اولین سکس نامشروع مادرزنم (1)

1394/03/06

تقریبا 27 ساله شده بودم . توی یکی از شهرهای شمال . خانواده اصرار داشت که باید ازدواج کنی . ( سالهای 74 و 75 ) . خوب منم هم موافق بودم و هم مخالف . چند ماه مقاومت کردم تا اینکه موقع سکس از عقب با یکی از دوست دخترام نابخردانه در اثر حشر زیاد و اثر مشروب نمیدونم چطوری کیرم وارد کوسش شد ( تا ختنه گاه یا یه کم بیشتر ) وقتی بلند شد رفت دستشوئی گفت داره خون میاد . خلاصه پس از چند روز دلهره متوجه شدم کمی هم فیلم بازی میکنه چون متوجه شده خانواده ام اصرار به ازدواجم دارند. منم دیدم بهتره حرف خانواده رو گوش کنم تا گند بیشتری نزده ام .

خلاصه قرار شد خانواده دختری رو معرفی کنه . یه روز بهم خبر دادن که دختر مورد نظر یافت شده و مادرش چون خیلی حساسه باید قبلش با من صحبت کنه . قرار و مدار گذاشته شد . یادمه تو اتاقم بودم که صدای خانمی رو شنیدم که میگفت خوب این شازده نمیخواد بیاد . یه کم خودم رو گرفتم و متین و موقر وارد سالن شدم . یه خانم چادری بود . نشستم تقریبا رو بروش . صحبت ما یک ساعتی طول کشید و فهمیدم که اونه که حرف آخر رو تو خونشون میزنه . ضمن صحبت گاهی هم چادرش میرفت کنار . بااینکه لباس بسته پوشیده بود اما مانع نمایش سینه های پرش زیر لباس نشد . سفید بود و پر و پیمون . با داشتن 5 فرزند خوب مانده بود . بساط عروسی جور شد و مدتی گذشت . اینم بگم مادر زنم خیاط بود . کارگاهش هم تو خونه تو قسمت پارکینگ بود . یادمه تازه دوران موبایل بود . یه فروشگاه موبایل باز کردم و چون کار دیگری هم داشتم مجبورا برادر زنم رو تو فروشگاه گذاشتم . اینم بگم پدر خانمم بازنشسته بود و در آمد کمی داشت . کمی هم کار میکرد اما بیشتر علاف بود تا شاغل و کاسب . مدتی از کسب و کار مغازه ذشت و مادر زنم ازم خواست که پسرش رو شریک کنم و یه کم هم سرمایه بهش داد بقولی خواست آخرین بچه اش رو برعکس دیگر پسراش تاجر بار بیاره . چندی نگذشت که دیدم برادر زنم بلند پروازی میکنه و خلاصه هنوز 2 سال نگذشته بود که یه روز متوجه شدم اتومبیل گرفته و هر روز جنده بازی و … یه روز متوجه شدم کلی قرض بالا آورده و کلی هم چک و سفته داده دور از چشمم تو بازار و خلاصه تو منجلابی گیر کرده که نهایت نداره . طالب کارها هم حکمش رو گرفتن . مادر زنم وقتی فهمید غش کرد . منم بخاطر آبروی مغازه و مادر خانمم سعی کردم اوضاع رو درست کنم . کلی جلسه گذاشتم با طلبکارها و متوجه شدم 35 میلیون کم آورده . از اینجا تقریبا جریانات شروع میشه .

