لیسیدن جورابای زن‌عموم

1402/12/24

سلام من اسمم b-a ۲۴سالمه و ساکن یکی از شهرهای غربی هستم
از ۱۴سالگی بود که فهمیدم فتیش و بردگی یعنی چی اول فکر نمیکردم برده باشم و حسم در حد دست زدن به پای خانوما بود
تا اینکه با سایت های مختلف آشنا شدم و بعد از دیدن فیلم های فتیش و پالیسی حسم صد برابر شد
جوری که برای لیسیدن پای یک زن دست به هرکاری میزدم
ولی تا سن۲۲سالگی فقط با فیلم خودمو ارضا میکردم
تا اینکه کم کم روی پاهای زن عموم قفلی زدم و همه فکرم رسیدن به پاهای نازش بود اونم وقتی که جوراب نازک مشکی پا میکرد
اینو بگم که حس من فقط وقتیه که جوراب نازک پای خانوما ببینم نمیدونم چرا به جوراب اسپرت و پای بدون جوراب علاقه ای ندارم
این زن عموی منم همیشه خدا جوراب نازک پاش میکرد یا رنگ پا یا مشکی
یه روز عموم و زن عموم اومدن خونمون و عموم گفت که باید واسه عمل چشمش بره تهران و قرار شد زن عموم بیاد خونه ما که تنها نباشه
وقتی پا گذاشتن تو خونه منم چشمم رفت سمت پاهای زن عموم که یه جوراب نازک مشکی کفه دار پاش بود سریع از فرصت استفاده کردم رفتم تو حیاط دماغمو کردم داخل پوتین های زن عموم داغ بود ولی بو نمیداد زبونمو تا ته پوتینا بالا پایین کردم خیلی شور بود وقتی داغی داخل پوتین رفت گذاشتمش تو جا کفشی اومدم داخل
زن عموم و مامانم رو مبل نشسته بودن منم عمدا نشستم پایین مبل الکی با گوشیم ور رفتم
بعد یواشکی دوربین مخفی گوشیمو زدم رو فیلمبرداری و خیلی آهسته گذاشتمش زیر پای زن عموم ب بعد خودم رفتم تو اتاقم
یه ده دقیقه بعد اومدم گوشیمو بیارم یهو دیدم زن عموم پاشو دقیق گذاشته رو لنز دوربین گوشیم و داره روی دوربین گوشیم پاهاشو بالا پایین میکنه منم کیرم شق کرده بود منتظر این بودم فیلم رو ببینم و به آرزوم برسم که زیر پای زن عموم چه حس حالی داره
زن عموم بلند شد رفت آشپزخونه منم سریع رفتم گوشی رو اوردم فیلمبرداری و قطع کردم وقتی فیلم رو باز کردم یا قررررررراااااانننننن بهترین لحظه‌ عمرم بود
اون روز سه بار با اون فیلم جق زدم
روز بعد از خواب پا شدم اومدم صبحونه بخورم دیدم مامانم رفته نون بخره زن عمومم خوابیده بود
یهو چشمم خورد به پاش جوراباشو در نیاورده بود منم نمیدونستم خوابش سبکه یا سنگین خیلی می ترسیدم نکنه نزدیک پاهاش بشم از خواب بپره
آخه زن عموم تازه با عموم ازدواج کرده بود و نمیخواستم با یه حرکت اشتباه باعث آبروریزی بشم
واسه همین یه خورده وسایل خونه رو جابجا کردم و سر صدا کردم ولی بیدار نشد منم گفتم تا مامانم برنگشته عملیاتو انجام بدم نفسمو حبس کردم عین لاکپشت نزدیک پاهاش شدم اول صورتمو نزدیک پاهاش کردم یا خدااا انگاری صاحب کل دنیا شده بودم
بعد چند دقیقه نوک زبونمو زدم به پاشنه پاش دیدم هنوز خوابه دهنمو باز کردم و پاشو کردم داخل حلقم البته خیلی آروم اینکارو کردم جوری بود که انگشت پاش ته حلقم بود چون که یکی از پاهاش جوری بود که کف پاش روی فرش بود زانوشو خم کرده بود منم زبونمو با بدبختی گذاشتم زیر انگشتای پاش یهو انگشتاشو یکم برد بالا منم سریع زبونمو گذاشتم زیر که انگشتاشو گذاشت رو زبونم سریع یه عکس از اون لحظه گرفتم یواش یواش زبونمو از زیر پاش بیرون کشیدم که یه دفعه زن عموم پاشو صاف کرد و خورد به صورتم و از خواب پرید
منم رنگم عین گچ سفید شد
زن عموم چند لحظه خشکش زده بود و بعدش گفت چه غلطی میکردی بی خانواده
منم چون خیلی داستان فتیش خونده بودم فکر میکردم عین اون داستانا الان زن عموم خوشش اومده و…
منم افتادم گوه خوردن و التماس کردن و زن عمومم دنبال گوشیش میگشت که زنگ بزنه عموم و بهش بگه
منم دیدم بدجوری بندو آب دادم بهش گفتم بخدا اگه زنگ بزنی منم درجا خودمو میکشم و از این حرفا
بعد اینکه این حرفو زدم زن عموم یکم نگام کرد و گفت میخواد بره خونه خودشون
منم شروع کردم از حسم گفتم و کلی قسم خوردم که یک درصدم قصدم سکس نبوده فقط خواستم زبونمو بزارم زیر پاهات
یکم نگام کرد بعد گفت این دیگه چه مدلشه
منم گفتم بخدا زن عمو فقط و فقط خواستم صورتمو بزارم کف پاهاتون و با زبونم پاهاتونو تمیز کنم
بعد هرچی اطلاعات در مورد فتیش و بردگی داخل سایت بود رو مو به مو نشونش دادم و گفتم من اینجور حسی دارم
کلی التماسش کردم به کسی چیزی نگه چون اگه کسی بدونه زندگیم نابود میشه و آبروم میره
هیچی نگفت تا مامانم برگشت منم رفتم تو اتاقم بیرون نیومدم
تا غروب شد زن عموم صدام زد گفت مامانت رفته بیرون از کاری که کردی چیزی به مامانت و عموت نگفتم
منم فکر کردم شاید بازم اجازه بده پاهای مقدسشو پرستش کنم
یهو بهم گفت برم کفشاشو از جاکفشی بیارم تو
منم قلبم ضربانش رفت رو هزار
آوردمش دادمش به زن عموم بعد یه فیلم میسترس و برده نشونم داد که میسترس روی بدن برده وایساده و داره برده رو له میکنه
زن عموم گفت تحمل این کارو داری؟
البته بگم زن عموم یه خورده خیلی کم وزنش بالاست ولی اندامش رو فرمه
منم سریع کف خونه دراز کشیدم گفتم شما هر چقدر بخواید میتونید منو له کنید بعد زن عموم فیلم رو نگاه میکرد معلوم بود که درمورد میسترس چیزی نمیدونه بعد کفششو پاش کرد کفش بعدی پاشنشو گذاشت تو دهنم پاشنش یخورده با ته حلقم فاصله داشت ازم خواست با دهنم پاشنه کفششو محکم نگه دارم پاشو کرد تو کفش همونجور که پاشنه تو دهنم بود جفت پا اومد روم جوری که یه پاشو روی گلوم گذاشته بود یه پای دیگش روی دهنم عین کارایی که میسترس توی فیلم سر برده میاورد زن عمومم روی من انجامش میداد یه لحظه حس کردم فکم داره میشکنه زن عموم حواسش به فیلم بود و هی فشار میداد
منم چون پاشنش تو دهنم بود حرف نمیتونستم بزنم دستمو زدم روی پاهاش و ازش خواستم بیاد پایین ولی همونجوری روی صورتم خم شد و دوباره بلند شد اون لحظه که خم شد خیلی روی گلوم فشار اورد و نفسم بند اومد و بعدش اومد پایین کفشاشو دراورد و اومد روی سینم گفت دهنمو باز کنم منم باز کردم یه پاشو کرد تو دهنم همین که پاش تو دهنم بود پای دیگشو با فشار گذاشت تو دهنم جوری بود ک فکر میکردم دهنم داره پاره میشه جفت پاهاش تو حلقم بود ۱۰ثانیه وایساد که من تحمل نیاوردم یه پاشو آوردم بیرون کلی سیلی بهم زد
یهو یه پارچ آب آورد خودش نشست رو شکمم یه پاشو کرد تو دهنم و آب توی پارچ رو از بالای پاش ریخت و پر دهنمو آب کرد و میگفت حق ندارم آب رو از دهنم بریزم بیرون مجبورم کرد همه آب رو قورت بدم
بعد پای دیکشو کرد تو دهنم و جورابشو توی دهنم کاملا شست
منم یه قطره رو نذاشتم هدر بره همشو خوردم
بعدش زن عموم گفت دیگه کافیه اینم واسه اول اخر بار بود که انجام دادم
منم ازش خواهش کردم جوراباشو همونجور که خیسه در بیاره بکنه دهنم
اونم این کارو کرد وقتی دید دارم آب جوراباشو چقدر با اشتها میخورم نزدیک بود بالا بیاره بعد بهم گفت واقعا خیلی کثیفی
بعد اون روز دیگه رابطه فتیش با زن عموم نداشتم ولی همین واسم کافی بود و به آرزوم رسیدم

نوشته: Bhnam


👍 2
👎 7
19401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

975127
2024-03-15 02:11:47 +0330 +0330

حیف کیری که‌ بین پاته همین

3 ❤️

975199
2024-03-15 18:53:35 +0330 +0330

دِ آخه پدسگ ، این حرکاتو توی هالیوود هم بدلکار انجام میده

1 ❤️

975206
2024-03-15 19:44:28 +0330 +0330

حسی که دارم اینه که پسرای اینجوری رو باید گرفت و کرد

2 ❤️

977621
2024-03-31 15:26:54 +0330 +0330

کصشعر کصشعر کصشعر
اینا دیگه قدیمی شده
مغز تو راه بنداز
ببین اینجا خوب کونت نمیزارن پشو برو قزوین اونجا بهت کلی از اتفاق ها رخ میده

0 ❤️