا اب کیرت تو کص خره س منم بکنم. و دیوس شروع کرد اونم تلمبه زدن و گفت همزمان از پشت سوراخ کونشو انگشت کنم…
انگشتش کردم و اونم ارضا شد و ابش ریخت تو کص خره بدبخت😂.
اومدیم بیرون و هادی گفت خوب چپونده بودی توش و میزدیا.
خجالت کشیدم سرمو انداختم پایین ولی گفت لامصب خیلی خوبه من که متاهلم هر روز اینجا میزنم تو کص این خره… و پولو گرفت و ماهم برگشتیم. ولی حتما دوباره میرم پیش هادی و کص خرشو میکنم به شمام پیشنهاد میکنم امتحان کنید عالیه

نوشته: محمد ب