سلام وقتتون بخیر…
میخوام داستان زیز کیر رفتم رو واستون تعریف کنم،لطفا تا آخر بخونین و مطمئن باشین لذت میرین…
احسانم 20ساله از شمال،رابطمون برمیگرده به 6سال پیش ولی داستان اصلی ک میگم واسه 6ماه پیشه،،
وقتی 14سالم بود واسه کاری رفتم خونه ی همایسمون که یه پسر 16ساله داشت و دو سال ازم بزرگ بود و قد و هیلکلش خیلی ازم بزرگ بود ،درو باز کرد و گفتم با مادرت کار دارم،گفت مادرم خونه هست بیا داخل، منم رفتم داخل ولی کسی خونه نبود ?،تا خواستم ب خودم بیام دیدم از پشت بغلم کرد و زدم زمین و نشست رو سینه هام،منم ترسیده بودم گریم گرفته بود،کیرشو در آورد و داد دستم،وااای ی کیر سیاه و کلفت ک با دیدنش خیلی ترسیده بودم، فک کن وقتش کم بود و میترسید مامانش بیاد،شلوارمو کشید پایین و لاپایی زد بهم و بعد گف ب کسی نگم چه اتفاقی افتاده،،روزای بعد ب بهانه اینکه آبرومو ببره تقریبا هر روز منو میبرد و لا پایی میزد،بالاخره گذشت و گذشت و گذشت شده بودم مثل زنش و واقعا بهش وابسته شده بودم،تو ان سالها از کون خیلی گایید منو و واقعا لذت میبردم باهاش،،7ماه پیش رفته بود سربازی و من نمیتونستم ببینمش و کیرشو بخورم دیوونه میشدم، تا اینکه 1ماه بعد اومد مرخصی،راستی اسمش حامد هست،وقتی دیدمش از دور دویدم سمتش رو لبشو بوسیدم و محکم بغلش کردم،چون ما یه خونه داریم و مسافر اجاره میدیم همیشه خالی هست، قرار شد بره خونشون و عصر بریم سوئیت،،رفتم حموم و کاملا سفید کردم و ی ساپورت پوشیدم و رفتم سوئیت نیم ساعت بعد آقایی ما اومد ?،تو پوست خودم نمیگنجیدم،براش دلبری میکردم،اونم لذت مییرد،رفت نشست و منم نشستم بغلش و فقط لبشو میخوردم،تودمو تو بغلش گم کرده بودم،تا اینکه گف بسه و شروع کرد لباسامو در آورد،وقتی لخت لختم کرد و بدنمو دید ازم تعریق کرد ک چ قدد براش سفید کردم و هی بوسم میکرد،حالا نوبت من بود تا آقایی رو لخت کنم…
پیرن وشوارشو در اوردم یه شرت سیاه پوشیده بود کیرش نیمه شق معلوم بود،مث کیر ندیده ها افتادم رو کیرش و لیس میزدم،، تف مالیش مرکدم و تو دهنم میچرخوندمش،چشماشو بسته بودو لذت میبرد،چن دقیقه ک با کیرش ور رفتم پاشد و من به کمر دراز کشیدم زیر سرم یه بالش گذشت و سینه هامو میمالوند رفت پایین و رسید به سوراخ کونم،واسم لیسش زد و زبونشو توش چرخوند و واقعا حشری شده بودم جوری ک به پتوی زیرم چنگ میزدم…
حالا دیگه آماده گاییدن شده بودم،،
پاهامو داد بالا و یه بالش گذاشت زیر کمرم و سر کیرشو گذاشت رو سوراخ و آروم آروم هل میدا تو،داشتم دیوونه میشدم از حشر،دردم داشتم ،کیرش تا نصفه داخل بود و بدجور درد داشتم،ازم پرسید اگه درد داری ادامه ندیم،گفتم نه ادامه بده عشقمممم،آروم اروم نصفه دیگشم داد داخل و چسبید بهم،اومد جلو و لبشو گذاشت رو لبم،ی کم ک گذاشت و کیرش جای همیشگیشو پیدا کرد ? و شروع کرد به تلنبه زدن،داشتم تو شهوت شنا میکردم و رو ابرا بودم،واقعا حس غیر قابل وصفی داشتم،حدود 5دقیقه تو کونم تلنبه زد و بالاخره آبش اومد و داخل کونم خالی کرد،بعد چن دقیقه بغل هم بودیم و بعد ی حموم از هم جدا شدیم،،
متسفانه بعد چن وقت ازدواج کرد و رفتن تهران و این روزا خیلی تنهام?..
اگه بد نوشتم ببخشید چون بار اولم بود…
مرسی ک خوندین?
نوشته: Ehsan
دهن سرویس چه با افتخار هم شرح وقایع داده.خخخخ
کونی چه با افتخار هم اومده تعریف میکنه ، خو لاشی کسی که رفته سربازی و بعد از یکماه اومده اینقدر اوضاعش خراب هست که به لفت و لیس نرسه در جا میکندت ، شغال انتر
یارب مپسند که لوطیان خار شوند*
کونیان نیزه به دست وار میدان شوند.
چه غروری داره داستانت … تازگیا زیر کیر رفتن دستاورد شده خبر نداریم؟؟؟
اونجوری که تو به اون آقایی آقایی میکنی تا حالا ننت به بابات نگفته.
داشتم تو شهوت شنا میکردم (dash)
یعنی کس خار تشبیه کردی رفت…
امثال توی آشغال کونی هستن که پسفردا زن میگیرن.زنشون کیر نداره ارضاشون کنه.شما هم عرضه نداری زنتو ارضا کنی.میره سر چهارراه و میدون کس مجانی میده.اینجوری میشه که زندگیت به فاک میره.نده پسر جان نده.
تا (آقاییییی) خوندم
اینو دخترا نمیگن؟ ینی ریدم ب مغز خودتو آقاییت