سلام اسمم هومان هست.میخوام داستان سکس با زداییم رو براتون تعریف کنم.من الان 21سالمه وقتی دوم راهنمایی بودم داییم با مینا ازدواج کرد.اووووفففففففف شاه کس.کل فامیل دهنشون وا مونده بود.من از اون موقع تو فکر سکس باهاش بودم که بلاخره به آرزوم رسیدم.
یه روز با دوستامون داشتیم مشروب میخوردیم که یهو من کس خول شدم به مینا اس دادم.متن اس:یه روز میبوسمت فوقش خدا میبرتم جهنم و توهم به خاطر این که من بوسیدمت جهنمی میشی و اونوقت تو جهنم پیدات میکنمو هی میبوسمت وای چه بهشتی میشه این جهنم…بعد چندساعت برام اس اومد دیدم مینا اس داده وقتی فکر میکنی تو این دنیا تنهایی یکی این گوشه دنیا هست که به یادته.منو داری یه هسی بهم گفت مینا پایست.
خلاصه اس دادن ما چند ماه طول کشید که بحث به سکس کشیده شد و مینا گفت داییت اصلا به من توجه نداره و نمیتونه منو ارضا کنه به فکر یه دوستی هستم با کسی که بتونه منو درک کنه و نیازمو براورده کنه.اول دعواش کردم بعد دلم براش سوخت تا یه روز حالش خیلی بد بود داییمم رفته بود تهران.بهم زنگ زد بیا پیشم.اصلا تو فکر سکس نبودم ولی وقتی رفتم تو نظرم عوض شد چون مینا به اندازه ای خواستنی شده بود که هرکی بود نمیتونست جلو خودشو بگیره.از مینا بگم براتون 27سال سن قد 175 خوشتیپ و خوش هیکل کلا روانیشم.پوست گندمی.کمر باریک کون قلمبه.خلاصه نشستم رو مبل برام آب میوه آورد شروع کرد به حرف زدن دیدم داره حالتش تغییر میکنه که اشک تو چشماش جمع شدو گفت خیلی دوست دارم هومان منم بغلش کردمو بش گفتم منم دوست دارم یواش یواش آرومش کردم.دیدم سرشو آورد بالا تو چشمام زل زدو لباشو چسبوند به لبام دیگه حال جفتمون انقدر بد شده بود که چیزی جلو دارمون نبود انقدر لبای همو خوردیم که من بهش گفتم بریم رو تخت.قبول کرد رفتیم رو تخت سفت بغلش کردمو دوباره از هم لب گرفتیم که دیدم حال مینا خیلی خرابه شروع کردم به لخت کردنش.به گوشش خیلی حساس بود وقتی گوششو بوسیدمو لاله گوششو خوردم کلا وا رفت.اومدم پایین تا سینه هاش اوفففف گردو خوشگل همون سینه هایی که آرزو داشتم برای یه بار دست بزنم.کلی سینشو خوردم رفتم پایین تر شکمشو بوسیدم و رفتم تا به کسش اصلا باورم نمیشد این کس گاییده شده باشه تمیزو خوشگل انگار دختر باشه هنوز شروع کردم به خوردن براش میخوردم زبونمو تو سوراخش میچرخوندم که مینا فقط داشت آهو ناله میکردو سرمو به کسش فشار میداد خلاصه پاشد منو لخت کردو شروع کرد به ساک زدن وای داشتم دیوانه میشدم عوضی خیلی خوب میخورد.بش گفتم بسه برگرد اونم برگشت منم از پشت کیرمو کردم تو کس تنگش یهو یه جیغ زدو نفسش بند اوم گفت عزیزم خیلی کیرت کلفته دارم جر میخورم گفتم این دایی ما چه غلطی میکرد تو این چند سال گفت داییت کیرش خیلی کوچیکه.منم شرو کردم به عقب جلو کردن اونم هی ناله میزد و میگفت آیییییی جووووووون بکن جرم بده دارم میمیرم بکن منم داشتم با یه دست سینشو میمالیدم با یه دست سورتخ کونشو وا میکردم بعد چند دقیقه گفتم میخوام از کون بزارم که ترسیدو میگفت نه داغون میشم من به داییتم ندادم خلاصه شروع کردم به خوردن گوشش که دیدم دوباره وارفت کیرمو در اوردمو گزاشتم رو سوراخ کونش هیچی نگفت نم نم اروم اروم سرشو کردم تو که یه نفس عمیق کشید لامصب تنگ و داغ بود کونش معرکه بود شروع کردم کسشو مالیدن و نمنم فرو کردن کیرم تو کونش بلاخره بعد چند دقیقه تا نصفش تو بود و شروع کردم به کردن کونش داشت ملافه رو تختو پاره میکرد بعد منم بی وقفه میکردم که دیدم لرزیدو ارضا شد منم ذیدم داره آبم میاد کیرمو تا تح کردمو آبمو تو کونش خالی کردم بهد چند دقیقه بغلم کردو منو بوسیدو کلی تشکر کرد.بعد باهم رفتیم حموم و بعد حموم یه عصرونه دبش زدیمو رفتیم بیرون.اون روز بهترین روز زندگیم بود.از اون به بعد هواسم همش به مینا هست که یه وقت هرز نپره.منم همه جوره هواشو دارم.ببخشید اگه بد بود اما واقعیت زندگیم بود.
نوشته: هومان
راستی شاید شما ها یادتون نیاد ولی یه زمانی این جا کون سکس با زن شوهر دارو پاره میکردن کلی غر هم به ادمین میزدن
خلاصه که هر طور کرمتونه به حساب اقا رسیدگی کنید
کیرم تو ناموست با این کسشعرایی که نوشتی…خیلی معلومه که کسشعر بود…جلقو…کس کش…مادر جنده…خار کسه.کیرم تو ننت.بچه کونی برو جقتو بزن
نمیدونم این " مبل و آبمیوه و سپس رو تخت در همه چرا یکسانه"؟!!!.. یا " گذاشتم کسش بعد از 3 ثانیه داور 3 ثانیه گرفت گفتم باید بذارم کونت اونم سپس به گریه افتاد و در حالی که کلی اشک ذر کونش حلقه کرده بود گفت:نه ه ه ه جک تو به زاپاس قول دادی!!.. درد داره!!.. جرررر داره!!.. سوز داره!!.. آآآه ه داره!!.. اما کون من بدهکار نبود موج شهوت از کونم رفته بود بالا ودیگر مراجعت ننموئیده بود!!.. ابتدا مقداری کرم بقمدار لازم از قبل با اسپری در مسیر راه که میومدم مالیده بودم نوکش را گذاشتم گفت جرررر سپس پس شدو گفت چرا تابحال از کون نریده بودم ازین به بعد از کون میرینم دیگر!!!
جواجه در ابریشم وما در گلیم
این چه بساطیست سنه من گیردریم
جاکش کونی توبرو جلقتو بزن نمیخواد اینجا کسشعر بنویسی …
حروم زاده جــــــــاکش
از اینجا نخوندم بع بعد نخوندم اخه این کس شر هم نمیشه گفتش
این کس شر هم یک ابهتی داره اما این از کس شرم رد بود|:
(متن اس:یه روز میبوسمت فوقش خدا میبرتم جهنم و توهم به خاطر این که من بوسیدمت جهنمی میشی و اونوقت تو جهنم پیدات میکنمو هی میبوسمت وای چه بهشتی میشه این جهنم…بعد چندساعت برام اس اومد دیدم مینا اس داده وقتی فکر میکنی تو این دنیا تنهایی یکی این گوشه دنیا هست که به یادته.منو داری یه هسی بهم گفت مینا پایست.)
خیلی تو کفِ زندایی تی،نه؟!!!
محل سگم بهت نمیذاره،نه؟!!!
از سوز کونت این داستانو نوشتی،نه؟!!!
اون اگه شاه کس بود به توی جنده ننه پا نمیداد میرفت کاسبی میکرد نه به توی کس لیسِ انگشت به کون پا بده.بدبختِ جقی.گمشو باوووو…
دوم راهنمایی بودی ،بعدش کس کردی؟کس نگو گالیور…نقشه رو رد کن بیاد
سلام بر همگی دوستان
اول از همه نظرات همه دوستان محترم هست ولیکن دوستان کمی تامل کنید شاید راست باشه
نمیشه که هرکی داستان نوشت جقی بودویا تخماتیک تواین دنیای وارونه که هرچیزی ممکنه شایدزندایی هومان واقعا حشری بوده وکس داده -موفق باشید
سلام، من درکت می کنم، چون منم عاشق زنداییم هستم، از سال 72 که اینا ازدواج کردن تا حالا که یه زن 38 ساله ست و اصل کوسه، با دخترش از بچگی دکتر بازی می کردم.
من کاری به واقعی یا مجلوقی بودنش ندارم اما حاضرم شرط ببندم متوسط سواد کسایی که اینجا داستان مینویسن سوم ابتدایی به پایینه…«…یه هسی بهم گفت…»…هس یا حس! کره خر؟؟… اینم بهت بگم «هس» تو یکی از زبانای محلی ایران به خشتایی گفته میشه که از خاک رس و نپخته است و دیوار و برجای قلعه ها رو ازش میساختن…پس من همون برج ها رو با تمام هساش حواله میکنم به کون تو، کس اون زندایی و مادر جنده ات کسکش بیسواد…!!
گوه خوردي مرتيکه احمق خالي بند جقيييييييييييييييييييي مخ مجلوقيييييييييي
بآریکلا،هسای ! خوبی رو بهش منتقل کردی،چون تو کف زندایی یه کف دستی ردیف تو کف حموم در بین کفا ثمر رسونده ،این گل پسر پسر کفاف (بر وزن فعال،صیغه ی مبالغه از کف )
جالبی این داستانها به اینه که:
کیر طرف همیشه از شوهره بزرگتره.
تا حالا شوهرش نتونسته ارضاش کنه.
و . . .
همه تکراری . حداقل یکم ابتکار بخرج بدین…
کیر خر کدخدای دهاتتون توی کونت با این داستانت…در ضمن تو که اینقدر با زندائیت ندار هستی خوب بهش میگفتی که کلفتی کیرت بخاطر کونهائیه که دادی…
اثرات منفی شبکه ی جم تی وی
برو به جای اینا معراجی هارو ببین تا با اون تسبیحم نزدم تو سرت
واقعن دمت گرم حال کردم.خیلی عالی!مخصوصا سنگ مستراح!!!
لامصب همه فامیلاشون جنده اند جز واسه ما
اگه زندایی ما بود همون لحظه زنگ میزد از پشت خط کونمون میزاشت
حالا واسه شما چ جوری تبدیل شده ب سکس الله و علم
کیرم توزندگیت
اینجا چرا کیر همه بزرگه اخه کسی ندیدم بیاد بگه کیرم کوچیک بودواستاد سکس نباشه
با زن داییت خیلی جنده بوده که به این راحتی توردیفش کردی یا داییت بلاشک کونت گذاشته و توازش دل پری داری
بسیار بسیار کسـشعر بود…
کــیرم به مغز معیوبت …
کسـمغز