اولین بار دارم مینویسم ، چند سال میخوام بنویسمش اما هیچوقت فرصت نکردم ، تا چند روز پیش به خاطر تاپیک یکی بچهها به ذهنم رسید که بنویسمش و اشتراک بزارم
نویسنده خوبی نیستم ، اما خاطره هامو خوب تعریف میکنم ، میدونم تا آخر نوشته هام هم غلط املائی زیاد پیدا میشه پس از نویسندهها معذرت میخوام اگه با این کارم باعث شدم چیزی از اونها کم بشه
فصل امتحانات دانشگاه بود و رفته بودیم برا امتحان ، منم درکل هم از نظر قیافه با بقیه فرق میکردم هم برخورد هم بدنی ( آخه کی دیده یغول بیابونی اونم با سر تیغ زده و ریش بلند پروفسوری و نیم پوتین و شلوار ۶جیب بره دانشگاه که این همدانشگاهیهای من ببینن ) منم جنوبی بودم و توی یک استان شمالی درس میخوندم و رفتارم و برخوردم کلا برا همه عجیب بود ، با اون مدل ترسناک ( البته از نظر اونها ، توی منطقه خودم یجورایی فنچ حساب میشدم ) یکله جوک میگفتم و میخندیدم و مثلا درسخون هم بودم
بگذریم ، فصل امتحانات بود و منم هرترم شاید هرکلاس رو ۴بار به زور میرفتم ، برا همین بچهها رو کم میدیدم ، رفتیم توی محوطه پایین ساختمان مهندسی که شماره صندلیم رو بخونم و برم برا امتحان ، همه هم تا میدیدنم بگو و بخند که خوبه حداقل فصل امتحانات شده که ببینمت
درست بعد از اینکه شمارهم رو توی تابلو خوندم ، یهو چشمم به یه خانوم خیلی خوش هیکل به اسم شیما افتاد که دیدم با دوستاش داره صحبت میکنه ، گفتم برم یکم اذیت کنم و با اونها همه با هم بخندیم با همون خانوما ،
هیچوقت هم دفتر یا کتاب نداشتم ، همیشه چندتا کاغذ A4 توی جیبم بود و روی اونها مینوشتم و بعد پاکنویس میکردم
رفتم جلوشون و باهاشون صحبت میکردم و درهمین بین طوری که نفهمن چی شده یهو یکی از اون کاغذها رو محکم پاره کردم که صداش رو بشنون
یهو گفتم خانوم فکر کنم شلوارتون از تیکه پشتش پاره شده ، یلحضه موند و بعدش برگشت گفتم توکه جلو منی چجوری دیدی که شلوارم از پشت پاره شده و اصلا چجوری پشت من رو دیدی، منم پررو برگشتم گفتم خانوم معذرت میخوام ولی پشت شما انقدر توی چشم میزنه که از همین روبهرو هم کاملا معلومه ( آخه واقعاً کون خیلی گنده و خوشفرمی داشت و کمر باریک ، همون روز فهمیدم که شیما خانوم توی یگروه رقص هیپهاپ )
یهو قفل کرد و گفت بیشعور این چه مدل صحبت کردن و هزار تا چیز دیگه ، منم همینجوری با لبخند نگاه میکردم و گفتم بابا مگه من مقصرم که اینجوریه پشت شما و معلومه
ناراحت بود خلاصه و گفت تکلیف تورو امروز مشخص میکنم ، به حراست دانشگاه میگم اذیتم کردی و…
همونجوری با خنده گفتم میخوای الان بریم پیششون اگه وقت امتحانت خراب نمیشه ، همین رو گفتم اونم سفت چسبیدش و گفت بریم و فکر میکرد جا میزنم ، گفتم روی چشم همین الان بریم
گفت میبرمتا ، گفتم بابا خودم میگم بریم که ، نترس من هرکاری میکنم روش وامیستم و جا نمیزنم
خلاصه رفتیم پیش یکی از انتظامات ها و اونم میشناختم و باهم رفیق بودیم ، تا دیدمش یچشمک بهش زدم یجوری بهش حالی کردم که هوام رو داشته باشه
شیما برگشت و بهش گفت این آقا مزاحم من شده و پررو پررو خودش بهم گفت بیا بریم حراست تا اونجا تکلیفم رو مشخص کنن
به شیما گفت ، من این آقا رو میشناسم ( آخه همون ۴جلسه کلاسها هم که میرفتن با استادها بحثم میشد و مستقیم حراست بودم ، هیچوقت هم مقصر نبودم 😂 ) کسی نیست که بخواد اذیت کنه ، بهم گفت بگو ببینم چی شده
گفتم راستش داشتم باهاشون حرف میزدم و یهو صدای پاره شدن چیزی شنیدم ، بهشون گفتم خانوم فکر کنم پشت شلوارتون پاره شده و خانوم ناراحت شدن که چرا این حرف رو بهشون زدم
اون کارمند هم برگشت بهش گفت خانوم من تا حالا از این آدم دروغ نشنیدم همیشه هرکاری کرده گفته کردم ، شاید واقعا پشتتون پاره شده ، میخواین برگردین ببینم و بهتون بگم یا به یکی از دوستاتون بگین ببینه ، گفت نه الان برمیگردم ( حراست یجوری ازم تعریف کرد که انگاری من یدونه از آسمون افتادم و … ) برا همین شیما خانوم باورش شده بود ، برگشت و گفت واقعا شده ، منم باز گفتم نه اینجوری معلوم نیست درست و باید یکم خم بشین ، همین رو گفتم و تازه فهمید که آره داریم اذیتش میکنیم و ناراحت شد و ۲تا فحش آبدار بهم داد و یبیشعور کوچولو هم به کارمند گفت و رفت
حراست بهم میگفت کوسخول اگه اینجا نبودم به گاااا میرفتی که بگو ببینم چی شده ، گفتم غم نخور نبودی هم زیرش میکشیدم ولی دمت گرم و براش ماجرا رو تعریف کردم و دوتا تیکه ناب هم از اون شنیدم و رفتم سر جلسه امتحان
امتحان رو دادم و اومدم بیرون که برم خونه و لباسم رو عوض کنم و برم سرکارم
یهو دیدم شیما با دوست پایهش ( این رو هم بعد فهمیدم ) بیرون زیر آلاچیق نشسته و حرف میزنن ، رفتم جلو و گفتم خانوم ببخشید اون حرف رو زدم و اذیت کردم ( مثلا رفتم معذرت خواهی و هیچ قصد دیگه نداشتم ) درسته که واقعاً هیکل جذاب شما واقعاً دیدنی و حتی این مانتو گشاد شما هم نتونسته بپوشونتش ، اما من واقعا بیشعور بودم نباید جلو دوستاتون این حرف رو میزدم ، الان عذاب وجدان گرفتم و اومدم معذرت خواهی کنم ، یهو شیما هم برگشت گفت حرف مفت نزن ( همون گوه نخور خودمون ) شمارهت رو بده بیاد
اینجا رو دیگه خودم واقعاً قفل کردم و موندم ، بعد از چند ثانیه که به خودم اومدم گفتم شمارم رو حفظ نیستم ، این بفرما گوشی من و به خودتون زنگ بزنین که شمارم رو داشته باشین و گوشیم رو بهش دادم و زنگ و زد ، گفتم اسمتون رو چی سیو کنم خانوممممه؟
گفت شیما (…) هستم ولی هرچی دوست داری سیو کن ، گفتم اسمتون رو میزنم ولی دوست دارم چیز دیگه بزنم ، گفت چی دوست داری بزنی ، گفتم حالا بماند بعد بهتون میگم و اسمم رو بهش گفتم و خداحافظی کردم و رفتم
اصلا نمیدونم جریان چی بود و اون روز تا وقتی خواستم سوار اتوبوس بشم چندبار دیدمش و حتی وقتی سوار اتوبوس شدم هم توی همون اتوبوس بودم البته ندیدمش دیگه توی اتوبوس تا دیدم رو گوشیم پیام اومد
سلام آقا عابد خوبی ، نوشتم آره مگه میشه امروز اونجور صحنهی جذابی دید و خوب نبود آخه
توی اساماسش خندید و سریع گفت حالت بده ها سریع این حرف رو میزنی
نوشتم براش که چیکار کنم حرفم رو مستقیم میزنم
نوشت حالا تو چرا گیر دادی به این آخه
گفتم والا نخوام گیر بدم و هم نمیتونم آخه بدجور توی چشمه
_واقعا ؟
نوشته: Abed
کار ب راست و دروغش ندارم.همینکه تونستی داستان رو خوب ازآب و گل در بیاری ایول داری
تا اونجا که بهت گفت شمارهت رو بده، خوندم و به حال زار تمام دانشگاهندیدهها، گریستم!! 😉😉
مگه مجبوری خالیببندی خالیبند؟
اصلش اینه جوری توی اتاقک حراست، ترتیبت رو دادن که رئیس دانشگاه هم هوس کرده ترتیبت رو بده!
سری بعدی از معاون دانشگاه، مسئول امور فرهنگی، اندیکاتور، دانشجوهایترمبالائی و رانندههای سرویس دانشگاهتون!! هم بگو و بنویس!
ابله الدنگ خالیبند دروغگوی مزخرف داغون!!
باو چرا توی این سایت همه کون گنده ها و ممه بزرگا رو میکنن؟
این اسکینی ها و ممه کوچیکارو هم ما میکنیم 😐😐
میدونستین اگه توی متن داستان بجای این الفاظ از ممه کوچیک و باسن و رون پای کوچیک استفاده کنین، توی ذهن خواننده حس واقعی بودن داستان شکل میگیره؟
بگین کیرم 14 سانته
کون کوچیک و ممه های کوچیک و اندام ریزی داشت.
یکم نوآوری به خرج بدین😂
آخر داستانا هم مثل همه.
آخرشو با خیانت تموم کنین، یا کات کردن.
همه داستانا توی این سایت ختم به خیر میشه😂😂😂
شرط میبندم تاحالا از جلو دانشگاهم رد نشدی چه برسه دانشجوباشی
اقای رانیدان کلش رفت تو احساس کردی داره ابت میاد
تا ته کردی ابت امد
تا اونجایی که میدونم جقی ها هم اینجوری نیستن
بعدش دختره تو چند ثانیه دوبار ابش اومد
ننویس عاقا
من معمولا به کسی حرف بدی نمیزنم چون دوست ندارم این کار و کنم ولی یک موضوع و بتو میگم ابتدا تشکر میکنم که زحمت کشیدی نوشنی ولی در ادامه خواهش میکنم وقتی موضوعی تخیلی هست بنویس داستان هست چه لزومی داره اینطور دروع بگی و دروغ تنها چیزی هست که موجب برهم خوردن تمامی نظم هستی شذه دروغ موجب نابودی تمام اعتماد انسانها به همدیکه هست و کل مشکلات زندگی انسانها با هم از روی همین دروغ گفتن انسانهاست . باور کن دروغ وقتی ادامه دار بشه میشه عادت و در نهایت هم بخودت برمیگرده . چه اشکالی داره وقنی تا حالا سکس نکردی و فیلم دیدی و میای برای خودت تخیلی مینویسی و صحنه های سکس و از روی فیلم میگی . فراموش نکن خانم ها هم اینجا هستن و زمانی که میخونن. که چطوری نوشتی سکس و که چطور وقنی از پشت میگردی اب دختره فوران کرده بیرون میفهمند بیشتر داری تخیلی میگی و یا بعد از کردن از عقب انهم در حالی که هیچ نظافتی صورت نگرفنه چه وضعیت حاال بهم زنی میشه انوقت دختره امد شروع کرد میگ زذن ؟ یا یک دانشجو که بار اول هست با تو سکس میگنه این همه حماقت میگنه بدون کاندوم با تو رابطه ذاشنه باشه ؟ چی فکر کردی اخه
اما بخاطر زحمتی که کشدی و نوشتی تشکر میکنم ولایک تقدیم میگنم این تخیلات لازمه ذهن نوجوانان هست و چون احتمالا تو جوان هستی دلم نیومد لایک ندهم خصوصا که زحمت کشیدی و این همه تایپ کردی که لازم هست تشکر کنم از طرف حداقل خودم ولی حرفهای ون و فرامپش نکن پ دروغ و هیچ وقت نکذار توی زندگیت رشد کنه و تبدیل بشه به یک عادت همبشگی که بیچاره میشی . خود دانی . یا حق
ارزانکده لوازم آرایشی با قیمت باور نکردنی
لینک پیج اینستاگرام زیر رو دنبال کنید🥰
https://instagram.com/arzankde_araysh?utm_medium=copy_link
خیلی تخمی تخیلی فضایی بود 😅
ولی فقط محض راهنمایی:
کسی که خونه خالی داره تو خیابون دست نمیکنه تو شلوار کسی، بخصوص وقتی که دیگه تو کوچهی خودشونه
کون پورن استارهای مشهور هم اونقدر گشاد نیست کیر به کلفتی رانی خشک خشک بره توشون
اونی که تو فیلم های سکسی دیدی میزنه بیرون آب زنها نیست، شاشه
برای تحریک بینندهها با مثانهی پر نزدیکی میکنن تا تو لحظهی مناسب بشاشن
آدم حتی برای فانتزی هم خوبه یکم منطقی باشه 😅😅😅
این چ افتضاحی بود دیگه