بمال بمال تو ماشین داداشش

1402/02/17

سلام
اهمین اول بگم اسما مستعاره
میلاد هستم 23ساله بچه روستام قصه مال جند ماه پیشه من دانشگاه درس میخونم ترم آخرم عموم بعد یع سال از شهرستان داشت میرفت شهر خودمون من مرکز استان دانشگاه میرم منم اون روز باهاش اومدم که بیام خونه زنگ زد یکی از دوستاش که ماشبن داشت اومده بود همون طرف هماهنگ کرد که با اون بیایم تا خونه ساعتای 7شب حرکت کردیم تا خونه سه چهار ساعتی راه بود
داستان از همینجا شروع شد که اون با دوتا از خواهراش اومده بود خلاصه که سوار شدیم وحرکت کردیم اون با دایی جلو نشستن واز خاطرات گذشته میگفتن وفضای ماشین هم تاریک بود اون دوتا خواهر یکی یک سال از من بزرگ تر بود وضمنا مطلقه هم بود خواهر دومی هم دو سه سالی از من کوچکتر بود خلاصه خواهر کوچیکه بغل من بود و اونورش خواهر بزرگه بود اولاش یکم فاصله می گرفت وسعی می کرد برخورد نکنه بعد یع نیم ساعتی که گدشت سر یع پیچ یکم افتاد رو من یکم خندید منم مبترسیدم خلاصه دیگه چاله چوله وپیچ نبود که رو هم نریم از عمد خواهر بزرگه خوابیده بود یا خودشو به خواب زده بود نمیدونم اونو خبر داشتم که پایه این کاراست و پا میده ولی این کوچیکه هم خوشگل تر و هم تازه بود خلاصه یک ونیم ساعتی از مسیر اومدیم با پام پاشو کشیدم سمت خودم با دستم رو رونشو فشار میدادم دستشو اورد گذاشت رو سالار معرکه بود
همونجا میحواستو بیارم بیرون بکنم توش ولی حیف خلاصه دستمو بردم لای پاش چادرشو گزاشت رو دستم که مشخص نشه از جلو
دیگه بمال بمال بود لامصب چه چبزی بود خلاصه خیلی حال داد همدیگرو می مالیدیم آبم اومد دستشو گذاشت روش تا خیلی شرت وشلوارم خیس نشه دستشو کشید دستمال گذاشت زیرش که نریزه رو لباس و ماشین ریختن رو دستمال هنوز دستشو پاک نکرده بود یع لیسی زد و من داشتم چچولشو میمالیدم دستشم پاک کرد و دستمالو از پنجره انداختم بیرون دو سه دقیقه ای براش مالوندم یهو پاهاشو جمع کرد خلاصه که دستم کشیدم این ور دو سه دقیقه ای گذشت گوشیمو در آوردم رفتم تو تماس شمارمو زدم با دستم اشاره دادم که شمارمو عکس بگیره گرفت و همون شب پیام داد و روزای خوب شروع شد و الان هرموقعه میام خونه از نعمتش بی نصیب نیستم که خودش داستان جدا گونه داره واضافه شدن خواهرش به ماجرا که اگه فرست شد براتون می نویسم

نوشته: میلاد


👍 4
👎 18
37101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

926713
2023-05-07 00:36:07 +0330 +0330

دشتی جق میزدی ابت ومد داستانو سریع تموم کردی
من دیگه حرفی ندارم میسپارمت به دوستان عزیز
بچه ها یا علی…

3 ❤️

926715
2023-05-07 00:37:53 +0330 +0330

این چی بود ؟ من خودم به خاطره اینجوری دارم ولی این اس ام اس بود هی

0 ❤️

926761
2023-05-07 04:31:43 +0330 +0330

ریدم تو اون دانشگاه مرکز استان که دانشجوی ترم آخرش فرصت رو فرست مینویسه

1 ❤️

926766
2023-05-07 05:40:03 +0330 +0330

خب داستان اصلی و براتون بنویسم
آقا میلاد تو خونه سینگل تمام تشریف دارن و با قیافه کیری سگ بهش محل نمبزاره بخاطر همین روی آورده به کف دستی، تخیل در مورد دخترای همسایه حالا داستان سرایی میکنه اینجوری آشنا بشه و اونجوری بکنه، اما با اومدن آبش داستان نصفه تموم میشه، چون مغز خر خورده میگه بزار داستان و شیر کنم شهوانی یکمم فحش بخورم
کیری کله سکسی تو ماشین خودشون، الان تو خیلی گنگی
گنگستر آمل بَیه

0 ❤️

926798
2023-05-07 09:53:00 +0330 +0330

عموت داشت میرفت شهرستان
داییت جلو نشسته بود
جق عقلتو از کار انداخته بدبخت

3 ❤️

926808
2023-05-07 11:50:13 +0330 +0330

حالا داییت یا عموت پدسگ

0 ❤️

926819
2023-05-07 14:34:31 +0330 +0330

دادا یخورده کمتر بزن مخت خیلی گوزیده

0 ❤️

926823
2023-05-07 14:53:48 +0330 +0330

جق. جق ننتو گاییده مهدی. فهمیدی؟
(از زبون اون گوریل کچل با لهجه فسایی بخون.)

0 ❤️

926851
2023-05-07 19:06:38 +0330 +0330

با احترام زیاد
کص ننت🤚🏼
دیگه ننویس

2 ❤️

926872
2023-05-07 23:02:44 +0330 +0330

یا عبدالشق این چه سمی بود

0 ❤️

926910
2023-05-08 03:05:24 +0330 +0330

اگه فرست کردی یه ویرایش هم بکن
دانشجوی کلاس ششم ابتدایی

0 ❤️

926974
2023-05-08 13:58:34 +0330 +0330

کس کش بو آب کل ماشینو ورمیداره ، یعنی اون دوتا نره خر نفهمیدن

0 ❤️

926996
2023-05-08 16:34:13 +0330 +0330

چی بود این اخه

0 ❤️

927187
2023-05-09 12:54:41 +0330 +0330

من تو ماشین میخوام بگوزم استرس دارم بقیه نفهمن
تو جلو همه این کارارو کردی
کم خالی ببند لامصب

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها