خواهرزن سینه گنده

1402/06/11

سلام من حمیدم و یه خواهرزن دارم به نام ساناز که ۵ سال از من کوچیکتره قدش بلند سینه ها درشت و شاسی بلند و کون خوبی داره شوهرش هم تو کارخونه یه هفته روزکار و یه هفته شب کاره و همیشه خسته منم معمولی با کیر معمولی ولی حشری خیلی وقت بود تو کف ساناز بودم و باهاش رابطه خوبی داشتم و به هر بهونه ای به بازو و کمرش دست میزدم یه شب خانمم بهم گفت کولر ساناز اینا خراب شده و هوا هم خیلی گرم بود صبح زود به بهانه تعمیر کولر به اونجا رفتم از قبل قرص سیلدنافیلد خوردم که کیرم راست بشه و تمام مدت نخوابه با شلوار ورزشی رفتم خونه شون از زیر شلوار کیرم که شق شق بود رو از تو شرتم درآوردم تا تو شلوار خوب خودش رو نشون بده در زدم ساناز در رو باز کرد گفتم اومدم کولر رو راه بندازم پیرهنم رو در آوردم چون رو کیرم گرفته بود دادم بهش با رکابی و شلوار ورزشی کیرم کاملا مشخص بود چشمش به کیرم افتاد چند لحظه ای میخ کیرم شد که گفتم حواست کجاست سرش رو بلند کرد خلاصه با هم رفتیم رو پشت بوم کولر رو درست کردیم و اونجا هم همش خودم و بهش میچسبوندم و اونم چیزی نمیگفت کم کم رفت و آمدم توخونه شون زیاد شد و همیشه موقعی میرفتم که شوهرش خواب بود یا سرکار و دستم رو میزاشتم رو رونش یا کمرش تا یه روز دست به سینه هاش زدم و هیچی نگفت روزهای بعد میچسبیدم بهش و دست تو شرت و سوتینش میکردم و میدیدم کوسش خیس خیسه موقع این کارا اصلا حرف نمیزدیم تا یه روز همین جور که تکیه داده بود و زانوهاش بالا دستم بردم تو شرتش و با انگشت با کوسش بازی کردم و دستش رو گرفتم گذاشتم رو کیرم طاقت نیاوردم و کیرم و درآوردم دادم دستش چند دقیقه تو دستش بود پاشد وایساد منم رفتم توپشتش و کیرم رو کردم تو شرتش و لای پاش طوری که روی کوسش کشیده میشد گذاشتم و تلمبه میزدم که صدای نالش بلند شد بردمش سمت اپن آشپزخونه هلش دادم رو اپن و کونش رو کشیدم عقب گفت میخوای چکارکنی و خواهش کرد که نکنم ولی با اصرار من برای یک بار قبول کرد و منم کیرم رو گذاشتم در سوراخ کوسش چون خیلی خیس بود با یه فشار تا ته رفت تو کوسش چند دقیقه تلمبه زدم و اونم ناله میکرد و لذت میبرد گفتم کاندوم داری با تکون دادن سرش گفت آره و رفت آورد و خم شد رو اپن و گفت زود بکن تا کسی نیومده منم تا تخم کردم تو کوسش و سینه های درشتش رو گرفته بودم و فشار میدادم و محکم تلمبه میزدم بعد از ۱۰ دقیقه آبم اومد و هر دوتامون پشیمون یه سیلی کوچولو بهم زد و زد زیر گریه منم سریع رفتم خونه و دوش گرفتم دیگه باهاش سکس نداشتم

نوشته: حمید


👍 3
👎 33
68001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

945429
2023-09-03 00:25:06 +0330 +0330

حمید جووون اگه فیلم دادنت به باجناقت در نیومده شاید میگفت توهم زدی جقی ولی تو فیلم که تا تخم باجناق کرده بود تو کونت داشتی جق میزدی فهمیدم خیلی دادی

3 ❤️

945437
2023-09-03 00:39:16 +0330 +0330

کی این بچه رو اورده تو؟

1 ❤️

945440
2023-09-03 00:47:20 +0330 +0330

دیده بودیم وهست به عشق خواهر زن زنرا بکنند ولی اینکه به عشق خواهرزن بجقی نوبره.نکنه زنت جای دیگه تامین میشه وتو می جقی چون از سرو ته چستانت ممشخصه زودشروع کردی وزود زرتت در اومد

0 ❤️

945448
2023-09-03 01:03:47 +0330 +0330

عجب کسشری بود !!! زنتو گاییدم که این کسشرات رو مینویسی

1 ❤️

945487
2023-09-03 05:26:23 +0330 +0330

؟! رفتم تو پشتش کیرم کردم تو شرتش ، چند دقیقه کردمش بعد گفتم کاندوم نداری رفت آورد ، رفتم تعمیر کولر قرص خوردم سیخ باشه ؟!
درست اینکاره نیستی کص ندیدی از نزدیک و جلق زدی فقط ولی یکم تحقیق بکن در مورد قرص و … بعد شر و ور بگو و کصتان بنویس جلقی.
بهترین کار واسه تو همون فیلم دیدن و جلق زدن ، تو رو چه به داستان نویسی جلقی .

1 ❤️

945503
2023-09-03 08:56:53 +0330 +0330

کیرم تو داستان

0 ❤️

945519
2023-09-03 10:55:40 +0330 +0330

اصل داستان:
باجناقش که از پریودی و سردی زنش خسته بود، قهرمان داستان رو به بهونه‌ی تعمیر کولر می‌بره زیرزمین!! تا میاد بگه کولر زیرزمین نیست، پشت‌بومه، رفقای باجناق بهش حمله و خفتش می‌کنن؛ همین‌طور که ناودونی و پمپ دستش بود، گشاد میشه!!
تمام کولرهای آبی، دستی و گازی حواله‌ت بادا ابله الدنگ متوهّم خالی‌بند شاشوی بی‌سواد!!

1 ❤️

945553
2023-09-03 19:16:01 +0330 +0330

آخه لاشی اول میکنی توش تلمبه میزنی بعد میگی کاندوم داری
منی بیبین… ریدم پس کله بابات… سنده

0 ❤️

945560
2023-09-03 20:28:48 +0330 +0330

کجا زندگی می کنید شماها؟

0 ❤️

945572
2023-09-03 23:19:16 +0330 +0330

حمید!!! کی بالات می لمید؟؟؟

0 ❤️

945575
2023-09-03 23:33:50 +0330 +0330

این چه کسشری بود

0 ❤️

945577
2023-09-03 23:51:52 +0330 +0330

پشیمون چرا

0 ❤️

945740
2023-09-04 21:25:20 +0330 +0330

مگه میشه؟ مگه داریم؟

0 ❤️

946015
2023-09-06 08:28:31 +0330 +0330

باید طولانی و احساسی تر می بودی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها