دعوایی که به سکس انجامید

1396/11/21

گوشیم را برداشتم و شماره آژانس و گرفتم و گفتم یه ماشین برام بفرستین و دقایقی بعد ماشین رسید و سوار شدم و گفتم برو عابر بانک کشاورزی و رفت و پیاده که شدم چون 28 برج بود و صف عابر بانک پر از پیرزن و پیرمرد و جوان بود که یارانه اشان را دربیارن بعد ده دقیقه نوبت من شد اما ده نفر بیشتر پشت سرم در صف بودن و بعد من یه آقا و خانم بودن من باید یک میلیون تومان نقدی میبردم و پس باید 5 بار 200 هزاری روی کارتهای دیگه انتقال بدم و بعدش از هرکارت 200 هزار برداشت میکردم و در حال انتقال سوم بودم که آقا پشت سرم که با خانمش بود گفت آقا زودتر که کار داریم گفتم باشه و باز ادامه دادم انتقال ها را که تمام کردم و کارت اصلی را دراوردم و حالا نوبت برداشت از کارت ها بود بازم همان آقا گفت که چی شد مردم در صف هستن این دیگه مردم آزاری هست که سریع رو برگردوندم و گفتم منم کار دارم و تا تمام نکنم نمیرم پس حرف نزن یه مشاجره بینمان شد اما با وساطت بقیه تمام شد و شروع به برداشت کارت ها کردم چند دقیقه بعدش به خانمش گفت که بیا بریم این آقا انسان که نیست این حرفش بدجور ناراحتم کرد سریع برگشتم و با تندی حولش دادم و دومتر آنطرف تر به زمین افتاد و داشت بلند میشد شروع به فوش کرد و یه فوش انموسی به مادرم زد که هنوز 3 ماه از فوتش نگذشته بود کنترل از دست دادم و به سمتش هجوم بردم و چندین بوکس و لگد بهش زدم و اوهم چندین ضربه البته ریز و مردنی بهم زد اما من بدجور زدمش کمتر از یک دقیقه نگذشت که مردم زیادی جمع شدن و مارا ازهم جدا کردن اما هنوز برای هم زور میزدیم که از دست مردم رها و شروع به کتک کاری کنیم به هرحال مامورین عزیز کلانتری رسیدن و مارا بردن و پیش افسر نگهبان رفتیم آنجا کلی حرفها زده شد و من هم دانستم که اگه از بقیه بپرسن همه میگن من اول هجوم بهش اوردم و در فکرم این بود کارمان به دادگاه نکشه اما آن آقا بدجور آتیشش تند بود و افسر نگهبان هم بهش گفت اشکال نداره پیش میاد دیگه بیایید همین جا تمامش کنین اما او قانع نشد و شروع به حرف زشت بمن کرد که افسره او را با خود از اتاق بیرون برد و اتاق دیگه رفتن و من و خانمش تنها تو اتاق بودیم هنوز داغ مادرم رو دوشم است که در 48 سالگی رفت و تنهام گذاشت و ازین کارم هم واقعا پشیمان بودم سریع به خانمش گفتم که خانم بخدا خیلی شرمندم یه لحظه عصبی شدم تازه مادرم فوت شده و خیلی ناراحتم . این حرفم کمی در خانمه تاثیر گذاشت و تسلیتی گفت و بهم گفت اشکال نداره پیش میاد ولی آقا خدایی بدجور دستت خطرناکه و وقتی به شوهرم ضربه زدیدگفتم الان میمیره و … ازین حرفا زیاد گفت و بهش گفتم خیلی شرمندم اما یه لحظه که فوش مادرم زد از کوره در رفتم و خدا هم از روز اول توانایی خوبی بهم داده و از زور و ورزش خدارا شکر خوبم که فوری گفت از قیافت معلومه ( تعریف از خود نباشه بدنی دارم با وزن 90 کیلو و قد 185 و یه کمر بسیار باریک و از سن کودکی تا الان 25 ساله همش ورزش و باشگاه بوده ام ) و بهش گفتم قابلت نداره و یه لبخند کوچکی زد و گفت بهم رضایت بدین بذار این دعوا سبب یه دوستی براتان بشه که گفتم با شوهرت حرف بزن من که حرفی ندارم و خلاصه وقتی شوهرش و افسره برگشتن او آرام شده بود و افسره گفت حالا همدیگه را ببوسین و منم سریع بلند شدم و بهش دست دادم و روبوسی کردیم و ازش خیلی معذرت خواهی کردم و باهم بیرون امدیم و بیرون دقایقی با هم بودیم و کلی تعارف و تمجید بینمان بود و همان حرف خانمه شد و این دعوا شروع دوستی ما شد و بهم شماره دادیم و رفتیم . یه سه چهار روز گذشت و بهش زنگ زدم و اورا دعوت خانه کردم اما گفت نمیتونم شام بیایم ایشالا یه وقت دیگه و گفتم پس تونستی یه سر به باشگاهم بزن و آدرس بهش دادم و حدود بیست دقیقه بعدش یه پراید آمد که دیدم خودش و خانمش هستن و داخل شدن و یه چای براشان درست کردم و سریع زنش که نامش رویا هست گفت مجید ( اسم شوهره ) توچرا باشگاه نمیای و این وزن 100 کیلیویی و شکم گنده ات را آب نمیکنی که خنده ای کردیم و گفتم آقا مجید بیا پیش خودم در دوسه ماهه بدنت رو فرم میاد که قبول کرد چند دقیقه بعدش گوشیش زنگ خورد و چند قدم ازما دور شد و حرف زد که رویا خانم شروع به حرف زد و من تا آن لحظه حتی در فکرم هم نبود که باهاش رابطه داشته باشم که خود رویا سر بحث را باز کرد و گفت چرا زن نمیگیری و گفتم فعلا که عزادارم و بعدش سوژه خوب که نیست که بهم گفت من یه دختر خاله دارم که خیلی زیباست اگه میخوای تا بیارم ببینیش که گفتم چرا که نه بیار تا ببینم که گفت فقط بذار مجید فعلا چیزی ندانه گفتم باشه و بهم گفت از گوشی مجید شمارت بداشته ام پس باهات هماهنگ کنم که وقتی بیاییم تو باشگاهت کسی نباشه . به هرحال قرارها را گذاشتیم و دو روز بعدش یه شماره بهم زنگ زد که برداشتم دیدم رویاست و کلی حرف زدیم و حتی بحث خودش و مجید را در اتاق خوابشان کرد که شک منرا بیشتر کرد و پی بردم هدفش یه چیز دیگه است بهم گفت فردا کی باشگاه بازه که گفتم ظهرها از 4 تا 8 شب بازه که سریع گفت نه باید صبح باشه که دختر خاله ام بتونه بیاد و دیگه قرار گذاشتیم فرداش ساعت 10 صبح بیان باشگاه و منم که 10 روزی بود ماشینم در ایران خودرو برای تعمیر گذاشته بودم را رفتم تحویل گرفتم و شب یه دوش گرفتم و صبح رفتم باشگاه که حدود 5 دقیقه مانده بود به ساعت 10 صبح که از درب وارد شد اما تنها بود و گفت دختر خاله ام گفت تو برو من تا نیم ساعت دیگه آنجام . توی باشگاه فقط هردو بودیم و یاد حرفای دیشبش افتادم که بحث سکس خودش و مجید برام کرده بود و کم کم در دل هوای هوس و کردم بهش گفتم میخوای درب و ببندم که کسی داخل نیاد تا دختر خاله ات میرسه که گفت آره ببند و رفتم در و بستم و برگشتم و اورا راهنمایی به اتاقی کردم که جای استراحت شخصی خودم بود آنجا رو تخت نشستیم هردومان بدون اینکه کوچکترین حرفی بزنیم که شروع مقدمه بشه تا برسه به سکس اما همینجوری که نشستیم من کنارش بودم و دوتا دستش را دردست گرفتم و کمی مالش دادم که دیدم فاصله حدود نیم متری که کنار هم نشسته بودیم را شکست و کامل بهم چسبید و دست گردنش انداختم و دوسه تا بوسه ازش گرفتم که دست از دستام برداشت و روسریش را پرت کرد و بعدش دست گردن من انداخت و به عقب رفت تا باهم دراز بکشیم وقتی کل بدنم در بغل او حس کردم یه گرمایی بهم وارد شد که خدایی لذت بخش بود من داشتم لب ازش میگرفتم و اوهم دکمه های پیراهنم را باز کرد و گفت وای خدای من چه سینه و فرم زیبایی داری و با فشار زیاد بغلم کرد و شروع به لمس بدنش کردم خیلی نرم و زیبا بود خودش سبزه متمایل به سفید بود ولی تیپ و هیکلش واقعا محشر بود مانتوش را دراورد یه سوتین کرم رنگ زیبا بسته بود که سریع بازش کرد و شروع به لسیدن سینه هاش کردم و کم کم هردومان کامل لخت شدیم کیر 18 سانتی منرا که دید یه لحظه چشاش به علامت تعجی ذرشت شد و خندید و گفت خدایا چه کیر بزرگی داری کیر مجید حتی اندازه یک هشتم این نیست و حدود 5 سانت هست و خیلی هم باریک است وقتی لب های کسش را مالیدم خیلی لذت برد تا اینکه شروع به لسیدن کسش کردم و زبان را داخل کسش بردم که آی ی ی و اوخ اوخ او شروع شد و یه لحظه که دستش رو موی سرم بود بحدی موی سرم و محکم کشید که تمام داخل دستش پر از موی کنده سرم شده بود و او ارضا شده بود با بدنش خیلی ور رفتم تا که بلندش کردم و گفتم حالا نوبت توست که باخنده ای گفت بخدا تا حالا این کار را نکرده ام که کمکش کردم و کیر سیخ شده ام را تو دهنش گذاشت اما تا کیرم و داخل میبرد حالت تهوع میگرفت که دیگه ادامه ندادم و به آرامی سر کیرم را به کسش مالیدم قشنگ معلوم بود که ترسیده ازش و تا حالا چنین ندیده است کلاهک و داخل بردم یه آخی کرد و درد کمی داشت اما براش لذت بخش بود به آرامی کیرم را داخل بردم و وقتی کیرم تا آخر رفت یه آه عمیق کشید و شروع به تلمبه زدن کردم بحدی براش لذت بخش بود که هی میگفت بکن بکنم الهی مجید و فدات بکنم محکم بکنم که مجیدم صدق سرت بشه و منم بیشتر شهوتش شدم و تند تند میکردم برای بار دوم داشت ارضا میشد و صدای ای و اخ او خیلی چسبید و بدنش را میلرزاند که داشتم ارضا میشدم گفتم کجا بریزم گفت مگه جز داخل کسم میذارم جایی بره و بریزش داخل خانه خودش که ارضا شدم و خیلی چسبید و چند دقیقه کیرم تو کسش بود و بلند که شدیم بغلم کرد و با صدایی تقریبی ناراحت کننده ازم تشکر کرد و گفت اگه مجید بیشعور قدر مرا بدونه و بامن سکس کنه من بهش خیانت نمیکنم و بخدا دیشب که بحث سکس من و مجید و کردم همش دروغ گفتم و این بیشعور در طول ماه فقط یکبار آنهم به اصرار من باهام سکس میکنه آنهم تا قرص نخوره کیرش راست نمیشه و … داشتیم لباسها را پوشیدم که گفتم رویا جان راستی یکساعت گذشته و خبری از دختر خاله ات نیست که خنده ای زیبا کرد و گفت عزیزم این کس و سینه و لب های من همان دختر خاله ای هست که گفتم میارمش و خندیدیم و برام گفت دنبال بهانه بودم که پیشت بیام . بهش گفتم فعلا تو اتاق باش هر وقت گفتم بیا بیرون و خودم رفتم درب باشگاه و باز کردم و دقایقی بعد که دیدم اوضاع امنه بهش گفتم بیا برو و رفت الان

حدود 7 ماه از آنروز میگذره و تقریبا هر ده روز یا دوهفته یکبار ترتیب قراری من و رویا میدیم و باهم سکس عالی برقرار میکنیم که داره کاربلد میشه و ساک برام میزنه . یه شب هم که من بعد شام به اصرار مجید خانشان رفتم آنجا بهم گفتن قسط عقب افتاده دارن و مشکل دارن و از من یک میلیون و پانصد قرض خواستن که کارتم را به مجید دادم گفتم اگه میتونی الان برو انتقالش بده و کارت بیار صبح زود جایی کار دارم و نیستم که مجید هم سریع آماده شد و رفت و آنشب یه سکس لذت داشتیم و آنها طبقه دوم مینستن و منم رویا را اوردم کنار پنجره که بتونیم پایین و ببینیم و دستاش روی کنار پنجره گذاشتم و خم شد و از پشت کیرم تو کسش کردم و دیگه فرصت حال نبود و سریه ارضا شدیم و امدیم نشستیم و رویا هربار که میکنمش از لذتش ازم تشکر میکنه گرچه قرار بود بیست روز بعد پولم رابدن اما رویا ازم فرصت خواست و منم گفتم هروقت داشتی بده . الان 7 ماه از رابطه ما گذشته و گرچه شروع رابطه ما با یه دعوا بود و در شروع من داغدار غم مرگ مادرم بودم اما این سکس و عشق و رابطه با رویا خیلی به روحیه ام کمک کرده است و ازهمه خوانندگان عزیز شهوانی خواهشی دارم که برای روح مادرم فاتحه بدین و ایشالا همتان همیشه شاد و سربلند باشین و سکس همه فقط پر از لذت باشد و مشکلی برای کسی پیش نیاد . عذر میخوام داستانم که یه حکایت واقعی بود طولانی شد . موفق و موید باشید

