۲ سال پیش رئیس یکی از ادارات داخل اهواز بودم بیش از حد کارم سنگین بود معمولا دختران و زنان زیادی روزانه میومدن اتاقم ولی قواعد اخلاقی برای خودم داشتم و بهشون پایبند بودم یکیش این بود که هیچ وقت در محل کارم با کسی دوست نشم یا قاطی نشم، خلاصه گذشت تا یه روز که اتفاقا خیلی هم شلوغ بود یه خانم خیلی سکسی، کون گنده و خوش فرم، قد بلند چش درشت، خلاصه از همه نظر خودنمایی میکرد اومد اداره و گیر داده بود که باید کارم رو خصوصی بگم(معمولا همزمان ۱۰ نفری تو اتاقم بودن) موندن تا آخر وقت، شوهرش مرد بود پسر بزرگش که ۱۲ سالش بود رو پدر شوهرش سرپرستیش رو گرفته و قانون هم حق رو به پیرمرد داده بود ولی این زن شجاع رفته بود داخل دهات و پسرشو دزدیده بود و برده بود تهران، و اینجا مدارکی رو پیش من نیاز داشت که از نظر قانونی اجازه این کار زو نداشتم بهش گفتم صبر کنه خبرش میکنم، اون موقع زیاد به ظاهرش توجه نکردم ولی تو دلم نشسته بود، خلاصه با دوتا معاونام جلسه گرفتم و به این نتیجه رسیدیم اگه مدارک رو ندیم اون بچه هیچ آینده ای نداره و من بدون هیچ چشم داشتی و فقط به خاطر آینده اون پسربچه این کارو کردم و چند ماهی گذشت، هر چند روز یکبار میومد تو فکرم و می خواستم بهش زنگ بزنم ولی جلوی خودمو گرفتم که یه وقت فکر نکنه چون این کارو براش کردم میخوام ازش سو استفاده کنم، حتی وقتی کارو براش انجام دادم میخواست بهم رشوه بده که قبول نکردم و اون مبهوت مونده بود که چرا من اینکار خطرناک رو کردم ولی من فقط به خاطر انسانیت و آینده اون بچه این کارو کرده بودم. بعد چند ماه دیدم زنگ زد رو خطم قند تو دلم آب شد، گفت که یه کار دادگاهی برای بچش داره و میخواد بیاد اهواز و درخواست کمک از من داره ولی باید یه روزه برگرده چون شب جایی برای موندن نداشت منم قبول کردم که کمکش کنم قبل از اینکه بیاد چند شبی با هم چت میکردیم و اون هرچقد نخ میداد من خودمو میگرفتم ولی تو دلم آشوب بود واقعا دیونش شده بودم تا یه شب قبل حرکتش بدجور وا دادم و اونم قرار شد شب بیاد خونه خودم و صبح بره دنبال کاراش و منم تلفنی کمکش کنم، من خونه رو تمیز کردم و حسابی به خودم رسیدم ولی با خودم عهد کردم که وارد رابطه سکس نمیشم با اینکه رابطه متاهلیم به شدت تاریک شده بود و خانمم یک ماهی رفته بود قهر و منم به شدت هاتم طوری که معمولا شش روز از یک هفته رو سکس دارم و اگه امکانش نباشه بعضی اوقات خود ارضایی میکنم ولی نمیخواستم خیانت کنم، خلاصه شب شد اونم اومد، در رو که باز کردم و خوب نگاش کردم چه دافی بود یه تیپ خفن هم زده بود در جا سیخ کردم یه شام با هم درست کردیم و بعدش نشستیم به مشروب و قلیون مست مست شدیم موقع خواب خودش اومد رو تخت من و هی میگفت گرمه منم گفتم لباساتو در بیار اونم از خدا خواسته کامل لخت شد، پشتش به من بود یه تتو خفن رو کمرش تا پایین رو خط باسنش زده بود من داشتم دیونه میشدم که بهم گفت سجاد من مستم حتی اگه ازت خواستم باهام سکس کنی نباید این کارو بکنی(هدفش این بود که من شروع کنم و اون بگه من مست بودم و از این حرفا) منم لخت شدم و هی کونش رو دید میزدم و داغ تر میشدم، انگار یه نقاش حشری نشسته کل بدنش رو نقاشی کرده یه کون گنده و خوش فرم سینه های تمیز سایز هفتاد پنج تقریبا قد نسبتا بلند، چسبوندمش توی بغلم و کیرمو دادم لای کونش اونم هبچ اعتراضی نکرد من که یک ماهی بود سکس نداشتم داشتم ارضا میشدم، خیلی آروم باهاش ور میرفتم که ارضا نشم نیم ساعتی ور رفتم که دیگه داشتم ارضا میشدم سریع جرخیدم و خالی کردم داخل دستمال، اونم خودش رو به خواب زده بود، خودم چون خیلی مست بودم زود خوابم برد صبحش اصلا خبری از رفتن دنبال کارهاش نبود انگار اصلا کاری نداشت، غروبی دوتایی بیدار شدیم و دوباره بساط مشروب کردیم اون باورش نمیشد که من دیشب نکردمش و همش میگفت چطوری جلوی خودت رو گرفتی من واقعا مست گیج بودم ولی تو خیل مردی و از این حرفا وقتی چند پیکی زدیم رفت داخل اتاق یه پیرهن بلند پوشید و شلوارشو در آورده بود فقط یه شرت نازک پاش بود اومد نشست توی بغلم طوری که سینه هاشو چسبوند به سینه هام و پاهاشو گذاشت دو طرف پاهام و شروع کرد لب گرفتن منم دستامو بردم دور کمرش و همراهیش کردم، کیرم سیخ شده بود زیر کسش و اون داشت آروم آروم کسشو میمالوند روی کیرم که زیر شرت و شلوارک بالا اومده بود، دست برد به شلوارکم و با اشاره گفت درش بیار و کونش رو داد بالا و من شلوارک با شرت رو سریع کشدیم پایین، کسش رو چسبوند رو کیرم کامل خیس خیس شده بود همونطور که دستام دور کمرش بود پیرهنشو در آوردم می خواستم شرتشو در بیارم که یه دستشو گذاشت دور گردنم کونش رو برد بالا و با دست دیگه کیرمو از لبه شرت هدایت کرد دم کسش، من از قبل یه ویگرا انداخته بودم بالا با اینکه مطمئن نبودم امشب به کسش میرسم یا نه، وگرنه همون لحظه که سر کیرم وارد کس لیز و داغش رسیده بود ارضا میشدم، کمی سر کیرمو داخل کسش عقب جلو کرد و آروم دوتا رون هاش به دو طرف باز کرد و کیرم هی میرفت داخل کسش،لبام خشک شده بود و داشتم دیونه میشدم و یه دفعه کیرمو تا ته کردم تو کسش، کس تنگ و داغ که معلوم بود خیلی وقته دست نخورده، کیر من ۱۸ سانت ولی خیلی کلفته وقتی تا ته رفت یه آه شبیه به جیغ کشید و گفت حیوان این چیه به این کلفتی منم که با این حرفش حشری تر شده بود شروع کردم به تلنمبه زدن یه خورده اون زیر قدرت عملیاتم پایین بود بهش گفتم داگی شو، وقتی داگی شد از اون منظره بازم دیونه تر شدم، محکم تلنبه میزدم توش و صدای تلق تلق روی کون گندش کل خونه رو پر کرده بود یه ربع سکسمون طول کشید که بهش گفتم بخوب رو شکم که بریزمش رو شکمت با صدای لرزون گفت نه بریز تو، معلوم بود از قبل آماده بود منم از خدا خواسته بقلای کونش رو چنگ زدم و کیرم که تا ته داخل کسش بود رو بیشتر فشار دادم و همشو خالی کردم داخل و همون حالت پهن شدم روش، بعد چند دقیقه که قرص ویگرا اصلا نزاشته بود کیرم شل بشه یه راند نسبتا طولانی با انواع پزیشن کردمش که چندباری ارضا شد و داد میزد بهترین سکس زندگیمی کردم، تا روز بعد دو بار دیگه سکس کردیم و این رابطه ادامه دار شد که اگر مخاطبان پسندیدن من ادامشو مینویسم براتون، این اولین داستانی هست که دارم مینویسم خیلی خلاصش کردم و هیچ قسمتش زاییده تخیل نیست

نوشته: sajad