دانشمند در ميان دختران

1397/01/29

(این داستان چكیده از كس و شر های موجود در این وبسایته)

سلام به همه اسم من محموده و هرچی كه نوشتم كاملا واقعی و اگر باور ندارید كس ننه معلمتون. من در هیجده سالمه (چون زیر هیجده سال تو این وبسایت ممنوعه) من مهندس كامپیوتر، مكانیك و مخترع هستم و سرلوحه زندگیم علم و دانشه و از بچگی علاقه ای به كس و این چیزا و ممه و اینا نداشتم (اه اه) من فقط عاشق دانشم ولی متاسفانه به دلیل كناره گیری از این كارا آلتم سایزش خیلی بزرگه در حدی كه لای در ماشین گیر میكنه و میخوره در و دیوار و كابینت و اینا به همین دلیل این الت بزرگم همه ی دخترای فامیل (ما خونوادمون آزاده ) دنبال این الت تناسلی هستن و من اصلا علاقه ای نشون نمیدم.
ما چند وقت پیش خونه ی جدیدی خریدیم كه تو هر طبقه یك واحد داره و همه همدیگرو میشناسن. موقع اسباب كشی من كامپیوتر گیمینگم رو كه دوتا gtx 1080ti داره و خیلی سنگینه دستم گرفتم و رفتم تو اسانسور ولی یكی از همسایه های ما از قبل توی اسانسور بودن و چون كیس من بزرگ و فول تاوره من ندیدمشون و رفتم تو اسانسور. چون الت من خیلی بزرگه التمو لول میكنم تو شلوارم كه جا بشه چون این كیسه سنگین بود لولش باز شده بود و وقتی كه رفتم تو دیدم یچیزی سر شلوارم داره اذیت میكنه كیسو اوردم پایین دیدم كیر…عه ببخشید التم قشنگ تو پای یك خانوم جوون افتاده و داره هر هر میخنده سریع كشیدم بیرون و هنگام سرخ شدن معذرت خواهی كردم كه التم خورد به دكمه های اسانسور و همشونو زدم اشتباهی (الت وسط الت بزرگ) دیگه بعد از چند طبقه اون خانومه گفت كه اسمش ستارس و طبقه سوم میشینه و خدافظی كرد.
چند روز بعد كه گذشت من داشتم راكتی كه با شكر و پتاسیم یدید ساخته بودم رو تست میكردم كه دیدم یه خانوم داره یواش نگاه میكنه و تا من دیدم در رفت و من اشتباهی با فندك اتمی التمو سوزوندم فردای اون روز كه اهنگ گذاشته بودم یكی در خونرو زد و همون خانوم بود گفت كه كامپیوترش خراب شده و اینا منم گفتم باشه الان درستش میكنم
رفتم طبقه پایین و پیچ گشتی محبوب چهارسوی قابل اعتمادم هم همراهم بردم در كه زدم دیدم همون خانوم با جوراب شلواری و یك دمپایی و یه جور مانتو كه جلوشو سفت كرده بود درو باز كرد و گفت بفرمایید داخل رفتم توی اتاق و دیدم یه كیس نابود خاك گرفته گوشه ی اتاقه و بی دلیل شمع روشن شده و گل هست و اینا من نگرفتم چرا اینجوریه رفتم كنار كیس از دور گفت كه روشن نمیشه دكمرو زدم دیدم روشن شد گفتم خانوم اینكه مشكلی نداره رومو برگردوندم و دیدم اون مانتو رو انداخت كنار و مث این فیلما یه لباس خیلی سكسی تنشه (حتما گرمش بوده) اومد روی پاهام نشست و التمو گذاشت زیر باسنش و یه شیش متری اومد بالا مث جك ماشین بعد گفت كه انتی ویروس میخوام
داشتم براش نصب میكردم كه هی با التم ور میرفت و میگفت واقعیه و چقد گندس و اینا منم اهمیتی نمیدادم چون برام زیاد اتفاق افتاده بود و التم هم بلند نمیشد اخرشم بلند شدم و گفتم اینم انتی ویروس نود سی و دو خدمت شما خداحافظ بعدشم گفت بیا و فاك می و ازین حرفا گفتم ببخشید الت من از بچگی بزرگ نمیشه گفت خو بزار باهاش بازی كنم منم گفتم باشه درش اورد و منم گوشیمو دراوردم و شروع كردم چت كردن با دوستام هی كیرمو میخورد و میكرد تو دماغش و سوراخاش تا اخرش خوابش برد و منم اومدم خونه…
امیدوارم لذت برده باشید

نوشته: محمود


👍 27
👎 5
21833 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

682754
2018-04-18 21:17:25 +0430 +0430

بعضیا انگار کون لخت وسط لشکر شونزده قزوین گیر افتادن فرمانده لشگر گفته یا داستان بنویس یا حمله میکنیم!! مجبورت کردن مگه ؟؟؟

3 ❤️

682778
2018-04-19 00:41:26 +0430 +0430

نایب

0 ❤️

682785
2018-04-19 02:26:41 +0430 +0430

کسخل چی میزنی؟ (dash)

0 ❤️

682788
2018-04-19 04:06:03 +0430 +0430
NA

میشه آلتتو لوله کنی من بکنم توش؟

0 ❤️

682790
2018-04-19 04:17:21 +0430 +0430

چی میگویی مموتی؟

0 ❤️

682793
2018-04-19 04:58:02 +0430 +0430

اگه ننویسی نمیگن فلجه حیف وقتی گذاشتیم پای این کسشعر

0 ❤️

682804
2018-04-19 06:38:59 +0430 +0430
NA

خخخ وایی دلم چ قشنگ بود

0 ❤️

682822
2018-04-19 10:01:36 +0430 +0430

اینجور که تو گفتی، یاد اون دکتره توی اسپایدرمن 2 افتادم که چهارتا بازوی آهنی به خودش چسبونده بود

0 ❤️

682851
2018-04-19 13:23:45 +0430 +0430

الان همین داستانو اگه یکی از داستان نویسای سایت نوشته بود ۵۰تا لایک خورده بود

0 ❤️

682865
2018-04-19 15:16:51 +0430 +0430

واقعا از خنده پاره شدم عالی بود محمود ادامه بده لامصب یه سری ا فقط دنبال فحش دادن به پای کسخل بودنشون بزار نمیفهمن که طنزه به هر حال عالی بود

0 ❤️

682866
2018-04-19 15:24:30 +0430 +0430

عالی بود محمود

0 ❤️

682874
2018-04-19 17:35:21 +0430 +0430

خواستي طنز بنويسي ولي بي نمك بود

0 ❤️

682886
2018-04-19 19:35:51 +0430 +0430

ملت هم حالشون خوب نیستا

1 ❤️

682890
2018-04-19 20:23:38 +0430 +0430
NA

خارتو گاییدم چقد خندیدم باهاش???

0 ❤️

683014
2018-04-20 11:39:11 +0430 +0430

فقط سکوت میکنم چون دیگران استقبال خوبی کردن ازت.!!!

0 ❤️

683058
2018-04-20 20:44:05 +0430 +0430

خخخخ مموتی

0 ❤️

683093
2018-04-20 23:00:32 +0430 +0430

گوتووا آتن سیکی ، اولدوم گولماخدان

0 ❤️

683199
2018-04-21 18:33:18 +0430 +0430
NA

فقط برا نظر دادن ب داستان تو ثبت نام کردم میخوام بگم ک ریدم دهنت طنز عالی عین خودمی لامصب

0 ❤️

684030
2018-04-25 23:29:50 +0430 +0430

هفدهمی از من

واقعا عالی بود

0 ❤️

684084
2018-04-26 07:49:55 +0430 +0430

عالی بود پسر بازم بنویس

0 ❤️

685152
2018-05-01 13:55:08 +0430 +0430

لایک ۲۰

0 ❤️

685451
2018-05-03 10:20:05 +0430 +0430

دسخوش قشنگ بود
نگفتی که زار میزده میگفته بیا منو بکن و تو نرفتی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها