اینجوری از دلش دراوردم

1395/05/14

خوب خیلیا از سکهای تخیلیشون با محارم میگن یا اینکه خیلی مسخره یهویی یکی میاد میکنتشون یا بهشون میده ولی این داستان واقعیه و من خاطرات خوب سکسیمو با همسرم براتون میزارم
خوب من 20سالمه و همسرم25سالشه و یکساله ازدواج کردیم همین کافیه تا بدونین الان هردومون تو اوج شهوت هستیم
اخرین سکسمون تا حالا
خسته از سر کار اومد خونه و البته کمی ناراحت چون شب قبلش تنهاش گذاشته بودم تا شب رو خونه خالم با مامانم و دختر خالم سر کنم و تا صب هم کلی خوش گذشت اما ناراحت شده بود و فک میکرد از بی معرفتی منه ک تنهاش گذاشتم
از در که اومد اخماش تو هم بود ولی من به روی خودم نیاوردم شروع کرد ک تو بی معرفتی تو نباید میرفتی منم بهش گفتم ک خودت اجازه دادی اما گفت بهرحال تو نباید میرفتی اومدم رو مبل روبروش نشستم و گفتم دیشب بهت سخت گذشت؟ گفت اره گفتم پس با غر زدن سختی ای که کشیدی رو بی ارزش نکن بعدش دیگه چیزی نگفت و شام خوردیم و جمع کردم نشستیم تا چند درجه ببینیم
روی زمین دراز کشیده بود منم کنارش نشستم یهو گفت خودتو لوس نکن و منو کشید تو بغلش و گفت بیا امشب باهم باشیم منم گفتم باشه هرچی تو بگی یکم بوسم کرد و بعدش رفت دوش گرفت تو این فاصله هم یکم ارایش کردمو موهامو خرگوشی بستم از حموم ک اومد وایستاده بودم جلوی تلویزیون ک اومد از پشت بغلم کرد و شروع کرد به خوردن گردن و گوشم از پشت منم کیرشو گرفتم تو دستم و مالیدم اونم همونجوری ک ایستاده سینه هامو میمالید و گردنمو میخورد منو برد سمت اتاق خواب و انداخت رو تخت
حولشو دراورد و لباسای منم همینطور اول سینه هامو خورد و مک زد یکم از این یکم از اون بعدش حشری شد و چون دستای بزرگی داره هردو سینه مو جمع کرد وسط و نوک جفتشو کرد تو دهنش و مک زد منم دیگ داغ کرده بودم سرشو هول دادم پایین اونم رفت و شروع کرد به لیسیدن پاهام تک تک انگشتای پامو لیسید بعد شروع کرد به بوسیدنشون و اومد بالا
دیگه طاقت نداشتم و آروم ناله میکردم ی دفعه پاهامو تاجایی ک میشد از هم باز کردو شروع کرد به لیسیدن و خوردن کسم منم ک عاشق اینکارم سرشو محکم فشار میدادم رو کسم و بهش گفتم با دندون بکش اونم با دندون میکشید رو چوچولم بعدش یکم مک میزد دوباره دندون دوباره مک داشتم دیوونه میشدم که یهو خودشم اومد رو تخت منم ک تشنه شده بودم کیرشو کشیدم سمت خودم و شروع کردم به خوردن کیرش اونم کسمو میخورد و ی انگشتشو میکرد تو واژنم یخورده ک تو این حالت بودیم بلندشد و گفت بشینم رو کیرش منم بخاطر اینکه قضیه دیشبو از دلش دربیارم شروع کردم ب ساک زدن براش
اول تمام کیرشو لیسیدم و بعدشم سرشو کردم تو دهنم و حسابی مک زدم بعدش رفتم سراغ تخماش اونارو آروم لیسیدم چون بیشتر دوس داره آروم پیش برم یکم دیگ براش ساک زدم ک گفت دیگ بسه بشین روش منم ی کاندوم کشیدم رو کیرشو اروم نشستم روش یواش یواش کیرشو هل داد تو کسم اینم بگم ک من از اون دخترایی هستم ک تا زایمان نکنن پردشون کامل از بین نمیره و یجورایی دختر میمونن برای همین کسم خیلی تنگه و اگر سه شب سکس نکنم جمع میشه برای همین خیلی اروم همیشه شروع میکنیم
اون دراز کشیده بودو منم نشسته بودم رو کیرش یکم کیرش رو اروم تکون داد دیگه جا باز کرد و شروع کردم به سریعتر حرکت کردن چون پیشنوازی نسبتا طولانی ای داشتیم سریع به اوج رسیدم برای همین بلندش کردم و هردو نشستیم چون فقط تو این حالت ارضا میشم یکم ک بالا پایین کردم ارضا شدم حالا نوبت اون بود همیشه اول منم بعد اون
منو خابوند رو تخت و افتاد روم دستامو برد بالای سرم و محکم گرفتشون و خیلی تند و وحشیانه شروع کرد به حرکت کردن اونقدر محکم میزد ک کیرشو ک میخورد به رحمم حس میکردم و کاری جز اه و ناله از دستم نمیومد خیلی وحشی شده بود و محکم و تند داشت منو میکرد تا اینکه یک لحظه سرعتش خیلی زیاد شد و آبش اومد تمام آبش رو تو کسم خالی کرد البته کاندوم داشت چون هنوز بچه نمیخایم بعدش افتاد روم میخاست بلافاصله بلند شه که بهش گفتم نه صبر کن یکم بغلم بخاب ما ک کثیف نشدیم اونم قبول کرد و کنار هم خابیدیم
اینو نوشتم چون فک کنم واقعا از این داستانای تخیلی سکس با مامان و زندایی و فلانی و فلانی خسته شدین وقتشه ک یکم داستانای واقعی بخونین
نوشته: una loca


👍 7
👎 3
50385 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

551439
2016-08-04 21:45:48 +0430 +0430

به نظرم وقتشه تو هم دست از جق زدن و کسشرات بعدش برداری یه نکته:بهت گفت بشین روش اونوقت واسه خایمالی واسش ساک میزدی؟؟؟؟فقط بدون داستانت عجیب کسشر بود فقط الان از فرط بیخوابی کسشری به مغزم خطور نمیکنه شرمنده مرسی اه(این آخرش گفتم یه کسشر ریزی بیام)

0 ❤️

551448
2016-08-04 22:21:55 +0430 +0430

ریدم تو قلمت

0 ❤️

551460
2016-08-04 23:39:53 +0430 +0430

من نمیدونم چرا بعضیا فکر میکنن همون فکرا و حرفایی که توی سرشون میچرخه و باهاش جق میزنن رو میان اینجا و انتظار دارن روی بقیه هم تاثیر گزار باشه.
خب بابا ننویس . مگه مجبورت کردن ؟
اگه به توجه و تعریف نیاز داری بگو یه کاریش میکنیم برات.

0 ❤️

551477
2016-08-05 04:23:20 +0430 +0430

د آخه مرتیکه مجلوق الهویة چرا فکرمیکنی که چون مغز خودت دراثر جلق مفرط کوچیک و زائل شده پس مخاطبینت هم همین وضعو دارند؟!
برو گمشو پسره جلقوز . . . ?

0 ❤️

551498
2016-08-05 11:42:47 +0430 +0430

اجطفدبسن 🙄 🙄 awli bood, mrc ah

1 ❤️

551513
2016-08-05 15:25:20 +0430 +0430

جوووووون من فقط از این خوشم اومد گفت بعد از سه روز دوباره تنگ میشه

منم از اینا میخوااااااام

0 ❤️

551519
2016-08-05 17:15:39 +0430 +0430

بعد هزار بار کس دادن بازم دختری ی ی ی ی یا خدا . . یکی منو ببره ه ه

0 ❤️

551527
2016-08-05 18:36:56 +0430 +0430

کیرم تو داستانت .همه اش زایده یک ذهن بیمار جقیه.عمویی کمتر بزن کور میشی ها از ما گفتن بود

0 ❤️

551557
2016-08-06 00:10:15 +0430 +0430

اخی چقدر تو مهربانی که شوهرت طاقت یه شب جدایی را نداره منم تو سکس خیلی خیلی هات هستم دوست داری بیا پی وی

0 ❤️

551611
2016-08-06 12:14:53 +0430 +0430
NA

ميشه دست ازجق زدن و يه دستي تايپيدن برداري چون املاي کلماتت اشتباست .خابيدم=خوابيدم.
بخاب=به خواب

0 ❤️

551851
2016-08-08 13:22:49 +0430 +0430

نه دیگه این خوب بود واقعی هم بود حتی اگه تخیلی هم بود بازم دمش گرم شخصیت خیال پردازیش شوهرش بوده نه مرد زن دارو همجنس واینا
ازدواج خوبه من دوس دارم رابطه جنسیش پرازامنیت وارامش وعشقه اون بخش بغل خوابیدنو بیشتر دوس میدارم خوش به حال خودمو تمام کسایی که ازدواج کردن ? ?

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها