سلام به همگي . اول از همه بايد بگم كه خيلي ناراحت شديم از اينكه بعضي ها فكر ميكنن داستانهايمان دروغه و فهش ميدن براتون متاسفم اگر فكر ميكنيد دروغ ميگم لازم نيست اين مطالب رو بخونيد . از اونايي كه نظر و عكس دادن خيلي ممنونم براي دو نفر از اونايي كه عكس گذاشته بودن با اينكه زياد شبيه نبود عكس سميرا رو گذاشتم اميدوارم كه خوششون اومده باشه لطفا عكسهاي زنم رو پيش خودتون نگه داريد .ادامه داستان … سميرا سرشو رو شونه هاي بابك گزاشته بود و بابك هم داشت با كس سميرا بازي ميكرد من هم اين موقعيت رو كه ديدم سمانه رو روي لبه استخر نشوندم و شورتش رو از پاش بيرون آوردم نميدونيد چي ديدم كسش تپل و سفيد بود با موهاي بور و قشنگ كه اون موهاشو آنكارد كرده بود و فقط بالاي كسش مو داشت اينقدر تپل و ناز بود كه حتي دوست نداشتم حتي يك لحظه نگاهم رو از روش بردارم و لي سرم رو پايين بردم و پاشو از هم باز كردم و شروع كردم به خوردن كس سمانه كه هميشه تو شورت و دامن ديده بودمش و تصور هم نميكردم كه اينقدر خوشكل باشه. مشغول خوردن بودم كه حس كردم آب داره تكون ميخوره همين موقع بود كه بابك سميرا رو كنار خواهرش نشوند لبه استخر و گفت تو كه بدون اجازه شورت زن من رو از پاش بيرون آوردي حالا به من اجازه ميدي تا شورت زنت رو از پاش دربيارم منم با سر تاييد كردم و مشغول نگاه كردن به كار بابك شدم آخه خيلي تحريك شده بودم سميرا هم گاهي به من نگاه ميكرد و لبخندي ميزد بابك از زسر دستش رو برد زير باسن سميرا و يك نگاه به من و سمانه كرد و لبخندي زد سميرا هم باسنش رو بالا آورد تا بابك بتونه به راحتي شورتش رو از پاش بيرون بياره بابك هم شورت سميرا رو از پاش در اورد و بوسه به شورت زنم كرد و اونو انداخت بالا كه افتاد تو استخر شورت سبز سميرا هم يواش يواش به ته استخر رفت سميرا هم تا شورتش رو ديد گفت هالا كي ميخاد شورت منو بياره بابك هم گفت خودم برات مياروم سميرا هم هنوز دوتاي پاشو به هم چسبونده بود و باز نميكرد و گفت تا شورتم رو نياريد من پامو باز نميكنم منو سمانه هم ميخنديديم بابك هم داشت خايه مالي ميكرد و چون ديد چاره اي نداره قوس كرد و رفت كف استخر و شورت سميرا رو آورد بالا سميرا هم گفت بدش به من و گذاشتش اون طرف كنار خودش و بدون اينكه چيزي بگه پاهاشو از هم باز كرد چي ميديدم سميرا كه قبل از اومدن به خونه بابك رفته بود حمام كسش رو برق انداخته بود و حتي آب هم روش نميتونست بمونه كس سفيد تپل و كوچك سميرا داشت خودنمايي ميكرد كه يك لحظه ناپديد شد آره بابك سرش رو روي كس زنم گداشت و شروع كرد به خوردن منم شروع كردم به خوردن كس سمانه كه داشت از شهوت زياد داد ميزد و ميگفت بخور كسمو بابك از آب بيرون اومد و به من هم گفت اشكان بيا بيرون تا بتونيم راحت تر حال كنيم منم اومدم بيرون و هر كدام روبروي زن همديگه ايستاديم تا برامون ساك بزنن سميرا تو ساك زدن استاد بود و بلد بود چجوري صداي مردش رو در بياره آرمان برادر سمانه هم به من گفته بود البته من از همه بيشتر قابلييتهاي زنم رو ميدونستم سميراشورت بابك رو پايين كشيد كه برق از سر من و سميرا پريد كيري كه حتي تو فيلم هم نديده بودم سميرا هم همينطور داشت نگاه ميكرد و سمانه كه متوجه ما شده بود گفت اشتباه كردي كس به اين كوچولويي زنت رو دست اين شوهر من سپرديراست ميگفت كير بابك خيلي بزگ و كلفت بود من كه ترسيده بودم نكنه سميرا رو بخواد از كون بكنه زنم دستش رو روي كير بابك گذلشت و يك نگاه معني دار با خنده كرد و گفت آقا بابك نكنه ميخاي من برات ساك بزنم بابك هم گفت مگه اشكالي داره منم گفتم سميرا حالا يك امتحاني كن سميرا هم سر كير بابك رو گذاشت تو دهنش و شروع كرد به ساك زدن البته بخاطر كلفت بودنش نتونسته بود بيشتر از سر كير بابك رو تو دهنش كنه از ديدن اين صحنه به وجد آمده بودم و كس دادن سميرا رو به اين كير بزرگ را تو ذهنم تجسم ميكردم گرچه تا چند دقيقه ديگه ميديدم يكدفعه بابك گفت سمانه از خجالت آقا اشكان در بيا ديگه امروز كير كوچيك نصيبت ميشه . گرمايي احساس كردم كه ديدم سمانه كير من رو تو دهنش كرده و داره ساك ميزنه چشمام بسته شد و تو فكر كس دادن زنم به بابك بودم كه بابك گفت آقا اشكان اجازه هست كس زنتو بكنم البته هواسم هست نگران نباش كس به اين كوچكي حيفه گشاد بشه سميرا هم كف سالن استخر دراز كشيده بود و پاهاشو از هم باز كرده بود كسش بد جوري خودنمايي ميكرد بابك هم كيرشرو تو دست گرفت و گفت با اجازه اشكان خان و وسط پاهاي زنم نشست كيرش رو ميزون كرد و با حركات پياپي سر كيرش رو روي كس زنم ميكشيد كه يكباره صداي سميرا بلند شو كه متوجه شدم كير كلفت و دراز بابك تا نصفه رفته تو سمانه هم هنوز مشغول ساك زدن كير و تخمام بود و يك لحضه هم ول كن نبود انگار تا خالا كير نتونسته بخوه حق هم داشت. صداي زنم ديگه به داد تبديل شده بود نگاهي به بابك كردم كه چشماشو بسته بود و زير لب ميگفت آخ چه كس تنگي و مدام تلمبه ميزد اينجا بود كه متوجه شدم بابك بدون اعتنا كيرش رو تا ته تو كس زنم ميكنه و تلمبه ميزنه ديگه كاريش نميشد كرد كار از كار گذشته بود كس سميرا خيلي باز شده بود اينو كاملا ميشد فهميد دستي به كمر بابك زدم و بابك چشماشو باز كرد .گفتم ببين كس زنمو چجور باز و گشاد كردي سميرا هم كه متوجه شد با صداي لرزون گفت اشكان خيلي باحاله بزار كارشو بكنه .منم با خنده گفتم بزار بلايي سر زنت بيارم كه خودت كيف كني بابك هم گفت اين تو اينم زن من هر كاري دوست داري باهاش بكن و دوباره مشعول تلمبه زدن شد … ادامه دارد …خواهش ميكنم كساني كه عكس زنم رو دريافت ميكنن تو سايت يا سايتهاي ديگه نزارن .نظر و عكس يادتون نره از اونايي كه عكس زنشون رو برام گذاشتن بينهايت سپاسگزارم. اگر اشتباه تايپي دارم منو ببخشيد …
اشکان جان خیلی خوب مینویسی.ادامه بده بذار هر کی هرچی میخواد بنویسه.لیاقت و شخصیت خودشون رو نشون میدن.
وای وای چه کردی با کوس سمیرا جون.الان اون کیر کلفت حسابی گشادش میکنه وااااااااای …
باور کن روزی 10بار داستانهات رو میخونم و حال میکنم.خوش بحالت که راحت میتونی سکس ضربدری بکنی.
ماکه همسرمون راضی نیست فعلا.
عکس سمیراجون رو واسه منم بفرست خواهشا.
ببین کوس سمیراجوون این شکلیه؟؟بخورمش
وای اگه پستون هاش اینجوری باشه میمیرم من براش…
یا اینجوری
اشکان جان مرسی برای داستان
لطفا اسم کسانی رو که واسشون عکس سمیرا رو فرستادی بگو و اگه اون افراد تایید کردند دوستان هم داستان شما رو باور کنند
سلام اشكان جان
مرسي خيلي قشنگه
خوش به حالت
ببين كس سميرا جونم اين شكلي نيست؟
يا شايدم ايننطوري باشه …كه اگه باشه دوست دارم يه ساعت بخورمش براش
اينم عكسش وقتي كه ده بار ارضاش كردنو بي حال خوابيده…واييييييييييي
واي كه چقدر كردنيه تو اين حالت
لطفا براي منم عكس سميرا جونو بفرست …ممنون
اشکان جان مرسی دمت گرم عالی مینویسی من که کلی حال میکنم با داستانات ادامه بده عزیز
آخ که من میمیرم برای سمیرا جون برا سینه و کس و کونش عزیزم.گفتی کونش کوچیک خب حسابی بکنش که بزرگ شه دیگه.
آخ که من چقدر دوس دارم سمیرا تو بکنم.برام عکسشو بفرست باشه.منتظر ادامه داستانتم زود بنویس .یه چند تا سکس آرمانو با سمیرا رو هم بنویس.در ضمن نگفتی آرمان با سمیرا قبل ازدواجتون هم سکس داشتن یا نه؟ میمیرم برا سمیرا جون زن خوشگلت اشکان.
مرسی
من که هرچی فکر کردم چهره سمیرا رو نتونستم تشخیص بدم از همه برو بچ خواهش میکنم کمک کنن پیداش کنیم!
آقای اشکان (اگر اسم واقعی شما باشه بدلایل امنیتی)
اینکه بعضیها شک میکنن که داستانها راسته یا نه
باید بهشون حق بدی که این اتفاقات زیادی راحت انجام میشه
البته من داستانهاتو دوست دارم و میخونمشون
ashkan jan salam.
lotfan az tarighe emailam ya az tarighe site emaileto bede ta ye axe kos wasat send konam ke az shabahatesh ba kose samiraye khodet, kafet bebore!
akhe man emkan gozashtane ax toye inja ro nadaram.
mer30.
bye now.
کوس خوشگل سمیراجون این شکلی نیست اشکان؟؟
یا این شکلی
یا این
دوست داری کوس زنت سمیراجون و بخورم اینجوری آبش بپاشه بیرون.؟؟؟؟
بعد آبشو بریزه تو دهنم و آبشو بخورم . اووووووف.
با سلام و خسته نباشید مرسی از داستان زیبایی که گفتی و منتظر بقیش هستم درضمن اگه ناراحت نمیشی عکس سمیرا رو برای منم بفرست تا راجع به اون نظر بدم…و بگم از دوست دختر من بهتره یا نه
سلام اشکان جون
می شه به اقا بابک بگی بیاد کون و کس زن من رو هم جر بده.؟
ممنون میشم.
سلام اشکان جان
بسیار لذت بردم
از خوندن داستانهات بسیار حشری میشم
aliiiiiiiiiiiiii bod mer30
man az sexe zanet ba dadashesh khosham umad mer30
خیلی قشنگ داستان و برای خودت کردی بچه ها برید فیسبوک و سرچ کنید داستانهای سکسی این داستان اونجا هستش زیاد به اب و تاب دادن نویسنده ی
کپی کار توجه نکنید اینو نوشتم بدونی کار خوبی نکردی که کپی میکنی حداقل اسامی رو عوض میکردی بابا جان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام.واقعا عالیه .ممنون میشم سمیرا جونتو به منم بفرستی
www.omidd2005.persianblog.ir
یه عاااااااااالم عکس و داستان