سکسم با فروشنده خوشتیپ

1392/08/28

سلام من سانازم .قبلا خاطره اولین سکسم رو گذاشته بودم براتون .دوستان لطف کردن نظرات جالبی گذاشتن.برام مهم نیست چون هیچکی منو اینجا نمیشناسه و نمیدونه داستان زندگیم چیه لزومی واسه خالی بستن نیست.پس هر نظری بدید میخونم .اما قبلش بگم 30 سالمه و 13 ساله سکس دارم اما تو تمام سکس هایی که داشتم با ادم های مختلف هیچ کدوم از این اتفاق هایی که تو این داستانها میخونم واسم نیفتاد. به عنوان یه زن حشری و خوش سکس تا حالا فقط یه بار تو سکس دوبار اضا ئ شدم و با اینکه اب هیچ مردی رو نخوردم و به هیچکی کون ندادم همیشه اینو شنیدم بعد سکس که بهم گفتن تو فوق العاده ای. خاطرات هم انقدر با جزییات یادم نمیمونه که بعضی ها یادشونه.درضمن تاحالا بعد ارضا شدن ازم اب نپاشیده بیرون رو ویبره هم نرفتم،،،بگذریم
این خاطره سکس ماله 5 شنبه چندهفته پیشه اوایل خردادماه 92، اما داستان از دو ماه قبلش شروع میشه.سه ماهی میشد با دوست پسرم محمدکه سه سال باهاش بودم بهم زده بودم که بهترین سکس های زندگیمو باهاش داشتم که بعد براتون مینویسم.تو دفتر کارم نشسته بودم که دو تا ویزیتور اومدن محصولشون رو معرفی کردن منم چون حوصله نداشتم ردشون کردم.گفتم خانم … نیستن برین هفته دیگه بیاین.رفتن جدی جدی هفته بعد بازم اومدن بازم منشیم ردشون کرد،دفعه بعد سرپرستشون هم اومد و تونست قانعم کنه که ازشون خرید کنم. مرد جوون خیلی جدی ولی پر هیجان بود. بلاخره سفارش دادم .بار اولی که سفارشمون اومد خودش هم اومد که فاکتور رو تسویه کنه .وقتی از در دفتر میرفت بیرون برای بار اول با دقت نگاش کردم و تو دلم گفتم کس کش عجب خوشتیپه ها،قد بلند ومیزون صورت دلنشین ته ریش خرمایی و صدای زنگ دار سکسی. همین.فراموشش کردم تا هفته بعد که اومد.اون روز خیلی دپرس بودم ،دلم محمدو میخواست عشقشو بغلشو سکسشو با هم خوابیدن بعدشو … نمیدونم چرا یهو به ذهنم رسید که تا مرد دیگه ای نیاد نمیتونم فراموشش کنم.بازاین پسره اومد تو ذهنم.یه چند روزی تو فکرش بودم بهم حس خوبی میداد ، وقتی بهش فکر میکردم ناخوداگاه لبخند میزدم.تا اینکه تصمیمم گرفتم بهش نزدیک شم،دو سه باری به شرکتشون جنس سفارش دادمو تو این سفارشات امارشو هم در اوردم فهمیدم که احسان 30 سالشه و مجرده و هر چی بیشتر میاومدو میرفت میدیدم بیشتر ازش خوشم میاد .خلاصه دلو زدم به دریا و یه روز عصر از گوشی خودم بهش زنگ زدم و بی مقدمه ازش خواستم که برای شام بیاد خونه ام اونم انگار گیج شده بود بعد چند ثانیه مکث بدون پرسیدن دلیلش قبول کردو ادرسو ازم گرفتو واسه 10 شب هماهنگ کردیم… فقط میتونم بگم این کار دیوونگی بود …اون شب خیلی به هر دومون خوش گذشت از خودمون گفتیم و با هم اشنا شدیم و من صادقانه همه چیو بهش گفتم .این اومدن رفتن چند باری اتفاق افتاد تا هر دومون حس کردیم وقتشه.اون شب 5 شنبه تازه از پریود پاک شده بودم و دلم وحشتناک سکس میخاست. دامن کوتاه پوشیده بودم و حسابی خوشگل کرده بودم رو مبل نشسته بودیم و حرف میزدیم ،از نگاه هاش میفهمیدم امشب اتفاق میافته یه سر کاناپه نشسته بود و منم سرم رو پاش بود ،یهو خم شدو شروع کرد به خوردن لبام…منم نامردی نکردم گفتم اینجا نه بریم رو تخت …وای خدایا هیچی قبل سکس لذت بخش تر از بوسیدن و نوازش نیست ،احسان اروم با زبونش پوست صورتمو گردنم رو نوازش میکرد و گوشامو زیر گلومو میمکید و اروم باهام حرف میزد ،هر لحظه خیس تر میشدم و احساس میکردم دارم از شدت خواستن میمیرم .پاشد لباسای جفتمون رو در اورد و منم تو این فاصله همه جاشو دید زدم ،دوباره شروع کرد .منم بدون اینکه بدونم اینکار چقدر تحریکش میکنه با ناخنهام پوستشو فشار میدادم و زیر گوشش ناله میکردم .کم کم یخمون بیشتر وا شد ،صدای ناله های من خونه رو ور داشته بود اونم رفته بود سراغ نوک سینه هام و مک میزدشون و همزمان با دستش با چوچولم بازی میکرد .اروم دستشو میکشید لای کسم و فشارش میداد ،سفتی کیرشو روی رونم حس میکردم ،نوبت منم شد و تموم تنشو واسش خوردم و با زبونم اروم میکشیدم اطراف کیرشو خایه هاش که طاقت نیاورد و منو برگردوند رو تخت و پاهامو وا کرد ،خیلی اروم همینجور که لبامو میمکید اون کیر سفید کلفتشو کرد تو کسم و اروم شروع کرد به کردن نمیدونم از خواستن زیاد بود یا اینکه 3 ماه سکس نداشتم انقدر تنگ شده بودم که حس میکردم بار اولمه دارم میدم و فقط جیغ میکشیدم ،اونم لبامو میخورد که صدام نره بیرون.هر چند ثانیه یه بار درش میاورد و با کیرش میزد رو کسم یه کم لبامو سینه هامو گردنمو میخوردو دوباره میکرد تو کسم تا ته فشار میداد.منم از شدت شهوت تموم پوست تنشو با ناخن کنده بودم و جیغ میکشیدم احسان دوست دارم . تقریبان یه ربعی منو کرد و بعدش گفت دیگه نمیتونم خودمو نگه دارم ساناز چیکار کنم گفتم خنکم کن لباشو محکم میمکیدم که ابش اومد و همونجور که سفت به هم چسبیده بودیم ریخت تو کسم منم همزمان باهاش ارضا شدم. خیلی حال داد.تو همون حالت 10 دقیقه موندیم بعد رفتیم حموم دوش بگیریم که دیدم طفلک تموم تنش خط خطی شده ولی خودش گفت که این کارم خیلی بهش حال داده یه ربع زیر دوش اب ذاغ تو بغل هم بودیمو همو میبوسیدیم و تن همو شستیم،گرچه نه هیکلش نه سکسش نه احساسی که بهش داشتم قابل مقایسه با محمدنبود اما تلاشی که کرد واسه اینکه سکس اولم باهاش یه خاطره خوب باشه باعث شد این رابطه همچنان ادامه دار باشه .از اون موقع 5 تا 6 مرتبه دیگه سکس داشتیم که همش همینجوری عاشقانه و اروم بوده اما رابطه خودمون صمیمی تر و بهتر شده . احسان هنوز هم گیجه که چرا یهو ازش خوشم اومد ،راستش خودم م نمیدونم اما الان از انتخابم خیلی راضیم.

نوشته: ساناز


👍 1
👎 0
131222 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

404745
2013-11-19 14:02:32 +0330 +0330

منم از خانمای با احساس وشیطون خوشم میاد
اگه واقعی نوشتی نوش جونت و مبارکت باشه
اگرم داستانه که دستت درد نکنه خوب بود

0 ❤️

404746
2013-11-19 14:06:15 +0330 +0330
NA

تکراری
عاغا پسر :D

0 ❤️

404747
2013-11-19 14:19:38 +0330 +0330
NA

[quote=دخترایرانی]
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺍﺩﻡ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺍﻓﻐﺎﻧﯽ ﺑﺤﺚ ﮐﻨﻢ . ﮐﺴﯽ ﮐﻪ بﻪ ﻫﻢ ﻭﻃﻦ ﻣﺴﻠﻤﻮﻥ ﺧﻮﺩﺵ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﻨﻪ ﺳﺮﺵ ﻭ ﺑﺰﺍﺭﻩ بﻤﯿﺮﻩ ﺑﻬﺘﺮﻩ . ﻣﻦ ﻫﻢ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺎﺗﻮ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﺰﻧﻢ ﺑﻬﺘﺮﻩ ﺑﺮﯼ ﺑﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯﺷﻮﻥ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩﯼ ﯾﺎ ﻫﻤﻮﻧﯽ ﮐﻪﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﯽ ﭘﯿﺎﻣﻮ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﻭ ﺑﺰﺍﺭ ﺗﺎ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﻭﺑﺸﻪ . ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﺪﻭ ﭘﯿﺎﻡ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺘﯿﺪ . ﺑﺮﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﻭﻧﻬﺎﮐﻤﯽ ﺑﺤﺚ ﮐﻦ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﻨﺒﺎﺭ ﺗﺤﻮﯾﻠﺖ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻋﺠﺐ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﮐﺜﯿﻒ ﻭ ﺑﺪﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺁﺧﺮ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﻤﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﺩﻟﻬﺎ ﺳﻨﮓﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﺑﯿﻦ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﺳﺖ ﻭ ﮐﺎﻓﺮ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪﺗﯿﺴﺖ /
ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﺕ ﺑﺮﺳﻪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻃﻦ ﻫﺎﯾﻢ ﺳﻨﯽ ﻭﻣﺴﯿﺤﯽ ﻭ ﺯﺭﺗﺸﺘﯽ ﻭ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻭﻭﻭﻭ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺧﯿﺎﻧﺖﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﻓﻐﺎﻧﯽ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﻣﺮﺩ ﻭ ﮐﺜﯿﻔﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺯﺷﻮﻥﻃﺮﻓﺪﺍﺭﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩﯼ . ﺩﻭﺭﻭ ﺑﻬﺘﺮﻩ ﺑﺮﯼ ﭘﯿﺶ ﻧﺎﺯﻟﯽ[/quote]
:)) تا دقیقه ی اخر اسم منو میگفته
وقتی نسترن تنها رو حذف کردم یه چیزی توی همین مایه ها رو بهم گفت :D
اون هستیا دیوونه رو هم با همین حرف هاش حذفش کردم :)
سعید و دخترایرانی هم امشب حذف کردم حس میکنم دینم رو نسبت به شهوانی ادا کردم :|

0 ❤️

404748
2013-11-19 14:36:24 +0330 +0330
NA

اقا اين artink65تا حالا با ٤تا كاربري مختلف پيغام داده از دختر ايراني بيشتر رو مخه قربونت نازلي جون زحمت اينم گردن خودته

0 ❤️

404749
2013-11-19 15:17:54 +0330 +0330

بدك نيست . اما حس ميكنم نوشته ي يك پسره !

0 ❤️

404750
2013-11-19 16:24:09 +0330 +0330

dus dashtam ^_^ :-*
i love gay <3
ahvaz

0 ❤️

404752
2013-11-19 23:24:08 +0330 +0330

داستان قشنگی بود
و خوبه که آدم رک و بی مهابایی هستی
خوبه که آدم اینجوری باشه

0 ❤️

404754
2013-11-20 02:04:10 +0330 +0330

چقدر شاد میشم میبینم یه خانوم برای لذت سکس میکنه،از رو ی فهم و اختیار نه بخاطر پول یا بچگی یا وعده ازدواج…

0 ❤️

404755
2013-11-20 02:19:37 +0330 +0330

هی so soبدک نبود راستی بیزنست چیه ساناز خانوم شاید منم چیزی برای فروش داشته باشم

0 ❤️

404756
2013-11-20 06:08:51 +0330 +0330

منم تازه عشقموكه5سال باهم بوديم ازدست دادم حالاهم تنهاموندم خيلي سخته

0 ❤️

404757
2013-11-20 08:25:05 +0330 +0330

عجب داستانی و عجب حاشیه ای :D

0 ❤️

404758
2013-11-20 12:03:05 +0330 +0330
NA

ساناز خوش دل که میگن تویی؟ عجب! آقا پسر کم واسه ما فیلم بیا حالا هم برو و دیگه نیا

0 ❤️

566090
2016-11-27 17:10:58 +0330 +0330
NA

یبار با یکی خاستیم ورق بازی کنیم.گفت ببینید تقلب اصلا نکنید.و مثل مرد بازی کنیم.ما هم اعتماد کردیم گفتیم قبوله.بعد دودست باختن فهمیدیم که این شگردشه.اعتماد دیگرونو جلب میکنه و فقط با تقلب بازی میکنه.حالا اینم اول یسری داستان گفت که بگه بقیه دروغ میگن ولی من راست.خودتی…

0 ❤️