گایش عمیق فرزانه مشتری سوپرمارکت

1401/11/25

داستان در واقع سلسله خاطرات واقعی اتفاق افتاده برای من و زن همسایه است که اسامی مستعار هستند اما مو به مو واقعی بدون ذره ای کم و کاست از اصل خاطرات. من 28 سالمه دانشگاه آزاد حقوق خواندم کارشناسی قدم 175 فیس ام معمولی مایل به زیبا وکلا پس از سربازی اومدم ودر سوپر مارکت خودمون تو محدوده اسکان یزد سمت جاده فرودگاه مشغول شدم و حواسم فقط به کاسبی بود و سرم تو لاک خودم و چشم طمع به جنس مونث نداشتم ازبهار سال 1400یک مشتری جدید و محلی به جمع مشتریان ما اضافه شد که بدلیل مراجعات چند بار در هفته قیافه ش برام آشنا شد و کاهی خودش گاهی با دختر 11ساله ش که اسمشو میذارم پارمیس به مغازه میومد و اغلب اقلام کم قیمت و هله هوله و خوراکی برا دخترش میخرید گاهی هم دخترش تنها می اومد و یکی دوبار هم بهمراه یک مرد قد کوتاه حدود 35 ساله ولی ژیگول و باتیپ سوسولی و موهای رنگی و ژل زده اومدن مغازه که بعدا"فهمیدم شوهر فرزانه است و اسمش علی، فرزانه گندمگون مایل به سبزه چشمای مشکی لبای نسبتا" قلوه ای و فیس دلنشینی داشت و هر وقت میومد خرید سعی داشت بیشتر صحبت کنه و باب صحبت و آشنایی باز کنه و گاهی با اندکی صحبت که رنگ شوخی و غیررسمی داشت قاه قاه می‌خندید و تا حدودی منو متوجه خودش میکرد خلاصه پس از مدتی رفت و آمد و صحبت و آشنایی ظاهری یه روز مقداری چیپس و شکلات و بیسکویت برا دخترش اینبار یه دونه تن ماهی و یه قوطی رب گوجه و یه بسته لوبیا هم برداشت و قتی کارت کشید دیدم موجودی کافی نیست و گفت شرمنده فک کردم موجودی هست و بلافاصله گفت ما همین همسایگی شما 50 متر بالاتر طبقه بالای صافکاری و نقاشی هستیم میشه جایی یادداشت کنیدوغروب یا فردا بیام بپردازم؟ منم باتوجه به سابقه ی خرید و آشنایی ظاهری واینکه همسایه اند قبول کردم و به اسم خانم آرامشان یک یادداشت چسباندم به ویترین که البته شماره ش راهم گفت و تو یادداشت نوشتم رفت و یک هفته ای پیداش نشد شماره ش گرفتم و گفتم پیداتون نشد میشه اون مبلغ پرداخت کنید؟ باهامون قهقه همیشگی و شوخی گفت میگفتن یزدیها خسیس اند الان باور کردم گفتم بحث خسیس بودن با حساب و کتاب فرق میکنه گفت باشه غروب میام غروب هم خبری نشد شب خونه بودم ساعت ده شب تو واتساپ از یک ایرانسل پیام اومد حق داری برا مبلغ اندکی زنگ بزنی چون هنوز مجردی و نمیدونی زندگی خانوادگی چه سخت میگذره… جواب دادم شما؟ گفت فرزانه ام همسایه، خانم آرامشیان،، گفتم متوجه شدم حالا اگر من اون مبلغ نخوام مشکل شما حل میشه جواب داد نه اونو تقدیم میکنم ولی همسایه ایم هوامونو برا دیروزود داشته باشید
فرداش ساعت 9اومد مغازه وبا خنده و شوخی مبلغ کارت کشید و گفت استوری هات میبینم خوشم میاد آدم به روزی هستی گفتم لطف دارید گفت شما که اصلا شماره فقرا رو سیو نمی‌کنید چه رسد به دیدن استوری گفتم اختیار دارید شما بزرگوارید اگر وقت کنم میبینم شب پیام داد سلام فرزانه خانم همسایه ام جواب دادم سلامت باشید در خدمتم گفت یه دختر خوب سراغ دارم دوست دارم بهت معرفی کنم و بانی خیر باشم… گفتم من برنامه ای برا امر خیر ندارم فعلا… گفت عجب پسری هستی تو چرا خودتو گول میزنی مگه میشه یا نکنه داری جاده خاکی میری یواشکی و یه شکلک خنده گذاشت… با اینکه زیاد تو بحر این چیزا نبودم حدث زدم داره میخاره و کرم میریزه گفتم میشه جاده خاکی رو توضیح بدی؟ گفت منظورم دوستی موستی زیدی چیزی دیگه… گفتم باور کنید تا حالا بهش فکر هم نکردم، پرسید پس تا الان جواب غریزه تو چجوری دادی گفتم هیچی. تاالان گذشته طوری هم نشده. گفت نمیخوای تجربه کنی؟ گفتم یعنی چه گفت نامزد کنی و دنیاتو تغییر بدی گفتم فعلا بفکرش نیستم و گفتم فعلا شب بخیر
فردا صبح ساعت 9اومد و بازم با شوخی و خنده گفت خوب دهنت قرصه بچه های یاسوج تو سن تو درمورد زنها و بدنشون کتاب می‌نويسن تو بفکر نیستی خلاصه دیدم داره بازبان بی‌زبانی پیشنهاد میده… گفتم خب حالا شما کمی از کتابو براما توضیح بدید گفت میدم ولی تو زمان و مکان مناسب اینجا نمیشه گفتم کی و کجا گفت پایه باشی همین الان خونه من فقط عجله کن پارمیس ساعت 11ونیم تعطیل میکنه خلاصه جذابیت فرزانه کیرمارو بلند کرد و گفتم برو تا من بیام گفت زود بیا و رفت بستم کرکره رو بفاصله کمی رفتم دنبالش در نیم باز بود از پله ها رفتم بالا تک واحد بود در دم باز کرد همون جلوی در لباشو گذاشت و لبم و زبونشو هل داد تو دهانم و چسبید بهم درو بست و دوسه دقیقه لبامو خورد و زانو زد جلو پام شلوار باز کرد و کشید پایین کیر خیس و نیم خیزم کرد تو دهان داغش و طوری میک زد حس کردم مقداری از ادرارم مکید بعد رفن از پشت خایه هام و زیر کیرم لیس زد تا سید به سرکیرم و وحشیانه چپوند تو دانش و بلافاصله تو کف اتاق به پشت افتاد لنگهاشو صدو هشتاد باز کرد و گفت بیا بگا… بیا کس کن… بیا کون کن… برای اولین بار سرکیر خیس و سفت شدمو گذاشتم تو چاک کس یک زن و فشار دادم تا ریشه رفت تو کس خیس و گشاد و داغ فرزانه سه تا تلمبه زدم آبم اومد ریختم ته کسش اما اون کمرمو گرفت و گفت بزن من سیر نشدم نزدیک پنج شش تلمبه زدم کیرم شل شد در اومد از کسش کیر شلم گرفت بایه دست و می‌مالید بادست دیگر هم کسشو می‌مالید و می‌گفت این چه کیریه تو داری کوفتم شد بزرگیش خوبه ولی حیف که دووم نمیاره… بعد گفت سریع برو بعدا میزنگم بهت… من رفتم بعد از اولین کس عمرم که کردم و بقیه ماجرا اگر خواستید تعریف میکنم

