شیر دادن من به خانم بزرگ

1392/04/05

سلام
من رها هستم.25 ساله و داستان مربوطه به 5 سال پیش…اون موقع تازه بچه دار شده بودم و مستاجر بودیم…خانم بزرگ صاحب خانه ما زن 45 -6 ساله ثروتمند و تنهایی بود که من هنوز هم نفهمیدم چرا بهش می گفتیم خانم بزرگ…خانم بزرگ زن خیلی مهربونی بود و من گهگاه بهش سری می زدم.یه روز که رفته بودم خونشون و بچه هم خواب بود سینه ام رگ کرد. درد شدیدی گرفته بود. خانم بزرگ متوجه حالی من شد و پرسید چی شده؟ منم گفتم چیزی نیست. سینه ام رگ کرده و بچه هم خوابه…خانم بزرگ گفت خوب وقتی اینجوری میشه و پستونت درد می گیره اونها رو بدوش. من از لحنش خوشم نیومد اما درد داشتم و روم هم نمی شد چیزی بگم. این شد که فقط گفتم: اخه بلد نیستم. شیردوش هم ندارم.حالا سر فرصت می رم می خرم. خانم بزرگ خنده ای کرد و گفت: پس حالا تا وقت کنی بری شیردوش بخری بیا من راحتت کنم.من با تعجب بهش نگاه کردم…خلاصه اش کنم…تا بخودم اومدم دیدم سوتینم دور کمرمه و نوک سینه چپم توی دهن خانم بزرگ…بعد از پند دقیقه رفت سراغ سینه راستم. از بچه هم خوش اشتها تر بود…داشتم می مردم…هم کیف داشت و هم درد…خلاصه بعد از یک ربع دیگه هم حشری شده بودم و هم خجالت می کشیدم…اون روز بعد از خالی شدن سینه هام خانم بزرگ ولم کرد و خبری هم نبود…شب یه سکس حسابی با شوهرم داشتم. می گفت تا حالا اینقد داغ نبودی. اما من همه اش فکرم پیش خانم بزرگ بود. فرداش بچه رو خوابونده بودم بغل کردم و رفتم پائین. مدتی نشستم اما خبری از چیزی که می خواستم نبود. نه این سینه ها رگ می کرد و نه خانم بزرگ حرفی می زد. بعد از نیم ساعت خانم بزرگ گفت من می خوام گلکاری کنم بیا بریم حیاط پشتی. حیاط پشتی به هیچ جا مشرف نبود. این بود که همونجوری رفتیم. یادم رفت بگم من یه لباس نازک پوشیده بودم با یه کرست سفید توری.
رفتیم حیاط و خانم بزرگ شروع کرد به گلهاش ور رفتن. یهو گفت: رها جون بیا اینجا…اینو ببین…
من دولا شدم که ببینم خانم بزرگ چی میگه که دکمه لباسم باز شد و سینه ام افتاد بیرون. خانم بزرگ خنده ای کرد و دست کرد و سینه ام رو کشید بیرون. بعد هم اون یکی.
بعد خیلی آروم در گوشم گفت: چهار دست و پا شو. می خوام به گلام شیر بدم… منم که حشری…چهار دست و پا وایسادم و خانم بزرگ شروع کرد به دوشیدنم. هی می گفت: عجب پستونایی داری…دگمه هاش رو…و بیشتر می دوشید…نمی دونم چرا اونروز اونقدر شیرم زیاد شده بود هرچی بیشتر می دوشید بیشتر حشری می شدم. بعد بلند شد و بهم گفت: چهار دست و پا بیا دنبالم. من رو روی تموم باغچه اش گردوند و دوشید…من که دیگه داشت از چشمم می زد بیرون نالیدم و گفتم:خانم بزرگ من دیگه جون ندارم…خانم بزرگ دولا شد و دستی به زیر دامنم روی شرتم کشید و گفت: همینجوری بیا بریم تو…وقتی رفتیم تو خانم بزرگ دامنم رو بالا زد و از همون پشت ترتیبم رو با انگشتهای افسونگرش داد…

ما تا سه سال بعد خونه خانم بزرگ بودیم. با اینکه بچه دیگه شیر نمی خورد اما من هر وقت می خوابید می رفتم پیش خانم بزرگ و با هم به گلهاش شیر می دادیم…

نوشته: رها


👍 13
👎 2
199463 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

388077
2013-06-26 06:25:23 +0430 +0430
NA

والا چی بگم یه جور واقعی به نظر میامد؟؟؟؟؟ باهال بود سحر

0 ❤️

388079
2013-06-26 06:49:23 +0430 +0430
NA

سوم :|

0 ❤️

388080
2013-06-26 07:01:37 +0430 +0430
NA

که چی

0 ❤️

388084
2013-06-26 08:22:39 +0430 +0430
NA

خوب بوددوستداشتم… تجسم کردم خودم…

0 ❤️

388086
2013-06-26 10:11:35 +0430 +0430
NA

داستان الکی بود ولی تحریک کننده مرسی ازتخیلات قشنگت

0 ❤️

388087
2013-06-26 10:21:24 +0430 +0430
NA

خیلی زیبا بود! از معدودداستانهایی بود که لذت بردم با اینکه کوتاه بود! آفرین

0 ❤️

388088
2013-06-26 10:29:49 +0430 +0430
NA

شيرت چند؟؟!!!

0 ❤️

388089
2013-06-26 11:16:35 +0430 +0430
NA

گاو بیدیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

0 ❤️

388090
2013-06-26 11:55:59 +0430 +0430
NA

درود زیبا نوشتی خاله 20

0 ❤️

388091
2013-06-26 12:20:26 +0430 +0430
NA

حرفی ندارم!!بیشتر تعجب کردم نمیدونم شاید هم تعجب نداشت!!ولی من اگه بچه دار شدم و شیر دار شیرمو به گل ها نمیدم به بچه ام میدم!قطعا!

0 ❤️

388094
2013-06-26 12:40:24 +0430 +0430
NA

الان که بچه نداری چی ؟
دوس داری یکی سینه هاتو بخوره ؟

0 ❤️

388096
2013-06-26 14:06:14 +0430 +0430
NA

من هم شیر میخام

0 ❤️

388099
2013-06-26 15:09:02 +0430 +0430
NA

خودم بیام سینه هاتوبخورم .قبوووووووووووول

0 ❤️

388100
2013-06-26 15:10:37 +0430 +0430
NA

جل الخالق
چی بگم والله

0 ❤️

388102
2013-06-26 15:48:01 +0430 +0430
NA

پيرزن لز!!!

0 ❤️

388103
2013-06-26 16:09:58 +0430 +0430
NA

حالم از همجنسبازی به هم می خوره پس خدا برای چی انسان را در دو جنس آفرید

0 ❤️

388104
2013-06-26 16:56:22 +0430 +0430
NA

:^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o

0 ❤️

388105
2013-06-26 17:09:37 +0430 +0430
NA

باشه راسته ولی میشه که هم راست باشه هم کیری دیگه !!! کیر تو داستانت

0 ❤️

388106
2013-06-26 17:30:23 +0430 +0430
NA

واااااااا خخخخخخ مگه گوسفندی گذاشتی پیرزنه بدوشتت خـــــــــــاک عالـــــــــم :)) ینی من موندم تو کاره خدا ک واقعن هدفش از افرینش اینجور منگلا چی بوده. داستان بود این الان مثلا؟؟

0 ❤️

388107
2013-06-26 18:27:04 +0430 +0430

شما و قتی حشری میشی احتمالا به جای آآه و اوه … ما ماو نمیکنی ؟ یا بببععع بعععع ؟
یکم فکر کن

0 ❤️

388108
2013-06-26 19:15:09 +0430 +0430
NA

خوب بود تشکر

0 ❤️

388109
2013-06-27 00:21:30 +0430 +0430
NA

(ما تا سه سال بعد خونه خانم بزرگ بودیم. با اینکه بچه دیگه شیر نمی خورد اما من هر وقت می خوابید می رفتم پیش خانم بزرگ و با هم به گلهاش شیر می دادیم) جالبه مگر آدم بیش از 2 سال شیر میده شما 3 سال انجا بودی بعد میرفتی شیر میدادی عجججججججججججججب ظاهرا این همه شیر میدادی هورمونهات تغییر نکرده گاو هلندی یا اسرایلی چون شیر اینها زیاده

0 ❤️

388110
2013-06-27 02:15:42 +0430 +0430

agha zane 45-6 sale ke pirezan nis
dastet dard nakone raha jan
mohemtar az har chizi “wala’” nadasht

0 ❤️

388111
2013-06-27 02:23:54 +0430 +0430

جالب بود.
چون ازلز خوشم مياد تصور صحنه هايي كه توضيح دادي واسم تحريك آميز بود هرچند تصويرهايي كه كفتي همچين واضح نبود فك كنم سيرداغ اون صحنه هايي لز روبيشتر ميكردي داستانت قشنكنر ميشد موفق باشي

0 ❤️

388112
2013-06-27 03:26:30 +0430 +0430

خوب بود، بنویس . . . . . . . . . . .
همیشه گفتم جای داستانهای طنز اینجا خالیه. خیلی خندیدم. باز هم بنویس.

0 ❤️

388114
2013-06-28 16:13:05 +0430 +0430
NA

روزی چند لیتر شیر میدی خانم گاوه؟

0 ❤️

388115
2013-06-28 16:45:57 +0430 +0430
NA

تو علاوه بر کودک درون یه گاو درون داری

0 ❤️

388116
2013-06-30 01:54:18 +0430 +0430
NA

شیرت خشک بود یا تر؟؟

0 ❤️

388118
2014-08-02 16:15:35 +0430 +0430
NA

همون شیر رو میدادی به شوهرت

0 ❤️

388119
2014-08-03 04:59:02 +0430 +0430
NA

چقدر داستان چرتو مضخرفی بود
حیف وقتم که هدر دادم
تو مریضی

0 ❤️

388125
2015-01-18 18:38:03 +0330 +0330
NA

عزیزم من پایم

0 ❤️

686331
2018-05-08 10:28:50 +0430 +0430

شیییییر

0 ❤️

707570
2018-08-03 20:09:23 +0430 +0430

روی من تاثیر گذاشت،تخیلاتت خیلی خوبه،امیدوارم بازم بنویسی.

0 ❤️

714743
2018-09-02 09:29:02 +0430 +0430

انتظار بیشتر از این داشتم

0 ❤️

716855
2018-09-12 13:56:44 +0430 +0430

منم شیر میخوام خخخ

0 ❤️

772132
2019-06-07 10:32:14 +0430 +0430

کوتاه بود اما خوب بود (preved)

0 ❤️

883918
2022-07-09 02:45:13 +0430 +0430

سلام . خانمای شیرده سینه بزرگ پیام بدن لطفا . پولی هرجوری بخان ساپورت میکنم

0 ❤️

916001
2023-02-19 23:10:56 +0330 +0330

سلام لطفا خانمی که سینه هاش بزرگه و شیر داره بهم پیام بده
عاشق شیر ممه هستم و پول خوبی هم میدم

0 ❤️

977484
2024-03-30 13:09:17 +0330 +0330

حالا تموم شد یا داری هنوز به گلدان ها میدی

0 ❤️