بکن ۱۷ ساله (۴)

1403/01/09

...قسمت قبل

سلام من حسینم ۲۳ ساله مفعول و سیسی هستم قبلا داستانامو خوندین میتونین واسه یادآوری قسمت های قبلو ببینید…
چند ماهی بود مدام با سامان سکس داشتیم…انواع فانتزی ها رو اجرا کرده بودیم ولی بازم واسه سکس هیجان داشتیم…حتی با لباسای مادرش هم بهش دادم و حتی سکس توی راه پله:)
البته زمانی که کسی توی ساختمون نبود…
یه روز توی خونه ما بودیم و بعد از راند دوم سکس که ارضا شده بود گفت میخوای هیجانشو بیشتر کنیم؟گفتم چجوری گفت داستانمونو به یکی از همکلاسیام که باهاش صمیمیم گفتم میخوای بیاریمش توکار؟گفتم یعنی چی گفت تری سام بزنیم:) گفتم یعنی اون بیاد چیکار کنه؟گفت حس میکنم هر کاری بگم پایست حتی دو تا تونو بکنم:)
گفتم حس میکنم خجالت بکشم (البته فکرشم که دو تا بچه ۱۷ ساله بیفتن به جونم قلقلکم میداد)گفت خجالت نداره خودم ردیفش میکنم…
گفت تپله فک کنم سایزشم کوچیک باشه عکسشو نشون داد کیوت بود فیسش خیلی…گفت زنگ بزنم؟گفتم نمیدونم زنگ زد اسمش محمد بود گفت سلام چطوری جات خالی دوراند گاییدمش:) خندیدم باورش نمیشد گفت کس شعر نگو گفت برو تلگرام یه ویدیو گرفت از فیس خودش که تو بغلش بودم دستش لای کونم بود گفت نگاه این جنده خودمه:)
سریع زنگ زد گفت دهنت سرویس گفت میای بیا دوتایی بگاییمش حسینم پایست گفتم اخه دهن سرویس توانشو داری گفت اره ده بارم میکنمت:)
محمد گفت باشه تا نیم ساعت دیگه میام…خلاصه نیم ساعت نشد اومد زنگو زد درو باز کردم خجالت میکشیدم سریع پاشدم شورت لامبادای مشکیمو پام کردم و لباستای تو خونم که شلوارک و تاپ بود رو پوشیدم…گفت فقط خیلی مسائل خصوصی رو بهش نگو مثلا لباسای مامانو این داستانا رو گفتم باشه
در واحدو باز کردم سلام علیک کردیم اونم خجالت میکشید…
سامان گفت دیدی راست میگفتم…معلوم بود راست کرده گفتم لباس راحتی میخوای گفت نه سامان گفت عیب نداره شلوارتو در بیار با اکراه در اورد یه شورت ابی مامان دوز پاش بود با کیر راست شده:)
سامان گفت بدبخت هول چرا راست کردی خندید گفت الان اب دوتامونو میکشه محمد گفت من زود ارضا میشم سامان گفت نترس اینقدر بهم داده کمرم سفت شده:)
گفتم پیرهنتم در بیار اونم در اورد همون حین سامان سرمو گرفت گفت زانو بزن جنده خندیدم زانو زدم شورتشو در اوردم رفتم زیر خایه هاش شروع کردم لیس زدن تخماشو میخوردم گفت کیرمو بخور جنده و خندید:)
شروع کردم خوردن کیرش گفت مامانت چیه؟گفتم کونی توئه:)
محمد گفت اووووف دور وایساده بود سامان بهش گفت بیا نزدیک اومد نزدیکم با دستم کیرشو گرفتم از رو شورت راست راست بود با دست چپمم کیر سامانو کرده بودم دهنم…
در حین ساک زدن شورت محمدم در اوردم از پاش در اوردم یه کیر تقریبا ۱۲ سانتی ولی کلفت و با پشم افتاد بیرون…دلم میخواست بیفتن دوتایی به جونم:)
کیر سامانو ول کردم حمله کردم سمت کیر محمد گرفتمش دستم گفت اوووف سرمو بردم روشو سرشو کردم تو دهنم گفت واااایییی
سامان سرمو داد عقب و تاپمو در اورد گفت جنده ها نباید لباس تنشون باشه بعد رفت پشتمو شلوارکمم در اورد منم ادامه دادم به ساک زدن واسه محمد…تو‌ همون حین دو سه تا اسپنک زد در کونم سامان گفت تو جنده مایی فهمیدی؟گفتم بکن مامانمید جفتتون:) اصن از شدت حشر خون به مغزم نمیرسید…محمد اوف اوف میکرد تخماشو میخوردم میگفت وایییییی
سامانم اومد جلوی صورتم و کیرشو اورد بغل کیر محمد دوتا کیراشونو لیس میزدم اصن داشتم دیوونه میشدم…کیر محمدو میخوردم سامانم کیر راست شدشو میزد تو صورتم میگفت بخور جنده مفتی
یکی دو‌ دیقه نشده بود اون حالت که محمد دو سه تا اوف گفت و ابش اومد یکم تو دهنم یکم صورتم لبام حتی روی کیر سامان
سامانم ابشو با دستش میمالید رو کیر خودش و لبام سی ثانیه نشد که کیر محمد خوابید سامانم کیرشو با همه اب محمد که نسبتا زیاد بود کرد تو دهنم به زور تو دهنم تلمبه میزد از دو طرف صورتم گرفته بود و دهنمو میگایید…آب از لب و لوچم آویزون شده بود تقریبا مزه اب سامانو میداد…
سامانم اوف اوف میکرد و کصکش جاکشم میکرد به محمد گفت برو شورتشو در بیار مادر جنده رو اونم رفت پشتم شورتمو از پام دراورد منم کمکش کردم و خوابیدم رو زمین سامانم همون حالت نشست و کیرشو باز کرد تو دهنم محمدم گفت اوووف چه کونی:)
صورتشو برد سمت کونم و شروع کرد لیس زدن اصن رو ابرا بودم کیر تو دهنم و زبون رو کونم کیر و خایه سامان خیس و لزج شده بود…شاید یک دقیقه نشد این حالت که ارضا شدم بدون دخالت دست:)
اصلا تو فضا بودم به مدت یه دیقه…تمام فرش راهرو رو گوه کشیده بودیم:)
دو سه دقیقه همین حالت شدیم و بعدش سامان به محمد گفت بیا بده دهنش من میخوام پارش کنم:)
سامان رفت پشتمو از پهلو هام گرفت کشید عقب و داگیم کرد کیرشو گذاشت و کرد تو کونم شروع کرد تلمبه زدن محمد بیچاره هم که هنگ بود سامان گفت بده دهنش نذار بیکار باشه این جنده اونم اومد کیر نیمه راستشو داد دهنم شاید یک دقیقه نشد این حالت باز از شدت حشر راست کرده بودم سامان به معنای واقعی کلمه داشت میگایید منو و مادرمو مورد عنایت قرار میداد:)
کیر محمدم تو دهنم راست شده بود پنج دیقه بهش میدادم چه شلپ شلوپی راه انداخته بود سامان از اینورم خایه های محمد تو دهنم بود و سرمو فشار میداد روش یهو سامان گفت اوووف مادر کونی منی فهمیدی؟ کیرشو از دهنم در اوردم گفتم اووووف اره بابایی:)
یهو کیرشو کشید بیرونو روی کمرمو و لای کونم ارضا شد گفت اخخخخ من کی مامانتو از کون بکنم گفتم جوووون بعد آبشو مالید به همه جای کونم…بعد اومد کنار به محمد گفت برو نوبت توئه
محمد رفت پشتمو گفت جووون چه کونی گفت اخخخخخ کیر بده بهم سرشو گذاشت و نامرد یه دفعه فرو کرد راحت رفت ولی سوخت چون کلفت تر بود…شروع کرد تلمبه زدن بلد نبود ولی داشت جر میداد…
سامانم اومد جلومو کیرسو مالید به صورتم گفتم نکن کثافت کثیفه گفت چه کثیفی گفتم تو کون بوده ها:) از طرفی حالت داگی خستم کرده بود سامان خندید گفت ببخشید محمدم هاج و واج نگامون میکرد بهش گفت زود باش جرش بده این جنده رو اونم باز شروع کرد تلمبه زدن…سامانم شورتشو از پاش که داشت از پاس در میومد رو درآورد و کرد تو دهنم گفت تو جنده ای فقط کارت دادنه دو سه تا سیلی ارومم زد در گوشم تو همون حین محمد هم ارضا شد فکر کنم یه کم تو کونم بقیشم روی کمر و روی زمین…چن تا اوووفم هم گفت از حس عجیبی داشتم
دو تا بچه واقعا خستم کرده بودن:)
همونجور پخش زمین شدم…
محمد می گفت شما خیلی خفنید دمتون گرم…کونم نیمچه سوزشی داشت…گفتم تو خیلی کلفتی اونم خندید
گفتم من که تا چند روز نمیتونم سکس کنم گاییده شدم واقعا:)
اون روز گذشت و دو سه بار دیگه باز تریسام زدیم البته…

نوشته: حسین


👍 20
👎 9
29101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

977205
2024-03-29 00:15:14 +0330 +0330

همش که تو داستانات حس میکنم حس میکنم گفتی منم حس میکنم فقطتخیلاتته که به خورد ما میدی فلان فلان شده

0 ❤️

977261
2024-03-29 05:08:18 +0330 +0330

آقای farhadif63
صرفنظر از اینکه این قصه چقدر چرت و پرت و ضعیف بود خب دلیل نمیشه که این مزخرفات رو راجع به طرف بگی.مثلا چه هنری توی جوانی تو هست که تو منتش رو بر گردن یه آدم احیانا سن بالا میگذاری؟
که چی حال طرف رو بد میکنی؟ چه لذتی میبرین از تحقیر کردن آدم ها؟ خب سنش به فرض که بالا باشه.حق نداره از لذت ها و فانتزی هاش بگه؟ امثال تو کی هستین که واسه فانتزی های عملی نشده مردم هم حکم صادر میکنین؟
دوست داری پس فردا در مورد تو هم همین قضاوت ها بشه جناب آقای جانی سینز؟
نمیخواین عادت کنین که سرتون توی لاک خودتون باشه؟
اتفاقا این تویی که سرخورده شدی و با فرافکنی داری مردم رو با برتری طلبی دروغین خودت محاکمه میکنی.
چه ملت مزخرفی شدیم بخدا

4 ❤️

977318
2024-03-29 15:31:35 +0330 +0330

میشه تو پیوی بهم پیام بدی

0 ❤️

977486
2024-03-30 13:42:34 +0330 +0330

ارضا شدی ولی باز کون دادی؟!چرا کونیهایی که ما میکنیم تا آبشون میاد دیگه کون نمیتونن بدن،،شما خالی بندی یا ما بد شانسیم

1 ❤️

977540
2024-03-31 00:28:53 +0330 +0330

خوب می نویسی ❤️

0 ❤️

978220
2024-04-04 13:55:59 +0330 +0330

خیلی عالیه داداش ادامه بده بازم بنویس . بردگی و پابوسی ۲ تا پسر بچه فوق العاده است

0 ❤️