سلام به جماعت شهوانی:این خاطره مال چند سال پیشه من تقریبا 20 ساله بودم سال دوم دانشگاهم بود داداش کوچیکم سرباز بود تو شهر خودمون و یکی از هم خدمتیاشو میاورد خونمون از خودم بگم قیافم معمولیه قدم 180 و وزنم 80 کیلو هستش هیکلم سرحاله چون 10 ساله تکواندو کار میکردم داداشمم 5 ساله کار میکنه خلاصه بدن محکمی دارم راحت سه نفر هم وزن خودمو حریفم . دیگه طوری شده بود که حتی داداشم اگه میخواست دعوا کنه منم میرفتم. پسرای فامیل بهم میگن داش مریم خلاصه من به احترام داداشم وقتی دوستاش میومدن خونمون سعی میکردم رفتار دخترونه و مهربونی داشته باشم از بد روزگار این هم خدمتی داداشم تهرانی بودو بچه نازی بود وقتی میومد خونمون بعد از سلام دستشو دراز میکرد منم باهاش دست میدادم از کارش خوشم میومد میزاشتم بحساب مهربونی وخون گرمیش . دیگه خودمونی شده بودیم منو مریم خانوم صدا میزد ت اینکه سعید داداشم مجبور شد برای یک ماه با فرماندش برن ماموریت به ما سپرد اگه مهدی دوست تهرانیش کاری داشت .یا خواست بره حموم چون پادگانشون بهداشتش خوب نبود بیاد خونمون پدر مادرم قبول کردن.
یه شب جمعه مادرم با پدرم منو تنها گذاشتن برا ختم یکی از اقوام رفتن کی از شهر های مجاور.منم تنها بودم ساعت یک ظهر رفتم حموم یکم خودمو اصلاح کردمو اینا صدای زنگ خونه اومد منم دست پاچه شدم همون طور لخت رفتم پای ایفون گفتم کیه دیدم مهدیه گفت سلام مریم خانم یهو یادم اومد سعید چی گفته گفتم سلام بفرمایید تو . بعد پریدم تو حمام کار خودمو کردم دیدم صدایی گفت سلام از تو هال البته گفتم اقا مهدی مامان بابام نیستن بفرمایید تا بیام گفت چشم من حموممو کردم بدنم حسابی گرم بود تو حموم چنتا 180 زدم یکم نرمش توپ توپ شدم. اومدم خودمو خشک کنم دیدم وای چون کسی نبوده فقط یه حوله یک متری برده بودم.داشت گریم میگرفت سرمو خشک کردم حوله رو پیچندم دور سینه هام و چیزام تقریبا تا یه وجب رونم و میپو شوند ولی باسنم خطش معلوم بود یواش درو باز کردم دیدم کسی تو هال نیست پاور چین پاورچین اومدم برم تو اطاقم که از تو اشپز صدایی اومد چرخیدم دیدم مهدیه رفته از یخچال میوه برداره یهو خشکم زد ولی اون بادیدن من چشماش بطور عجیبی گرد شد دهنش بایه لب خند معنی داری باز شد گفت سلام جیگرو به طرفم اومد. منو بغل کرد فکرشو نمیردم اینجور بشه اون از ورزشکار بودنم خبر نداشت .توی همین چند ثانیه وسط پاش یه سیخ درومده بود و خودشو بهم می سابید .یه لحظه بخودم اومدم و هلش دادم پامو بالا بردم تا جلو صورتش باپاشنه پا زدم پیشونیو دماغو دهنو یکی کردم :بگو دمت گرم: هه هه خلاصه مهدی پرت شد روفرش منم جو گیر پریدم رو سینش باسنم روسینش زانوهام دوطرف سرش دماغش باد کرده بود ولی خون نیومد لباشو اینگار زنبور زده بود نگاش کردم گفتم چه مرگت بود. گفت ببخشید من سربازم تو کفم فکر کردم بخاطر من اینجور اومدی گفتم غلط کردی کس کش چشم چرون گفتم میخواستی چیکارم کونی من که دخترم و خواهر دوستت .گفت از پشت میشه حال کرد. گفتم باشه حالیت میکنم یادم نبود جلوم کامل بازه همه رودیده یهو خدمو جمع کردم بلندشدم از تو اطاق شلوارمو تنم کردم با یه پیرهن اومدم توهال او بلند شدو گفت ببخشید من برم از شما روم نمیشه کفتم نه بابا خوب حالا اون تو چطور میخواستی بکنی تو پشتم گفت با کرم اینو که گفت دوباره چشاش باز شد فکر کرد خبریه گفتم درش بیار ببینو با دو دلی درش اوورد دیدم وا این که سلاح سرده گرفتمش بردمش تو اطاقم لانچی کوی خودمو گرفتم زدم تو تخماش از دل درد خو شد انداختمش رو تختم کرمو از کشو در اووردم زدم رو دسته لانچیکو پریدم روی مهدی داشت از درد میمرد شلوارشو درش اووردم نشستم رو کمرش کونشو باز کردم سوراخشو دیدم کردمش تو پشتش یهو گفت اخ از حال رفت بلند شدم دیم بیهوشه کونشم خونیه یهلیوان اب اووردم ریختم رو صورتش به هوش اومد لانجیکو رو در اووردم گفت اخ مردم ولم کن دیوونه منو کشتی گریش گرفت بهش گفتم این همون کاری بود که می خاستی بامن بکونی خوب بود گفت غلط کردم گه خوردم توروخدا به کسی چیزی نگی گفتم چشم نمیگم . خلاصه همون عصر با کون پاره رفت پادگان دیگه هم خونه ما نیومد.امیدوارم منو ببخشید سکسش خشن بود ولی میشه گفت سکسیه مگه نه دوستان همش راست راست بود.ادمای بد دهن مواظب نظر دادنشون باشن بای.
نوشته: ملوس جون
بدبخت راست ميگه.سر دوستمم همين بلا اومده.من داستانتو باور ميکنم
اخه کس کش اخه کونی اخه گلابی این کسشرا چی بود تفت داده بودی؟
ان شاء اله خدا همه مرضای اسلام و غیر اسلامو شفا عنایت فرماید biggrin
ان شاء اله خدا همه مریضای اسلام و غیر اسلامو شفا عنایت فرماید biggrin
بایدم خودتو گول بزنی کوس و کونت و یکی کرده الانم توحسرتشی ک باز بیاد کیرشو بکنه تو وجودت
اخ اگه من اونجابودم چنان كس وكونت جرميدادم كه ديگه ازاين خزولات ننويسي
نفهمیدیم آخری نانچیکو درسته یا لانننننننگچیکور!!!
راست یا دروغشو قضاوت نمیکنم؛ یه پسره مزاحم دختری شده بود داداشاش پسره رو بردن خونه و شیشه نوشابه توی کونش کردن؛ حالا معروف شده به شیشه نوشابه
تا اونجا خوندم که گفتی 3نفر رو حریفی. دیگه مطمئن شدم یه مجلوق کمر خمیده ای. ROFL
بازم یه داستان تخیلی دیگه پسر جان؟ آخه گل پسر چه کونی دادی که هنوز پاره ست و هنوز می سوزه.ولی خودمونیم داری کم کم با کون دادن عیاق میشیا. خواستی با کسی باشی برام پیام بزار .از اضفهانم من
فکر کنم داستان طنز بود ولی خوب روی نگارشش کار نکرده بود. جهت اطلاع بگم که تکواندو و کاراته به درد دعوا و دفاع شخصی نمیخوره. اگه دیده باشین تو تبلیغات باشگاهها جدیدا مینویسند آموزش دفاع شخصی یا دعوای خیابانی. بنابراین این گفته که کسی با تکواندو بتونه چند نفر رو حریف باشه صد در صد دروغه. البته اینم اضافه کنم که ممکنه ضربه اول رو زده باشی ولی طرف رو نمیتونی با تکواندو اسیر خودت کنی. در کل به نظرم جوک اومد. و در آخر برو عمو چیزتو بکش…
بقیه فحش هارو دوستان دادن فقط اینکه تکواندو کار نیستی اونجا کسموش چال میکنی اخه لاشی لانچیکو؟ ما که بهش میگیم نانچیکو دیوث
عين حقيقت بود چون داداشت كس كشه ميذاره به رفيقش دس بدي… خودتم جنده اي با فانتزياي كيريت
با نانچاكو هم خودتو ارضي نكن
خخخخخخخخخخخخخخخخ!!!واااااای خدا!!!مردم از خنده!!!لانچیکو؟؟؟؟؟؟؟؟؟خخخخخخخخ
عاااااااااااالللللییییییییییییییی بوووووودا!عااااالیییی!
خیلی خندیدم!مرسی
این چیه دیگه؟
داستان تخمی تخیلی هم اینجا طرفدار داره ؟
ریدی با داستان نوشتنت جنده توهمی!
لانچیکو؟؟؟؟؟
تکواندو کار میکنی با لانچیکو (!) چیکار داری اونوقت جنده؟ همه که مث خودت خر نیستن
با اون ضربه هایی که تو توهماتت به اون یارو زدی الان باید بیمارستان باشه! دیگه ننویس کونی
تا حالا ننوشتم نخوندمش ولى راستش چن خط اولو که خوندم ودکو پوز يارو رو که بقول خودت يکى کردى(البته اروا عمت)ديگه نخوندم و فقط اومدم بگم کير هرچى داعشى تو عراق و سوريه هست تو کسو کونت جنده پفيوز قرمساق دروغگو خو مجبورت کردن بنويسى برو برو خودت خوب ميدوني واسه چن نفر ساک زدى خخخخخ
کوس شعربودداش مریم ازاین داش منشیا خیلی وقته گذشته ازتوحم بیابیروناول اخر باید کوس رو لوبدی
داستانت یا کس شعر محضه یا اون پسره کلا کونی بوده و برای دادن اومده …
برو گمشو حیف وقتی که صرف خوندن این بشه…