ضربدری ما تو آلمان

1401/06/08

سلام این داستان که میخوام تعریف کنم حدود ۷ ماه پیش برای ما اتفاق افتاده و خب من واقعا حس میکنم که نیازه در موردش با یه نفر حرف بزنم … چرا اینجا… چون ادم حس میکنه داره با یه عده صحبت میکنه بدون اینکه نه اونا منو بشناسن نه من اونارو ولی حداقل من حس سبک تر شدن میکنم. من اینجا نوجوون بودم میشناختم و هفته ی پیش یهو یادم اومد و اومدم اینو بنویسمو برم.

من امیدم قد ۱۸۵ و لاغر اندام ۷ سال میشه ازدواج کردم با همسر من مینا اسمشه و ما قبلش هم ۴ سال با هم دوست بودیم از زمان دانشگاه همو میشناسم و نسبتا شناخت خوبی از هم داریم. در مورد. مینا هم قدش ۱۶۸ هست و وزنش اخرین بار ۵۷ بوده کاملا یه هیکل معمولی داریم و هیچ چیز خیلی خواصی در مورد ما وجود نداره حتی سکس لایف ما هم خیلی معمولیه و وقتاییم که مستیم و سکس داریم طولانی تر میشه چون من مست بشم آدم خیلی دیر میاد که فک کنم همه همینجوری باشن یا حداقل خیلیا.

ما حدود ۶ سال پیش از طریق کاری مهاجرت کردیم المان از همون اولا حدود ۵ ماه بعد از اینکه من کارمو شرو کردم یکی از همکارام که اونم ازدواج کرده خودشو دعوت کرد خونمون و اومدن مهمونی خونه ما. این همکار من اسمش مارتینه و وقتی اومدن با خانمش اومد خودش قدش فک کنم ۱۹۰ اینا باشه و هیکل درشت تری نسبت به من داره اینم بگم که من ۳۳ و مینا ۳۲ سالشه همکار من خودش ۴۵ و خانمش ۳۹ سالشه. خانمش هم قد مینا هست ولی هیکل پر تری داره چاق نه فقط یه مقدار پر تر شاید چون یه بچه دارن یه دختر ۱۵ ساله اینا هم ۷ سال پیش تازه ازدواج کردن و مدت زیادی دوست دختر پسر بودن :. خانمش اسمش یوهانا هست و سینه ها به نسبت کوچیکه نسبت به هیکلش داره ولی کون بزرگی داره که یه مقدار نسبت به بقیه بدنش بزرگتره و خب چون المانین جفتشون موهای زرد و چشمای آبی و پوست سفید دارن.
ما توی این ۵ سال از اشنایی زیاد رفتیمو اومدیم خونشون و اومدن و خیلی هم مهربونن اوایل خیلی من در مورد المان و قوانین عجیب غریب سوال میپرسیدم البته هنوزم میپرسم ولی خلاصه اینکه توی این ۵ سال هیچ اتفاق خواصی بین ما نیوفتاده بود و همه چیز دقیقا مثل ۲ تا خانواده که با هم رفتو امد خانوادگی دارن بوده تا ۷ ماه پیش که من اینارو یه شنبه برای مشروب خوری دعوت کردم خونمون که البته این بار اول نبود و من قبلا هم این کارو کردم.
من رفتن یه شراب جدید گرفتم که به نسبت بقیه شرابا خییلی گرونتر بود معمول شرابا بین ۶ تا ۸ یورو هست و اونی که من گرفتم ۳۲ یورو بود که خییلی گرونه (البته بگم که انداختم بهم تعمش تخمی بود).
و کنارش هم ۸ تا ابجو ۶ تا از اون مدلایی که میدونم مارتین و یوهانا میخورن ۲ تا کرونا که میدونم مینا دوس داره و یدونه هم اضافه گرفتمو البته من همیشه همینقدر میگیرم ولی خوب هیچ وقت همشونو نمیخوریم شااااید بعد از شراب ۲ تا ابجو اونم منو مارتین نه خانما.
خلاصه اون روز عصر مارتین و یوهانا اومدن و اونا هم یه شیشه شراب اورده بودنو ماهم خندیدیم که ما هم گرفتیمو امشب امیدوارم با ماشین نیومده باشید که مست برید خونه و نیازی نباشه رانندگی کنید (که با ماشین نیومده بودن). ما شرو کردیم شراب منو باز کردن و هیچ کس خیلی براش جذاب نبود بر خلاف قیمت زیادش ولی چون گرون بود همه خوردیم یه شیشیه شراب دقیقا برای ۴ نفر کافیه یه نکته این که حد مینا برای مشروب خیلی کنه و من میدونم با همون شیشه شراب مست میشه چپ نمیشه ولی قشنگ مست میشه. ما شیشه اولو تموم کردیم و دومیو باز کردیم میخوردیمو گرم صحبت بودیم در مورد همه چی حرف میزدیم این اواخر خیلی در مورد سیاست حرف میزنیم و مینا همیشه به من میگه حرف نزن اینا ممکنه خوششون نیاد ولی خودشون بحثو همیشه پیش میکشن. خلاصه بحث ما در مورد همه چی میشد سیاست جنگ تو خاورمیانه دین مدرسه و اموزش بازیافت و اونروزم در مورد همه چی حرف میزدیم. مشروب دوم که تموم شد من نگاه مینا کردم و دیدم که دیگه کنسله اون تفریبا براش یه لیوان اب اوردن که یکم استراحت کنه و مارتین گفت میدونم که اب جو هم داری درسته ؟ منم گفتم اره دارم … هیجان زده شدم چون خیلی کم بعد از شراب اب جو میخورن و من هر موقع مشروب میخورم دوس دارم واقعا مست بشم نه فقط حال کنم … خلاصه ۴ تا ابجو اوردم اون ابجوهایی که برای خودمون اوردم سنگین تر از کرونایی بود که برای مینا اوردم و بهش تاکید کردم که خیلی یواش بخوره ولی یوهانا کنارش نشسته بود و بهش میگفت که من میدونم تو میتونی اینو تموم کنی و مینارو شیر میکرد که بخوره که بی تاثیرم نبود و من واقعا نگران بودم چون دیگه از حد مینا گذشته بود و من هواسم ریز ریز بهش بود.
خلاصه اب جو اول رو به تمومی بود که اینا بحثو بردن سر سکس و تخت خواب به قول خودشون و یوهانا از مینا پرسید که شما از کی با هم سکس داشتید؟ مینا رنگ عوض کردو منو نگا کردو نمیدونست چی بگه منو من کنان یه ۱۰ ثانیه همو نگا میکردیمو خنده ی خجالت که من گفتیم بعد از ازدواج و قبلش فقط همدیگرو میبوسیدیم نه بیشتر … که میدونست اینو ما قبلا در مورد فرهنگ کشورمون باهاشون صحبت کرده بودیم بعد یهو برگشت گفت اوه پس روزی که ازدواج کردید باید یه سکس خیلی آتیشی رو تجربه کرده باشید؟ ما واقعا خجالت کشیده بودیم من سعی میکردم عالی باشم چون خب این چیزا برای ماها یکم غیر عادی شاید باشه ولی حس میکردم برای اینا اوکیه و گفتم که اره خوب بود ما تا ۳ شب بیدار بودیم و اونم ول کن نبود میخواست دقیقا بدونه ما چیکارا کردیم یهو ادامه داد که خوب چند بار سکس داشتید شب اول… من گفتم که راستش یادم نیست فک کنم ۲ بار (راستش یادم بود ۳ بار ولی نمیخواستم بگم) اینم بگم من یه جاهایی مست شده بودم و خیلی از جزیات یادم نمیاد بخصوص اینکه ۷ ماه گذشته و دارم سعی میکنم به یاد بیارم.
خلاصه این ول کن ماجرا نبود و سوالاشو ادامه میداد از اینکه پوزیشن مورد علاقتون چیه و دقیقا چقد سکستون طول میکشه که خب فقط من صحبت میکردم و مینا لبخند خجالت میزدو ساکت بود. یهو مارتین برگشت به مینا گفت ببینم تا حالا آنال داشتید شما الان خیلی وقته با همید خواستید تجربه کنید؟ مینا بیچاره واقعا سرخ شده بود و با یه صدای خیلی لرزون پر از خجالت گفت که نه من دوس دارم اصلا تجربش کنم که یوهانا برگشت گفت اره منم هنوزم که بعد از چند سال یه وقتایی مارتین ازم میخواد خیلی دوست ندارم انجام بدم خیلی اولش اذیت میشم تا کونم عادت کنه و منو مینا همو نگا کردیم و هیچ کامنتی نداشتیم بدیم این وسط ما ابجو اولو تموم کرده بودیم سراغ دومی رفته بودیم البته مینا اولی بود و نصفشو خورده بود که بیش از حدی بوده که تو این ۱۰ ۱۱ سال دیدم خورده بود.
مارتین یهو رو به مینا کردو پرسید ببینم تو کجای بدنت خیلی حساسه و فوری تحریک میشی وقتی امید میاد سمتت و دوس داری با چی شرو کنه؟ (من واقعا دیگه نمیخوام بگم ما چقد اون شب خجالت کشیدیم و رنگ عوض کردیم برای تک تک سوالا و اتفاقا ولی خودتون تصور کنید)
مینا یکم مکث کردو گفت راستش من گردنم خیلی حساسه و امید بیشتر وقتا با اون شرو میکنه که یوهانا یهو گفت من عاشق اینم وقتی مارتین کونمو لیس میزنه خیلی حال میده و من واقعا فقط با همون به تنهایی ارضا میشم. تو این حین بود من دیگه نمیتونستم تحمل کنم و پاشدم که برم دستشویی و وقتی بلند شدم فهمیدم که منم بد مست شدم و یکی باید دستمو بگیره تا ۳ قدم برم به دستشویی برسم ولی خوب خودمو رسوندمو برگشتم… تو اون لحظه متوجه نشدم ولی بعدش فهمیدم که تایمی که من نبودم مارتین جاشو با یوهانا عوض کرده و کنار مینا نشسته و یوهانا هم بین منو مینا اومده نشسته.
من برگشتمو این سوالا ادامه داشت خیلیاش دیگه یادم نیست ولی از سکس خارج نمیدش از اینکه یبار تو یونان اونا توی تراس هتل سکس داشتن و با جزیات کامل داشت برامون تعریف میکردن که دقیقا چیکار کردن و حتی گفت که یه اسباب بازی برای کون دارن که کوچیکه و مارتین خیلی دوس داره اونو توی کون من ببینه و ما اولین بار اونجا تست کردیم این حین من حس کردم که دست یوهانا روی پای منه روی رون من خیلی نوازش طور داره بالا پایین میره به سمت زانوم و بالا سمت کشاله و من خیلی نمیدونستم که خب الان باید چیکار کردم ولی سعی میکردم که عادی باشم اما نمیشد کیرم تحریک شده بود و سایزش خیلی کم بزرگ شده بود… مینا اصلا هواسش به این موضوع نبود و درگیر جواب سوال دادنا بود یهو یوهانا به مینا گفت یه وقتایی دوس دارم ببینم که مارتین داره یه نفرو بجز من میکنه دوس دارم ببینم که داره با یه نفر سکس میکنه و ما ساکت بودم این وسط من دیدم که همونجوری که یوهانا دستش روی رون منه مارتینم خودشه چسبونده به مینا و داره با انگشتاش با رونش ور میره و هر چند لحظه یه ریز روی پعلوش دست میکشه …واقعیتش الانم که بهش فک میکنه یادم میاد مینا اونقدر مست بود که فک کنم از اون روز ۳۰ درصدش یادش نباشه.
من اصلا نمیدونستم باید چیکار کنم اینا دوستای خیلی نزدیکی بودن برامون خارجی بودن و منم بد مست بودم و اب جوی دومم تموم کرده بودمو سومیو داشتم میخوردم چون میخواستم کم نیارم وبه مینا هم از اب جوی سومم یکم بهش میدادم خییلی کم ولی.
خیلی تلاش کردم که واقعا یادم بیاد که این به کجا رسید که یوهانا خیلی یواش سرشو اورد نزدیک صورت منو بهم گفت تو از من خوشت میاد و همزمان برای یه لحظه کاملا کیرمو گرفت که بعد از اون سایزش ۳ برابر قبل شد منم بهش گفتم که خوب معموله شما دوستای خیلی خوبی برای ما هستید. (ترجمه ها تخمیه میدونم ولی واقعا معنی حرفامون همین بود)
همین که یوهانا این کارو کرد من دیدم که مارتین دستش روی شکم میناستو داره شکمشو میمالونه و مینا دیگه هواسش بودو اونا هم فهمیده بودن که دیگه ما اینو با وجود مستی متوجه شدیم و حدود یه ۱۵ ثانیه ای سکوت بود یوهانا داشت کیر منو میمالوند و دستشو میکشد رو رون من و مارتین خودشو چسبونده بود به مینا و دستش روی شکم مینا بودو دستشو تا بالا میورد جوری که قشنگ به سینه هاش میخورده و انگشت شست دست راستش زیر سینه های مینارو یه نوازش محکم میکرد.
منو مینا همدیگرو یه نگاه کردیم و هیچ حرفی نداشتیم به هم بزنیم واقعا نمیدونستم که حتی من باید چیکار کنم خیلی همه چی غیر عادی بود که من بخوام کاری انجام بدم.
یه چیزی که باید بگم ما هر ۴ نفرمون شلوار پامون بود منو مارتین شلوار جین و تی شرت مینا شلوار ولی کتون تقریبا و با یه بلوز زنونه یوهانا هم یه شلوار پارچه ای و یه بلوز یقه باز ولی نه خیلی باز تنش بود.
یوهانا دستشو بیشتر داشت میکشید روی کیر من و کیر من دیگه قشنگ معلوم بود که راس کرده من یه نگا به کیر مارتین کردم اونم نصفه راس شده بود و کم کم داشت دیگه با سینه های مینا ور میرفت و مینا هم لبخندش از بین رفته بود اصلا تحریک نشده بود و فقط خودشو باخته بود و نمیدونست باید چیکار کنه فک میکنم جفتمون همینجوری بودی مستی و خجالت تعجب همش با هم بود.
مارتین سرشو برد سمت گردن مینا و بوسیدش مینا سرشو رو به من کردو حرفی نمیزد و مارتین داشت ادامه میدادو با سینه های مینا ور میرد و دیگه کم کم داشت بدون هیچ خجالتی کارشو انجام میداد یوهانا هم هواسش به اونا بودو دستش روی کیر من برگشت سمت مینا و با یه دستش یکی از سینه های مینارو گرفتو صورتشو بوسید بعد دوتاشون داشتن دو سمت گردن مینارو میخوردن و من واقعا فقط داشتم نگا میکردم که یه زنو شوهر دیگه دارن با زن من ور میرن اصلا نمیدونم حسش رو تعریف کنم ولی حس عجیبی بود و واقعیتش یکم تحریک هم شده بودم.
یوهانا گوشو کردن مینارو میخورد یه دستش رو کیر من بودو یه دست رو کمر مینا مارتینم داشت از روی لباس سینه های مینارو میبوسید و با اون دستش رونشو فشار میدادو دستشو تا کنار کسش میورد بالا یه چند دقیقه ای این کارو کردن که یوهانا سمت من برگشت و گفت امروز قرار یه چیز جدیدو تجربه کنی بهتره ادامشو ببریم به اتاق خواب منم بدون هیچ حرفی با سکوتم تایید کردم.
منو یوهانا بلند شدیم و مارتین هم مینارو بلند کرد و ول کن مینا نبود همین که بلندش کرد خودشو از پشت چسبوند بهش و با دستش سینه هاشو فشار میدادو گردنشو میبوسید. یوهانا منو برد سمت اتاق خواب خودمون و گفت بهتره توهم خجالت نکشی و هر کاری میخوای انجام بدی ولی من واقعا فقط هواسم به مینا و مارتین بود. اونا هم اومدم تو اتاق و مارتین مینارو تقریبا بغل کرده بود که اورد چون اونقدر مست بود که تعادل نداشت.
۴ تایی تو اتاق خواب ما بودیم که ۲ تایی یه گوشه تختو گرفتیم مارتین مینارو به کمر خوابود رو تختو با بوسیدن لباساشو دراورد همرو ریز ریز دراورد و شرو کرده بود سینه هاشو خودن کم کم میرفت پایین شکمشو خودن و به کسش رسید و داشت میخورد که مینا دیگه چشماشو بسته بود و تو حال خودش بود منم به خودم اومدم میبینم یوهانا داره کیر منو میخوره و لعنتی چقد حرفه ای میخورد واقعا اینو تجربه نکرده بودم کیرم تو دهنش بود با یه دستش با تخمام ور میرد و با دست دیگش کونمو چنگ میزد یه لحظه حس کردم فیلم پورن دارم میبینم ولی پورن نبود یه زنه دیگه داشت برام ساک میزدو یه مرد دیگه جلو چشم داشت کس زنمو بهتر از خودم میخورد این لحظه منم یه ذره به خودم گفتم که بهتره یه ذره سوار موج بشمو و مستیم داشت به این موضوع کمک میکرد دستمو بردم زیر لباس یوهانا و پیرهنشو یا لباسشو هرچی که بود در اوردم … واقعا سفید بود لعنتی خییلی سفید بود سخت بود چون باید خم میشدم ولی سوتینشو باز کردم سوتینش یه مدل عجیب قریبی بود که چند ثانیه طول کشید تا بازش کنم و خودش درش اورد مارتینم لباساشو دراورده بودو لخت اماده شده بود که مینارو بکنه برای اون لحظه من کاملا خیره شده بودم باید اقرار کنم کیر من واقعا قشنگ تر از کیر مارتین بود خیلی قشنگ تر یه کیر بزرگ نه ۲۰ ثانتی !!‌ولی کلفت اما مهم تر از همه ختنه شده که خیلی قشنگ تر از کیر ختنه نشدس کیر مارتین بزرگتر از من بود ولی نه کلفت تر و زشت بود ختنه نشده بود و انگاری یه پوست کس شعر روی سر کیرش اویزون بود.
مارتین کیرشو گذاشت سر سوراخ میناو کرد تو مینا یه ذره خودشو جم کردو یه ناله ریز و نفس نفس بلند میکشید مینا به کمر خوابیده بود و مارتین پاهای مینارو جم کرده بود توی شکم مینا و داشت به یه سرعت معمولی تلمبه میزد این وسط منم واقعا حشری شده بودم کیرمو از دهن یوهانا بیرون اوردم بلندش کردمو پشتشو کردم رو به خودمو خوابوندمش رو تخت جوری که تا زانوهاش بیرون تخت بودو شکمش رو تخت سرشو برد سمت میناوو شرو کرد به خوردن گردن مینا منم اینوری از رو شلوار یکم کونشو فشار دادمو شلورشو دراوردم… واقعا کون قشنگی بود گنده و سفید یه شرت سکسی هم پوشده بود خطیه مشکی که من ندیده بودم تا حالا یه خط روی کونش بودو رو کسش یه تیکه پارچه داشت.
من اصلا نمیخواستم نه کونشو بخورم نه کسشو فقط چون اینا خودشونو نمیشورن. یه کاندوم برداشتم کشیدم رو کیرم که دستام میلرزدی یوهانا فهمیدو خودش کمک کردو خوابید به شکم منم کیرمو یکم رو کسش کشیدمو با دستام کونشو باز کردمو کردم تو کسش این وسط هم سوراخ کون یه نفر که کون دادرو دیدم و با مال مینا که نداده فرق میکرد قشنگ گشاد تر بود ولی باز نبود که یه تف بزنی بره تو معلوم بود یه چند دقیقه ای طول میکشه اگه بخوام کونش بزارم ولی اصلا نمیخواستم این کارو کنم منم کردم تو کسشو شرو کردم به تلمبه زدم… راستش اصلا چیزیی حس نمیکردم نه اینکه اون گشاد باشه من خییلی مست بودم و کاندوم هم روی مستیه شدید رو کیرم بود و فقط کیرم شق مونده بود چون کل ماجرا سکسی بود دیدن مینا از یه زاویه دیگه که با هر تلمبه سینه های کوچیکش تکون میخوره و چشمای بسته و قیافه ی تسلیمش و از اونطرف کیر من تویه یه کس سفیده با یه کون خیلی گنده میرفتو برمیگشت نمیذاشت کیر من بخوابه من تلمبه هامو محکم کردم جوری که وقتی به ته میرسید ضربه میزدم که محکم صدای کونش میومد یوهانا داشت لذت میبرد کیر من کلفت بود به بزرگی مارتین نبود ولی کلفت بود یوهانا اصلا خجالت نمیکشدی که ناله کنه و بلند صداش پیچیده بود تو اتاق… مارتین مینارو به پهلو کرد مینا اصلا در مورد هیچی مقاومت نمیکرد اصلا خودش همکاری نمیکرد ولی مقاومتی هم نمیکرد مینارو به پهلو کردو از پهلو شرو کرد به کردنه میناوو دستشو میکشید رو سینه هاش منم یکم همون حالت ادامه دادمو یوهانارو به کمر خوابوندم مدلی که مارتیم مینارو داشت قبلش میکرد تازه از روبرو داشتم کس یوهانارو میدیدم سفید بود واقعا از مال مینا خیلی باز تر یود ولی خیییلی سکسی بود سفید بود و لبه های صورتی نداشت ولی سیاه یا تیره نبود خودم فک میکردم صورتی باشه ولی قهره ایه خیییلی روشن بود کیر من خییلی راحت رفت تو کسشو منم خودم به شکم خوابیدم رو شکمشو محکم تلمبه میردم که دیدم مارتین انگاری ابش اومده وو داره خیلی یواش تلمبه های اخرشو میزنه و کیرشو از تو کس مینا در اورد و من دیدم اینم کاندو رو کیرشه و نفهمیدم کی کاندوم گذاشته بود. مینا اصلا تکون نمیخورد ولی بیدار بود مینارو به شکم خوابوند رو تختو شرو کرد کونشو نوازش محکم کردم منم داشتم محکم میکردم تو کس یوهانا و سینه هاشو یه مقدار خودن اب مارتین که اومده بود یوهانا فهمیدو کیر منو دراورد کاندومو از روش برداشت گفت بدون کاندوم بکن من IUD دارم… منم کیرو دباره کردم تو کسش و فرقشو یهو حس کردم چقد خوب بود چقد خیس بود راحت میرفتو میومد ولی پوزیشن مورد علاقه من اولی بود دوباره یوهانارو برعکس کردم جوری که اینبار پاهاشم رو تخت باشه و کیرو از پشت کردم تو کسش یوهانا به شکم خوابیده بودو منم میکردم تو کسش مارتینم یه نگا به یوهانا کردو لذتو میشد دید تو چشاش بعدش مارتین شرو کرد با کس مینا ور رفتن مینا ریز ریز ناله میکرد ولی معلوم بود دیگه خیلی خستس منم از اینور با تمام وجود داشتم محکم میزدم که دیگه حس کردم داره ابم میاد بهش گفتم بریزم تو گفت مهم نیست IUD دارم منم تلمبه هایی اخرو محکم زدمو ابم اومد.
ما یه چند دقیقه اونجا موندیم مارتین یه پتو کشید تو مینا و مینا تفریبا خواب بود ما دستشویی رفتیم یکم اب خوردیم و مینا تو اتاق بود در مورد هیچ چیز خواصی صحبت نمیکردیم و در مورد کار یه مقدار حرف زدیم مارتین به من گفت امروز خیلی خوب بود امیدوارم به شما هم خوش گذشته باشه من تشکر کردم و چیز خواصی نگفتم و یوهانا هم گفت من بعدا با مینا حرف میزنم ولی خیلی ممنون برای امشب خیلی خوب بود و رفتن.
من فردا ظهرش با مینا خیلی اروم و با مقدمه چینی خواستم در مورد شب قبل حرف بزنم خیلی اروم و خونسرد و جدی بهم گفت نمیخوام در مورد اصلا حرف بزنم. الان ۷ ماه هم در موردش حرف نزدیم ۲ ۳ باری هم باز خونه هم رفتیمو اومدیم ولی هیچ حرفی یا اتفاقی نیوفتاده ولی واقعیتش دلم نمیخواد اتفاقی هم بیوفته عذاب وجدان ندارم بابت اون شب ولی میدونم مینا اصلا بابت این موضوع خوشحال نیست و میدونم یه روز در مورد حرف میزنه کی این کارو میکنه نمیدونم.

نوشته: امید


👍 17
👎 14
70301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

892753
2022-08-30 01:22:07 +0430 +0430

نظری‌ندارم 👑👊😂

0 ❤️

892763
2022-08-30 01:35:59 +0430 +0430

مادرت رو گاییدم با این داستان کیریت و ادبیات تخمیت…

1 ❤️

892765
2022-08-30 01:37:09 +0430 +0430

کسکش یارو ۷ ساله ازدواج کرده بعد دخترشون ۱۵ سالشه؟؟؟

8 ❤️

892769
2022-08-30 01:45:41 +0430 +0430

بعد یه مدت یه داستان خوب دیدیم

0 ❤️

892771
2022-08-30 01:47:12 +0430 +0430

وقتی از ایران رفتی همه چیو بردی
ولی چیزی که جا گذاشتی غیرت بود
بدبخت بی هویت

0 ❤️

892794
2022-08-30 02:47:34 +0430 +0430

نمیدونم چرا وقتی یه داستان رو میخونیم شروع میکنیم غلطهای املایی درمیاریم بعد میریم سراغ غلطهای دستوری
بعد از اون هم همه میشیم شرلوک هلمز و سوتیهای داستان رو درمیاریم
بابا بخونین حالش رو ببرین
اینکه ۵ساله و ازدواج کردن و دختر ۱۵ساله دارن عجیب نیس
این خارجیا تا ازدواج کنن معمولا چندتا بچه بدنیا میارن
داستانت خوب بود
چیزیه که تجربه کردی و تموم شده
ذهنت رو درگیرش نکن بیخیال

3 ❤️

892802
2022-08-30 04:01:32 +0430 +0430

داستانت کیری بود. بعضی جاها ادم متوجه نمیشد چی،نوشتی. اولشو میگم . ولی بدک نبود. بازم بنویس

0 ❤️

892806
2022-08-30 04:30:17 +0430 +0430

بد نی باریکلا✓

0 ❤️

892815
2022-08-30 05:23:14 +0430 +0430

کلا ضربدری حال میده لامصب

0 ❤️

892835
2022-08-30 08:05:44 +0430 +0430

ياد انجيل يوهنا افتادم اسم ديگه اي بلد نبودي؟

0 ❤️

892847
2022-08-30 09:53:06 +0430 +0430

کیر مارتین و عموجانی تو نوشتارت کونی مخم پوکید اخرشم نفهمیدم چی نوشتی،خب دیوث چرا چسه میای مث ادم بنویس اسم من جعفره زنمم صغرا رفتیم خونه اصغرو کبری نانای،من کبری رو کردم اصغرم صغری رو

1 ❤️

892849
2022-08-30 09:56:38 +0430 +0430

اقای ahmad913داداش زمان قاجار واحد پول المان مارک بود مگه اصحاب کهفی؟واحد دولش یوروعه

1 ❤️

892873
2022-08-30 14:12:55 +0430 +0430

تا تو باشی مشروب نخوردی به حد مستی 😬 😬

0 ❤️

892952
2022-08-31 02:42:55 +0430 +0430

خواستی القا کنی راسته ولی داشی ریدی چرا؟یارو‌۷ساله ازدواج کرده یه دختره ۱۵ ساله داره .بعدشم فلسفه حرام بودن شراب اینه که حیا وقبح رو از بین میبره بعد تو و زنت یه بطری شراب زدین بعدشم ابجو باز خجالت می کشین بابا شما دیگه از کدام کوره دهاتی رفتین شهر نه المان.بعدشم خیلی به جزییات چسبیدی مردم به قد و وزن هیکل شما کاری ندارند اینم شده عادت برا یه عده

0 ❤️

892967
2022-08-31 04:38:51 +0430 +0430

ماهم آلمانیم دستمونو بگیر

0 ❤️

893038
2022-08-31 18:25:29 +0430 +0430

خوب بود آخرش خراب کردی

0 ❤️

893219
2022-09-02 00:57:43 +0430 +0430

@Afshin19701970 دوست من قبل از باز کردن گاله یک لحظه فکر کن شاید چیزی هست که شما ازش بی‌خبری. من آلمان زندگی میکنم. اینجا خیلی ها اصلا ازدواج نمیکنن ولی فرزند دارن. ازدواج در کلیسا هزینه داره و خیلی ها حای در سنین بالاتر با وجود فرزند ازدواج میکنن. همکار بنده بعد از پونزده سال زندگی مشترک در چهل سالکی ازدواج کرده. اندکی تامل کن فکر نکن علامه ی دهری

1 ❤️

904075
2022-11-25 04:46:11 +0330 +0330

با حال بود خوشم اومد

1 ❤️