دکتر و مامانم

1388/08/25


ساعت نه شب بود و من باید میرفتم دنبال مادرم تا ببرمش خونهء خالم که قرار بود نصفه شب از مکه بیاد. همه اونجا جمع بودند و چون مادرم تا اون موقع باید تو مطب دکتر میموند من باید با ماشین پدرم میرفتم دنبالش. دکتری که مامانم براش کار میکرد از دوستای قدیمی عموم بود و مادرم تو مطبش هم منشی بود و هم دستیارش.
حدوداً نیم ساعت زودتر رسیدم و ماشین رو پارک کردم. اول خواستم تو ماشین منتظر بشم ولی ترجیح دادم برم بالا و تو مطب بشینم. به هر حال تابستون بود و هوا گرم بود و کولر ماشین کار نمیکرد. وقتی رسیدم به دم در مطب و دیدم که در بسته است یه کمی تعجب کردم چون همیشه در اون مطب باز بود یا حداقل نیمه باز بود. آروم در رو باز کردم و رفتم تو. کسی تو سالن نبود. رفتم جلوتر و خواستم مامانمو صدا کنم که صدای دکتر رو از تواتاق شنیدم که داشت میگفت "مطمئنی که زودتر از نه نمیاد؟" و بعدش صدای مامانمو شنیدم که میگفت "آره. تازه تو این ترافیک شایدم دیرتر برسه". فهمیدم که دارن راجع به من صحبت میکنن. لای در مطب دکتر نیمه باز بود. جوری که منو نبینن رفتم نزدیک تر و شروع کردم به دید زدن. قلبم داشت تند و تند میزد. مامانم پشت به در بود و دکتر پشت میزش نشسته بود. اول خواستم بیام بیرون ولی کنجکاوی اجازه نداد. مامانمو دیدم که مانتو و روسریش رو درآورد و نگاهی به دکتر انداخت و رفت کنارش. از هیجان داشتم سکته میکردم. میفهمیدم که چه اتفاقی قراره بیافته ولی نمیتونستم باور کنم. مامانم روی پای دکتر خم شد و از روی شلوار شروع کرد به ناز کردن کیر دکتر. دکتر هم لباس سفیدش رو آروم درآورد و یه کمی با موهای مامانم بازی کرد. بعدش دیدم که مامانم زیپ شلوار دکتر رو کشید پایین و کیر دکتر رو درآورد. باورم نمیشد که مامانم مثل جنده های توی فیلم سوپر از این کارا بکنه ولی وقتی دیدم که کیر دکتر رفت تو دهن مادرم باورم شد و خودم هم راست کرده بودم. مامانم با مهارت تمام برای دکتر ساک میزد. زبونش رو روی نوک کیر دکتر بازی میداد و بعد تا ته میکرد تو دهنش و یه کم عقب جلو میکرد و بعدش دوباره درش میاورد و همون کار رو تکرار میکرد. بعد از یکی دو دقیقه مامانم پاشد و شلوارش رو از پاش درآورد و همزمان با اون دکتر هم پیرهن و شلوارش رو درآورد و با زیر پیرهن و شرت که از لاش کیر راست شدش بیرون بود ایستاد جلو مامانمو آروم بلوز مامانمو از تنش درآورد. حالا هر دوشون نیمه لخت بودن.

برای اولین بار هیکل گوشتی و تپل مامانمو داشتم میدیدم و حسابی حشری بودم. دکتر آروم پستونای مامانمو از توی کرستش درآورد و شروع کرد به مکیدن و خوردنشون. مامانم از زاویه ای که من میدیدم نیمرخ به من بود و سرشو آورده بود عقب و چشماشو بسته بود و داشت لذت میبرد. دکتر حسابی با ولع از هردوتاپستون مامانم میخورد و مامانم آه میکشید و زیر لب چیزایی میگفت که نمیشنیدم. بعد از این کار دکتر شرتش رو کاملاً از پاش درآورد و مامانمو برگردوند رو به میز خودش. حالا هردوشون پشت به من بودند. دکتر جلوی کون مامانم زانو زد و شروع کرد به بوسیدن و لیسیدن کون مامانم و گاهی هم میگفت "جون. چه کونی. جون" بعدش شرت قرمز مامانمو از پاش درآورد و لای پاش رو یه کمی باز کرد و سرش رو برد لای پای مامانم. نمیدیدم داره چه کاری میکنه ولی از آه و اوه مامانم حدس زدم که داره حسابی کسش رو میخوره. همزمان با این کار دستاشو برده بود جلو و پستونای مامانمو فشار میداد. حسابی که آه و نالهء مامانمو درآورد(بعداً فهمیدم اون جیغای بلند آخری که مامانم کشید به خاطر این بود که داره ارضا میشه) بلند شد و همونطوری که مامانم پشت بهش رو میز دولا شده بود کیرش رو گذاشت دم کسش و با یه کمی اینور و اونور کردن کرد تو کس مامانم.

