خانه دانشجویی گی

1396/03/17

همیشه حس به همجنس در من وجود داشته ولی خب به دلایل زیادی امکان بروز دادنش وجود نداشته.وقتی رفتم دانشگاه ترم دوم بود که عاشق یکی از ورودی های دانشکدمون شدم البته هنوزم دوسش دارم ولی نشد با هاش سکس کنم.در عوض سال آخر دانشگاه بود که با دوتا از هم کلاسی هام خونه دانشجویی اجاره کردیم اتفاقا یکی از اونها یک پسر لاغر و قد بلند بود همون تیپی که من خوشم میاد و حالا هم خونه ای شدن علاوه بر هم کلاسی بودن باعث شده بود که باهم دیگه راحت و بی رودربایستی حرف بزنیم تا قبل از این هر وقت دوستم از روی شوخی بهم می چسبید یک حس خیلی خوب داشتم ولی اصلا نمی تونستم برای این کار داوطلبانه برم جلو یا اصرار کنم ولی به محض اینکه هم خونه ایم شد ویک شب تنها بودیم و نفر سوم خونه نبود بهم گفت بیا تا محمد میاد یک سکس داشته باشیم والبته که شوخی میکرد ولی دفعه بعد که تنها بودیم و رفته بودم نزدیکش و باهاش ور میرفتم پا شد و منو به شکم خوابوند وخودش خوابید روم وای خدای من تپش قلبم بالا رفت و احساس گرما و هیجان زیادی کردم زیرشلواری و شورتمو کشید پایین و کیرشو در آورد گذاشت رو کونم و هی خودشو بالا میکشید و ول میکرد روی من صدای شلپ شالاپ بلند شده بود و خیلی حال میکردم که محمد زنگ خونه رو زد و سریع جمع و جور شدیم.
دوباره هروقت تنها بودیم و بهش میگفتم بیا سکس بیا بغل و… میگفت نه و هی دلیل می آورد برام بلاخره اتفاقاتی افتاد که فهمید من همجنسگرام و عشق من که همیشه ازش حرف میزدم یکی از پسرای دانشکدست وسرانجام وقتی من و اون رفته بودیم واسه کارای پایان نامه و توی خونه تنها بودیم گفت مخ یک دختر رو زدم ولی خبری ازش نشده منم که خیلی وقت بود تو کف پسرای قد بلند و لاغر مثل اون بودم گفتم میخوای منو به جای دختره بکن اونم گفت پاشو خودتو تمیز کن منم گفتم باشه به موقش اونم گفت موقش الآنه و منو دمرو خوابوند و خودم کمکش کردم که کیرشو به ماله و بکشه لای کونم و خودم با دو دست لپای کونمو باز کردم براش که کیرشو گذاشت رو سو راخم و فشار میداد یک لحظه خواستم واسه امتحان کردن اون از زیرش فرار کنم که دیدم با بازوهای قویش منو بزور زیر خودش نگه داشت و فهمیدم که مصمم شده منو بکنه بهش گفتم تو رو خدا خیسش کن اونم سوراخ من و کیرشو تفی کرد و با کیر کلفتش روی سوراخ کوچیک من سوار شد و فشار داد تا اینکه خودش گفت رفت داخل بعدم آبش اومد و شلوارمو بالا کشید و آروم گفت کصافت!

نوشته: احسان


👍 1
👎 17
5445 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

614306
2017-06-07 22:00:03 +0430 +0430

خخخ اییی خاک،، آخرش چه فوشی دادی لامصب، مزخرفات نوشتی، دیگه قلم بدستت نگیر، دیس

0 ❤️

614431
2017-06-07 23:17:02 +0430 +0430

اگر راست بود خیلی بد نوشتی اگر هم دروغ بود که هیچی…

1 ❤️

614756
2017-06-08 08:21:58 +0430 +0430

:/ shit

0 ❤️

614771
2017-06-08 08:37:35 +0430 +0430

Boob_lover6 ? لایک

hamedgay
جناب شما که کامنت گذاشتی استریتا رو به فحش کشیدی…به حرفایی که زدی فکرم کردی؟
…به فرض مثال پدر خودت!..برادر خودت!..دایی، عمو و مردای فامیلت چن نفر استریت هستن؟…بیچاره تو اونارم به فحش کشیدی…برو یکم فک کن…فقط فک کن!..لطفا فک کن!..

1 ❤️

614801
2017-06-08 09:04:24 +0430 +0430

من که آخرش فرق گی و کونی و اُبی و استریت و کوفت و زهرمارو نفهمیدم ?

0 ❤️

614851
2017-06-08 09:53:47 +0430 +0430
NA

mnm kheyli arum bt migm kirm to maqze jaqit majluq hal bham zan

0 ❤️

614941
2017-06-08 12:00:09 +0430 +0430
NA

آروم گفت کصافت؟؟خخخ کصافت

0 ❤️

615651
2017-06-08 22:21:23 +0430 +0430

تلگراف بود!؟

0 ❤️

616691
2017-06-09 22:14:32 +0430 +0430

تا کصافت خوندم

0 ❤️

636955
2017-06-30 00:35:09 +0430 +0430

اولن بار که بهمن منو کرد بعد که ابشو ریخت زد تو سرم گفت این بار دلم سوخت خواستم بهت حال داده باشم دیگه نبینمت اروم گفتم چشم خجالت میکشیدم نگاهش کنم بعد یه هفته باز اومد گفت امشب بیا خونه کارت دارم کصافت دوست دخترشو ول کرد

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها