کنج دنج (۳)

1402/02/19

...قسمت قبل

Let there be light
تا یه مدتی داستان خاصی نبود. خانم پا که کون لخت میشد یه عکس میفرستادم برای بانو و یه مکالمه کوچیکی شکل میگرفت خیلی وقتا یه اموجی میزد و تموم، گاهی یه چیزی میگفت. یه دو هفته ای اینجوری گذشت، پرده اتاق معمولا بسته بود و اگه باز بود خیلی کسی توش نبود.
پارتنرم هم یه مدت میومد اوایل چک میکرد ببینه که بانو یا خان کاری میکنن ولی کم کم اونم بیخیال شد چون خبری نبود، اگرم بود ما نمیفهمیدیم.
یه بار خانم پا یه شورت مشکی توری طور پوشیده بود ، برای تنوع از اینم عکس گرفتم. سر این گفت چه جالب این شورتِ بیا من رو بکنه. (fuck me thong ) یه اموجی خنده زدم و گفتم نمیدونم شاید. بعد پرسید دوست داری بکنیش؟ خیلی یهویی بود سوالش، جوابی نداشتم و گفتم که خیلی سوالت غافلگیرم کرده. یه اموجی خنده فرستاد و یه ساری پشت سرش. دیدم یا الان یا هیچوقت، گفتم از شخصیتش خوشم نمیاد ولی بدم نمیاد اگه قرار فقط بر کردن باشه.
پرسید یعنی مثل گلوری هول؟ (نمیدونم چی ترجمه کنم خداییش، یه سوراخه که طرف کیرشو میکنه توش یا برعکس زنه کلشو میکنه توش تا همدیگه رو نبینن کلا) گفتم نه اونجوری هم دوست ندارم، ولی خب یه مدته دارم میبینمش بدم نمیاد تستش کنم. گفت پارتنرت چی؟ (ما رو تو تراس دیده بودن این چند وقته، هوا خیلی خوب نیست ولی یکم آفتاب که درمیاد همه تو تراسیم و میدونست تنها نیستم) گفتم فقط برای فان. پرسید توی اوپن ریلیشن شیپ هستید؟ بدم نمیومد به دروغ بگم آره، ولی راستشو گفتم. نه نیستیم. شما چی؟ گفت ما هم نه.
پرسید تلاشی کردی؟ (منظورش برای خانم پا بود) گفتم نه.‌ گفت «ترسیدی؟» البته گفت chickened out بعد گفت برای chick و کلی اموجی‌خنده. (راستش داشت با کلمه جوجه بازی میکرد، و خب به نظرم خیلی هم بد نبود، ولی تو فارسی خیلی جا نمیفته شوخیش) و مکالمه همین جا قطع شد.
خانم پا یه اقای پا هم داشت که خیلی زیاد ندیده بودمش، ولی تنها نبود. یه مدت گذشت و یه روز طبق عادت نگاه کردم و مانیتورها دیگه اونجا نبودن. خانم پا هم نبود.
توجهی نکردم ولی چند روز آینده خانم و آقای پا رو میدیم که راه میرن و گاهی مشخصا با هم جر و بحث میکنن ولی دیگه خانم پا پشت میز نمیرفت.
چون خانم پا دیگه نبود، دلیلی برای پیام دادن به بانو نداشتم. یه چند روز دیگه گذشت بی هیچ اتفاقی تا یه روز حدودای ده صبح بانو پیام داد، گفت که امروز صبح رفته برای ورزش و با خانم پا هم قدم شده و حرف زدن.
پرسیدم چی گفته، گفت هیچی، صرفا chit chat بود (از هر دری سخنی) بعد پرسید میخوای روش کار کنم برات؟ گفتم بدم نمیاد، گفت ولی این خیانته ها اوکی هستی؟
گفتم حرف زدن با تو هم خیانته، یه اوپسی گفت و پرسید دیدن هم خیانت بود؟ گفتم نه، اونو براش تعریف کردم (البته میدونم اونم کامل تعریف نکردم و مثلا جق زدن بانو رو کلا نگفتم، ولی خب). یهو کنجکاو شد، شروع کرد به پرسیدن، چی گفتی؟ عکسا رو نشونش دادی؟ که خب نداده بودم (راستش همشو پاک کرده بودم، نمیدونم چرا انتظار داشت عکس داشته باشم؟). و کلی سوال دیگه، گفتم فقط سکستونو تعریف کردم نه خودت تنها که بودی رو، که بلافاصله پرسید کدومو دوست داشتی؟ گفتم خودت تنها رو. وقتی گفتم کنجکاو بود که سکستونو ببینه بلافاصله گفت i can arrange that یعنی (تقریبا) اون (دیدن) رو میتونم جورش کنم.
چیزی نگفتیم بعدش، طرفای ظهر پیام داد کی خوبه و اینا، که تنها زمانی که میشد یک‌شنبه بود که هم خان خونه باشه هم پارتنر من، و تو روز باشه که نور کافی برای دید زدن باشه.
بهش توضیح دادم عکس و اینا نمیتونم و اینکه باید یه طوری رفتار کنه انگار که اصلا نمیدونه و پیام هم نده در حینش. یکم گیج بودم نمیدونستم کار درستیه که پارتنرم هم بیارم تو بازی؟
تا یکشنبه اتفاق خاصی نیفتاد، یکشنبه قرارمون طرفای ده یازده صبح بود چون عصری قرار بود برن جایی. پارتنرم خواب بود که یه پیام گرفتم که آماده‌ای؟ گفتم شروع کنید، پرده از قبل باز بود (فکر کنم بانو آمادش کرده بود :))) یه چند دقیقه دیگه خان و بانو در حال لب گرفتن شبیه فیلما اومدن تو اتاق. سریع بلند شدم رفتم سراغ پارتنرم که هنوز خواب بود تکونش دادم که بیا، یهو پرید و هنوز گیج بود که گفتم بدو بیا خان و بانو رفتن رو کار. عکس العملش جالب بود، حتی یه لحظه هم معطل نکرد و مثل فنر از جاش پرید و جلوی من رفت تو اتاق. خندم گرفته بود، میدونستم به شیطونی در فضای باز علاقه داره، ولی نمیدونستم دیدن هم براش اینقدر جذابه، شاید خودشم خیلی نمیدونست، چون خودمم خیلی آدم دیداری‌ای نیستم و انتظار نداشتم از دیدنشون انقدر خوشم بیاد.
وقتی اومدم منظره اینکه کلشو چسبونده به شیشه و یکم اومده پایین که شاید دیده نشه و کونش تو هوا خیلی برام بامزه بود، آروم رفتم و نسبتا محکم اسپنکش کردم. اسپنک خیلی بین ما مرسوم نیست، معمولا دستمالی میکنیم تا اسپنک.
با این اسپنک و اینکه خب سعی میکرد مخفی بشه یهو نیم متر پرید بالا «کسکش میخوای سکتم بدی؟» یه نیشخندی زدم از اونا که مشخصه داری کرم میریزی، و نگاه کردم ببینم کجان. بانو به پشت افتاده بود رو تخت و خان لای پاهاش بود، دامن و شورتش هم کنار تخت بود، بازم شرت سیاه و دامن، یا این همیشه دامن میپوشه، یا اینکه برای نمایش که میخواد بیاد میره برای شورت سیاه و دامن؟ به خودم گفتم که باید بپرسم این بار.
یکم که خورد بانو یه چیزی گفت، اونم بلند شد و پیرهنشو در آورد، و بعد بالاتنه بانو رو درآورد، یه سوتین مَچ سیاه تنش بود، همین حدسم رو تقویت کرد که این عملا برای نمایش میپوشه اینا رو، وگرنه اون دو تا جوش دیگه سینه بند نمیخواد 🙂 اونم سر صبحی.
تو این فاصله بانو شلوار و شورت خان رو کشید بیرون و یکم بازی کرد با کیرش (من مطمئنم داشت نمایش میداد عمدا چون میدونست پارتنرمم هست ) و بعد یه مدتی گذاشتش تو دهنش و شروع کرد به خوردن. این وسط بی شرف یکم چرخید به طرف ما که کونش پشت به ما باشه قشنگ، و ای کون ای کون. این وسط یهو دست پارتنرم رفت رو کیرم، فکر کنم نقطه مورد علاقه من و پارتنرم تو این نمایش، متفاوته. من همه تمرکزم رو کون بانو بود، و اون فکر کنم رو کیر خان :) دست کم اینجا میتونستم رقابت کنم، حتی اگه تو هیکل و قیافه خداییش خیلی حرفی برای گفتن نداشته باشم :)))
منم رفتم برای کونش و همینطور که زل زده بودم به کون بانو شروع کردم مالیدن کون پارتنرم. با خنده گفت این فیکه، اصلیه اونجاست، من گفتم ولی اینکه تو دستته فیک نیست
بازم با خنده گفت دیوث منم میگم کونم فیکه باید بگی نه اینم خوبه :) حالا هی کمبودای منو بزن تو سرم :) دستمو بردم رو سینش و گفتم ولی این نظیر نداره، اون جوشه کلا. خندید گفت بذار دربیاره ببینیم. (اسپویلر آلرت: تا آخرش در نیاوردن) یکم فشار مالیدنمو بیشتر کردم اونم با دستش شروع کرد روی کیرم بالا و پایین کردن. پرسید میخوای بخورم؟ یاد دفعه قبلی افتادم گفتم نه، گفت دیوث :/ گفتم برای اینکه بری پایین نمیبینی دیگه. یه نگاه انداخت به منو و گفت دوست داشتی بانو برات بخوره؟
هر چی آلارم و آلرت و زنگ خطر تو کلم بود شروع کرد به جیغ و آژیر کشیدن و حتی فکر کنم نور قرمز پلیسی تو چشام قابل دیدن بود که این تلست! ولی یه کیر راست شده با لباس سوپرمن یهو پرید این وسط و گفت نگران نباش و به جای من تصمیم رو گرفت: «تو چی؟ دوست داشتی خان برات میخورد؟»
گفت نمیدونم (من میگفتم نمیدونم دارم میزد). یه شلوار راحتی پاش بود از این شلوار گل منگلیای قرمز نرم. آروم کشیدمش پایین،‌ شرتش یه شرت سبز بود که بارها دیده بودمش، اونم کشیدم پایین و هنوز کیرم تو دستش بود دستشو از بالای شلوارم جابجا کرد و کیرمو کشید بیرون، و دوباره جفتمون شروع کردیم به نگاه کردن.
پوزیشنا فرق کرده بود، بانو دراز کشیده بود و پاهاش رو باز کرده بود، خان داشت میخورد، مشخص بود بلده چکار کنه. مثل دفعه قبل کشیدش بالا و کونشو لیسید پارتنرم گفت کونشو خورد؟ انگشتمو گذاشتم رو سوراخ کونشو یکم مالیدم و گفتم دوست داشتی؟ یه نفس عمیقی کشید و گفت کثیفه و همزمان کیرم رو فشار داد.
میخوای بخورم برات؟ سریع گفت نه نه، تازه بیدار شدم کثیفه ولی مشخصا کیرم رو محکمتر فشار داد. گفتم پس اگه تمیز بشوریش دوست داری؟ گفت نمیدونم (دیوث:/ حقش اینه کونش بذارم ها).
بالاخره خان بلند شد و کیرشو تنظیم کرد و فرستادش توش به نظرم رسید که باید یه شوخی درباره باکره بودن با بانو بکنم (تا قبل این ندیده بودم چیزی بره توش). منم یه دستی به کس پارتنرم کشیدم و خیس خیس بود آروم کیرمو از دستش در آوردم، اگه احتیاط نمی کردم ممکن بود ضامنشو اتفاقی بکشه منفجر بشه و کار بده دست همه، آروم از پشت فرستادمش تو پیش متخصصای خنثی کردنش.
گرمای کسش مثل همیشه دوست داشتنی بود و احساس آرامش میداد. تصمیم گرفتم فعلا تکون نخورم، قیافمون دیدنی بود، جفتمون حشری و کیرم تا دسته تو کسش بود، صورتمونو چسبونده بودیم به شیشه و داشتیم بیرونو نگاه میکردیم.
خان یکم بالا پایین کرد، بعد برش گردوند و بردش لبه تخت، روی چهار دست و پا، به صورت سگی شروع کرد تلمبه زدن.
اینجا بود که متوجه شدم من یه مزیت دیگه هم دارم، ‌قدم خیلی (در حد یه سر و گردن) بلندتره. به نظرم حتی یکم از بانو هم کوتاهتره، اونقدرا نه، ولی مشخصا هم من هم پارتنرم از جفتشون قد بلندتریم (پارتنرم قد بلنده، من درازم. یعنی به نظرم میشد یکم کوتاهتر بودم و به کسی هم برنخوره)
همچنان داشت تلمبه میزد که من هم شروع کردم. من عجله‌ای نداشتم ولی ظاهرا خان داشت. یه چند دقیقه بعد خان اومد و ریخت رو کمرش. بعد اصلا صبر نکرد، بلند شد لباسشو پوشید و رفت. بانو ولی بلند نشد، پارتنرم گفت بیشعور :/
یه مدت کوتاهی بعدش بانو هم بلند شد و لباساشو برداشت و رفت. من هم شروع کردم به خوردن لباش، گردنشو چرخونده بود و من دستم رو سینش بود از روی لباس (سینه بند نداشت ولی تی شرتش تنش بود) و اون یه دستشو تکیه داده بود به دیوار و یه دستشو گذاشته بود رو صورت من. دلم میخواست طولش بدم، اون لحظه نمیدونستم چرا، ولی وقتی بانو با سیگار تو دستش اومد تو تراس، فهمیدم چرا، میخواستم بانو هم ببینه. اتاق ما تاریک بود، جنوبی، نور توش نبود (بر خلاف اتاق بانو) و احتمالا خیلی مشخص نبود، ولی ما چسبیده بودیم به پنجره، مطمئن بودم میبینه، احتمالا اصلا اومده بود ببینه ما چکار میکنیم (شایدم برای سیگار بود واقعا، میگن سیگار بعد از سکس باعث میشه سکس حلال بشه، ولی من نه مسلمونم نه سیگاری پس نمیدونم) اول یه نگاه کوچیک انداخت (مجددا همون دامنو پوشیده بود) فکر کنم یا متوجه نشد یا تصمیم گرفت سرشو بچرخونه. پارتنرم گفت الان میبینه، بریم اون اتاق، گفتم اصلا میخوام ببینه و مقاومتی نکرد. میدونم که از توی جاهای عمومی شیطنت کردن خوشش میاد، زیاد پیش میومد که ممه هاشو تو جاهای عمومی یواشکی (طوری که من فقط ببینم) دربیاره (و نمیدونم شاید کس دیگه ای هم دیده باشه که نفهمیده باشیم) ولی ادامه دادم،‌ بانو چرخید و ایندفعه سرشو ندزدید.
اتفاق اصلی زیر قاب پنجره داشت میفتاد، تصمیم گرفتم یکم بالا رو هم جذاب کنم، یه تی شرت راحت تنش بود، از تنش در آوردم و انداختمش کنار، هلش دادم که ممه هاش بچسبه روی شیشه.
یه غری زد «سرده» ولی جز اون چیزی نگفت. سرعتمو بردم بالا، بانو داشت میدید، سیگارش کلا یادش رفته بود ولی مشخص بود داره میبینه .تا جایی که نور اجازه میده، نور! تصمیم گرفتم و بلافاصله گفتم
Alexa turn on the lights
الکسا یه زری زد و لامپ روشن شد. در حالی که نفس نفس میزد گفت چکار میکنی، گفتم میخوام لطفشو جواب بدم که خوب ببینه، میخوام یه ممه خوب ببینه در حالی که مشخصا خیلی حشری بود گفت آره، ببینه ممه هامو، از حسودی بمیره
خیلی طول نکشید که اومد، من خودمو نگه داشته بودم و همچنان ادامه دادم. پارتنرم اینجوریه که اگه وقت ارگاسم باز یکم ادامه بدی بازم میاد، برای همین سرعتمو بردم بالا و باز لرزید. همچنان ادامه دادم دوباره داشت میلرزید که منم دیدم نمیتونم دیگه کشیدم بیرون، انگار کلا من نگهش داشته بودم پاهاش خم شد و نشست و دستشو گذاشت رو کسش و یکم کش اومد، که من شات اولو خالی کردم رو صورتش. میدونستم دوست نداره، ولی هیچ طرفی نمیتونستم بچرخم، یه طرف میزم بود و یه طرفم کتابام، دادمش بالا و شات دوم محکم پاشید تو پنجره بانو رو نگاه کردم تو همون پوزیشن تکون نخورده بود،‌حتی سیگارشم فکر نکنم کشیده بود، یه چشمک زدم براش (بعید بود ببینه) و یه شات و یه شات دیگه، این یکی خیلی زور نداشت و دوباره ریخت رو پارتنرم که دست به کس با پاهاش که خیلی عجیب زیرش بود (عمرا نمیتونم اینجوری بشینم ولی زیاد دیدم دخترا میتونن، زانوها از بغل خم شدن و ساق پاها کنار رونهاست به جای زیرشون) نشسته بود.
گفت فاک چقدر حال داد. همینو که گفت خیالم راحت شد و یه چند تا قطره ته مونده هم ریخت رو دستم که کیرمو گرفته بودم باهاش. دستشو گرفتم و بلندش کردم، تقریبا کیرم هم سطح پنجره بود ولی کسش یکم پایینتر بود. بوسیدمش، رو دستم آب کیر بود، دستشو که گرفتم دیدم یه جوری شد ولی چیزی نگفت، لباساشو برداشت، سرو گردنشو بعد دستشو و دست منو و در نهایت خودشو باهاشون پاک کرد و رفت که بره حموم. منم همونجوری کون لخت نشستم پشت میز.
خیلی نگذشت که پیام داد «اون آب کیره؟» is that cum? گفتم چی؟ گفت همون که رو پنجرست. یادم اومد که پاکش نکردیم، ولی اونقدرا هم مشخص نبود، گفتم که مشخصه؟ گفت نه چندان، ولی اگه شیشه نبود احتمالا میپاشید رو من.
بعد گفت چراغو وسطش روشن کردی؟ گفتم آره برای اینکه ببینی. گفت ممنون، کجایی الان؟ کلم رو بردم لب پنجره و دیدم توی اتاقه، با همون دامن و بالاتنه.
گفت ممه‌هاش خیلی خفن بودن :) گفتم پس دیدی؟ گفت آره. پرسیدم خوش گذشت؟ گفت که نه، خان تو مود نبود مجبورش کردم، ولی شما قطعا خوش گذشته بهتون.
گفتم ولی تو ممه نشون ندادی ها، گفت با اون که من دیدم دیگه کلا نشون نمیدم. برای اینکه یکم خودشیرینی کنم گفتم ولی کونت تو یه درجه دیگست. خندید (داشتم میدیدمش) مطمئن شد دارم نگاه میکنم، پشتشو کرد، دامنشو داد بالا شورت پاش نبود، برای چند ثانیه. نوشتم بیشتر. یه نگاهی کرد و دوباره کونش به طرف من و دامنشو داد بالا، از همون پشت شیشه یه عکسی گرفتم و فرستادم.
برای اینکه از پشت شیشه عکس بگیرم مجبور شدم یکم برم عقبتر، از این نزدیک مشخص نبود، ولی .وقتی عکسو فرستادم دیدم لکه های آب کیرم، دقیقا هم راستای کمر و کونشه، انگار روش لکه افتاده . نوشت fuck it is amazing! یعنی فاک، این معرکست.
واقعا هم بود. گفت که من صاحب امتیازشم، گفتم دستمزد منو بدی اوکیم، گفت چی میخوای؟ گفتم که واقعا بریزم روت.
یه مکثی کرد و گفت sorry, not gonna happen یعنی محاله و بعد گفت باید برم و رفت. تا یه مدتی هیچ پیامی نداد، منم چون خانم پا دیگه نبود پیامی نداشتم که بدم.

نوشته: thebigcatlover


👍 8
👎 0
9601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

927384
2023-05-10 17:28:32 +0330 +0330

این قسمت از دو تای قبلی خیلی بهتر بود مخصوصا اینکه خیلی روان تر نوشته بودی فقی یکی دوتا جا یهو فیوز پرونده بودی یکم خوندن رو سخت کرده بود

0 ❤️

927547
2023-05-11 21:41:41 +0330 +0330

خیلی کنجکاوم بقیشو بخونم لطفا زودتر ادامه‌شو بزار

0 ❤️

927828
2023-05-13 17:34:36 +0330 +0330

ممنون. فیوز پروندن کار همیشگیمه. حشو و حاشیه گفتن هم تو خونمه متاسفانه.
ادامه داره هنوز، یکم داستان پیچیده تو همدیگه. خریت زیاد کردم این اواخر، نمیدونم چجوری جمعش کنم. پنج شش قسمتشو نوشتم که یواش یواش منتشر میکنم اگه این وسط سرمو به باد ندم.

0 ❤️

928665
2023-05-18 18:31:36 +0330 +0330

واقعا خیلی خوب مینویسی! دمت درست

0 ❤️

930207
2023-05-28 09:38:47 +0330 +0330

کمتر نظر میدم
ولی از اینکه اصطلاحات انگلیسی را نوشتی خوشم اومد

0 ❤️