یه کمی اولش آروم بود ولی یواش یواش سرعت تلمبه زدنش بیشتر شد و صدای آه و اوه مامانم هم بیشتر شد. حسابی که از پشت مامانمو کرد کیرشو از تو کس مامانم درآورد و مامانمو برگردوند و یه لب ازش گرفت و بعدش رفت و روی تخت مریض که گوشهء دیوار و رو به زاویهء دید من بود دراز کشید. مامانمم که درسش رو خوب بلد بود رفت و آروم خودش رو کشید روی دکتر و کسش رو رو کیر دکتر تنظیم کرد و آروم آروم کردش تو. باورم نمیشد که دارم صورت مامانمو در حال کس دادن میبینم. همینطور رو کیر دکتر بالا پایین میشد و جیغ و داد میکرد. بعد از یه مدت دکتر مامانمو کشید کنار خودش و از بغل شروع کرد به کردن مامانم. میشنیدم که داره به مامانم میگه "جون.جون. بهم بگو داری چیکار میکنی؟" و همینطور تلمبه میزد. یکی دو بار این سوال رو پرسید و مامانمم گفت "دارم کس میدم" بعدش دکتر فشار تلمبه زدنش رو بیشتر کرد و گفت " به کی داری کس میدی؟" و مامانمم در جواب گفت"به تو. به دکتر خودم". آره...مامانم داشت به دکترش کس میداد.

بعد از یه مدت کوتاه دکتر کیرش رو درآورد و مامانمو برگردوندو گفت "کونتو بده بالا که میخوام حال کنم". مامانم پشتشو کرد به دکتر و سرش رو برد پایین و کونش رو تا اونجایی که میتونست داد بالا. حالا همه چیز در اختیار دکتر بود. دکتر دستشو کرد تو دهن مامانمو حسابی چرخوند تا خیس خیس بشه و بعدش انگشتاشو گذاشت دم کون مامانم. خوب نمیدیدم که انگشتاشو کرد تو کونش یا نه. ولی دیدم که کیرشو رو گذاشت دم کون مامانمو آروم آروم کرد تو. از همه عجیب تر این بود که مامانم صداش هم درنیومد. نمیدونم واسه این بود که داشت تحمل میکرد یا اینکه کلا مادر کونده ای داشتم و خودم نمیدونستم. خلاصه دکتر فشارش رو به کون مامانم بیشتر و بیشتر کرد و یواش یواش صدای مامانم در اومد. "جون. میخوام جرت بدم. میخوام کونتو پاره کنم" اینارو دکتر میگفت و مامانمم داد میزد و معلوم بود که هم درد میکشه و هم داره حال میکنه. بعد از یه مدت کوتاه دکتر کیرش رو درآورد و مامانمو برگردوند و کیرش رو آورد جلوی صورت مامانمو گفت "دارم میام". مامانمم کیر دکتر رو گرفت و کرد تو دهنش و درآورد و بعدش شروع کرد رو به صورت خودش براش جلق زدن. اول یه ذره آب ریخت رو چشم های مامانم. بعدش دیدم که مامانم دهنش رو باز کرد و کیر دکتر رو آورد نزدیک دهنش. حالا فوران آب بود که میرفت تو دهن مامانم و رو صورتش میپاشید و دکتر که آهی از سر لذت میکشید و مامانم حرکت جلق زدنش رو آروم تر و آروم تر کرد و بعدش هم کیر دکتر رو گذاشت تو دهنش و با سر و صورتی که از آب منی پر شده بود شروع کرد به مکیدن کیر دکتر.
دیگه نباید اونجا میموندم. آروم اومدم از اونجا بیرون و خودم رسوندم به ماشین. ساعتو نگاه کردم و دیدم پنج دقیقه به نه است. به تمام اون صحنه ها داشتم فکر میکردم. به اینکه از کس دادن مامانم به دکتر چند وقت میگذره و خلاصه تو فکر کس و کون مامانم بودم که دیدم خود مامانم از در ساختمون اومد بیرون و اومد طرف من. گیج و منگ بودم و چیزی رو که دیده بودم نمیتونستم باور کنم ولی واقعیت داشت.

 



👍 13
👎 6
422063 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

263030
2010-10-13 13:34:13 +0330 +0330
NA

وقتی مامان جونت به دکتر عزیزش کس و کون میده درب مطب رو کلید نمیکنن ؟ <:P

13 ❤️

263031
2010-10-27 16:53:34 +0330 +0330
NA

منم دكترم بگو مامانت يه سري هم به مطب ما بزنه

9 ❤️

263032
2011-03-24 18:04:14 +0430 +0430
NA

1 دکتره چقدر کس مغز بوده درو قفل نکرده 2-2هردوشون کسخل بودن که تورو لای در ندیدن. 3 خاک تو سرت که به جای جر دادنه ننت شق کردیو حال کردی. 4 داستان کس شعرم میخوای بگی یکم روش فکر کن.

2 ❤️

263033
2011-04-19 16:39:50 +0430 +0430
NA

شماره مادرت رو بده.
دوست دارم مثل جنده های تو فیلم برام ساک بزنه.
خاک توسرت با این داستانت.

0 ❤️

263035
2011-06-02 06:00:59 +0430 +0430
NA

من جای تو بودم تیزی در میاوردم دکتر و مادرمو جر واجر میکردم.یا حداقال دککتر رو میکشتم یا ازش کلی پول میگرفتم برای حق السکوت.ومادرم هم بیچارش میکردم

0 ❤️

263036
2011-08-14 00:58:36 +0430 +0430
NA

hatman u ham bache doktore hasti dg

0 ❤️

263038
2011-12-04 19:32:42 +0330 +0330
NA

خودمونیما مامانت و دکتر خوب حرفه ای هستنااااا !

0 ❤️

263039
2012-03-09 08:02:45 +0330 +0330
NA

داستان خوبی بود
از اصفهان دختر و پسر فرقی نمیکنه فقط واسه دوستی و سکس پیام بده

0 ❤️

263042
2012-03-09 08:12:01 +0330 +0330
NA

واسه دوستی و سکس هر کی پایه اس پیام بده…دختر و پسر فرقی نداره

0 ❤️

263043
2013-02-22 01:48:51 +0330 +0330
NA

تکراری و قدیمی بود قبلا خونده بودم.

0 ❤️

263044
2014-07-24 05:24:35 +0430 +0430
NA

کونی مادرت یه کار گرد تو باید اینجا بنویسی و آبروشو ببری

0 ❤️

263045
2014-09-30 05:07:57 +0330 +0330
NA

دکتراهیچوقت نمیگن بیا جلق بزن چون خودشون می دونن ضرر داره

1 ❤️

263046
2014-10-05 16:53:37 +0330 +0330

آفرین به این مامان حشری… به به… :)

1 ❤️

263047
2015-05-27 23:28:52 +0430 +0430
NA

ادرس دکتر بده هوس کردم

0 ❤️

263048
2015-09-24 17:55:43 +0330 +0330

عزيزم تو كه ميديدي فيلم ميگرفتي بعد نشون مامانت ميدادي مي كرديش

0 ❤️

529265
2016-01-23 16:45:28 +0330 +0330

عاشق اونیم که گفته فیلم میگرفتی، باو کس مغز کلا کس شعری بیش نیست ، منم میام فقط نظرات رو میخونم و فقط میخندم 🙄 (dash)

0 ❤️

531318
2016-02-19 22:30:36 +0330 +0330

اینکه خیییییییییییلی قدیمیه

0 ❤️

533412
2016-03-15 12:41:07 +0330 +0330
NA

من جای تو بودم دکتر عمل قلب باز میکردم

0 ❤️

589593
2017-04-15 16:06:03 +0430 +0430

فکر نکنم راست باشه

0 ❤️

642302
2017-07-28 17:27:06 +0430 +0430

سلام
مرسی از داستان قشنگت
خیلی دوس دارم یه داستان توپ در مورد مامانم بنویسی
فریده
49 ساله

1 ❤️

872192
2022-05-04 23:47:34 +0430 +0430

😐😐😐

0 ❤️

965012
2024-01-03 12:14:14 +0330 +0330

🤣🤣

2 ❤️

965014
2024-01-03 12:15:31 +0330 +0330

2 ❤️

965015
2024-01-03 12:16:11 +0330 +0330

<><><><><><<><><><

2 ❤️

965016
2024-01-03 12:16:57 +0330 +0330
2 ❤️

965017
2024-01-03 12:18:24 +0330 +0330

Umnb

2 ❤️

965018
2024-01-03 12:19:18 +0330 +0330

2 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها