سلام
اسمم رضا ست و این خاطره ایی که دارم مینویسم برمیگرده به ۳ هفته پیش و چون دارم با گوشی تایپ میکنم امکان غلط نوشتن زیاده و اگر دیدید به بزرگی خودتون ببخشید خب از خودم بگم که ۱۸ سالمه و قیافه ی چنان قشنگی هم ندارم و قیافم معمولیه قدم ۱۸۰ وزنم ۷۵ و دوس دخترم نگار ۱۷ سالشه قدش ۱۶۵ و وزنشم ۶۰ اینا میخوره من که وزنش نکردم ببینم چن کیلوهه
خب بریم سر اصل ماجرا من این نگار خانومو تو پارک دیدم ورفتم بش شماره دادم و اونم گرفت ۶ماه بود باهاش دوست بودم و دیگه هر چن شب یه بار با دوستم علی که هم سن خودمه میرفتیم بیرون نگار و دوستش که اسمش سمیرا و هم کلاس نگار بود و سوار میکردیم و میرفتیم دور و این بگم کا بیشتر و قتا به بهانه ی رفتن به خونه ی سمیرا میومد بیرون و علی دوستم که یه شب با این دو تا رفتیم کافه این علی اقا دوست ما هم مخ سمیرا رو زد و باش دوست شد حالا کاری به رابطه ی اونا ندارم خلاصه بعد ۶ ماه دوستی کم کم موقه ایی که تنها بیرون میرفتیم تو ماشین ازش لب میگرفتم و سینه هاشو چنگ میزدم بیشتر از این دیگه پا نمیداد خلاصه ما ۳ هفته پیش که از مسافرت نوروزی بر میگشتیم یکی از اقوام مادرم زنگ زد بش گفت که پسر عمو مادرم با ماشین تصادف کرده و فوط کرده خلاصه حالا بماند که مسافرت تو دهنمون زهر مار شد و بعد این که رسیدیم خونه اونا رفتن تشهید جنازه(تشهید جنازه تو اهواز بود) ومن که خونه بودم زنگ زدم نگار که گفتم تنهام میای پیشم اولش یه زره پیچوند ولی اومد ما ظهر رسیده بودیم و اونا هم همون موقه بعد که منو پیاده کردن رفتن اهواز(اینم بگم که من یه پراید دارم و گزاشته بود تو خونه) بعد از ظهر بود که زنگ زدم نگار گفتم اماده شو میام دنبالت بعد که رفتم دنبالش شهرستان ما هم زیاد بزرگ نیست اسم شهرمون هم بهبهان ه و من بعد که رفتم دنبالش سوارش کردم رفتیم طرف خونه یه ۱۰ دقیقه ایی تو راه بودیم تا رسیدیم این نگار هم یه تیپ زرشکی زده بود و خیلی خشگل شده بود و بعد رسیدم در خونه همسایه هامون دم در نشسته بودن و دوستای مادرم هم هستن معمولا تو شهر ما رن ها بعد از ظهر ها دم در میشینن پیش هم وغیره ومنم دیدم اوعضا خرابه به نگار گفتم تو برو پایین صندلی و خودم رفتم درو باز کردم ماشینو بردم داخل بعد رفتیم داخل رفتم دوتا کاپو چینو اماده کردم اوردیم و خوردیم ونششتیم روی مبل ها و منم تلوزیون رو روشن کردم داشتم تو شبکه ها برای خودم میگشتم و با نگار حرف میزدم که تو یه شبکه ایی زنو و مرده داشتن لب میگرفتن منم که دیدم نگار داره نیگاه میکنه دستمو انداختم دور گردنش و گونشو بوسیدم و بعد لبشو شروع کردم خوردن اونم همراهیم میکرد که دستمو گزاشتم رو سینه اش از رو مانتو البته شالش و هم همون موقه در اورد بود بعد شروع کردم دکمه های مانتوشو باز کردن و هم زمان لاله ی گوششو میخوردم و گردنشو هم میخوردم بعد تاپشو در اوردم کا سوتینش که سیاه بود رو زدم بالا و شروع کردم خوردن سینه اش و بعد که سوتینشو باز کردم بردمش تو اتاق بابام اینا رو تخت شلوارشو خواستم در بیارم کهنمیزاشت تا باهزار قسم خدا و پیغمبر تونستم درش بیارم اونم تو این میدت بیکار نبود و پیرهنم و شلوارمو بعد در اورد بعد که شورتشو در اوردم خوابوندمش رو تخت و افتادم روش و سینه هاشو خوردن بعد اومدم بین پاشو باز کردم خواستم برای اولین بار کسشو بخورم ببینم چطوره که یکم خوردم زیاد خوشم نیومد و شورتو در اوردم کیرم که ۱۶ سانته دادم دستش که بخوره اول سر کیرمو گزاشت دهنش و یکم خورد بعد کم کم بردش داخل تا نصفه رفت تو و عقب جلو میکرد که هوق میزد و بدم ساک میزد دندوناش میخورد بش و منم گفتم بسته همش سر جمع دو دیقه هم ساک نزد که بش گفتم بره دست شویی و خودشو خالی کنه اونم رفت و بعد پنج مین اومد و منم رفتم از تو اتاقم یه کاندوم اوردم و بعد به حالت سکی خوابوندمش و از میز توالت کرم نرم کننده اوردم و زدم دم سوراخ کون نگار که خواستم بکنم دیدم که خیلی خیلی تنگه هر کاری کردم نشد حتی اولش هم با انگشت داخلش کردمو بعد دو انگشتی که یکم صداش رفت بالا و بعد خواستم بکن که نمیشد که دیگه مجبور شدم شروع کردم لاپایی کردنش و بعد ۴ مین ابم اومد که افتادم سر تخت و بعد۱۰ مین که نگار تو بغلم بود شروع کردم با چوچول نگار بازی کردن تا اب اونم اومد و با دسمال پاکش کردم و لباساشو تنش کردم ویکم میوه با هم خوردیم و بردمش سر کوچشون پیادش کردم و ممنون از این که این خاطره ی منو خوندید اگه پیشتون خوب بود بگید تا داستان این که چطور از کون کردمشو براتون بگم و درضمن از کون کردن هم اینقدر ها هم راحت نیس که بعضی از اقایون میان و میگن
نوشته: رضا
فوط کرده؟! الان بچه یه ساله میدونه فوت کردنه مجید جانِ دلبند!
اول فکر کردم شاید اشتب تایپیه بعد که تشهید ( :D ) جنازرو دیدم اونم با تکرار مضاعف و تاکید فهمیدم که یه کس مخ جقی بیش نیستی !بیا برو کونتو بده تا ندادم خرزو خان بخورتت کوچولو
تشهید جنازههه؟جنازه بدبخت که مرده چرا تشهیدش کنن؟
تدفینش میکنن :-D :-D
مگه افتادن دنبالت!؟ رفتم دنبالش اوردمش لباساشو دراوردم کردمش بردمش رسوندمش:|
وااااااای اینجا دیگه کجااااسسسسس 🙄 یعنی ریدی به زبان و ادبیات فارسی با این نوشتنت… مرتیکه امل 🙄
آره دیگه اومد خونتون ی کم حرف زدین. نگار خانوم هم بعد ۱۰مین شلوارش رو کشید بالا و رفت تشهییید جنازه.
دوستان عزیز سلام
من گاییده شدم نتونستم ثبت نام کنم توی چت روم عایا کسی هست کمکم کنه که چجوری ثبت نام بکنم قربونتون مرسی
طفلک جنازه هه،اول خودش مرده بعدم شهیدش کردن!..خدا آخر و عاقبت همه مونو بخیر کنه
از سری داستان های چرند و پرند نوشته علی اکبر دهخدا رو بنویسین بهتر ایناس آ
ریدم تو حلقت احمق تشهید اخه؟دوبارم نوشتی لاممصب
چه تخیل کیری داری.
اصلا کامپیوتر داری که بخوای باهاش تایپ کنی, بچه کونی , موقع جق زدن این داستان به ذهن کیریت خطور کرد؟
کس کش.
آخه بچه برو تیله بازیتو بکن با این همه غلط املایی که تو داشتی . منکه کیر ندارم اماکیر همه مردای شهوانی تو چشم آدم جقی
خوبه حالا یه نفر اشتباه گرفت حالا همه جرقیا گیر دادن به تشهید جنازه… داستانت خوب بود معلومه که واقعیه
ایشالا یه روز بذاری تو کسش. خخخخخ
🙄غلط هات خیلی زیاده و قطعا دلیلش تایپ با موبایل نیست.
تشهید جنازه،موقه،اوعضا،دسمال،…
شما ها مگر در مدرسه املا وانشا نداشتید؟
یکمی دیکته تمرین کن بجای سکس
،آفرین