این یک داستان نیست

1399/11/30

سلام قبل از اینکه شروع کنید به خواندن باید بگم که خیلی این داستان خشنه و برای جق زدن نیست اگر که نمیتوانید نخونید

خب آماده ایی ؟
+برای این تخمی خونه؟
-نگفتم اینجوری نگو
+از اول هم نباید با اون کصکش دوست میشدی
-بهت گفتم که …
+حرف نزن اعصاب صحبت ها و کینک های تخمیتو ندارم
-فقط به خاطر اینکه داری این کار رو انجام میدی چیزی بهت نمیگم
+نمیتونی چیزی بگی
بین ۱۰۰ تا ماشین توی پارکینگ ارزون ترین ماشین ماشین تخمی ما بود پیاده شدم و مریم روی صندلی شاگرد منتظر بود در رو براش باز کنم
به نشانه اعتراض دستم رو آوردم بالا و گفتم چی میگی

  • بیا در رو باز کن نمیتونم
    باز با دستم بهش گفتم برو بابا و راهم رو کشیدم و رفتم
    صدای داد زدنش توی ماشین آروم به نظر میرسید
    -بیا اشغال درو باز کن
    برگشتم و با اخم و عبوس در رو باز کردم و دستش رو گرفتم
    با تمام خشمم هنوز عاشقش بودم
    -کادو رو یادت نره
    +یادم بود
    -نبود
    +باز شروع کرد
    در صندوق رو باز کردم کاور تخمی قلب و تیر که برای روز “عشق” بود رو برداشتم توش یه بطری شراب بود شراب سفید
    +حالا چرا سفید
    -شراب سفید دوست داره
    +کونم هم میده؟
    -اع
    +چیه بهت گفته بودم که هر کی شراب سفید دوست داره کونیه
    نفرت و حسادتم داشت منو به یه بچه ۱۷ ساله تبدیل می‌کرد
  • لطفا ادبتو جلوی مهمون ها رعایت کن میخوام شامل بار که میبینتت
    بفهمه آدم حسابی هستی
    -به تخمم که چی فکر میکنه
    +لطفا امیر خواهش میکنم ازت
    -کیرم توی این عشق لعنتی که آخرم مارو به گا داد
    پارکینگ طبقه منفی یک بود از ماشین ها معلوم بود همه آدم حسابین به خاطر لباس مریم حدود ۲ ساعت دیر کرده بودیم برای همین کسی رو توی پارکینگ نمیدیدم
    حدود ۲ دیقه ایی راه رفتیم تا رسیدیم به آسانسور
    دکمه برنزی رنگ آسانسور رو فشار دادم و صدای آروم موتور راه افتاد
    -امیر
    +ها
    -خواهش میکنم
    +باشه
    چهره‌ام رو مثل کتاب میخوند
    چهره ایی که شاید هر کسی میدید حس می‌کرد قصد زدنش رو دارم
    آسانسور رسید اول مریم رفت تو و لباسش رو بلند کردم که به در آسانسور گیر نکنه
    آسانسوری که ای کاش هیچوقت سوارش نمیشدم
    +حتما باید مثل سیندرلا لباس میپوشیدی؟
    -اره
    +لحباز عوضی
    نگرانی و استرسم هر متر که آسانسور میرفت بالا بیشتر می‌شد
    چشمام رو بستم و آسانسور
    گفت طبقه دوم
    در ها باز شد و نور سفید و آبی چشمم رو زد لوستر هایی که چلچراغ میشدن توی اون روشنایی کم هم نور رو پخش میکردن آهنگ جاز گوشنوازی داشت پلی می‌شد و صدای صحبت و خندیدن از‌ اینور و اونور میومد
    مات و مبهوت بودم که مریم گفت: برو دیگه امیر
    به خودم اومدم و جلو رفتم در آسانسور داشت بسته می‌شد که با بدنم جلوش رو گرفتم
    از آسانسور کامل پیاده شده بودیم مریم هم مثل من شکه شده بود
  • برو تا پیداش کنیم
    اینور و اونور همه کت و شلوار و لباس های مجلسی همه کاکتیل به دست!
    هر قدمی که برمیداشتم دو نفر بهم شراب تعارف میکردن شراب سفیدی که به نظر میرسید صد برابر بهتر از شرابیه که ما خریدیم
    هر دو قدم صدای قهقهه از کنار گوشم بلند می‌شد مثل سگ میترسیدم و از جام میپریدم و سمت قهقهه رو نگاه میکردم
    انگار که توی سرزمین عجاییم
    هر سه قدم مشتم محکم تر می‌شد و حس های بیشتری به استرس و عصبانیت اضافه می‌شد
    کیه که با همچین پول و مقامی مریم دلش رو برده باشه
    برام سوال بود
    سوال
    خشم
    نگرانی
    مریم زد روی شونه‌ام
    +اوناهاش
    برگشتم به سمت مریم و انگشت اشارش رو دنبال کردم تا رسیدم بهش
    یه آدم مو طلایی با کت مشکی هیکلی کاملا رو فرم
    مدل بود؟
    سیاسی بود؟
    گردن کلفت؟
    آقازاده ؟
    مریم جلوتر از من رفت ایندفعه من پشتش بودم
    خیلی سریع همه چیز تند تر شد
    مریم رسید و زد روی شونش و گفت
    +حمید
    حمید برگشت به سمت مریم و چهرش بشاش شد
    انگار که دنیاش رو زنده کردن
    *به‌به مریم خانوم خوش اومدین به دخمه ما
    +دخمه؟ اینجا بیشتر شبیه قصره
    *لطف داری، و شما …؟
    -امیر
    *‌بع اقا امیر ما تعریف شما رو زیاد شنیدیم
    +بله امیر عشقم
    -من هم تعریف شما رو زیاد شنیدم
    +مریم خانوم لطف دارن
    میتونستم بگم که تنفر رو داشت از توی چشمام میخوند
    *الان میگم که اتاق رو آماده کنن
    +اوکی عشقم
    -ناقابل خدمت شما
    *زحمت کشیدین خیلی ممنونم لازم نبود واقعا
    +از همونایی که دوست داریه
    *خوب میشناسی منو
    *تا اتاق آماده میشه میشه خواهش میکنم از خودتون پذیرایی کنید من الان خدمتتون میرسم
    به یکی از خدمت کارها اشاره کرد خدمت کاری که بر خلاف بقیه شراب تعارف نمیکرد
    ۱ لیوان لیموناد و ۱ لیوان موهیتو
    نوشیدنی مورد علاقه مریم و من
    +ببین چقدر عاشقه
    -اوهوم
    همزمان یه قلپ از نوشیدنی ها سر کشیدیم و همزمان حمید اومد و *خواهش میکنم از این طرف
    مریم با اشتیاق پشت حمید راه افتاد
    با بی میلی پشت سرشون راه افتادم
    توی مسیر انگار که احساس آرامش بیشتری داشتم
    دیگه صدای خنده ها اذیتم نمیکرد
    انگار که بقیه داشتن نگام میکردن
    انگار که میدونستن چه اتفاقی قراره بیفته ولی حرفی دربارش نزدن
    رسیدیم به یه راهرو تقریبا بلند شاید ۶ تا اتاق داشت هر طرف ۳ تا
    حمید رفت دم در اتاق سوم سمت راست وایستاد و برگشت به سمت ما
    *اماده اید؟
    +برو بریم
    در رو باز کرد و نور قرمز چشمم رو کور کرد
    وقتی که پلک زدم و به نور عادت کردم دیدم که انگار اونجا شهر بازیه
    شهر بازی بی دی اس ام
    مریم که از اشتیاق شدید من رو یادش رفته بود سریع شروع کرد به دراوردن کفش و لباساش انگار نه انگار که ۴۰ دیقه طول کشیده بود که اونا رو بپوشه
    حمید دستش رو دراز کرد و به نشانه بفرمایید داخل با پوزخندی مار گونه من رو به اتاق دعوت کرد با بی میلی وارد اتاق شدم
    انگار که هر اسباب‌ بازیی‌ توی اون اتاق بود
    مریم تقریبا لخت شده بود و سوتین و شرت قرمزش زیر لباس سیندرلاییش تقریبا پیدا شده بود
    +امیر زیپ رو بکش پایین دیگه تحمل ندارم
    رفتم سمت زیپ پشت لباسش‌رو قبل از اینکه لباسش رو پاره کنه کشیدم پایین و خودم مشغول دراوردن کتم شدم برگشتم دیدم که حمید هم داره لخت میشه
    برای اینکه کم نیارم سریع تر از اون لخت شدم
    کیرم تقریبا شق بود و با یه ساک کاملا شق‌میشد
    حمید شرتش رو دراورد که دیدم یه کیر خوش فرم و کلفت داره سایزش معمولی بود ولی انگار مجسمه بود
    انگار بقیه کیر ها رو با کیر حمید مقایسه می‌کردند
    کیر اونم مثل من بود تقریبا شق
    *خب دختر خانم چجوری شروع کنیم ؟
    +گلوبند
    *باشه
    از توی کشو گلو بند رو دراورد و کن مشغول این بودم که ببینم اون همه وسایل روی دیوار چجوری کار میکنه؟
    *شروع کنیم ؟
    +ارهههع
    -بریم
    به خودم اومدم و دیدم که گلوبند مشکی با تیغ های طلایی رو بسته به گردن مریم و داره سفتش میکنه
    طناب رو دستش گرفت و مریم با شهوت بسیار زیادی شروع کرد به خوردن کیر حمید
    چشمای حمید یه ثانیه از شدت لذت بسته شد و برای اینکه کم نیارم رفتم جلوتر مریم کیرمو گرفت دستش داشت با سرعت کیر حمید رو میخوردحمید که به خودش اومده بود طناب رو میکشید و گلوی مریم رو تنگ تر می‌کرد
    از ساک زدن کیر حمید دست برداشت و تفش از روی کیر حمید کش اومد قبل از اینکه بیفته روی زمین لبشو گذاشت روی کیر من انگار که داشت نودل میخورد خورد میکشید پاهای شل شده بود و چشمام رو نیمه باز کردم
    حشری شده بودم
    اما مریم حشری تر بود
    سمت راست دیوار یه شلاق بود شلاق کوتاه و چرمی برداشتمش و محکم زدم در کون خوشگل و هوش فرم مریم که توی اون نور مثل ماه میتابید حمید رفت و یه چیزی شبیه کش آورد و فلانه مریم رو داد دیت من از شدت حشر قراره رو کشیدم و محکم با شلاق زدم در کون خوشگل مریم
    -دوست داری نه؟ جنده‌ی کثیف، درد دوست داری
    با دهن پر از کیر گفت: اوهوم
    حمید اومد و یچیزی شبیه به کش دستش بود گفت میخوام ببندمت نتونی تکون بخوری
    به ساعت روی دستش نگاه کرد و قلاده رو از دست من گرفت و کشید به سمت خودش
    کیرم از دهن مریم افتاد بیرون نفس عمیقی کشید و کیرم مثل حلزون شده بود
    *خم شو جنده
    مریم به شکل داگی خم شد و خمید جفت پاهاش رو گرفت و کشید به سمت خودش مریم با صورت خورد زمین انگار که حشرش بیشتر شده باشه برگشت به سمت من که داشتم با کیرم ور میرفتم شهوت شیطانی رو از چشماش دیدم و حمید پاهاش رو بسته بود دوباره به ساعتش نگاه کرد گفت تو شروع کن کص مریم مثل الماس افتاده بود بیرون مثل آبشار شده بود
    من از شدت حشر نتونستم تحمل کنم قلاده رو گرفتم دستم یه دستم روگذاشتم روی کونش و کیرم رو بدون تامل کردم توی کص خیسش
    از شدت گرما و داغی کیرم سوخت و بهم لذت خاصی داد مثل دیوانه ها تلمبه میزدم و چک میزدم به کونش
    قرمزی دستام روی کون سفیدش حتی از روی اون نور هو معلوم بود
    قلاده رو تنک تر کردم صدای اه مریم بلند شد و خفه بود انگار که داشت خفه می‌شد ولی داشت لذت میبرد
    اصلا حواسم به حمید نبود که گفت
