دسته آتاری رفت تو کونش

1394/05/01

با سلام من اسمم حسامه الان 21 سالمه این خاطره مال 6 سال پیشه که واستون تعریف میکنم،من یه پسر خاله دارم به اسم امیر،جونم برات بگه این خیلی ترگل ورگل بود و سفید و کپلی،خیلی تو کفش بودم،ما طبقه بالای خونمون نیمه کاره بود و صبحا کارگر و بنا توش کار میکرد تا عصر ساعت 5،من عصرها وقتی خالم اینا میومدن خونمون این امیرو گول میزدم میبردم بالا میگفتم بیا بالا آفتاب مهتاب بازی کنیم،حالا دن دن دوندی،بعد پشت به پشت باهاش بازی نمیکردم میگفتم آفتاب مهتاب اینطوریه کونشو میکردم طرف خودم و از پشت میمالیدمش،کلا فاصله سنیمون دوساله،حالا اینا هیچی … من کم کم بحث دودول مودولو کشیدم وسطو و مجبورش کردم برام جق بزنه … منم کیف میکردم اونوقتا تازه داشت آبم میومد خودمو گاییده بودم با جق، اها اینم بگم من این امیر رو مجبور میکردم واسم بگوزه بعد هر هر میخندیدیم باهم خیلی کیف میداد، من اونوقتها یه سگا داشتم دسته دنده ای میخورد، یه روز خونه خالی بود امیر رو آوردم خونه گفتم بیا بازی کنیم وسط بازی گفتم من بازی میکنم توهم بیا با دنده من بازی کن بعد دستشو گرفتم گذاشتم رو کیره راست شدم بعد هر هر خندیدیم،اینو بگم من تاحالا امیر رو از کون نکرده بودم فقط در حد این بود که برام جق بزنه یا بمالم درش…خلاصه سرتونو در نیارم کیرم که راست بود کفی شده بودم دسته رو گذاشتم کنار خوابیدم رو امیر لباساشو درآوردم اونم فقط میخندید(الان نپرسید همزمان کیرش تو دستت بود چطوری خوب بود دیگه )روی شکم خوابوندمش بعد خوابیدم رو کون گندش…یعنی هرکی اون زمان کون امیر رو میکرد میمرد بعد میرفت بهشت،اونوقتا خیلی سوپر میدیدم واسه همین یه فکری به ذهنم رسید گفتم امیر دسته آتاری رو بکنم تو کونت؟گفت نه بابا چی میگی و خندید من گفتم بزار بخندیم عیب نداره… رفتم وازلین اوردم کون امیرو چرب کردم فکر کرده بود شوخی میکنم پشتت به من بود کله دسته آتاری رو هول دادم تو سوراخ کونش کلش رفت تو داد زد آییییی چی کار میکنی فورا کشیدم بیرون،بعد گفتم ببخشید حواسم نبود(کس میگفتم عمدا کردم) بعد گفتم باشه دیگه نمیکنم گفت دسته اتاری رو نکن باو گفتم باشه دیگه شلوغش نکن…بعد که روشو کرد اونور… شروع کردم به انگشت کردن سوراخش یعنی حدود 30 دقیقه سوراخشو مالیدم تا حسابی جا باز کرد(قبلا هم امیر رو انگشت زیاد کرده بودم 2 انگشتی) بعد دوباره وازلین زیادی زدم تو سوراخش یکمم مالیدم به دسته آتاری دوباره هول دادم تو کونش یه ذرش رفت تو جیغ زد برگشت دسته اتاری رو پرت داد یکی هم خوابوند تو گوشم…افتاد گریه…منم همونجا یکم با مشت زدمش اونم زد،کلی هم فحش دادیم به هم لباس پوشید و رفت خونشون،بعدا از دلش در آوردم و برای بار اول کردمشو،ولی خودشم کونش وود وود میکرد واسه دادن دیگه تقصیر کار خودش بود و شیطون … امیدوارم با این خاطرم آبتون در اومده باشه…

نوشته: حسام


👍 0
👎 1
43088 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

466440
2015-07-23 15:55:04 +0430 +0430
NA

مگه داریم …مگه میشه
کس مغز چی نوشتی ؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

466441
2015-07-23 15:57:49 +0430 +0430

حالا از این که دسته اتاری چه ربطی به سگا داره بگذریم کل تجهیزات کامپیوتری یکجا تو کونت که دیگه یک همچین داستان مزخرفی ننویسی

0 ❤️

466442
2015-07-23 21:55:52 +0430 +0430
NA

احسان هات با خوندن عنوان داستان فرمود:

3 ❤️

466443
2015-07-24 03:18:21 +0430 +0430
NA

ینی ريدم تو مغز تخميت با این طرز فکر!کم کيرهست که باید دسته آتاري بکنی توکونش! mosking

0 ❤️

466444
2015-07-24 05:56:51 +0430 +0430

خودت چندبار به کارگرا دادی طبقه بالا

0 ❤️

466446
2015-07-24 19:45:11 +0430 +0430
NA

:))))))

0 ❤️

466447
2015-07-25 03:03:24 +0430 +0430

بااین داستان تخمیت کیرمون خوابیدچه برسه ابش بیاد.اه اه اه dash1

0 ❤️

466448
2015-07-25 03:18:12 +0430 +0430

ولذا کیر تو دهنت با این کس شعری ک نوشتی…
حیف این کیلوبایتی ک خرج خوندن خزعبلات بشه

0 ❤️

466449
2015-07-25 07:26:05 +0430 +0430
NA

ببین یعنی نه نه ات را خشک خشک گاییدم pleasantry

0 ❤️

466450
2015-07-25 15:30:19 +0430 +0430
NA

دآستانت که مثه قیافت تخمی بود ولی حالا خودتم یه گوز بزن شاد شیم

0 ❤️