سلام
خیلی داستان اینجا خوندم واسه همین خواستم مال خودمم بذارم این داستان نیست شاید زیاد سکسی هم نباشه شاید خوشتون هم نیاد اما مینویسم
اسامی مستعار نیست چون میخوام خودم باشم
اسمم نگینه الان 31 سالمه این خاطره مربوط میشه به سال اخر دانشگاه
من توی یه شهر از استان فارس زندگی میکنم سال 83یا 84 بود من سال اخر بودم و توی دانشگاه کار دانشجویی میکردم دوستام موبایل نداشتن اون سالها واسه یه شهر کوچیک یکم زیاد بود داشتن موبایل یه روز توی اتاق کارم بودم دوستام اومدن یکیشون که اسمش ازاده بود گفت نگشن موبایلتو بده من یک تک بزنم داداشم ببینم چیکار میکنه منم دادم تکو زد ثانیه نشد زنگ زد ازاده گوشیو برداشتو گفت بابا خجالت داره هرکی تک میزنه تو فرتی زنگ میزنی اون پرسید این گوشیه کیه ازی هم گفت یکی از دوستام
این گذشت منم دیگه یادم رفت منو دختر خالم چند ماه بعد رفتیم شیراز عید فطر بود دیدم یکی مسیج داد عیدو تبریک گفت سرتونو درد نیارم همین شد اغاز رابطه من با داداش دوستم امین
امین مهندس عمران بود من و اون همو ندیده بودیم با هم دوست شدیم اون غرب کشور کار میکرد شبا از 12 تا 4صبح حرف میزدیم و اون 7 میرفت سر کار ؛کم کم بهش وابسته شدم قرار شد شیراز همو ببینیم (توی مرخصی اون) اخه من خالم اونجا خونه داره که واسه تفریح و خرید میرن توش بیشتر وقتا خالیه قبل اومدن میگفت مبام و ماساژت میدم و از این کس شعرا من اولین بارم بود زیاد توی نخ حرفاش نبودم بیشتر به این فکر میکردم که میبینمش خلاصه من به یه بهانه رفتم شیراز اونم از تهران با هواپیما اومد ساعت 1 شب رسید ادرس دادم اومد دل توی دلم نبود انگار قلبم توی گلوم بود اومد و دیدمش از خودم 1سال کوچیکتر بود گندمی بود با قدی متوسط شاید 175 تقریبا لاغر با ریش بلند چون از سر کار میومد منم قدم کوتاهه 155 با 50 کیلو صورتم گندمی با یه تن سفید سینه هام 75 بودن با باسن تپل و برجیسته چون ایروبیک کار میکردم خلاصه نشست روی مبل منم دراز کسیدم و سرمو گذاشتم روی پاش داشتم یه بازی از بازیای موبایلمو میکردم اونم دست میکشید به دستم به گلوم و یکم سینه هام منم خجالت میکشیدم و دستشو برمیداشتم
یکم که گذشت گفت خستمه بریم بخوابیم منم تو رو یکم ماساژ بدم رفتیم توی اتاق روی زمین به شکم خوابیدم اومد روی رونام دستشو با کرم چرب کرد پیرهنمو داد بالا و شروع کرد به مالوندن کم کم پیرهنو شلوار در اومد بعد از اون ماجرا هرچی فکر میکنم یادم نیست لباسامو چطور و کی در اومد یه وقت دیدم لخت توی بغل همیم و داره منو میبوسه امین اصلا کس لیس نبود حتی نمیذاشت کیرشم بخورم خلاصه منو به شکم خوابوند کیرشو گذاشت لای کونم تا ارضا بشه من که بلد نبودم نمیدونستم باید پامو محکم بگیرم که کیرش در نره یه باره کیرش در رفت و رفت جلو دردم اومد دوباره کیرشو کرد لای کونم زود ابش اومد چون سه ماه بود که به قول خودش حتی ادم هم ندیده خلاصه ابش اومد و من رفتم خودمو بشورم که دیدم وای وسط کسم پر از خونه شستم و اومدم بهش گفتم اون یه نگاه به وسط کونم کرد و گفت نه یه جوش بوده اما هر 2تامون میدونستیم این نیست تا صبح نخوابیدم اونم دلداریم میداد که میام میگیرمت نترس و من به این وعده دلخوش کردم 5 سال با هم بودیم سکس هم کردیم از کس چون من دیگه دختر نبودم اونم هر بار میگفت خرجش با من پول میدم برو بدوز تا اینکه 2سال پیش گفت میخواد زن بگیره یه دختر از دخترای اقوامشون توی تهران چون مدتی بود که توی تهران کار میکرد اما قول داد که پول بده برم بدوزم اما بعدش دیگه جوابمو نداد
