سکس ایده آل با همکلاسی سابق

1391/08/26

سلام دوستان لطفا بعد از خواندن داستان نظر یادتون نره

اسم من کامران 30 سالمه و مجردی زندگی می کنم. چند ماه پیش به صورت اتفاقی تو خیابون یکی از دخترای خوشگل دوران دانشگاه رو دیدم. اسمش نرگسه و یادمه اون وقتا خیلی از پسرای دانشگاه تو کفش بودن چون تیپ و قیافه ی سکسی داشت. چون بعد 6-7 سال می دیدمش سلام و احوال پرسی نسبتا گرمی با هم داشتیم و از وضعیت کار و زندگی همدیگه پرسیدیم و نرگس گفت یک ازدواج ناموفق داشته. اینو که گفت قند تو دلم آب شد و پیش خودم گفتم حتما باید بکنمش. چند دقیقه ای صحبت هامون طول کشید و نهایتا با رد و بدل کردن شماره از هم جدا شدیم. در حالیکه همش تو فکر این بودم که چطور میتونم یه سکس توپ با نرگس داشته باشم.
شب بعدش یه اس ام اس براش فرستادم که اونم فورا جواب داد خلاصه ارتباط ما اینطوری شروع شد و خیلی سریعتر از چیزی که فکر می کردم بعد از چند روز صحبتمون به سکس رسید. منم از فرصت استقاده کردم و دعوتش کردم به خونه خودم اما اون گفت خسته است و به یه مسافرت احتیاج داره. اینطوری شد که تصمیم گرفتیم یک هفته با هم بریم آنتالیا.
تیرماه امسال(91) یه تور ثبت نام کردیم و رفتیم انتالیا. توی این مدت حتی یه لب هم ازش نگرفته بودم و خیلی تو کفش بودم. واسه همین تا پامون به هتل رسید و رفتیم تو اتاق مثل قحطی زده ها افتادم به جونش. نردیک به نیم ساعت لباشو می خوردم اونم کاملا همراهی می کرد و خودشو ول کرده بود تو بغلم. همزمان با یه دست سینه هاشو می مالیدم و دست دیگم رو کونش بود. کیرم حسابی شق شده بود و داشت شلوارمو پاره می کرد اما نمی خواستم سریع کارو تموم کنم. بردمش رو تخت و بلوزش رو درآوردم(اینم بگم که نرگس توی فرودگاه آنتالیا لباسشو عوض کرد یه بلوز شلوار خوشگل تنش کرد) وای که چه سینه های خوش فرمی داشت. نه زیاد بزرگ و نه کوچیک. کاملا اندازه دستم بود. همونطور از روی سوتین شروع کردم به خوردن و بعد کشیدمشون بیرون. داشتم سیته هاشو میک میزدم و اونم کم کم ناله هاش شروع شده بود. دستشو کرده بود تو موی سرم و اونها رو می کشید. دوباره رفتم سراغ لبهاش. زبونم رو می کردم تو دهنش و اونم یواش گاز می گرفت. تو همین حین دستشو انداخت دور کمرم و لباسمو دراورد. کاملا روش قرار گرفته بودم و همزمان با لب گرفتن کیرم رو از رو شلوار به کسش می مالیدم هر دو تامون داغ شده بودیم و آه و ناله نرگس اتاق رو پر کرده بود که دیدم بدنش به لرزه افتاد و ارضا شد. چند دقیقه آروم به خوردن لب و سینه هاش ادامه دادم تا دوباره سرحال اومد. این بار رفتم سراغ کسش با کمک خودش شلوارشو کشیدم پایین. یه شرت مشکی توری پاش بود که حسابی خیس شده بود اونم کشیدم پایین و سرمو بردم لای پاهاش. شروع کردم به لیس زدن. وای که چه کس خوشگل و خوشمزه ای داشت. تمام اب کسشو خوردم. دهنم لزج شده بود و داشتم حسابی حال می کردم. اونم دوباره ناله های شهوانیش شروع شده بود. از شدت شق درد تخمام داشت می ترکید که نرگس بهم گفت بخواب نوبت منه. به پشت خوابیدم و اونم اومد روم. دستشو کرد تو شلوارم و کیرمو گرفت یه کم که باهاش ور رفت گفتم زود باش دارم میمیرم. اونم شلوارمو کشید پایین و کیرم رو گرفت تو دستش یه کم باهاش بازی کرد و بعد کردش تو دهنش. خیلی حرفه ای داشت برام ساک میزد. توی آسمونا پرواز می کردم. حدود 4-5 دقیقه کیرم رو خورد که بهش گفتم بسه میخوام بکنمت. اونم گفت همینطوری بخواب خودم میخام بزارمش تو کسم. اینو گفت و بعد رو کیرم نشست. سر کیرمو گذاشت در کسش و با یه تکون هلش داد تو. کسش خیلی داغ بود. یکم وایستاد و بعد شروع کرد بالا پایین کردن رو کیر من. منم داشتم سینه هاشو میمالیدم و بعضی وقتا دستمو می کردم لای کونش. از شدت لذت داشتم میمردم که احساس کردم آبم داره میاد. سریع خوابوندمش رو تخت و اینبار خودم شروع کردم تلمبه زدن. بدن هر دوتامون خیس عرق شده بود و به نفس نفس زدن افتاده بودم که آبم با فشار اومد. تمام ابمو ریختم تو کسش. افتادم روش. نای بلند شدن نداشتم. بعد از چند دقیقه که حالم جا اومد یادم افتاد که نرگس ارضا نشده. آب کیرمو از تو کسش پاک کردم و دوباره چند دقیقه کسشو خوردم تا اونم مجددا ارضا شد. بعدش کلی همدیگه رو بوسیدیم و رفتیم دوش گرفتن. تو مدت یک هفته ای که اونجا بودیم بارها با هم سکس داشتیم و واقعا همش لذت بخش بود.
امیدوارم خوشتون اومده باشه. نظر یادتون نره.

نوشته: کامران


👍 0
👎 0
53876 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

343885
2012-11-17 00:00:15 +0330 +0330
NA

تقدیم به ادمین محترم
ایدوست قبولم کن و جانم بستان
مستم کن و از هر دو جهانم بستان
امروز ادمین عزیز بغایت مرا لطف فرمودند وتمامی پیغامها وپسغامهای این حقیر سراپا تقصیر را پاک نمودند باشد تا
دوستی ها افزون گردد وسازه رفاقت محکم
حقیر هم جهت تشکر و امتنان این فصل را مرقوم کردم تا از باب تشکر سخنی گفته باشیم وایشان را برحذر داریم از این کارهای اشتباه که تکرار نگردد

0 ❤️

343886
2012-11-17 00:20:25 +0330 +0330
NA

اشکال نداره آقا شیرجوان عزیز؛
کامنتهای زیبای شما یکی از دلایلیه که باعث میشه تو این 7-8 ماهی که من عضو شهوانی هستم نظرات و داستانها رو بخونم؛
شما به نظر دادن هات ادامه بده ما هم از ادمین محترم میخوایم دیگه ازین کارا نکنه؛

0 ❤️

343887
2012-11-17 00:23:15 +0330 +0330
NA

درمورد داستان هم باید بگم نمیدونم چرا بنظرم غیر واقعی اومد مخصوصأ قسمت آنتالیاش؛ ولی درکل دستت درد نکنه؛ زحمت کشیدی؛

0 ❤️

343888
2012-11-17 00:26:42 +0330 +0330
NA

ای جوجه دراکولا
حضورتون عرض کنم که این بنده نمیدانم که چرا ادمین محترم
بر سر لج اینجانب اوفتاده است و گر بدانم شاید رفع اشکال کنم وشاید از این باشد که ما ادمین را تحویل نگرفته ایم نمیدانم
از لطف شما ممنونم
ولی من کلا پسری سربراه بوده ام

0 ❤️

343889
2012-11-17 01:16:07 +0330 +0330
NA

در کل بد نبود خیلی خلاصه کرده بودی داستانتو
ولی دستت درد نکنه … سعی کن تو داستان های دیگه طوری بنویسی که خواننده را ببری توی عمق داستان تا جذابیت براش بوجود بیاد

0 ❤️

343890
2012-11-17 02:41:33 +0330 +0330
NA

Bad nabud ama zud goft ezdevaj na movafaq dashtam yekam tabloe.

0 ❤️

343891
2012-11-17 06:05:55 +0330 +0330
NA

=)) mohammad 1359

نمونه یک ایرانی کامل. افرین

0 ❤️

343892
2012-11-17 06:11:04 +0330 +0330
NA

کامنتای من کو؟

0 ❤️

343893
2012-11-17 06:29:48 +0330 +0330

نوش جونت …دیدیش…بردیش…کردیش…الان چی کار کردیم…نظر دادیم دیگه…برو به سلامت…تا یادم نرفته…تو انتالیا کوس قحطی بود که از اینجا بردی…

0 ❤️

343894
2012-11-17 08:16:27 +0330 +0330
NA

ای بابا مثل اینکه امروز ادمین با شیر جوان و بهروز 1368 لج کرده .
دوستان عزیز ، من برای حل کردن مشکل شما حاضرم هر کاری بکنم . نمونه کار هایی که از دستم بر میاد :
میخواین برم تحصن کنم تو سایت ؟
برم راهپیمایی ؟
شعار بدم ؟
پلاکارد بلند کنم ؟
فوحش بدم ؟
خواهش کنم ؟
کامنت ندم ؟
کامنت بدم ؟
تاپیک بزنم ؟
تاپیک نزنم ؟
تاپیک ها رو ببندم ؟
و…
داداش تا بوده همین بوده . این ادمین عزیز صبح که از خواب پا میشه ، فکر میکنه کامنت های کی از همه بهتره ، بعد با همون لج میکنه
من که امیدوارم مشکل شما دوستان عزیز هر چه سریعتر حل بشه تا به اغوش بچه های شهوانی برگردین .

به خاطر دوستان که چیزی بهت نگفتن ، من هم فوحشت نمیدم برو خوش باش .

0 ❤️

343895
2012-11-17 09:51:01 +0330 +0330
NA

ابی آناکوندا دمت گرم که جویای حال بودی…اما چیزم به چیز یه بنده خدایی!!!
ادمین میخوای واست پشتک بزنم…نمیدونی من با دایل آپ میام!!
اینکه دوتا حیون میاد سکس با محارم و گی میذاره میخوای ما ساکت بشینیم…
اصلا داستان ها رو جدا کنه…گی و محارم رو ازبقیه…تا هرکی دوست داشت بره اونجا کونش رو بده…یا ناموسش رو بفروشه…
اون از عبدول ،بعدش ابی آناکوندا ،شیر جوان، حالا من …بابا بکش از ما بیرون که سودی واسه ات نداره…

من که نتونستم زیراون داستان سکس (کون دادن مامان…)کامنت بذارم…اما کیرم رو ازاینجا دست به دست میکنم تا برسه بهت…کونده حروم زاده .ننویس جاکش ،دستم کوتاه هست ولی کیرم هنوز جون داره…
ازآناکوندا و عبدول …خواهش دارم حال اون بی همه چیز رو بگیرن…تا کلاهش اینورا نیوفته.
سپاس

0 ❤️

343896
2012-11-17 11:53:23 +0330 +0330

زیره به کرمان بردی ؟؟ داداش سعیتو کردی ولی خدا وکیلی بی دقت نوشتی
به خزییات اصلأ نپرداختی … همش دستت تو کس و کون بود … انقدی که
دستت تو شرتش بود فکر بقیه هم میکردی که کسی دس به کیر نمیشه
با این داستان

0 ❤️

343898
2012-11-17 17:58:10 +0330 +0330
NA

شوهر نداشت، پدر، مادر، خواهر و برادرم نداشت که بهش بگن با یه نره خر کجا میری؟
‏ کلش توهم بود

0 ❤️