ادامه...

نوشته: سعید


👍 37
👎 42
156601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

915132
2023-02-14 01:28:32 +0330 +0330

وقتی فیلم یوسف باشبکه پورن هاب قاطی میکنی اخه چاقال اون هی امار داد ولی تو خودت شل نکردی تو با عکس چیتوزم میجقی


915133
2023-02-14 01:30:18 +0330 +0330

چُسیدی به کس رفت!

6 ❤️

915139
2023-02-14 01:40:12 +0330 +0330

این از اون داستان هایی بود که خوشم اومد اغراق نداشت و احساس واقعی بودن رو به آدم منتقل می کرد من که خوشم اومد.خسته نباشی

7 ❤️

915141
2023-02-14 01:44:56 +0330 +0330

بیو پایین سرمون درد گرفت

0 ❤️

915142
2023-02-14 01:45:29 +0330 +0330

تو رو بایس به جرم حیف میل اموال عمومی بگیرن.
کس بیچاره رو حیف میل کردی .


915155
2023-02-14 02:12:43 +0330 +0330

این زود اومدن آب هم دیگه قدیمی شده واسه اینکه کسشعر رنگ واقیت بگیره

4 ❤️

915159
2023-02-14 02:21:01 +0330 +0330

فقط میتونم بگم ک ی رم تو دهنت اوسکل جقی

1 ❤️

915165
2023-02-14 02:50:09 +0330 +0330

اخر نفهمیدم یزدی هستی ،یا یاسوج کدوم ؟

1 ❤️

915181
2023-02-14 06:33:22 +0330 +0330

الان چیشد.رفتی شاشیدی و اومدیییی؟؟؟

0 ❤️

915183
2023-02-14 07:42:42 +0330 +0330

باریکلا بچه اسکان
آسمان جنده پر داره میتونی کل محله رو بکنی😂

1 ❤️

915216
2023-02-14 12:26:18 +0330 +0330

دارم مجوز یه سوپر مارکت میگیرم زن همسایه زود لنگ بده بالا

1 ❤️

915220
2023-02-14 12:48:49 +0330 +0330

رفتی حقوق خوندی که شاگرد سوپر بشی؟ یزد چه ربطی به یاسوج داره؟ میگم صابونتو عوض کن ناخالصی داره!!

1 ❤️

915228
2023-02-14 13:38:17 +0330 +0330

عمو جون اخرش از گایش تبدیل شد به سایش

0 ❤️

915232
2023-02-14 14:14:19 +0330 +0330

امکان نداره عنوان یه داستانو با عبارت گایش باز کنم و اون داستان کوسشعر نباشه.

0 ❤️

915235
2023-02-14 14:36:53 +0330 +0330

خوب شانس دارن مردم والا

0 ❤️

915245
2023-02-14 15:54:43 +0330 +0330

((گفت بیا بگا… بیا کس کن… بیا کون کن…))

نکته: هیچ زنی برای بار اول همچین حرفی نمیزنه

0 ❤️

915246
2023-02-14 16:18:48 +0330 +0330

من وسطش خندم گرفت خداشاهده! فکر کن یکی یهو پخش زمین لنگاشو وا کنه بگه بیا بگا!!!
کیرم تو ادبیات نوشتاریت مرد

0 ❤️

915263
2023-02-14 18:32:04 +0330 +0330

هرکی کیر کلفت خوردنی میخاد بیاد پی اصفهانم

0 ❤️

915268
2023-02-14 19:30:16 +0330 +0330

تو رو باید بخاطر حیف میل از کون بکنن اسکل این چه وضع کردن حداقل یه اسپری ویگرا میزدی زن بیچاره چه گناهی کرده که به تو داده
بجنورد خانم پایه دوستی ایدی پرفایلم هست

0 ❤️

915276
2023-02-14 20:37:24 +0330 +0330

بقيشو نگو همون تن هاهيتو بده دست خلق الله

0 ❤️

915297
2023-02-14 23:02:09 +0330 +0330

کارشناس حقوق حدث می زند؟ ببینم درس فارسی در کل حذف شده از نظام دانشگاهی؟

0 ❤️

915305
2023-02-14 23:53:46 +0330 +0330

🤣🤣🤣🤣🤣خدا مرگت نده
آقا دمت گرم باز هم بنویس، چند وقت بود نخندیده بودم.

بچه ها اگر دقت کنید وسط نوشتن داره جلق میزنه آخه یهویی رید به جمله بندی و ادبیات.

1 ❤️

915308
2023-02-15 00:06:10 +0330 +0330

سعید جون تو چوس کلاس ابتدایی چه به دانشگاه بچه جون کم فیلم ببین جقی کور میشی خروس

0 ❤️

915314
2023-02-15 00:53:57 +0330 +0330

یعنی اینو بگم که محله اسکان ، معدنه کص های یزده

0 ❤️

915370
2023-02-15 12:15:54 +0330 +0330

جان ناموست دیگه ننویس،مودبانه ترین حرفی که میتونستم بگمو گفتم بهت حالا خود دانی

0 ❤️

915376
2023-02-15 13:41:37 +0330 +0330

لنگهاشو صدو هشتاد باز کرد و گفت بیا بگا… بیا کس کن… بیا کون کن 😂 😂 😂
خراب این تیکه از داستان شدم اصن

0 ❤️

915377
2023-02-15 14:05:04 +0330 +0330

سه تا تلمبه زدی ابت اومد، این کجاش گایش عمیق بود؟
دست انداز هم نمیشه بهش گفت چه برسه به عمیق.

0 ❤️

915476
2023-02-16 04:41:52 +0330 +0330

کیرم تو اون داستانِ تُخمیت 😬 🌹 👋

0 ❤️

915523
2023-02-16 13:13:33 +0330 +0330
  • این داستان خوبیه راستش،ولی نمیدونم چرا هرچی داستان هست دیس لایک میخوره! واقعا برام سواله این افرادی که دیس میزنن کسخلن یا دقیقا دنبال چی هستن.یه مقداری داستانت پرداخت به یه سری جزئیات داره که اصلا نیازی نیست مثل دختره طرف چی خرید مادرش براش.ولی بخش سکسستو باید درست بنویسی.اونجارو برداشتی خلاصه کردی! در کل بد نبود
1 ❤️

915998
2023-02-19 22:45:41 +0330 +0330

زر زدی

0 ❤️

916297
2023-02-22 05:27:58 +0330 +0330

سعید جان کیر خیس و نیم خیزت تو دهانش کرد؟!؟ مطمعنی تا حالا کص کردی؟!! کیر مگه کصه که وقتی حشری میشی خیس بشه؟!
بعدشم این تعداد دیسلایک یعنی داستانت کصشره، چون معمولا داستانای خوب این همه این لایک نمیخوره نهایتش ۱۰ نفر عقده ای باشن و دیس لایک بدن نه این همه.
بیشتر دوستانی که میان اینجا داستان میخونن بعضاً تجربه چندین ساله توی خوندن اینجور داستانا دارن، مو رو از ماست میکشن بیرون. داستانای بعدیتو سعی کن وقت بیشتری بزاری براشون، یا با کسی که تجربه سکس داره یه مشورتی بکن

0 ❤️