من فقط یه بار بهش مسیج دادم که برم بدوزم؟وقتی جواب نداد دیگه بی خیالش شدم اما از ازی خواهرش شنیدم دیابت گرفته و شاید یه روز مجبور بشه پاشو قطع کنه یا کلیشو یا
من توی این 5سال از سکس هیچی واسش کم نذاشتم شاید باور نکنید اما من فقط یه بار ارضا شدم و اون احمق اصلا نمیفهمید که من ارضا شدم یا نه منم روم نمیشد بگم بعد از سکس میرفتم توی دستشویی خودمو میمالیدم تا ابم بیاد سکساس جالب باهاش نداشتم که بنویسم اصلا لذت هم نمیبردم فقط عشق بازیه اولشو دوست داشتم
اما الان 2 ساله که رفته منم تنهام دیگه خونمون نیستم و اومدم شیراز پیش خالم زندگی میکنم
ببخشید صحنه های سکسی نداشت راستش اولش خواستم با اب و تاب بنویسم اما پیش خودم گفتم جرا دروغ بنویسم من که لذتی نبردم پس چیو بنویسم
اگر بد بود منو ببخشید اما اگر خوندید نظر بدید مرسی
یا واسم پیام بذارید اگر دوست داشتید از سکسم با امین بنویسم اینم ایدی من ghazal_524_s@yahoo.com
نوشته:نگین
یا تو خیلی ساده ای یا اون پسره خیلی مادر جنده
در کل متأسف شدم الهی عاقبت به خیر شی
اون پسره که دیابت گرفت !!! نتیجه میشه مکافات خونه همین دنیاست
خوبه ادامه بده
خیلی راحت رامش شدی
خیلی راحت از دختری درت آورد
خیلی راحت 5 سال کردت
و راحتم انداختت دور
درس عبرت
zendegi shahde golist zanbor zaman mikhoradash anche mimanad bar jay asal khaterehast
واقعا برات متاسفم خداكنه ديگه از اين چيزا تو اين سايت نشنويم تا بحال يه دختر نيومد بگه كه من از سكس با كسي راضي در اودم
boro baba
labod 5sal mahze rezaye khoda midadi faghat
KHODETI!.. bebinam nakone fek kardi inja madresas,in darivariaro neveshti
age rast ham bashe,5 saal sefto mohkam dadi hala yadet oftade lezat nemibordi?
yani too 5sal nashnakhtish masalan?
boro baba…boro inaro vase hamoon dokhtar khalat tarif kon shayad bavar kone
… adame khali band
…are baz masalan ye dokhtar nevesht
age hamin dastan az zaboone ye pesar bood 10ta fosh mishnid
!!! baba yani enghad hame too kafan???
daastaanet khoob bood edaame bede. w boro bedooz. movafagho khoshbakht beshi ishaallaah
سالام غزل .من متاسفم که این اتفاق برات افتاده.ولی همیشه گفتم دخترهای شیرازی خیلی با حال هستن ولی مردهاشون رند وبیمرام.بلا نسبت دوستان شیرازی سایت.
are khatereye pasto lajanie ama faghat khastam be kasi begam tahala be hishki naofte boodam delam dg dasht miterekid inja ham hameye dokhtara toye dastana erza mishan razian khastam begam hamishe ahm injori nist
کیرم تو دهنه هر چی آدم کس لیسه.
خاک برسر همتون. تا یه دختر یا به اسم دختر هر کس شعری حتی خالی بندی محض مینویسه سر و کله کس لیسا پیدا میشه.
کیرم تو دهن کس ندیدتون …
Kheyli bebakhshid vali dastanet kos shere mahz bud . . .
برات متاسفم نگین جون درکت میکنم و امیدوارم یه کسی رو پیدا کنی که بتونه امین رو از یادت ببره.بهتره دیگه بهش فکر نکنی.
kheyli narahat shodam.age mitoni behem ye zang bezan beharfim.manam del shekastam.esmam hoseine.09123122605_09141912502 be har kodom az khatham khasti mitoni bezangi
دخترا هم دسته کمی از پسرا ندارن بیشترشون لاشی هستن فقط دنباله پولن بهتره تنها باشی بهترین کار همینه
راستش رو بگو شیطون از وقتی اوپن شدی فقط با همون بودی و با کسی دیگه حال نمیکردی؟ آخه یه خورده بعیده، بهرحال قشنگ مینویسی ادامه بده
یعنی تو تا سن 20 سالگی چیزی از سکس نمی دونستی؟ خوب یه کم کمتر دروغ بگو عزیزم.
ضمنا وقتی یه پسر بهت می گفته می خوام ماساژت بدم شما این قدر ببوگلابی بودی که فکر کردی می خواد برات قاقالیلی بخره؟ خوب حتما بعد از قاقا لیلی هم یه آب نبات گوشتی بهت میده دیگه عزیزم
اما در هر صورت در نامردی اون آقا شکی نیست. و امیدوارم که جواب این کارشو بده
اینکه نشد قصه فکر کنم چون به اسم دختر نوشته بودی انقده نظر و دلداری اومد.
عجب نامردی
از من می شنوی برو بگرد و یک دوست سکسی خوب پیدا کن تا خودت هم حال کنی و به سکس تو هم اهمیت بده نگین جان
راستش من یه خرده برام عجیبه که چطور نفهمیدی داری باز میشی به هر حال امیدوارم خوشبخت بشی
اینطور که پیداست…اون شب خودتم بدت نمیومده که لاپایی بهش بدی…
اما اتفاقه دیگه…نمیدونستی ممکنه یه لاپایی به اینجا بکشه
از اون گذشته تو بچه نبودی…اون موقع 25 سالت بوده…
یه دختر 25 ساله باید پر از تجربه باشه و پسرا رو بشناسه
در کل…داستانت خیلی کوتاه بود…اما خوب بود…
خاک بر سرش کنن .
چه خوبه که همه آزاد مرد باشن نه نامرد .
سلام ب همه
راستش ى جيز اين وسط فكرآدم رومشغول ميكنه واون اينه ك:
جطورشدكه نديده و نبسنديده اومدى خودت روبه علاوه ىه خونه خالى براش جوركردى,هان?ب نظرم تنهادليلش ميتونه فضاسازى جهت يه سكس ازبيش تعيين شده باشه!!
بااين حساب كناه شماازبسره بيشتره,بس اكه1جيزبه اون ميكى10تابه خودت بكو!
حالاكه كذشت وآب رفته هم به جوى برنميكرده وبه قول فلانى:
ازدل برودهرآنكه ازديده برفت
زيادبهش فكرنكن و اين شعروبخاطرت بسباركه:
زخوش نامانه عالم هركه راديدم غمى دارد
بزن برطبل بى عارى كه آنهم عالمى دارد
بروبدوز,كس ننه سعيد0669
اغولا کیر تو کون همه اونایی که اون بالا خایه مالی و کس لیسی کردند خاک بر ستون
ثانیا اون کونده لاشی ای که همون دفعه اول که طرف رو میخواد ببینه قرار خونه میذاره پای اینجاشم وای میسته
ثالثا من ندید میگم بهت که خیلی زشتی همچین داستانی فقط به یه دختر زشت می خوره که قد سر سوزن اعتماد به نفس نداره که همینطوری بند و آب میده
داستانت غم انگیزه منم یه دوس دختر داشتم که یه نفر باهاش این کارو کرده بود اونم میخواست بره بدوزه من کمکش کردم.اون دوس پسرت یک مادر هزار پدر بوده که بد از اینکه اون کارو باهات کرده حتی بهت پولم نداده بری بدوزی.اگه چنین ادمی گیرم بیفته جرش میدم.عزیزم به زندگی امید وار باش انشا… درست میشه همه چی قول میدم بهت.
من کلی تلاش کردم تو این سایت فرهنگ درستو جا بندازم اما معلومه کار سختیه
ghashang bood!
edame bede…