گی من و سعید (۱)

1400/01/12

سعید شدیدا ازم ناراحت بود و به جایی رسیده بودیم که جواب تلفن و پیام هامو نمیداد. حقم داشت، چندین بار سرکارش گذاشته بودم و دیگه بهم اعتمادی نداشت. اما خب سعید توی سکس خشن بود و بعد از هر سکسمون کونم واسه چند روز درد میگرفت اما واسم قابل اعتمادتر از بقیه بود چون توی چند بار سکسمون ب غیر از خشن گاییدن منو اذیت نکرده بود. منم از روی شهوت گاهی وعده سکس میدادم و بعد از سکس چت و ارضا شدنم قضیه رو کنسل میکردم. از طرفی هم از اینکه خونمون رو بهش نشون نداده بودم ناراحت بود و شرط ارتباط دوبارمون آدرس خونه ما بود. خب چطور بهش اعتماد کامل میکردم که بعدا منو مجبور به کاری نکنه و نیاد در خونه اذیتم کنه!؟
یک ماهی از آخرین حرفامون گذشته بود و بعد از اون دیگه جوابم رو نداده بود.
نمیتونستم واسه سکس به هم محله ای ها و هم کلاسم اعتماد کنم و از طرفی هم محیط نت اصلا امنیت نداره که پارتنر انتخاب کنم.
شهوت و علاقه شدیدم به کون دادن کلافه ام کرده بود. پیام و زنگ زدن به سعید کارساز نبود و اصلا علاقه ای به حرف زدن با من نداشت یا بهتره بگم امیدی به سکس با من نداشت.
مغزم از کار افتاده بود و دیوونه شده بودم. نمیدونستم چیکار کنم که دلمو به دریا زدم و تصمیم گرفتم یه عکس از ورودی کوچمون و پلاک خونمون بگیرم و با آدرس دقیق واسه سعید بفرستم. میدونستم با اینکار اعتمادش به من برمیگرده. همین کارو هم کردم و به امید پیام سعید منتظر شدم اما فقط سین زد و جوابی نداد. شدیدا از رفتارش تعجب کردم و با خودم گفتم حتما پارتنر جدیدی پیدا کرده.
ازش کاملا نا امید شدم و با انگشتم خودمو انگولک میکردم . هیچ لذتی واسم نداشت و دلم کیر میخواست. چون کسی خونه نبود به فکرم زد که لباس زنونه بپوشم و از فرصت کمی که دارم استفاده کنم، (چون خانواده ام زود برمیگشتن.) شروع کردم به پوشیدن شورت و سوتینی که داشتم و یه جوراب شلواری مشکی و نازک. بدن خودمو لمس میکردم. اینکار لذت بیشتری بهم میداد و خودمو زیر سعید تصور میکردم و کیرمو میمالیدم.

بیست دقیقه ای گذشته بود و توی حال خودم بودم که تلفنم زنگ خورد. شماره سعید بود. با خوشحالی جواب دادم.
_الو سعید. سلام خوبی؟ چیشده بالاخره بهم زنگ زدی؟ پیاممو جواب ندادی نا امید شده بودم.
+سلام. واقعا آدرس خونتونه میلاد؟
_آره بخدا
+بیا کنار پنجره اگه راست میگی
سریع سمت پنجره رفتم و دیدم سعید توی ماشین نشسته. واسش دست تکون دادم و گفتم: دیدی راست گفتم
+درو باز کن بیام
به مِن مِن افتادم. نمیخواستم خانواده ام سعید رو ببینن و بالعکس. بیشتر از ۱۰ سال ازم بزرگتر بود و مطمئن بودم خانواده ام حسابی سوال پیچم میکنن بخاطر سعید.(۱۸ سالمه و سعید ۳۰ سال)بالاخره گفتم: نمیشه بخدا، پدر مادرم الآن برمیگردن
+باشه پس بیا پایین.
_باشه الآن میام.
شورت و سوتین و ساپورتمو در نیاوردم و روی همونا لباس پوشیدم و رفتم.

سوار ماشین که شدم باهم دست دادیم و احوال پرسی کردیم. سعید سرد و بدون اینکه بهم نگاه کنه باهام حرف میزد و من سعی میکردم بخندونمش و کاری کنم که نگام کنه اما فایده نداشت.
_سعید داریم کجا میریم؟
بدون توجه به سوالم گفت میشه تلفنتو ی لحظه بهم بدی.
_آره حتما
تا تلفنمو بهش دادم توی جیبش گذاشت و رو بهم کرد و گفت اگه تلفنتو میخای پس گوش بده حرفامو.
خشکم زد. ضربانم بالا رفته بود و استرس گرفتم و با صدای لرزون گفتم: من که اومدم پیشت، دیگه چرا اینطوری میکنی؟
بازم بدون توجه به سوالم بهم گفت: شلوارتو دربیار
_اینجا؟
+دربیاررررر
شلوارم رو درآوردم و به سعید دادمش و اونم پرتش کرد صندلی عقب. دستمو گرفت و روی کیرش گذاشت و منم شروع کردم به مالیدن. هر لحظه بزرگتر شدن کیرشو حس میکردم و به کارم ادامه میدادم و که بعد از ۵ دقیقه گفت بسه و بقیه راهو ساکت بودیم.
نیم ساعتی طول کشید که به یه محله داغون رسیدیم که حاشیه شهر بود. در یه خونه وایسادیم که دوتا بچه ۴و۵ ساله داشتن بازی میکردن و در باز بود.
+پیاده شو
_با این سر و وضع؟
+گه نخور پیاده شو تا با لگد پیادت نکردم
مشخص بود سعید میخاد تموم اذیت کردنامو تلافی کنه. پیاده شدم و سرمو انداختم پایین و پشت سر سعید رفتم سمت خونه. بوی پهن کل خونه رو گرفته بود و تا بیرون میومد. بچه ها تا منو دیدن بلند بلند خندیدن و سعید هم از خنده اونا به من نگاه کرد و خندید. سرخ شده بودم و بدنم میلرزید و سعی میکردم پشت سعید قایم بشم. آروم سرمو بلند کردم و به حیاط بزرگی که توش بودم نگاه کردم. چندتا گوسفند و تعدادی هم مرغ و خروس توی حیاط بود.
با خودم فکر کردم که یعنی خونه سعیده؟ اینجا کدوم جهنمیه که منو آورده؟ بلایی سرم بیاد هیچکس نمیفهمه. توی این فکرا بودم که یه مرد میانسال از پنجره توی حیاط بهمون سلام داد. با خجالت نگاهش کردم و سلام کردم. چهره خندونش بدتر بهم استرس وارد کرد و نفسم بالا نمیومد. سعید بهم گفت همین مسیرو برو و توی اتاق ته حیاط وایسا و خودش سمت مرده رفت که اسمش حشمت بود.
تند تند خودمو به اتاق رسوندم. به اینکه الان دو نفری منو میکنن فکر میکردم و چشام خیس شده بود. البته بیشتر رفتار سعید که منو لخت کرده بود و اهمیتی به آبروم نمیداد منو واسه روزای دیگه میترسوند.

سعید اومد توی اتاق و درو بست. بلند شدم و رو به روش وایساده بودم. اومد سمتم و بدون معطلی منو چرخوند سمت دیوار. دستمو به دیوار تکیه دادم. دستشو زیر شکمم گذاشت و کونمو داد به عقب و خودسو بهم چسبوند و کیرشو به کونم فشار میداد .
+مادر جنده منو سر کار میذاری آره؟ مادرتو میگام الان
_من که الان پیشتم. تو رو خدا اذیتم نکن
+لخت شو
با اینکه سعید دیگه بهم نچسبیده بود اما همون حالت وایسادم و دکمه های پیراهنمو آروم آروم باز کردم. حالا من بودم و یه شورت و سوتین با یه ساپورت‌. برای ۳۰ ثانیه تکون نخوردم تا اینکه سعید صدام زد. برگشتم سمتش و بدن لخت سعید رو دیدم که کیرش کامل راست شده بود و گوشیش دستش بود. اسم کاملم رو صدا زد که فهمیدم داره ازم فیلم می گیره.
_سعید تو رو خدا فیلم نگیر
دوباره اسم کاملم رو اینبار با آدرس خونمون گفت.
+زود باش دیگه بیا کیرمو بخور
جلوش زانو زدم و کیرشو دستم گرفتم. اول سرشو لیس زدم و بعد کیرشو دهنم گذاشتم و شروع کردم به عقب جلو کردن و هربار قسمت بیشتری از کیرش توی دهنم میرفت. دستشو لای موهام برد و حرکت سرمو تند تر کرد. تند تند کیرشو ساک میزدم. دهنم پر از بزاق شده بود و از اطراف کیر سعید آب دهنم سرازیر شده بود. شهوت و حشرم هر لحظه بیشتر میشد. دیگه خودم حرکاتمو تند تر کرده بودم و گاهی تا ته کیرشو توی دهنم میکردم و نگه میداشتم و گاهی سعید سرمو فشار میداد و تا مرز خفگی کیرشو توی دهنم نگه میداشت و از تکرار اینکار لذت میبرد.
چند دقیقه ای که گذشت کیرشو از دهنم دراومد و بلند شد و گوشیو کنار دیوار تنظیم کرد.
اینبار منو به حالت رکوع و پشت به دوربین گذاشت و شروع کرد به اسپنک زدن و با تمام قدرت به کونم سیلی میزد. دردم گرفته بود و به ناله کردن افتاده بودم. پیاپی منو میزد و ناله های منم بلند تر میشد و لرزش کونم رو کاملا حس میکردم. سعید همیشه عاشق اسپنک بود و توی سریع ترین سکسمونم از اسپنک قافل نشده بود!
بالاخره از اسپنک دست کشید. اطراف ساپورتمو گرفت و دو دستی محکم کشید و قسمت روی کونم رو پاره کرد.
منو برد سمت گوشی و حالت داگی روی زمین نشوند، به شکلی که صورتم جلوی دوربین بود.
ی تف به کیرش زد و سر کیرشو روی سوراخم گذاشت.
_سعید تو رو خدا آروم
+باشه میخام چند بار بکنمت. نمیذارم پاره بشی. کونتو بده عقب جنده
میدونستم قراره حسابی کونمو پاره کنه اما راه فراری نبود و کونمو عقب دادم. کیرش روی لای کونم گذاشت و شروع کرد به عقب جلو کردن و هربار آروم کیرشو به سوراخم فشار میداد.از این حالت خوشم میومد و بدون اینکه به دوربین توجه کنم از روی شهوت ناله میکردم .
اما خیلی طولی نکشید که روم خم شد و یه دستشو دور گردنم حلقه کرد و با دست دیگش کیرشو روی سوراخم تنطیم کرد و با یکی دو فشار محکم نصف کیرشو توی کونم جا کرد. نتونستم جلوی خودمو بگیرم و بلند داد زدم. حالا بیشتر وزنشو روی من انداخته بود و فشار دستش به گردنم بیشتر شده بود جوری که انگار میخاد واقعا خفه ام کنه.تکون خوردنام بی فایده بود و نمیتونستم خودمو از زیرش بیرون بکشم. کامل دراز کشیدم بلکه کیرش دربیاد اما محکم بهم چسبیده بود.
چند ثانیه ثابت بود و بعد شروع کرد به تلمبه زدن و هربار محکمتر تلمبه میزد و منم با هر تلمبه اش، یه آه بلند میکشیدم. دیگه کیرش تا ته توی کونم بود و صدای برخورد بدنامون با صدای ناله های من کل اتاق رو گرفته بود. ب زور نفس میکشیدم و کل بدنم ب درد افتاده بود اما سعید لحطه به لحطه محکم تر تلمبه میزد و از صورت درهم و صدای ناله هام که از درد بود لذت می‌برد.
بعد از چند دقیقه از روم بلند شد و منو برگردوند. پاهامو گذاشت روی شونه هاش و تا جایی میشد بالا برد. سوراخم تند تند نبض میزد و داغ شده بود.
روی دستش تف کرد و مالید ب کیرش و با یه فشار تا ته کیرشو توی کونم جا کرد. اینبارم بلند داد زدم و چشمام پر اشک شد. بدون وقفه شروع کرد تلمبه زدن و کیرشو تا سوراخم عقب میکشید و دوباره فرو میکرد. و اینکارو تند تند انجام می‌داد و هربار به غلط کردن میفتادم و ازش خواهش میکردم آروم بکنه اما سعید بدون توجه به خواهشام ادامه میداد. دوباره دستشو روی گلوم گذاشت و محکم فشار داد. سرشو پایین آورد و یه تف روی لبام انداخت و با دست دیگه اش تف رو به صورتم مالید و دوباره تف کرد و کارشو تکرار کرد تموم وزنش روی من بود و از طرفی یک لحطه هم گلومو ول نکرد. فقط گاهی فشار دستشو کم می‌کرد تا نفسی تازه کنم.
توی همون حالت دستاشو دور کمرم حلقه کرد و دراز کشید و منو روی خودش کشید. کونم سوزش وحشتناکی گرفت و خواستم بلندشم که پهلوهامو چنگ انداخت و نذاشت.
+بالا پایین کننننن
بدون هیچ حرفی بالا پایین کردم و تا ته روی کیرش می نشستم و سعید هم با گرفتن پهلوهام حرکاتمو تند تر میکرد و گاهی محکم به کونم سیلی میزد.
یهو دستاشو محکم به پهلوم چسبوند و منو روی کیرش ثابت نگه داشت و چشماشو بست. فهمیدم که ارضا شده و بعداز چند ثانيه با دستاش بهم فهموند که آروم روی کیرش بالا پایین کنم و منم همین کارو کردم. خوابیدن کیرش توی کونم مشخص بود اما هنوز کونم از شدت درد نبض میزد…

نوشته: مهدی


👍 5
👎 3
6701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

800975
2021-04-01 01:24:32 +0430 +0430

تو میلادی یا مهدی کص خل
تنها نقطه قوت داستان تو نسبت به اون محمد عاشق ماساژ این بود که انگولکو درست نوشتی بهتره که یه اسم زنونه بذاری چون این داستان میره تو دسته زنپوشی

0 ❤️

801016
2021-04-01 02:34:59 +0430 +0430

با اینکه مکان دایمی دارم ولی بازم دنبال آدم مطمنم، تو چجوری بگا رفتی

0 ❤️

801045
2021-04-01 07:44:02 +0430 +0430

حسابی کیونتو پاره کرد اره نمردی احیانا؟

0 ❤️

801420
2021-04-03 01:38:39 +0430 +0430

عالی بود

0 ❤️