    *میخوای یه لول ببریم بالاتر این لذت رو ؟
    -همزمان با تلمبه زدن گفتم چجوری میخوای این لذت رپ بیشتر کنی بیا بکن بد بخت
  • ار…
    -خفه شو جنده همزمان با این جملم یه چک محکم زدم در کونش
    حمید اومد جلو و دیدم که یه تفنگ دستشه
    حواسم به کص مریم بود و داغی کصش هم نتونست توجهم رو از روی اون تفنگ نگه داره
    -اون چیه
    *کلت
    حمید تفنگ رو آماده شلیک کرد و نشونه گرفت به سمت مریم
    -چیکار داری میکنی
    +حمید چی …
    پاش رو بلند کرد و محکم یه لگد زد به دهن مریم
    مریم افتاد زمین بلند شدم که بزنمش
    قرارمان این نبود
    حس کردم که دارم فلج میشم
    تمام نیروم رو جمع کردم بازم نمیشد
    کیر شق و خیسم هم دیگه حس نداشت
    افتادم روی زمین پست کص خیس مریم
    *خیلی احمقی
    مریم که پاهاش بسته بود و از اون لگد بی حال بود نمیتونست تکون بخوره
    *توی اون موهیتو داروی بیهوشی بود احمق تو واقعا فکر کردی من به کصکشایی مثل شما احترام میزارم بابای من یه پا نداشت یه ملک رو گایید بعد تو اینجوری انتظار داری خیلی شیک بهت احترام بزارم؟
    بی حال و بی حس افتاده بودم کف زمین و فقط چشمم حرکت می‌کرد
    *نگران نباش کاریش ندارم فقط قراره بمیرید
    مریم بلند شد و با دهن خونی و پای بسته میخواست بهش حمله کنه که یه تیر رد توی رون پاش
  • به این میگن سکس
    *خونی و خشن
    کیرش رو دستش گرفت قلاده مریم رو تا ته سفت کرد داشتم کبود شدنش رو میدیدم که کیرش رو کرد توی کصش
    مثل حیون ها داشت تلمبه میزد
    مثل سگ
    لوله تفنگش رو داشت همزمان می‌کرد توی کون مریم
    صدا نمیشنیدم
    لبای مریم رو می‌دیدم که داره داد میزنه‌
    تفگش تقریبا توی کونش بود که یکبار دیگه ماشه رو کشید
    لبای مریم دیگه تکون نمیخورد
    تفنگ خونی رو از توی کونش درآورد
    رنگ خون زیر اون نور قرمز مثل مروارید بین ذغال بود
    ارضا شده بود
    بلند شد و خون همه جا رو گرفته بود
    داشتم بیهوش میشدم که تفنگ رو گرفت به سمت کله مریم
    نگام کرد و با اینکه صداش رو نمیشنیدم از روی لبش خواندم که داشت می‌گفت
    این بازی رو من بردم حرومی
    بنگ…

نوشته: Mirkirkalekiri


👍 6
👎 6
25201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

792502
2021-02-18 01:18:55 +0330 +0330

Oh my god😳😳😳🚬🚬🚬

0 ❤️

792508
2021-02-18 01:39:13 +0330 +0330

صتد رحمت به بالیوود و فیلم هندی …
سکس هندی ندیده بودم که دیدم

1 ❤️

792517
2021-02-18 01:58:58 +0330 +0330

واقعا قوه تخیل بالایی داری.سبک نگارشت رو دوست داشتم لایک داری

0 ❤️

792565
2021-02-18 10:15:44 +0330 +0330

باحال بود

0 ❤️

792586
2021-02-18 18:57:56 +0330 +0330

خیانت=دیس

من اگه یه روز زن بگیرم و بهم بگه فانتزی دارم یه نفر دیگم پاش به تختمون باز شه همون روز اقدام واسه طلاق میکنم اخه مگه نون حروم خوردین که تخم حروم بار اومدین؟

0 ❤️

846244
2021-12-04 22:52:26 +0330 +0330

معمولی بود زیاد جذبم نکرد 😎

0 ❤️