تو خیاط خونه با مادر زنم نشسته بودم و داشتیم حساب کتاب میکردیم که یکی دیگر از طلب کارا تماس گرفت و گفت صبر نمیکنه و 2 روزه پولش رو میخواد و تهدید و … دیدم اشک تو چشم مادر زنم حلقه زد و اومد کنارم بغلم کرد و ازم خواست هر جور شده نزارم پسرش بره زندان من وایستده بودم سعی کردم دل داریش بدم . اونم با هر کلام من بیشتر گریش میگرفت و پشت سر هم میگفت فقط تو میتونی کمکش کن . باور کنید تا اون روز فقط گاهی روبوسی میکردیم و نشده بود بغلش کنم . سینه هاش که به بدنم خورد تازه فهمیدم چقدر سفتن . از پشت سرش روروشونه هام فشار دادم خودمو بیشتر بهش چسبوندم و اونم که یه شونه برای گریه میخواستخودشو ول کرده بود . کیرم راست شده بود . باور کنید اگر شلوار لی نپوشیده بودم حتما احساسش میکرد . هر چند چند بار که جا بجا شد تو بغلم در اثر مالش متوجه شد . صورتش رو غرق بوسه کردم و گفتم حتما سعی میکنم . با کلی مکافات 12 میلیون جور کردیم ( طلا و پول و …) با هم فکری چند تا چک به طلب کارا دادم که اوضاع ساکت تر شد . تقریبا 3 روز بعد دوباره رفتم خیاط خونه تا منو دید دوباره طاقت نیاورد و زد زیر گریه و از بخت بدش نالید . سرش رو گذاشتم رو شونم و سعی در آروم کردنش داشتم . دستم رو سر و شونه و پشتش کار میکر و نوازشش میکردم . یه دفعه متوجه شدم دستم رو سینه هشه و دارم آروم میمالمشون و اونم داره حرفمیزنه . یه کم جسارت کردم به بهونه اینکه عرق کردی یکی از دکمه هاشو باز کردم و فوت کردم که خنک بشه . دستم رو چاک سینش بود سوتینش همونقدر زبر بود که سینه هاش نرم. آخرم لبم گذاشتم رو گونه چپش و تاکنج لبش رفتم و بوسه آخر لذتی بی پایان بود و که جوابی هم داشت جانانه . فرداش ساعت 10 صبح بود رفتم خونه مادر زنم . زنگ زدم اما جوابی نیومد . با اینکه کلید حیاط رو داشتم اما کمتر پیش میومد وارد بشم . درو باز کردم . رفتم سمت خونه . در ورودی باز بود . هیچکس نبود . یکم ترسیدم . معمولا وقتی بیرون میرفتن درب رو میبستن . با صدای بلند گفتم کسی خونه نیست . صدایی نیومد . تو اتاقها هم نبود . رفتم سمت سرویس و حمام . در سرویس رو که باز کردم از رخت کن مه غلیضی بیرون زد . یه کم راحتتر شدم . صدا زدم صاحب خونه . که دیدم مادر زنم وحشت زده گفت ترسوندیم . تن سفیدش از پشت شیشه مات حموم داشت میلرزید . زود گفتم ببخشید چند بار صدا زدم که . الان میرم واست سکنجبین و گلاب میارم . وقتی لیوان رو دادم دستش خندید و گفت الان میام بیرون . نشستم تو هال که دیدم بهم گفت کیوان جون میشه بری تو اتاق آخه لباس نیاوردم . فقط حوله دارم . رفتم تو اتاق دیگه که شیطون رفت تو جلدم . رفت سمت اتاقش . درب رو چفت کرده بود . اروم درب رو باز کردم . پشتش به من بود و داشت کرستش رو میبست . رفتم جلو و متوجه شد و برگشت تا آومد حرفی بزنه لبم چسبوندم رو لبش . حولش دادم افتاد رو تخت و شروع کردم مالیدنش . دیگر طاقت نداشتم دستم رفت تو شرتش . خیس شده بود و کمی هم لرزید . کرستش رو باز کردم ونوک سینه های سفیدش تو دهانم بود . اومدم لباسم رو در بیارم که گفت بریم تو هال روی مبل که آگر کسی وارد حیاط شد متوجه بشیم . منم از خدا خواسته . پاهاشو که باز کرد دیدم کس سفید و کمی تپلش خیس خیسه . با لبم شروع کردم به بازی و خوردن کوسش . میدونستم که بار اولشه . خواستم کاری کنم که بعدش پشیمون نشه و لذتش یادش بمونه . مدام میگفت ابمو نخور . منم بی توجه تمام صورتمو با آب کوسش خیس کردم . کیرم داشت میترکید . میدونستم خیلی همت کنم بعد 7 و 8 تلمبه آبم میاد . پس سعی کردم اونو بیشتر ارضاع کنم . یه جیغ کوچیک کشید و گفت خیلی حال داشت . کیرم رو در آوردم . گفت جون . کردم تو کوسش . هنوز 4 دقیقه نگذشت که بهش گفتم ابم رو میریزم بیرون . نه . 5 روز دیگه پریودم بریز توش . طاقتم تمام شد . روش خوابیدم . همدیگر رو غرق بوسه کردیم و عین تازه عروس و دامادها ذوق داشتیم . من از اینکه مادر زنم کردم و اون بخاطر اولین سکس نامشروعش بعد 45 سال . …
ادامه دارد …

نوشته: کیوان 100


👍 3
👎 0
219296 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

463566
2015-05-27 07:21:09 +0430 +0430

غلط املاییت زیاد بود
خوشم نیومد

0 ❤️

463567
2015-05-27 07:28:05 +0430 +0430
NA

ای بابا
انقد شما کفید واقعا؟
بابا کوس مصنوعی شرف داره به سکس با محارم
جلغ شرف داره به این کارا
ای بابا

2 ❤️

463571
2015-05-27 08:56:43 +0430 +0430

مادر زن حکم مادر داره احمق diablo

0 ❤️

463572
2015-05-27 09:30:47 +0430 +0430
NA

همش یا گفتی “اینم بگم” یا گفتی “باور کنید”
نصفه خوندم

0 ❤️

463573
2015-05-27 10:15:45 +0430 +0430
NA

خعلی جالب بود ممنون

0 ❤️

463574
2015-05-27 12:08:05 +0430 +0430
NA

احسان هات فرمود:
عنوان رو خوندم فقط

0 ❤️

463576
2015-05-27 14:13:46 +0430 +0430
NA

آخه احمق مگه سكس با مادرزنم مشروعم ميشه كه نوشتي نامشروع

0 ❤️

463577
2015-05-27 19:25:32 +0430 +0430
NA

منم تو کس کردن مادرزنت شریک بدون

0 ❤️

463579
2015-05-27 20:04:15 +0430 +0430
NA

جقو جقی جقا جقه :

‏1- کم جق بزن، جقو

‏2- توهمت تخمی بود، جقی

‏3- دروغ که کنتور نداره، جقا

‏4- زن در سن 45 سالگی = “یائسگی”، جقه
‏ پرریییوووود؟! ‎:-|‎‏‎

0 ❤️

463581
2015-05-28 01:22:01 +0430 +0430
NA

اوووق bad

0 ❤️

463583
2015-05-28 13:51:02 +0430 +0430

باورم نمیشه

0 ❤️

463585
2015-05-29 05:20:21 +0430 +0430
NA

کیری نوشتی ؛جنده هم اینقد زود راضی نمیشه که بده
دیگ ننویس کیری خان

0 ❤️

463586
2015-05-29 18:50:39 +0430 +0430
NA

کوسکش خالیبند.تیربرق توی کون مادر دروغگو

0 ❤️

463588
2015-05-29 20:18:50 +0430 +0430

چه راحت داد !!!
نوش جونت داداش مادر زن رو باس کرررررررررد

0 ❤️

463591
2015-07-20 21:22:45 +0430 +0430
NA

دروغ محض بود.چرت وپرت

0 ❤️

463592
2015-07-31 17:44:50 +0430 +0430
NA

کس عمت کوچولو
احتمال 1)
قطعا یه 12 ساله بی پدر مادری که یه کونده تلفنی نیز هستی
احتمال 2)انقدر مادرت به داماداش داده عقده ای شدی
احتمال3)واقعا شرف و غیرت نداری کردیش که قطعا احتمالش 1% هم نیست
یا علی=;

0 ❤️