سلام سعیدم الان۲۴ سالمه قیافه و هیکل کاملا معمولی ولی قد بلند و از همه مهتر یه کیر ۲۵سانتی و کلفت دارم که هر کی ازش استفاره میکرد راضی بود اوایل من نمیدونستم که سایز من اینطوریه و فکر میکردم همه کیرشون اینقدریه بعد با دیدن فیلم سوپر و اینا فهمیدم کیر م من با بقیه فرق میکنه به خاطر بزرگی کیرم از ۱۴سالگی خیلیا تو محل بهم کون میدادن ک کیرشون اندازه من بشه منم میدونستم تا ته نباید بکنم که داستان نشه بعد ی مدت با دختر سکس کردم ک دیدم اندازه پسر بهم حال نمیده سال چهارم دبیرستان بودم (پیش دانشگاهی ) یه پسره اومد مدرسه امون که خیلی حالت دار بود من زیاد شناختی از ترنسا نداشتم بعد تو کلاس بچه ها اذیتش میکردن که من باهاش اوکی شدم و یه بار یکی از رفیقام داشت اذیتش میکرد منم دلم واسش سوختو طرفداریشو و کردم وبا رفیقم بحثمون شد و گفت حتما میخوای بکنیش و تو عادته و چون کیرت گنده است فک میکنی ما بلد نیستیمو از این حرفا حالا من واقعا دلم سوخته بود بهش چون من با هر کی که سکس کرده بودم از رو اجبار نبوده و طرف خودش خواسته بوده گذشت و این پسره ک اسمشم پیمان بود گفت راست میگه تو ام میخوای منو بکنی چون همه مدرسه میدونن تو بچه بازیو از این حرفاا گفتم من هر اگ ام کسی رو کردم خودش خواسته و در مورد توفقط میخواستم کمکش کنم اگ ام‌نمیخواد دیگ باهام رفاقت نکنه چن ماهی گذشت ی روز اومد گفت بابام تو شهرداری کار میکنه بلیط استخر دادن بهشون‌منم کسی رو ندارم باهش برم منم اول یکم چسی اومدم و بعدش قرار گزاشتیم بریم من ی شلوار گشاد لی پوشیدم (که الان بهش میگن مام استایل ) وسایلامم جم کردم رفتم تو راه بهم‌گفت که چرا همیشه شلوار گشاد میپوشی و منم گفتم دوس ندارم جاییم بزنه بیرون و انگار که نخواد ادامه بده دیگ حرفی نزد رفتیم استخر چشمتون روز بد نبینه از وقتی مایو پوشیدم چشمش کلا ب من بود یکم شنا کردیم و رفتیم تو جکوزی اون هی اون خودشو میخواست بمالونه ب من و منم کیرم نمیخیز شده بود اونم هی کرم میریخت سانسمون تموم شد رفتیم خونه تو محلمون ی پسره بود بهش میگفتیم حسین ۶پستون بدجور اوبش بالا بود هر وقت میگفتم میومد کون میداد و میرفت کلی ام خرجم میگرد تازه. زنگ زدم اونشب اومد پیشم حشریتم رو رو اون خالی کردم روزا داشت میگذشت و ب کنکور نزدیک میشدیم کنکورو دادیم ی روز پیمان زنگ زد گفت خونه اصفهانمون خالیه اگ اوکیه بیاد بریم منم از خدا خواسته ک ترتیبشو میدم گفتم باشه گفت فقط بابام ب شرطی اجازه میده دوستم مهدی ام باهامون بیا منم جوری ک خورده تو ذوقم قبول کردم پیمانم میگفت مهدی ام همه چیش مث خودمه منظورش این بود که ترنسه سرتون رو درد نیارم ما رفتیم اصفهان بااین دوتا ترنس بماند تو راه کلی واسشون مشتری جم میشد از بس حرکاتشون دخترونه بود چن بار من کم مونده بود سرشون دعوا کنم خلاصه گذشت و مارسیدیم‌خونه اصفهانشون من لباسامو عوض کردم ی شلوارک پوشیدم که کامل برجستگی کیرم مشخص میشد پیمانم هی نگاه میگرد شب شد ما بسط قلیون و عرق رو چیدیم و حسابی مست کردیم این مهدیه شروع کرد به چرت و پرت گفتن که پیمان از تو خوشش میاد و از این حرفا بعد گفت پیمان میگه خیلیی مردی بعد دستشو از ساق دست نشون داد گفتی خیلییااا منظورش به بزرگی کیرم‌بود گفتم‌پیمان عشقه و از این حرفا که مهدی گفت حالا راست میگه خیلیی مردی گفتم‌نمیدونم گفت ینی نمیدونی چقدره و از این چرت و پرتا دیگ مست بودیم خواستیم بگیریم بخوابیم من تو پذیرایی خوابیدم ک اونا تو تخت بخوابن اونا گفتن تنها میترسن وپیمان اومد بغلم مهدی ام بغلش شبو خوابیدیم ساعت ۵ اینا بود بلن شدم برم دستشویی اومدم دیدم پیمان کونشو کاممل قمبل کرده به طرف جای من منم رفتم خوابیدم میخواستم از پشت لمسش کنم میترسیدم ناراحت بشه تو این فکرا بودم دیدمم قشنگ داره کونشو بازی میده که مطمئن شدم دستمو بردم سمت کونش کونشوو چنگ میزدم شلوارشو در اوردم دست میکشیدم لای کونش یکم با کونش ور رفتم کیرم دیگ واقعااا داشت زیر شلوار درد میگرفت و شلوارو پاره میکرد همین که عزم در اوررن شلوارو کردم برگشت سمت من لبشو گزاشت رو لبام و‌گفت ۹ماهه دارم برنامه میریزم‌ خودم کیرتو از تو شرت در بیارمم از رو شلوارک دست میکشیید رو کیرمو فقط با تعجب نگاه میکرد شلوارمو کشید پایین و کیرم اومد بیروون با ذوق و ترس نگاه میکرد و میمالید هی با صدای بلند تعریف میکرد میگفتم مهدی بیدار میشه میگفت اون از خداشته گفتم خدایی گفت اون بیشتر تو کف کیرته اگ تو اوکیی بیدارش کنیم من گفتم مشکلی ندارم اینو که گفتم مهدی خودش بلند شد اومد سمت‌ما مهدی از ما ۲ سال کوچیک تر بود خیلی سفید بود و برعکس پیمان یکم گوشتی بود اومد سمتمو گفتم خوب واسم نقشه کشیده بودینا اوناام گفتن توام ک مظلوم مهدی ام کیرمو با تعجب و ذوق میمالید و دوتایی شروع کردن به ساک زدن وااای از سرش تا خایه هاموو لیس میزدنن منم تو اوج بودم دقیقااا
یکم تو دهن پیمان تلمبه میزدم و یک ممهدی البته نصفش بیشتر جا نمیشد وقتی تو دهن مهدی میکردم پیمان خایه هامو میخورد وقتی تو دهن پیمان مهدی یکم ساک زدن بلند شدم تیشرتمو در بیارم اوناام لباساشونو در اوردن بدن مهدیی خیللی سفید و کردنی بوود ولی میدونستم پیمان ناراحت میشه اول رفتم روغن بچه و تاخیری رو که حدس میزدم لازم بشه و رو از ساک اوردم و سراغ پیمان همون طور که حدس میزدم کونش زیاد تنگ‌نبود ولی هر چی ام داده باشن واسه کیر من تنگ بود خوابو ندمش رو شکم هم کونشو هم کیرم رو روغن کاری کردم با انگشت یکم ور رفتم سر کیرمو گزاشتم دم سوراخش یکم ور رفتم مهدی ام اونوسط ها هی ازم لب میگرفت بدنمو لمس میکرد و… سر کیرمو ارووم هل داادم داخل اه و اوهش بلن شد مهدی ام هی باهاش ور میرفت هی یکم باسرش جا باز کردم که تا وسطاای کیرم کردم توو ی جیغ بلن کشید و دستمو گزاشتم جلو دهنش شرو کردم تلمبه زدن اول اروم میزدم بعد هی تن ترش میکرم از چشماش داشت اشک میومد دیگ نمیدونم از درد بود یا… یکم اداامه دادم دیدم که ساک داره میشه دستمو کشیدمو گفت چرا تا ته کردی و… همون طور ک تلمبه میزدم گفتم تا وسطا ام نیس مهدی ام ک انگار ترسیده بود حرفمو تاید کرد منی که ۹ماه تو کف پیمان بودم از وقتی مهدی رو دیده بودم عجله میکردم برم‌سراغ مهدی .کیرمو کشیدم بیرون مهدی که باز شدن کون پیمانو دیده بود انگار پشیمون شده بود دستشو گرفتم خوابوندمش ب کمر یه پاشو گزاشتم رو شونم یکم روغنی کردمم هر کاری کردمم نرفت گفت بیخیال لاپایی بزن‌که گفتم کاریت نباشه داگی اش کردم یکم ور فتم به زوور سرشو کردم تو کونش و جیغ کشید خواس بره که از پشت موهاشو گرفتم گفتم بمون و یکم گزاشتم همونطوری موند جا باز کرد خواستم تکون بدم که انقدر وول میخورد و سر صدا میکرد نمیشد یکم بازیش دادم از پشت کمرشو با دست گرفتم اروم کردم توش و مهدی نعره میکشید و و فوش میداد پیمان که میترسید صدا بره بیرون اومده بود داشت ساکتش میکرد ولی من شهوت کله وجودمو گرفته بود همون طوری از پشت چسبیدم بهش دمر خوابدوندمش و دستمو گزاشته بودم جلو دهنشو تلمبه میزدمم خیس عرق شده بودم یکم تلمبه زدم تقریبا جا باز کرده بود کونش و جیغ و داداش به اه و ناله تبدیل شده بود واقعاا خسته شده بودم از روش بلن شدم مهدی ام انگار که راحت شده باشه سریع بلن شدو و کمرشو صاف کرد خوابیدم از پیمان خواستم بیاد رو کیرم اومد اولش یکم سخت رفت دوباره ولی جا باز کرد و قشنگ پایین و بالا میکرو قشنگ‌ معلوم‌بود تجربه اش از مهدی بشتر بود و مث جنده ااش سکس میکرد مهدی ام داشت از زیر تخمامو میخورد که ابم بیاد سریع پیمان خسته شدو به نفس نفس افتاده بود جاشو با مهدی عوض کرو مهدی اومد نشست روم دوباره درد سر داشتیم‌تا سرش جا بشه باز گلی روغن زدم و سرشو کردم تو سرشو که بزور جا داده بود بدنشو گرفتمو به سمت خودم فشار دادم چهار پنج سانت از کیرم مونده بود بقیه اش رفته بود تو‌ مهدی .تا به حال تو کون هیچکس اینقدر نکرده بودم انگار مهدی خیلی وحشی و حشریم میکرد باز صدای مهدی در اومده بود منم بدنشو گرفتم جفتمونو به پهلو کردم اب مهدی از شهوت زیاد اومد تو پهلو بود چن دیقه ای تلمبه تلمبه هام که تن تر شد ابم میخواست بیاد که دیگ‌چیزی نمیدونستمو و فقط تلمبه میزدم تن تن تلمبه میزدم و مهدی اه و ناله میکرد ابموو توی مهدی خالی کردم مهدی همون طوری خودشو رسوند به حموم من و پیمانم یه لب از هم‌گرفتیم و رفتیم پیشش. چهار روز موندیم اصفهان که کلا در حال سکس بودیم البته بچه ها با سایزم اوکی شدن و بیشتر لذت میبردن تا درد
اگ خواستید داستانای دیگ ام هم رو هم‌مینویسم براتون

نوشته: سعیر