زن دوست معتادم

1402/02/11

سلام عزیزان اسمم فرامرز هس میخام یه خاطره از زن رفیقم بگم

خودم یه پسر قد کوتاه ۱۷۰ سانت با یه کیر تقریبا ۱۳ سانتی با چهره سبزه خلاصه زیاد خوشکل نیستم اما کاملا زبون بازی برا دخترا بلدم
یه رفیق دارم معتاده ب اسم هادی ک یه خانم سفید پوست و چشم رنگی داره ب اسم اسیه

منو هادی گاهی اوقات با هم مینشستیم یه دل سیر تریاک میکشیدم و اون شروع میکرد ب صحبت در مورد دخترا اقوامش ک با چن تاشون دوست شده بود و اینک میخاد با یکیشون ازدواج کنه و ب دنبال این بود ک زن دومش بشه منم کارم این شده بود هر روز نصیحت ک زنت حیفش نیس ب این خوشکلی چرا میخای زن بگیری ووو ازین جور حرفا
خلاصه اسیه خانمم هربار ک چایی میاورد برامون چشمایه سبزش ک میدیدم قند تو دلم اب میشد و یه کون گنده ک داشت وقتی میرفت از زیر دامنش مشخص بود چقدر داره میلرزه کونش
خلاصه من این دوستم رو ک نصیحتش میکردم حیف زنت نیس زن دیگ نگیر یا خیانت نکن یه روز حس کردم اسیه داره حرفامون گوش میده منم بلندتر شروع کردم ب تعریف از اسیه و تعریفامو بیشتر کردم ک بحساب هادی رو منصرف کنم از ازدواج مجدد
تا اینک یه روز اسیه بهم زنگید و تموم ماجرا زندگیش رو تعریف کرد چرا شوهرش میخاد ازدواج مجدد کنه منم چون طولانیه اینجا نمینویسم
و بعدش شروع کرد در مورد من صحبت کردن ک ایا اون حرفارو واقعی بوده ب شوهرش میگفتم یا از رو دلسوزی منم فرصت قنیمت شمردم شروع کردم ب زبون بازی جوری ک همون زنگ اولش دلش بدست اوردم بعد چن مدتی ک تلفنی حرف میزدیم بهش همش میگفتم حیفت ک با اون هادی زندگی میکنی قدرت نمیدونه خیلیا مث من ارزویه اینو دارن یه لحظه کنارت بغلت بخابن بعد اون میخاد زنه دیگ بگیره و واضح داره خیانت میکنه بهت
بعد اسیه گف چون روز اول ازدواجمون من پرده نداشتم همون زمان قسم خورد ک یه زن دیگ میگیره منم تا ب امروز چیزی نمیتونم بهش بگم منم نپرسیدم چرا پرده نداشتی و باز شروع ب تعریفام کردم ازش جوری ک خودش میخاس بیشتر خوشکلیش رو من ببینم و بدن لختش ببینم تا واکنشم رو ببینه و خودش با من قرار گذاشت ک فلان روز بیا خونمون هادی میخاد بره مشهد مادرشو ببره دکتر من تنهام
منم از خدا خاسته اومدم خونش دیدم اسیه یه تاب قرمز پوشیده بدن سفیدش میدرخشید موهایه طلایی رنگش چشمایه سبزش داشتم دیوونه میشدم نزدیکش ک شدم پیشونیش رو بوسیدم و انگار ک بیحال شدم خودمو انداختم رو مبل بعد رف شربت اورد کنار من نشست من کیرم داش میترکید مدتها بود ارزو چنین لحظاتی داشتم و اینک داشتم اسیه رو تصاحب میکردم برا خودم و یه حس مالکیت داشتم بهش همینجور رو مبل کنارم نشسته بود شروع ب بوسیدنش کردم اومدن رو پاهاش و لباشو بوسیدم دیدم گوشاش بشدت قرمز شده دستم گوشاشو دس زدم دیدم بشدت داغه فهمیدم کای شهوتیه بلند ک شد قدامون اندازه هم بود شروع کردم ب لب گرفتن ازش دستم رو سینه هاش ک گذاشتم دیدم اونم دسشو اورد پایین داره کیرمو میماله ازشدت شهوت داشت کیرم میترکید بعد دیدم دستش برده تو شلوارم داره با خایه هام ور میره و خایه هامو میماله یواش یواش دستم دور کمرش انداختم و اونو بردم دراز کشید رو مبل پیراهنش و شلوارش دراوردم سینه هاشو خوب مالیدم وای چ سینه هایی بود همینجور ک داشتم میخوردم اومدم سنت نافش و لیس زنان اومدم سمت پایین نزدیک شورتش وای ک دیونه شده بودم ب شورتش ک رسیدم بویه کوسش منو داش دیوونه میکرد شورتش از پاش بیرون کردم وای چ کوس صورتی باحالی ک بود شروع کردم چوچولش رو ب خوردن دیدم صدا ناله هاش دراومده بعد کامل با زبونم تموم کوسش از پایین ب بالا لیس میزدم میگف اخ اخ تا بحال کسی نخورده برام کیرتو میخام کیر میخام توش کن یاااله توش کن منم کله کیرمو گذاشتم لایه درز کوسش و هی پایین بالا میکردم ناله هاش هی بیشتر میشد کله کیرم ک خوب خیس شد یکم فشار دادم بره داخل یکم ک رف هی میگف فشار بده فشار بده منم تا اخرش فشار دادم ک گف اخ اخ عقده دلم خالی شد خیلی کیر میخاستم منم شروع کردم ب تلمبه زدن چن لحظه ک تلمبه میزدم دیدم پاهاش رو دور کمرم سفت کرده فهمیدم میخاد ارضا بشه منم محکم تر و تند تر کردم تلمبه زدن مو ک دیدم داره فریاد میزنه همینجوری بزن بزن بزن بزن دارم ارضا میشم بزن بزن لعنتی بزن یهو دیدم دستمو محکم فشار داد و پاهاش دور کمرم محکم قفل شد فهمیدم ارضا داره میشه ک دیم یهو شل شد و گف اخی ابم اومد عزیزم منم شروع کردم ب ادامه دادن و لحظه ارضا شدن من ک رسید گف بریز توش عزیزم منم ابمو ریختم داخلش فهمیدم قرص زد حاملگی میخوره وقتی ک ارضا شد همش قربون صدقه ام داش میرف فهمیدم انگتر یه چیزی کمبود داشته و ازون روز ببعد همش ارضاش میکنم شوهرشم یه زن دیگ گرف و جدا با اون زنش زندگی میکنه و انگاری منم شوهر این یکی زنش شده بودم و هر هفته سکسم براهه

این بود خاطرات من از دوست معتادم البته هادی دوستم نبود چون از همون اول بخاطر زنش من باهاش دوس شده بودم و فقط بخاطر زنش باهاش رفت و امد میکردم ک بلاخره ب هدفمم رسیدم

نوشته: فرامرز


👍 6
👎 23
99201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

925842
2023-05-01 00:50:28 +0330 +0330

یه همچین کیسی رو خودم زمین زدم.تقریبا با همین موضوع.ولی اون نمیخاس زن بگیره.اون بی محلی میکنه بهش.وقتی مثلن براش چایی میاورد بجا تشکر بهش میگفت دستات قلم بشن چرا چایی کمرنگه یا چراپررنگه.چرا سرده چرا داغه.هرسری یه بهونه.اینم واقعا تیکه ای بود.منم دیدم من پاپیش نذارم یه نفر دیگه مخشو تلیت میکنه خودم رفتم تو کارش والان بعد دوسال و خورده ای صمیمیترین دوستم خودشه.البته من طرح رفاقت نریختم با شوهرش که بخام لاشی بازی کنم.

3 ❤️

925853
2023-05-01 01:17:35 +0330 +0330

فرامرز تورو دعوت کرد خونت مواد بکشی توهم رفتی بعد زنشو دیدی! یعنی از قبل ندیده بودی زنشو که بگی به هوای اون رفتم! درضمنتو که دوستش نبودی برای چی دعوتت کرد خونش پای منقل؟

اصل ماجرا فرامرز هی اینو دعوت میکرده براش منقل میزاشته اینم هربار مفصل میکشیده ولی خودش اصلا دست نمیزده آخرش یه روز میره دکتر میگه دکتر جان من نمیفهمم همه تریاک میکشن فردا صبحش سرشون درد میگیره من چرا کون درد میگیرم؟؟ 😁 👿 😀


925863
2023-05-01 01:47:21 +0330 +0330

شب شبِ خاطره بازی داستان اول ماساژ داستان دوم شربت امشب شبه گایش دهن نویسنده هاست

1 ❤️

925871
2023-05-01 02:03:40 +0330 +0330

پسر کامنت شاه ایکس خداست ترکیدم حاجی 😂 😂 😂

2 ❤️

925897
2023-05-01 06:40:50 +0330 +0330

دقت کنین تاکید داره هادی معتاد هست ولی خودش معتاد نیست و یه دل سیر تریاک هم میکشه

1 ❤️

925911
2023-05-01 09:24:09 +0330 +0330

چطور با هم تریاک میکشیدین ولی اون معتاد بود و تو سالم بودی ؟ باز دم اون گرم که معتاد بود فکر کنم تو عن میکشیدی که بخارهاش روسوب کرده تو مغزت

0 ❤️

925912
2023-05-01 09:30:49 +0330 +0330

والا تا جایی که من میدونم تاب رو سوار میشن و تاپ رو میپوشن!!! ضمنا مگه تاب نداشت!! پس چجوری شد پیراهن و شلوار!!! گلنار جدیدا خیلی عوارض داره ها😂😂

0 ❤️

925926
2023-05-01 13:40:22 +0330 +0330

" اینک " فرصت را " قنیمت " شمرده و دهانت را مورد عنایت قرار می دهم . باشد که سوار بر " تاب " دوستان دیگر ماتحتت را مورد عنایت ویژه و درخور چرندیاتی که نوشتی ، قرار داده و البته قرص " زد " حاملگی هم بهت بدن !
البته مواد لازم واسه چرند نوشتن را داشتی شربت و یک دنیا بی سوادی .
اَجرَکُم عِنداَ… ، البته برای دوستانی که بعد از من به حسابت می رسند و نه برای خودت !

3 ❤️

926068
2023-05-02 11:11:22 +0330 +0330

ادم رو زن رفیقش نباید حسی داشته باشه
ننویس دیگه

0 ❤️

927414
2023-05-11 00:35:04 +0330 +0330

بزار حدس بزنم ، احتمالا قوچانی هستی و اسمتم رضاست

0 ❤️

929467
2023-05-23 16:05:28 +0330 +0330

من با سکس مشکل ندارم اگه کردی یا نکردی مهم نیست ولی اینکه فک میکنی انو تحقیر کنی که نمیتونه و تو تمام نیاز زنشو بز طرف میکنی کس شعر بیش نیست کسایی که تریاک میکشن داداش ده تا مثل تورو حریف هستن اینو بدون

0 ❤️