خنگیج

1391/09/21

یادش بخیر !
یه دوزدختری هم داشتیم ، آخر خنگیج بود (مجموعه خنگ+گیج) خیلی هم حشر تشریف داشت ، فکر میکرد اگه به یکی دو بار بده باید باهاش ازدباج کنه ! منم همیشه اینو به چشم یه جنده ی جَلد خودم میدیدم اصلا تو گوشی اسمشو (جنده ی جلد) سیو کرده بودم !
عاغا روز اول عید زنگ زد که بیا بابا اینا رفتن عید دیدنی ریش سفیدا ، شب میان منم ببرن عید دیدنی خاله ماله و … من هم از خدا خواسته رفتم عیدیمو بگیرم ازش (عوففف) رفتیم بالا دیدم داداش کوچیکه ش هم وسط اتاق خوابه گفتم این چیه دیگه ؟؟؟ گفت مهم نیست بهش لورازپام دادم تا شب خوابه ! خلاصه رفتیم تو اتاقش و اینم یه سی دی گذاشت و شروع کردیم به لیسیدن و بوسیدن سر تا پای خانوم ، معین هم میخوند : بازوانت را به مستییی ، حلقه کن بر گردنممممم (عوففف) تا بلرررزد (جونم) تا بلرررزد (بگو خوب میگی) زیر بازوهای سیمینت تنممممم (ناز نفست) پررو نشین داستان سکسی نیس که همه شو بگم ، خلاصه ما حدود یک ساعتی رو کار بودیم آخرشم شیره جونمونو نثار سینه پر مهر ایشون کردیم و جیر جیر فنرهای تخت قطع شد !
تو اون حال یهو صدای کوبیده شدن در چرتمونو پاره کرد و شنیدیم مامانش صداش میکنه ، ما رو میگی !؟ ریدیم به خودمون همونجوری کر و کثیف همه لباسامو زدم زیر بغلم (کفشام رو هم احتیاطی میاورد تو خونه عادت شده بود) و این منو چپوند تو کمد دیواری شانس اوردیم ننه ش از حیاط ما رو ندید آخه اتاقش به حیاط خونه مشرف بود ! بالاخره من اونجا مستقر شدم و اینم زودی یه چی تنش کرد و رفت پیش مامانش ، مادره هم گفت عمه ت اومد خونه بابابزرگ نموندیم (خواهر شوعرش از اونا بود) پاشین حاضر شین بریم خونه باقی فامیل ، اینم گف صبر کن برم دستشوئی (میخواست خودشو بشوره) بیام بریم ، مامانه هم گفت باشه من نیما رو میبرم تو هم بیا !
من هم تو کمد قلبم عین قلب قناری سیصد تا میزنه ، خودمو کشیدم ته کمد پشت لباس مجلسیاش قایم شدم ، گوشمم چسبوندم به دیواره چوبی تا خوب بشنوم ، صدای قدم زدن اومد ، صدای آب دستشوئی اومد ولی صدای در نیومد ! یه کم گوش خوابوندم دیدم اوه اوه ننه هه تو اتاق اینه آروم هم قربون صدقه نیما میره نمیدونم چیکار داره ، از اونور هم جنده خانوم به خیال اینکه ننه هه داداشه رو برده نمیدونم چی از مغزش گذشته بود که ورداشت با تلفن خونه به گوشیم زنگ زد ! ( اینه که میگم خنگیجه خو ابله بیا تو اتاقت بالاخره لباس که میخوای بپوشی چرا زنگ میزنی منم که تو کمدم میشنوم هر چی بگی ) نمیدونم دستپاچه شده بود یا چی ؟؟؟ سرتونو درد نیارم این زنگ زد و گوشی مام از این سامسونگ نقره ایا بود که صداشون زیاد بود ( اون موقع تازه اومده بود شدیدا مد شد) گفتم الانه که به فاک بریم ، ولی یه لحظه یادم افتاد که گوشیامونو جفت خریدیم ، زودی گوشیمو از جیب شلوار در آوردم و هلش دادم دم در کمد خودمم در حال ریدن به خودم چسبیدم ته کمد ، مامانه در رو وا کرد و گوشی رو برداشت و گفت الو !؟ انگار معجزه شد این خنگیج مخش کار کرد و از اون ور گفت مامان گوشیمو گم کرده بودم زنگ زدم ببینم کجاست ! (الله اکبر) مامانه هم گفت : خاک تو سرت دس پا چلفتی پس فردا میخواد شوعرداری هم بکنه ، بیا ببینم این چیه تو گوشیت سیو کردی ؟ “جنده خونه 2” شماره یک ش کجاست اتاق خودته ؟؟؟؟؟
عاغا ما رو میگی ، تازه یادم افتاد خونه شونو چی سیو کردم ته کمد ریسه رفته بودم از خنده ، اینم اومد و گفت ببخشین ! دیگه هیچی نگفت ، اومد از کمد لباساشو ورداشت و چن دیقه سکوت حکم فرما بود ، یهو دیدم گوشیمو عین توپ بیسبال کوبید ته کمد و درا رو محکم به هم زد و رفت !
یه ماه سر این قضیه با من قهر بود تا اینکه بالاخره دوباره حشرش زد بالا و خرش کردم :)))))

نوشته: ملا نصرالدین


👍 0
👎 0
22125 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

347781
2012-12-11 02:27:29 +0330 +0330
NA

=))
پسرم نمره ی انشای شما 9!
غلط املایی هاتو درست کن و دوباره امتحان کن!

0 ❤️

347782
2012-12-11 02:33:20 +0330 +0330
NA

قشنگ بود کلی خندیدم
اون صحنه معین عالی بود

0 ❤️

347783
2012-12-11 02:42:35 +0330 +0330

ملا نصرالدین
نویسنده محترم
چرا با کسی که باهات دوستی کرده و تمام وجودشو در اختیارت گذاشته اینگونه برخورد و رفتار میکنی اصلا در شان یک مرد نیست درسته بعضی از ما دخترا ساده هستیم و زود هم گول می خوریم و بقول شما ( خر ) میشیم … البته با معذرت از دوستان دخترم در سایت شهوانی
ولی شما این حق رو نداشتی که با احساساتش بازی کنی
شما اسم داستانتو گذاشتی خنگیج که منظورت اونه
تو گوشیت هم به اسم زشت که عنوانش هم سخته اسمشو سیو کردی و اسم خونشونو
واقعا بشین فکر کن کارهایی که میکنی درسته .اگر متوجه شدی که خوب در غیر اینصورت حرفی باقی نمیمونه.
موفق باشی گل پسر

0 ❤️

347785
2012-12-11 05:54:42 +0330 +0330
NA

ایییییول خیلی باحال بود کلا از این کس شرا خوشم میاد :D

0 ❤️

347786
2012-12-11 06:30:09 +0330 +0330
NA

باحال بود ولی خر ملا نصرالدین تو کونت

0 ❤️

347787
2012-12-11 12:17:47 +0330 +0330

خوب بود ممنون. کمی خندیدیم
بانو مهتاب عشق. حرف شما درسته ولی این بنده خدا طنز نوشته دیگه…بیخیال

0 ❤️

347788
2012-12-11 12:47:09 +0330 +0330
NA

کلی خندیدم

پیداست نویسنده ش عرب خوزستانه

احتمالا آبودانی

0 ❤️

347789
2012-12-11 13:55:54 +0330 +0330
NA

bah bah bah bah vali chera enghadr kam !!!

0 ❤️

347790
2012-12-11 13:57:26 +0330 +0330
NA

damet garm kolli hal kardam. kheili khandidam. dastmarizad

0 ❤️

347791
2012-12-11 14:53:01 +0330 +0330
NA

با مهتاب عشق موافقم اما خداییش بانمک بود :دی

0 ❤️

347793
2012-12-11 15:03:24 +0330 +0330
NA

داستانت قشنگ بود ولی املات صفره یکم روش کارکن

0 ❤️

347794
2012-12-11 15:58:16 +0330 +0330
NA

چرت پرت بود …

0 ❤️

347795
2012-12-11 18:01:53 +0330 +0330
NA

ههههههههههه!
ثواد مواد که نداری ولی خاترط خنده دار بود !
چی کشیده بودی بگو ما هم بکشیم!

0 ❤️

347796
2012-12-11 23:43:11 +0330 +0330

بی کس 73
هم سایتی گرامی
با سلام من اصلا چنین قصدی نداشته و ندارم(فمینیست بازی) من نظر خودمو در باره داستان گفتم دوستان دیگه هم لطف کردند کامنت های دیگه ایی گذاشتند که از همه دوستان شهوانی گلم سپاسگزارم
عارق روشن فکری هم نزدم البته دوست من نگارش صحیحش آروغ (burp)هست …
از لطفی که در آخر کامنتت نسبت به من داشتی هم متشکرم. موفق باشی گل پسر

0 ❤️