سکس با خانوم بدنساز

1402/07/04

سلام سلام
اولین و آخرین داستان منه دوست دارم براتون تعریف کنم.
من جاوید هستم یک پسر ۲۵ ساله طبیعت گرد و شکارچی نمیخوام از خودم تعریف کنم هم خوشگلم و خوشتیپ و پولدار یک روز با ماشینم رفته بودم چادر زدم پا کوه زاگرس یک گروه طبیعت گردی آمدن ظاهراً یک تیم بودن رسیدن پیش من گفتن میشه بشینیم اینجا بهشون گفتم بفرمایید نشستن آتیش درست کردم براشون چایی گذاشتم دختر و پسر جوون بودن اکثریت مجرد بودن.
ازم سوال پرسیدن تنها آمدی چند وقته طبیعت گردی میکنی و غیره بهشون گفتم و پیچ اینستاگرام بهشون دادم یکی از دخترا گفت من پیچ شما رو دارم میشناسم شما رو دو سه ساله کارت اینه گفتم بله اون روز با چندتایی آشنا شدم یکی گفت اگه سوالی داشتیم اشکال نداره پیام بدیم بهش گفتم من پی وی اینستاگرام بستم روزی هزاران نفر پیام میدن گفت میشه شمارتون بدین گفتم بله شمارمو دادم دیدم همه شمارمو نوشتن منم اون شب آنجا موندم صبح حرکت کردم ظهر رسیدم خونه استراحت کردم یک پیام آمد سلام آقا جاوید خوبی من یکی از بچه‌های طبیعت گردی هستم.
سلام کردم عکس پروفایل رو دیدم فهمیدم کیه یک خانوم چهارشانه بود شوخ طبع ازم پرسید بچه کجایی گفتم تهران گفت کجای تهران گفتم نیاوران گفت من بچه پونکم سر صحبت باز کرد راجب طبیعت گردی بهش گفتم اسمتون چیه ببخشید گفت لیلا گفتم لیلا جان تماس بگیرید لطفاً گفت چشم زنگ زد سوال می‌پرسید کجا خوبه بریم و تمام جاهای دیدنی براش توضیح دادم.
گفت همیشه تنها میری ؟
گفتم بله گفت هر وقت خواستی بری جای اگه دوست داشتی همسفر داشته باشی من پایه هستم بهش گفتم مگه با گروه نمیری ؟
گفت چرا ولی بعضی این دخترا خیلی اذیت میکنند و نق میزنند گفتم باشه دو سه روز دیگه میخوام برم جنگل های گرگان گفت منم میام چند روز میمونی گفتم بستگی داره یک روز یا چند روز گفت من پایه هستم گفتم عالیه شب پیام داد من دارم میرم فلان کافی شاپ شما می‌آیی گفتم من تو خیابون درختی تهران هستم گفت منم تا ده دقیقه دیگه میام آنجا دیدم زنگ زد کجای گفتم فلان کافی شاپ نشستم با ۲۰۶ سفید آمد تقریباً ۳۶ سالی داشت آمد دست داد سلام کرد نشست براش سفارش دادم از خوش صحبت میکرد که آره من با یک پزشک ازدواج کردم ولی روانی الان خونه پدر و مادرم هستم طلاقم نمیده و منم خیلی داغون شدم دکتر بهم گفت برو باشگاه و طبیعت گردی تا بهتر بشم.
منم از خودم براش تعریف کردم خیلی از من خوشش آمده بود مشخص بود گفتم فردا شب میخوام حرکت کنم آماده ای گفت چی بیارم ؟
بهش گفتم من تمام لوازم دارم ولی تو طبیعت گردی کردی لوازم که خانوم ها دارند چی هستند نمیدونم هرچی لازم داری بیار من تو ماشین همه چیز دارم چادر پیک نیک ظرف آب تفنگ.
گفت تفنگ گفتم بله لازم میشه گفت باشه فردا شب کجا ببینمت گفتم آدرس بده میام دنبالت گفت باشه اون شب گذشت و هر کس رفت سمت خونه خودش.
البته چندتایی از این پسر و دختر های طبیعت گردی پیام میدادن یا زنگ میزند.
فردا شب شد رفتم در آپارتمان خونشون سوارش کردم حرکت کردیم رفتیم گرگان فردا صبح رسیدم چادر زدیم تمام لوازم گذاشتم اونم با لباس راحتی آمد کنارم کمکم کرد گفت خسته ای دیشب همش تو جاده بودی برو استراحت کن گفتم شب موقع استراحت رفتم چوب جمع کردم آتیش درست کردم مرغ کباب کردیم و خوردیم دوتایی رفتیم اطراف دور خوردیم و آمدیم رفتم تو جنگل قارچ پیدا کردم وقتی دید ذوق زده شده بود گفت برای شمام درست میکنم بهش گفتم برو جنگل دور بخور و بیا من پیش چادرم رفت بعد یک ساعت آمد هوا داشت تاریک میشد آمد منم آتیش روشن کردم قارچ ها رو شستم زدم به سیخ نشسته بود کنارم با هم صحبت می‌کردیم و میخوردیم.
رفتم جا گذاشتم تو چادر گفتم بیا بخوابیم آمد تو چادر رفت زیر پتو ولی لیلا هم سنن هم بدنش از من بزرگتر بود.
گفت آقا جاوید تا حالا با یک نفر زیر چادر نخوابیدم یکم میترسم گفتم میخوای برم بیرون نگهبانی بدم گفت نه میشه بیام پیشت گفتم بیا آمد تو بقلم منم بقلش کردم چقدر بدنش سفت بود پشتش هی می‌چسبید به کیرم منم دستم بردم رو سینه هاش بقلش کردم چه سینه های سفت و گردی داشت آروم با سینه هاش بازی میکردم هیچی نگفت دستم از زیر لباش بردم سوتینش زدم بالا سینه هاش لمس کردم نوک سینه هاش سفت بودن نفسش تند شد با سینه هاش بازی میکردم کونش بیشتر فشار میداد به کیرم دستم بردم زیر شلوارش و شرتش کسش خیس بود یکم با کسش بازی کردم کیرم بلند شده بود رفتم روش شروع کردم به خوردن سینه های سفتش چادر تاریک بود ولی مشخص بود چشماش بسته رفتم پایین شلوار و شورت کشیدم پایین دستم کشیدم به کسش اوف لیز بود شلوار و شرتم درآوردم رفتم تو بقلش کیرم گذاشتم تو کسش ولی زورش زیاد بود با پاهاش قفلم کرده بود نمیزاشت بیشتر فشار بدم واقعا تنگ بود بهش گفتم شل کن آروم کردم توش یک آحی کشید خوابیدم تو بقلش و میکردم هم خیس بود هم تنگ چند دقیقه که داشتم میکردمش محکم قفلم کرد ازم لب گرفت و تکون خورد همش صدا از گلوش میداد مثل اینکه میخواست جیغ بزنه ولی جلو خودش گرفته بود پدر سگ آنقدر زور داشت نمیزاشت تکون بخورم بعد آروم شد و شل شد منم ادامه دادم چند دقیقه میکردم آبم داشت میومد گفتم بریزمش داخلت ؟ گفت بریز آبم ریختم توش دوتامون آروم شدیم خوابیدم کنارش بقلش کردم بهش گفتم چقدر زور داری خندید گفت بدنسازی میرم الان یک ساله گوشی از کنارش آورد فیلم وزنه زدنش نشون داد دیدم چه ماهیچه‌ای داره تو تاریکی هیچی پیدا نبود.
خوابیدم کنارش بغلش کردم گفتم بخواب گفت باشه دم دمای صبح بود دیدم کیرم خیسه و گرمه و دارم تو خواب حال میکنم حالت نیمه خواب دیدم داره برام ساک میزنه آمد رو کیرم نشست کم کم جاش داد تو خودش و عقب و جلو میکرد دستاش رو سینم بود هوا داشت روشن می‌شود بدنش دیدم سفید و عضلانی بود سینه های گرد و سفت با دستام سینه هاش گرفتم پنج دقیقه این حرکت زد ارضا شد می‌گفت واااااااای چه حالی میده و افتاد تو بغلم دراز کشید گفت ببخشید جاوید جان اول صبح شهوتم زد بالا منم بغلش کردم گفتم اشکال نداره گفت تو نمیخوای گفتم الان نه حسش نیست ولی هر وقت خواستی بگو من هستم دوتای بلند شدیم رفتیم صبحانه درست کردیم مثل دوتا دوست با همدیگه نشستیم گفت یک ساله از شوهرم جدا شدم هر چند طلاق نگرفتم با کسی سکس نداشتم.
سکس دیشب خیلی بهم حال داد اول صبح باز حشری شدم با اجازه خودم آمدم بالا خندیدم گفتم صاحب اجازه هستی.
بعد از اون روز بیشتر دوتای میریم بیرون و طبیعت گردی ولی اولین سکسم با یک بدنساز بود واقعا تجربه جالبی بود برام دوتا چیز خوبی که داره خیلی گرمه دوم خیلی تنگه.
مرسی که خوندید

نوشته: جاوید


👍 34
👎 13
81201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

949768
2023-09-26 23:41:35 +0330 +0330

عجب جنگلی داره گرگان یارو یکسال معطل طلاق ‌شوهرش بود بعد قارچ خوری با تو طلاقش داد، چقدر زمان زود گذشت 😂😂😂

1 ❤️

949770
2023-09-27 00:00:25 +0330 +0330

داش اینجا سایت این نیس که چیزایی که دوس داری بشرو تعریف کنی😂

2 ❤️

949786
2023-09-27 00:33:58 +0330 +0330

خصوصی اینستا رو بسته بودی که هی سؤال نپرسن، ولی جلوی جمع، شماره دادی؟ 🤔🤔🤔
نخوندم دیگه.
تمام ابزار و ادوات کوهنوردی حواله‌ت بادا ابله متوهّم الدنگ!!


949796
2023-09-27 01:00:47 +0330 +0330

زاگرس کوه نیست رشته کوهه از شمال غرب ایران تا جنوب ایران اسکول

6 ❤️

949797
2023-09-27 01:07:01 +0330 +0330

نوش جونت .
بدنسازا بدن رو فرمی دارن ، سینه انگار پروتز کردن ولی بدیش هم اینه که جذاب بودن بدن زن موقع سکس به نرمی و لرزش اندامش تا سفتی و عضلانی بودن ، البته سلیقه‌ای هست .

0 ❤️

949801
2023-09-27 01:24:36 +0330 +0330

پای کوه زاگرس؟؟؟؟؟؟؟ سابقا سلسله جبال بود بقیشو کرده بودی تو کونت؟؟؟؟؟ اومدن پای کوه بشینن از تو اجازه گرفتن؟؟ کوه مال بابای کونیت بود؟؟ روزی هزاران نفر بهت پیام میدن؟؟ جاکش بهترین مجموعه سکس ماساژ تهران که 4 تا شعبه داره خاله صاحبش میگفت روزی شست هفتاد نفر پیام میدن مگه کون تو چیه که روزی هزاران نفر دنبالشن!!! اومده بودن پیک نیک بعد یه چایی نداشتن؟؟ چند سال پیش یه امیر میشناختم با دوست دخترش چون مکان نداشت رفته بودن کوه. به پست سه تا افغانی میخورن با دختره کاری نداشتن ولی این بیچاره رو دولا کرده بودن سه نفری کرده بودن تو کونش!! احتمالا خودت باشی هنوز تو کوه ها دنبالشون میگردی خاطراتتو تجدید کنی!!


949817
2023-09-27 02:16:40 +0330 +0330

خودگوه پندار کی بودی جاویدجقی

2 ❤️

949818
2023-09-27 02:24:29 +0330 +0330

یه جوری میگی طبیعت گردم و روزی 2 هزار نفر زنگ میزنن ازم سوال میکنن، هر کی ندونه فکر میکنه طبیعت گردی کیر غول شکستنه. اسکوله پلشت

5 ❤️

949823
2023-09-27 02:48:49 +0330 +0330

لایک کردم
اما داستانت چند تا ایراد داشت

۱ ننوشتی که کیرت چند متره و سینه های دختره سایزش چند بود

۲ دختره با دیدن کیرت نگفت که واااااای چقد بزرگ و کلفته ، از مال شوهرم خیلی بزرگتره

۳ ننوشتی که کوص دختره مثل چشمه آب میداد

مزاح بود ، دمت گرم✌

2 ❤️

949828
2023-09-27 03:57:10 +0330 +0330

از خط چهارم پنجم به بعد نخوندم
همون بهتر داستان اخرته تخمی

0 ❤️

949853
2023-09-27 08:54:31 +0330 +0330

تا همونجای که گفتی بچه دروازه غاری خوندم مجلوق کوس ندیده بدبخت دیگه ننویسی آفرین

0 ❤️

949891
2023-09-27 13:48:53 +0330 +0330

وقتی میخواین گنده گوزی کنین حداقل اینو یاد گرفته باشین که اینجا جاش نیست.
تویی که خوشگل و خوشتیپ و طبیعت گرد هستی و پیجی داری که روزی هزارتا واست پیام میاد پس قطعا نباید وقت به اینجا اومدن و داستان نوشتن رو داشته باشی. حتی نباید با این سایت آشنا باشی چه برسه به داستان نوشتن و آپلود کردن

0 ❤️

949910
2023-09-27 16:33:40 +0330 +0330

بعد یهو از خواب پریدی و دیدی شرتت خیس شده بخاطر خواب سکسی که دیده بودی و پاشدی موتورتو روشن کردی و از یکی از محله های جنوب شهر به سراغ شغل پیک موتوری و زندگی تخمیت رفتی

0 ❤️

949911
2023-09-27 16:34:10 +0330 +0330

گوارای وجودت سلطان

0 ❤️

949918
2023-09-27 17:17:32 +0330 +0330

همه تو این سایت خوشگل و خوشتیپ هستن، بعد تو واقعیتش 🤮

0 ❤️

949926
2023-09-27 18:04:37 +0330 +0330

عالي بود

0 ❤️

949935
2023-09-27 18:40:33 +0330 +0330

حاضرم شرط ببندم یک جقی هستی
خوشگل پولدار باباگلزار

0 ❤️

949954
2023-09-27 23:58:09 +0330 +0330

فکر نمیکنم رشته کوه زاگرس تو محدوده تهران باشه ، جوری که صبح راه بیفتی و شب خونت باشی!

0 ❤️

950038
2023-09-28 06:20:19 +0330 +0330

تو فقط آتیش درست کن …در همین حد …بچه پولدار

0 ❤️

950050
2023-09-28 08:00:30 +0330 +0330

من مدتهاست میخوام با یک خانم بدنساز دوست باشم ولی هیچ وقت پیش نیمده

0 ❤️

950091
2023-09-28 14:42:08 +0330 +0330

اولشو خوندم یاد یاروهه افتادم که میگفت فلانی هستم میوه خوار و طبیعت گرد … 😂😂

0 ❤️

950239
2023-09-29 12:30:56 +0330 +0330

نوش

0 ❤️

951540
2023-10-07 01:15:25 +0330 +0330

نوش جونت عالی و واقعی ❤️👏

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها