کیر و کون خودمان

1397/08/29

سلام
اسمم رو نمیگم چون دلم نمیخواد منو بشناسین(همه گفتن منم گفتم?)

بریم سر اصل کسشر
ما یه روز که تو خونه نشسته بودیم و داشتیم هنر نمایی بانو بزرگوار الکسیس رو میدیدیم و دستی بر سر آلت خویش میکشیدیم و جلقی میزدیم ناگهان چشم بر آیینه نهادیم و کون خود را چون ظرف بلوری دیدیم و راست کردیم
با خودمون اندیشیدیم و گفتیم خودمان هم بد تحفه ای نیستیما
القصه
دستی بر کون کشیدیم و دیدیم همچون ژله بالا و بایین پرید و گفتیم که کونی که قسمتش کردن است چرا خود صاحبش فیض نبَرَد
همون لحظه بود که به این پی بردم که خویش عاشق خویش شده ام
خطبه ای خواندم و به عقد خویش درآمدم و هفت شبانه روز عروسی بگرفتم و زدم و رقصیدم و سرمست از این که چه شاه کونی گیرم آمده است.
با خودم رفتیم سر خونه و زندگی مان
القصه
شب زفاف سر رسید
دستی بر کون کشیدم و سیخ گردید کیرمان
همچون خمیری سفید گردید در دیدگان
چون چرب کردیم با روغن سولاخ را
عین فنر بالا و پایین میپرید کیرمان

دیلدویی که از قبل خریده بودیم رو حسابی چرب و چیل کردیم و تفی بر درب سولاخ زدیم و شروع کردین مالیدن
اه از نهادمان سر کشید و کونمان فریاد سر کشید که بکن تو آن سگ پدر را
دیلدوعه زیبا را در کون نهادیم و فریادمان تا به فلک سر رسید
داد از معده مان بیرون میامد و کونمان پاره میشد
القصه
یه مدتی با همین روال بر تخمی بودن خود گذشت
خویش خسته از دیلدوعه یخ و کسشر و تکراری
افتادیم به فکر کردن

ما فکر میکردیم و کسشر از مغز بیرون میامد
ای به خشکی شانس که دلبر نیامد
ما دلمان کیر کلفت و گرم میخواست
ای بخشکی شانس کیر هم گیرمان نیامد

بعد از یه مدت کون بلوری ما که دلش کیر کلفت همچون کیر خودمان میخواست عجیب فکری بر سرمان زد
چرا کیر خویش کون خویش را نگاید؟؟؟؟؟
پشمام ریخت
به طوری که هیچ احتیاجی به علم اپیلاسیون نبود
چشممان گشاد گردید
به طوری ۱۵ سانت هم در چشممان جا میشد
خنده ای سر مست کردم و خوش خوشان عین خر تیتاپ خورده اینورو آنور خانه را یورتمه میرفتم و عر میزدم

دوباره شب شد و راست گردید آلتم
کمر دریای آب و تشنه گردید آلتم
کیر از ما بود و کون هم از ما
چه خوش و سرمست میدیدم دوباره آلتم

با خویش گفتیم که اول باید عشق بازی کرد و خود را برای دادن و کردن آماده کنم
بالاخره خود هم داماد بودم هم عروس
هم فاعل و هم مفعول
هم بکن و هم بده
اول جلوی آیینه رفتیم و تا چهره خویش دیدیم کمی عق زدیم ولی کار را آن کرد که تمام کرد
شروع کردم تو ایینه از خودم لب گرفتم
عین سگ میخوردم و گاز میگرفتم و میخورد و گاز میگرفت
رفتم رو گردنم
خوردم و لیسیدم و کبود کردم
دیگه مرحله ایینه تموم شده بود
مقداری بدن و دست و بازوی خود را لیسیدم و از عروس درونم خواستم که یه ساک پر تف شاه پسند برایمان بزند
ولی نمیدانستم شروع بدبختی همین جاست
نشستیم رو زمین و گردن خویش را تا خشت خم کردم و کمر را به طور بسیاز سخت بالا اوردم و کیر خودمان رفت در دهانمان
به هزار بدبختی ساک زدم و وقتی خسته شده دیدم همچون کاغذی مچاله شده روی زمینم
نیم ساعتی طول کشید تا دوباره گردنم به حالت اول برگشت و تونستم سیخ بشم
گفتم که ساک بس است
حال وقت کردن است
خیالمان از بابت سولاخ راحت بود که به کمک دیدلدو مهربان همچون غار علیصدر گشاد است
کیر راست شده را چرب کردیم و با دست به زور و بدبختی کشیدیم و رسوندیم در سولاخ
رفت تووووش
اه از نهادمان برخواست
با دست خویش کیر خویش را در کونم کردم
میشکست این دستم ای کاش نمیکردم

بله دوستان
کیر در کونمان بود و کونمان قفل کرد
حال ما ماندیم و کیرمان در کونمان
ماندیم که چه گوهی بخوریم
به هر طرف کردیم و چرخاندیم در نیامد
کلید کونمان هم‌ که نداشتیم
دیدیم بهترین کار رفتن به پیش دکتر ها و پرستاران جنده شان میباشد
خدارو شکر دست هایمان که ازاد بود لباسی بر تن کردیم و شلوار خشتک گشادی پوشیدیم و خیز خیز تا بیمارستان رفتیم
الحمدلله تو مسیر کسی نفهمید چه بر کون و کیرمان امده همه فکر میکردند بدبختی بیش نیستیم
رسیدیم به بیمارستان و دکتران و جنده ها آمدند دورمان
شلوارمان را که پایین کشیدند خنده ای سر نهادند که سقف بیمارستان لرزید
خود کردم که لعنت بر خودم باد
پرستاران که فقط میخندیدند و من میگفتم این کیر در کون خودتان
دکتر بی ناموس آمد و با هزار زور و فشار کیر بدبخت بی حالمان را از کونمان کشید بیرون و گفت که برای دردش دارویی دارم که در اتاق بغلی است
خویش را برعکس که کله مان روی ویلچر بود و کونمان در هوا به اتاق بغل بردند و دیدیم که به به چخبر است
چند هیکل کیری کیر کلفت و چند جنده خانم پرستار ایستادند و به ریشمان میخندند
ندایی آمد که ای کیر در کون خودت عملی بر روی تو انجام میدهیم تا هم درسی برای خودت شود هم عبرتی برای دیگران

هر که هر چه دستش رسید کردند در کونمان
یکی میخ و یکی نعل و یکی نردبان
کونمان اندازه یک انبار شد
هرچه بود و هر چه بود در کونمان جا شد
گفتند ای مردک کیر در کون خودت
ای شتر مغز کصخل وضع منگلت
این ها را کردیم تا بماند خاطرت
این کون است نه جای کیر پدرت

امیدوارم خوشتون بیاد
عشقین
نوشته: Mohammadmusic_1997


👍 14
👎 6
18456 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

731457
2018-11-21 00:39:46 +0330 +0330

ای که اندر جمع کونی هاست جا و تخت تو
کیر من در حلق تو هم حلق و هم اشعار تو
ای که میگویی شب و روز از کیر و کون خودت
لا اقل دِه بر من آشفته آن سوراختو
دیر هنگامیست کونی من نکردم نابچار
همتی کن از پی دین و بده لاپایتو
تا توانی در پی کون و کیر و کس باش و بس
قصه و کسشعر ننویس بر در و دیوار تو
عطرِ مشکِ ناب : تو ، سوراخِ کون ِ خوب : تو
پاچه خواری میکنم از حیث کردن توی تو
کیر من را تو بگیر و توی کونت جا بده
شاید آدم گشتی و دیلدو نکردی توی تو
در خیالم کونتو گاییدم و آبم بریخت
‘’ کون بلورِ چِرت گو’’ این هست زین پس نام تو

2 ❤️

731515
2018-11-21 14:46:02 +0330 +0330

استعدادشو داری . نترس و ادامه بده. هرکاری موقع شروع سخته اما سعی کنی بهترم میشی لایک هفتم

1 ❤️

731524
2018-11-21 19:05:33 +0330 +0330

شبیه داستان آقای فشارکی بود با این تفاوت که اون دستش تو کونش گیر کرده بود. چند جا وسط نوشتار ادبیت یک مرتبه نثر امروزی به کار بردی و تناقض داشت. بخش معاشقه در آینه رو دوست داشتم. اولاش خوب بود ولی آخرش اسکی رفتی و بی معنی هم بود که بقیه تو کونت چیزی بذارن. طنز نوشتن سخته ولی چس ناله غمگین نوشتن راحته. به نظرم از دومی شروع کن. طنز پله آخره.

1 ❤️

731529
2018-11-21 20:20:17 +0330 +0330

میگن ملت تو کونشون عروسی گرفتن از اینجا میادا.
اصل ضرب المثل از کون نویسنده تراوش میکند

0 ❤️

731542
2018-11-21 21:30:12 +0330 +0330

لایک از بیمزهگی و شیری بودنش خندیدم

0 ❤️