نوشته: حشمت


👍 5
👎 21
31268 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

673133
2018-02-10 22:29:23 +0330 +0330

اول
دومی خودش جوابشو بده من چیزی نمیگم به این مجلوق

0 ❤️

673137
2018-02-10 22:56:17 +0330 +0330
NA

منم چبزی نمیگم.
مثل اینکه جق دوباره حادثه آفرید.

1 ❤️

673139
2018-02-10 23:26:24 +0330 +0330

ارنولدشواردزنگر

1 ❤️

673144
2018-02-10 23:58:19 +0330 +0330

فحش مادرندید بهش،شایدمادرش یه انسان واقعی بوده،،،،حضرت نوح پسرکافرداشت،،،،بسپاریدش به تقدیر تاتقدیر زن آینده اش روز زیر مردم بخابونه،خسته نباشی کس کش غواص

1 ❤️

673152
2018-02-11 00:25:28 +0330 +0330

اون پدر ریش قهوه ایت اگه دو روز از خونه بندازه بیرون تو جوب بخوابی دیگه نمیای اینجا برا مادر بیچارت درخواست فحش(فاتحه)کنی

0 ❤️

673160
2018-02-11 01:26:24 +0330 +0330

اگه منظور از باشگاه همون خلا خونتونه و به مشتت میگی رویا که دمت گرم
اگه نه که مرتیکه بنجل زن مردم رو کردی
پس دونسه در آینده زنت رو میکنن به روش سامورایی

2 ❤️

673163
2018-02-11 02:00:37 +0330 +0330

پیام اخلاقی دوستان باشعور برداشت پول از طریق ATM دویست هزار تومان برای مواقع اضطراری تعریف شده لطفا برای مبالغ بیش از این از داخل شعبه پول بگیریم :)

1 ❤️

673168
2018-02-11 04:04:19 +0330 +0330

کیر عرب و عجم توی کون پوسیده مادرت کس کش بیناموس با زن شوهردار ؟ همچین خواهر و زنتو بکنن که ندونی از کجا کردن

0 ❤️

673187
2018-02-11 08:11:02 +0330 +0330

خيلي كسكشي كس گو

0 ❤️

673202
2018-02-11 10:16:32 +0330 +0330

کیر مژگان توکون ابجی زیزیگولوت بره

0 ❤️

673203
2018-02-11 10:51:23 +0330 +0330

ای مجلوق خدا زده… این چه زبانیست دیگر… دیارتان کجاست آیا که ما هم آمدن کنیم و کون و کس افرادتان بگذاریم اینگونه

0 ❤️

673205
2018-02-11 11:00:51 +0330 +0330

کیر 5 سانتی شوهرش که ندانم کجاست در حلقت تا کم کم آماده برای گایشت شوم

0 ❤️

673206
2018-02-11 11:04:37 +0330 +0330
NA

به مادرت فوش نمیدم
اما امیدوارم مادرت شب اول قبر با یزید همبستر شده باشه

0 ❤️

673208
2018-02-11 11:15:25 +0330 +0330

میگما کص از اینجا میشع جور کرد؟؟؟

0 ❤️

673211
2018-02-11 11:56:44 +0330 +0330

آقا منم میگم انسان نیستی، اخه کجا آدم میاد به ۵ تا کارت پول انتقال میده بعد از هر ۵ تاشم برداشت میکنه، مردمم همینطوری بمونن تو صف؟
بعد تو کلانتری خانومه بهت گفت بدجور دستت خطرناکه؟
دستت نیش میزنه یا گاز میگیره که خطرناکه؟

1 ❤️

673219
2018-02-11 14:28:36 +0330 +0330

ریدم تو لحجت

0 ❤️

673230
2018-02-11 17:05:50 +0330 +0330

موقع خودارضاییت رویاپردازی نکن …

0 ❤️

673232
2018-02-11 17:50:44 +0330 +0330

بسم کیر عرب تو کس اون ننت

0 ❤️

673241
2018-02-11 19:55:04 +0330 +0330

سبزه مایل به سفید چه رنگیه؟

0 ❤️

673242
2018-02-11 20:00:39 +0330 +0330

یعنی فقط نظرات فقطا فقط

0 ❤️

673244
2018-02-11 20:14:55 +0330 +0330

کاری به داستان تو مجلوق ندارم که پر از چرت وپرت بود.ولی کیر خر عربی تو ذات زهرا کس طلا 95.جنده هرزه.لاشی.شاش تمام دوستان شهوانی تو حلق پدر عوضیت

2 ❤️

673246
2018-02-11 20:36:22 +0330 +0330

من کاری به کسشری داستان ندارم ولی بزارید یه سلامی بکنم به اون دختری که دنبال برده هس
سلام شاشو

1 ❤️

673252
2018-02-11 21:24:00 +0330 +0330

به مادرت فحش زد؟؟؟؟ باید کیر میزد

1 ❤️

673255
2018-02-11 21:27:51 +0330 +0330

زهرا کوص طلا 95 : کل بچه های شهوانی برینن تو اون حلق گشاد… منم اسهال دارم…منم برینم تو دهنت

2 ❤️

673393
2018-02-12 17:33:19 +0330 +0330

وای خدا جونم تو چ قد گنده لاتیو خوشگلیو کیر کلفتو بکنی وااااای

0 ❤️

675669
2018-03-01 15:08:22 +0330 +0330

ناموسن یجوری بنویسید که ادم رغبت کنه بخونه، اخه ایقدر کسشعر چرا؟؟؟

0 ❤️