خانم معلم روستا
من سه ساله بعنوان معلم استخدام شدم و نازی خانم هم امسال استخدام شده.از شانس خوب یا بد مون من از همون اول افتادم برای تدریس در روستایی حدود 15 دقیقه به شهرمون فاصله داره… نازی هم یه روستای دیگه افتاده که 10 دقیقه با شهر فاصله داره و کل بچه های مدرسه رو داره در یک کلاس درس میده یعنی چند پایه با هم …ولی تقریبا مسیرمون تو نصف راه یکی هست و از یه جایی به بعد راه مون عوض میشه و هر کی میره سرکار خودش … اینا رو گفتم که متوجه وضع جغرافیایی جریان بشین. اون پراید داره و منم 206… تقریبا یکسال قبل برای اینکه من براش ازمون های ضمن خدمتش رو کمکش میکردم رابطه تلفنی ما شکل گرفت و فهمیدم اونم مثل من زندگی جهنمی با همسرش داره…یه شوهر معتاد بداخلاق گیرش اومده…و خیلی ناراضیه از زندگیش…منم یه زن بددهن و بیشعور دارم که دیگه حسی بهش ندارم…و از فرصتی برای خیانت بهش استفاده میکنم…ولی به دلایلی نمیتونم طلاقش بدم. تقریبا سکس چت مون به راه بود…چند بار هم موفق شدیم سکس پر استرس داشته باشیم… چند باری هم تو راه نگه داشتیم و همدیگه رو مالیدیم تا الان… خلاصه یه بار زنگ زد بهم گفت کامپیوتر مدرسه ش خراب شده…چکار کنم…گفتم بذار میام ببینم امروز… ظهر زودتر کلاس رو تعطیل کردم و رفتم روستای بغلی .با ماشین رفتم تو مدرسه… اونم بچه ها رو تعطیل کرد و وقتی همه رفتن در مدرسه رو بست… اومد تو دفتر و همه لباسا رو کند و با شرت و سوتین نشست کنارم… منم همزمان که سیستم ش رو درست میکردم…سینه ش رو می مالیدم …اونم دستش توشلوارم داشت با کیرم حال میکرد… از هیکل توپش بگم که خانم 26 ساله با سینه های سفید و توپر و قد بلند 176 و کون تپل. و موهای خرمایی…تصور کنید چه جیگری باید باشه… هی میگفت کی تموم میشه این لعنتی…زود باش دیگه… کارم تموم شد و گفتم…پاشو بریم نمازخانه… فکرش رو بکنید تو اون محیط معنوی قرار بود ما سکس کنیم… اولش گفت نه…گناهه اونجا…گفتم …کسخل نه اینکه الان داریم ثواب میکنیم… اونم خندید… بهش گفتم…چادر نماز سرت کن…میخوام امروز سورپرایزت کنم… رفت به حال سجده… منم چادر رو بالا دادم… و دیدن اون چاک صورتی تو کون قنبل شده… حسابی منو تحریک کرد…با یه حرکت کیرم رو فرستادم تو کس خیس نازی… دادش هوا رفت…آییییییی…جوووونم… جرم دادی که… گفتم فحش بده خانم معلم…گفت روم نمیشه…آخه…چراباید فحش بدم… گفتم … فحش دادن دخترای خوشگل ادم رو حشری تر میکنه… شروع کرد فحش دادن… بکن کسکش… بکن آشغال کثافت…جرم بده بچه کووونی…لاشی کیری… منم با هر فحش ش ضربه های تلمبه ای رو بیشتر میزدم که مثلا دارم به فحش ش واکنش نشون میدم… اونم داشت جیغ میزد…گاییدن بی استرس اون بدن خوشگل داشت خیلی حال میداد…گفتم دارم میام…برام جق بزن… کشیدم بیرون و اونم سریع جق زد برام همه آب رو ریختم روی سینه های سفید ش… چند دقیقه لب گرفتیم و دراز کشیدیم… تا لباس ها رو پوشیدیم و من اول از مدرسه خارج شدم… اونم چند دقیقه بعد دنبالم اومد بیرون…فعلا که رابطه شیطانی ما ادامه داره و هنوز لو نرفتیم…تو این زمانه آدم خوب آدمیه که هنوز لو نرفته…خوش باشید
نوشته: الکس
به نسبت کسی که نمیدونه چرا باید تو سکس فحش بده خیلی فحشای آسی داد
والا
دست به کیر میاد داستان بنویسه چشماشو میبنده ارضا که شد چندتا خزعبلات یادش میاد به رشته تحریر درمیاره
تموم تسبیح و مهر ها توکونت بی پدر گوزو
یه دیس دادم تعادل 5 به 5 برقرار بشه فعلا…
ضمناً، فارغ و کسشرات، یه بارم که شده سه ساعت قبل از اتمام ساعت کاری برو خونه…
صحنهای میبینی که دلیل بداخلاقیای زنتو نسبت به خودت میفهمی😉
خطاب به اون دوستی که گفت وقتی خراب میشه میبرن اموزش و پرورش ناحیه
الان تو مدارس اکثرا یه مسئول فنی دارن
تو مناطق خر تو خر اینجوری هم معمولا یه نفر رو میارن که درست کنه که اینجا این داشمون رفته😂😂
اصل داستان اینه که بهعنوان تعمیر رایانه!! میکشوننش به یه مدرسهی روستائی و همهی مردهای روستا که از قضا زنهاشون، همگی باهم، پریود بودن، ترتیبش رو میدن و درآخر خر کدخدا هم که زنش پریود بود، به کمکشون میاد تا دستمزد تعمیر رایانه!! رو بهش داده باشن.
همون ۲۰۶ و پرایدی که گفتی حوالهت بادا ابله الدنگ خالیبند!
🤣🤣🤣🤣🤣مرسی ک موجبات خنده و شادی را برای ما فراهم اوردی کوووووونننننییی
چرا تو همه داستان ها همه زن ها شوهرشون معتاده بداخلاقه و یه جقی میاد و اون زنه عاشق این جقی میشه ؟
ای کیرم تو مغزت 😂😂😂
مدرسه ما که تو شهره هم کامپیوتر نداره حالا مدرسه ای که تو روستاس چجور کامپیوتر داره آخه 😂
چه جالب، منم یبار یه پسره خیلی بهم گیر داد که بکنمش، خلاصه منم رفتم دیدم تو مدرسه کار میکنه، مدرسه تعطیل بود و تو نمازخونه گرفتم دوبار گاییدمش. چه حالی داد، فک کن دور و برم پر از ایه و سوره و حدیث و عکس کسشعر بود 😁
الکس کم جق بزن بچه تو معلمی یا آموزگار ؟؟؟ بهت میاد فراش باشی نه جقی مفلوک دیدن زدن خانم معلم و جق زدن پشت پنجره کورت نکنه جوجه
تو گوه خوردی با پدر و مادرت که تو خالی بند متوهم را پس انداختند و تحویل جامعه دادند
نظری در مورد داستان ندارم اما با این جمله که نوشتی «تو این زمانه آدم خوب آدمیه که هنوز لو نرفته…» کاملا موافقم.
فقط محض اطلاعت بگم که تو روستا هر کاری میکنی صد تا چشم مراقبتان. مراقب باش الکس 😄
چه جالب چون شوهره اعتیادداره،توکوسکش بایدسواستفاده کنی کیرتواون سوادت امثال توکه معلمی چی داری که یاددانش اموزات بدی،لاشی مطمنم زنت زیرهزارویک کیرمیخابه،،حرومزاده ازکی تاحالا دزدیدن ناموس مردم زرنگی شده بی ناموس
دوست دارم کون تپل بکنم عکسشو بزار آهههههههههههههه