این کس ها رو نباید بذاریم بپره

1392/11/12

اوایل زمستان بود تازه رفته بودم سر کار از صبح میرفتم تا شب اصلا تو فکر سکس نبودم تا یه روز یکی از همکارام که بعدا باهم دوست شدیم صدام زد گفت دیشب با یه دختر خوابیدم که 17 سالش بوده تا اینا گفت دلم خواست داشت زنگ میزد که باهاش حرف بزنه مریم گوشیا برداشت واییییی چه صدای نازی داشت همون موقع تصمیم گرفتم که بکنمش این قضایا ادامه داشت تا وقتی که گوشیم افتاد تویه آب و سوخت مهدی دوستم یه گوشی داد بهم شب داشتم به گوشی ور میرفتم که شماره مریما دیدم مهدی گفته بود باهاش تموم کرده فردا صبحش شروع کردم اس ام اس دادن تا بعد از ظهر تقریبا با هم دوست شده بودیم آخره هفته بود دلم میخواست بکنمش اما مجبور بودم چند روزی برم تهران به یه عالمه قر قر کردن رفتم رابطمون هر روز بهتر داشت میشد و من حشری تر از قبل واسه کردنش وقتی برگشتم اصفهان باهاش قرار گذاشتم اما خونه خودمون نمیشد مجبور شدم به مهدی بگم قضیه چیه اونم با کمال میل استقبال کرد و گفت ایول این کوسا نباید بذاریم بپره مهدی زن داشت هر وقت میخواست کاری بکنه زنشا میفرستاد خونه باباش از بخت و اقباله من اون شب زنش خونه باباش بود کلیدا داد به من و یه سری سفارشم کرد که به گا نریم از خونه ما تا خونه مریم اینا فاصله زیادی بود با 133 رفتم دنبالش یکم منتظر موندم دیدم یه دختر مامان داره میاد از کوچه بیرون وقتی اومد سمته ماشین هنگ کردم عجب کوسه حقی نشست پیشم و رفتیم به سمت خونه مهدی دم در که رسیدیم پیاده شدیم راننده تاکسی گفت عجب چیزیه مشتی بکنش یهو دلم ریخت آخه کوس کش این حرف بود زدی رفتیم تو مهدی همیشه اسپری بیحسی را میذاشت زیر دست شویی مریم مانتوشا در آورد با یه تیشرته صورتی و شلوار جین واساده بود جلوم وای قلبم داشت وا میساد.بهش گفتم برو رو تخت من برم دستشویی و بیام رفتم یکم اسپری زدم از دست شویی که اومدم بیرون دیدم تمامه لباساشا در آورده و رفته زیر پتو رفتم کنار تخت نشستم لباساما درآوردم و رفتم زیر پتو کنارش بدن نرم و ژله ای داشت شروع کردم به خوردن سینه هاش وای که چه خوشمزه بود سایزش تقریبا 80 بود حسابی که سینه هاشا خوردم خودشا کشید بیرون از زیرم و اومد سمته کیرم با ولع خاصی کذاشتش تویه دهنش عالی ساک میزد حرفه ای حرفه ای بعد از چند دقیقه دیدم داره آبم میاد کشیدم بیرون از دهنش 69 شدیم چه چوچولای خوشمزه ای داشت انقد همدیگرا خورده بودیم که نای بلند شدن از رو هم دیگرا نداشتیم بلند شدیم یکم از هم لب گرفتیم دیگه وقته کردنش بود کیرما آروم گذاشتم روبروی سوراخ کوسش خیلی تنگ بود چند بار اول فقط سرش میرفت تو اما با یه فشار یه لحظه احساس کردم کیرم داره کنده میشه دیواره های کسش داشت کیرما با قدرت زیا فشار میداد عالی بود شروع کردم طلمبه زدن چند تا استایلم عوض کردیم تا بعد از 1 ساعت هر دو ارضا شدیم مریم 2 بار ارضا شده بود انقد خسته بودیم که همون جا یک ساعت خوابیدیم بعدم زدیم بیرون از خونه رابطه ما ادامه داشت تا 1 سال پیش که عمویه مهدی صیغش کرد و بردش کرج.
ببخشید اگه بده من اولین باره مینویسم اما همش حقیقته.

نوشته: 219


👍 0
👎 0
63391 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

411467
2014-02-01 01:32:44 +0330 +0330
NA

اونجا که گفتی : دیواره های کسش داشت کیرما با قدرت زیاد فشار میداد…
حتما تو ک.س.ش زلزله اومده شانس اوردی "دیواره هاش آوار نشده رو ک.ی.رت اون تو گیر کنه
‏:دی

0 ❤️

411468
2014-02-01 01:42:57 +0330 +0330
NA

قربون اون لهجه اصفهانیتون برم .وقتی اصفهانی مینویسید .خوندن متن برای کاربر جنوبی مثل من سخت می شه. مغزم هنگ می کنه. تو مغزم لهجه می گیرم :D :D خوب درست بنویسید . گند هم نمیزنید به زبان فارسی.

چه مملکتی شده که دختر 17 ساله مجبوره برای تامین مخارجش فاحشه بشه. لعنت به مصببش.لعنت به نویسنده و مهدی . عمو مهدی . لعنت . داستانت خیلی ناراحتم کرد . از مردهای حروم زاده ای مثل تو مثل مهدی که به زنشون هم رحم نمی کنن حالم بهم می خوره. کسانی که از سر دختر 17 ساله نمی گذرن . دختری که باید الان سر درس و مشقش باشه. ادم گریه اش می گیره. نگفتی عموی اون دوست حروم زاده ات چند ساله بود؟ 50؟ 60؟ چطور وجدانتون اجازه میده؟ اگه دختر خودتون بود چی؟ کاش دخترای خودتون جلوی چشمتون به همین وضعیت بیفتن که دل سوخته این دخترا خنک شه.
ترتیب فاحشه دادن که مخ زدن نمی خواست بی عرضه که انقد صغری کبری چیدی الدنگ .

0 ❤️

411469
2014-02-01 02:03:02 +0330 +0330
NA

دلم ميخواد به اصفهون برگردممممممممم…

0 ❤️

411471
2014-02-01 02:58:14 +0330 +0330
NA

البته ‏Diyannaa‏ باید بگم منم عضو یه ‏Ngo ‎‏ بودم به اسم "رفتگران طبیعت استان تهران " و کلی باهاشون همکاری کردم . نه اینکه را بیفتم برم تو برنامه های پاکسازی اینا شرکت کنم، نه ! تنبلتر ازین حرفام بلکه می رفتم فیس بوک و تقریبا همه پستای که میذاشتن رو لایک میزدم! حتی چند بار کامنتم گذاشتم !!
‏:دی

0 ❤️

411472
2014-02-01 04:11:39 +0330 +0330
NA

استیو استیفلر " و بستر ؟! اصلا و ابدا ! انگاری زمین میخ داره ، کلا در حال وول خوردنم
تازه ضخم بسترم بشم میام "خانه سبز و از ‏ngo‏ شما خدمات میگیرم :)))))

0 ❤️

411473
2014-02-01 06:46:55 +0330 +0330
NA

چه معلوم مجبوربوده؟…
بعضیام هستن جندگی تو خونشونه ربطی به جامعه و اینا نداره
خطاب به نویسنده کس کش داستان:
کیر خر آبی دهنت دیوث.این همه لهجه داشتی…ساکت موندیم,از واژه ی منحوس "ولع"استفاده کردی…بخدا پناه بردیم, د آخه کس کش تلمبه رو کی با ط دسته دار مینویسه بی سواد…خدا ازت نگذره !!!

0 ❤️

411474
2014-02-01 06:54:41 +0330 +0330
NA

نمیدونم دیانا جان . اصلا اینجور داستانها بد با روانم بازی می کنه. اخه من موندم این ادمها که زندگی 4 تا بچه رو خراب می کنن چطور شب راحت می خوابن . اصلا می تونن با وجدان راحت کپه مرگشون بذارن؟

0 ❤️

411475
2014-02-01 14:23:44 +0330 +0330
NA

د اخه جاکش ننویس بیشرف ننویس گوساله ننویس ///امروز داشتم میرفتم بیرون از خانه که زدم بیرون دم در خانه دیدم یک پیرزنه داره تو اشغال ها دنبال یک تیکه نون میگرده تا این صحنه رو دیدم خیلی داغون شدم به خودم گفتم چرا چرا یک پیرزن دنبال یک تیکه نون میگرده چرا هیج اورگانی یا سازمانی نیست که این پیرزنه رو تحت پوشش قرار بده چرا مگه یه پیرزن چقدر در ماه خرج داره پس این همه پول نفت و گاز و … چی میشه کجا میره ///

0 ❤️

411477
2014-02-01 18:11:04 +0330 +0330
NA

ای ریدم تو شرف تو و اون مهدی ،‌البته تو شرف مهدی دو بار ریدم که زن هم داره و با دختر بچه سکس می کنه !!!

0 ❤️