کار بد، تنبیه بدتر

1392/12/14

من نیما هستم اندامم زیبا وکلا چون ورزش میکنم رو فرم قبلا چند باری تو پارک یا کلاس دستماالی شده بودم چند وقتم با یکی از بچه های فامیل دوست بودیم که به بهانه دکتر بازی و کشتی و این حرفا هر بار کیرش و به همه جامون میمالوند بگذریم من و داداشم میرفتیم باشگااه بدن سازی من 19 سالمه و داداشم 28 سالشه و کلا همین دوتا بچه ایم اخلاقمون هم به هم نمیخوره واون کلا زور گو ومستبد اما من معمولا ساکت و کم رو توی باشگاه سر کوچه چند وقتی به دستور داداشم اسم نوشته بودم و یه روز در میان میرفتم برا ورزش ساعت خلوت عصر رو میرفتم دو سه تا از بچه های مجتمع مونم میومدن میرفتیم رختکن لباسمون و عوض میکردیم و میرفتیم تو سالن برا ورزش .رختکن یک راهرو باریک بود با ردیفی از کمدهای دو طبقه همه همونجا لباسا رو میکندن و بعضیام که میرفتن جکوزی باشگاه که کلا شرتشونم همونجا در میاوردن و البته طبیعی بود برای اونجا ,امیر که یه بچه سبزه و بدن ورزیده ای داشت و به اصطلاح بچه شر اونجا بود از این فرصت استفاده میکرد و از دم همه رو انگولک میکرد اونام که همه کون لخت نمیتونستن دنبالش کنن منم که با کلی در کمد و حوله حایل کردن نمیزاشتم کسی جایی مونو ببینه مورد مضحکه اونا قرار میگرفتم
یه روز عصر من تنها تو رختکن بودم داشتم لباسامو میکندم که برم داخل با یه مایو بودم حوس کردم برم یه جکوزی که یه دفه یه دست پشت کونم حس کردم بله امیر بود برگشتم خندید وچشمک زد منم سرمو تکون دادم گفتم خدا بهمون رحم کرده دختر نیستیم والا همینجا مارو میکردی اونم گفت الانم کم از دختر نمیاری با این کون خوشگلت من که سرم تو کمد بود حرف میزدم یهو دیدم با این حرفش یک انگشت کرد مارو وبا یه ماچ ,که اصلا یه توریم شد فقط اطرافو نگاه کردم کسی نباشه (گرچه برا امیر طبیعی بود) گفت حوله برداشتی میری جکوزی گفتم اره امروز تنم درد میکنه اونم گفت منم میام سریع شرتشو در اورد ومایو شو برداشت بپوشه که چشم به کیر شق شده گندش افتاد دوباره یه حالی شدم زل زده بودم به کیرش خیلی خوش تراش بود یهو نگام کرد گفت چیه ندیدی تا حالا و با همون شری همیشگی با خنده گفت نکنه حوس کردی منم همینجوری واسه اینکه سه نشه گفتم خوشبحاله دوست دخترات خلاصه رفتیم تو جکوزی و نشستیم اول سه نفر بودیم بعد که اون یارو رفت امیر دست کشید رو رونم گفت عجب پرو پاچه ای ادم ندونه فک میکنه عجب کسی هستی من که کلا حالی به حالی شده بودم چشامم بستم که مثلا طبیعی بشه من هیچیم نیست اما کیرم بلند شده بود اونم دستش روی رون ما از رو مایو یه دفه دست گذاشت رو کیرم گفت ناقلا به چی فکر میکردی
گفتم برو گمشو اونم همینجوری در حالی که من مانع میشدم کیرم و با بیضه هام گرفته بود میگفت بگو منم از دهنم در رفت گفتم به کیر تو ولم کرد یه نگاه به در کرد کیر گندشو در اورد گفت بیا عزیزم واقعیشو ببین تا جا داشت کیرشو به من میزد من پشتم و میکردم میزد به کونم نمیدونستم چه کار کنم بدنم لمس شده بود تو اب گرم بی خیالش شدم گفتم بزار هر کار میخواد بکنه دیدم کیرشو میمالونه به رونم بعدم دستشو کرد تو شرت من میمالوند کیرم و بعدم کونمو زیر گردنمو میخورد حسابی حشری شده بودم دلم میخواست اما میترسیدم کسی بیاد گفتم کسی نیاد پاشد رفت یه نگاه کرد اومد گفت دو سه نفرا تو باشگاه دارن ورزش میکنن شرتشو در اورد در همین حال طرف درم نگاه میکرد اومد تو اب وایستاد کیر گندشو گرفت جلو دهنم میگفت بخور تا کسی نیومده من رومو اونور میکردم در حالی که دلم میخواست تا ته بخورمش کیرشو میمالوند به صورتم هی میگفت یکم جون من فقط یکم دارم از عشقت میمیرم جون من در همین حال کیرشو به لبم میمالید منم که از این التماسه شلتر شده بودم لبامو شل کردم و دیگه نمیتونستم مقاومت کنم
کیرشو بین لبام که از هم باز شده بود کردو به دندونای بستم فشاار میداد هی میگفت باز کن باز کن منم اروم دهنم وبااز کردم کیرش رفت تو دهنم دیگه دست خودم نبود شروع کردم به خوردن اون,تو دهنم کیر کلفت نازشو عقب جلو میکرد بیضه هاش به لبم میخورد تا ته حلقم رفت ااونم حشری شده بود در اوردم چند تا لیس ومک زدم با دستمم براش جلق میزدم تو دهنم اون لحظه دیگه مال خود نبودم تا اونجا که میتونستم مک میزدمو چند بار بیضه هاشم خوردم
اونم سرمو با دست به سمت کیرش هل میداد چند بار این کارو کرد یه دفعه ابش پاشید تو دهنم در حالی که من سلفه کنان خودم وعقب میکشیدم بقیش و ریخت روی صورتم من نفس نفس میزدم که امیر تندی شرتشو پوشید من و بلند کرد برد زیر دوش صورتمو پاک کرد زودی رفتیم لباسامونو تنمون کردیم در حالی که یه لب خوشگل محکمم امیر ازم گرفتو رفت
منم رفتم خونه هم خوشحال هم ناراحت تو اتاقم فکر میکردم به قضایای اتفاق افتاده داداشم ساعتای 8:30 اومد خونه ناراحت اومد بر عکس همیشه در اتاق من و یه دفه باز کرد و گفت مامان کو منم گفتم سلام چرا عصبانی اینقد ماماان خونه همسایه رفته مراسم داشتن داداشم بر افروخته اتاقارو متر میکرد منم رفتم حموم و لخت با یه حوله دور کمرم اومدم بیرون دیدم تو سالن نشسته حالشم گرفته من رفتم جلو ایینه قدی خودم و بر انداز میکردم که داداشم گفت چیه باز خودت و واسه کی درس میکنی گفتم دوس دخترمون کجا بود که حرفمو نیمه تمام گذاشت گفت شما خودت زیدی بر گشتم نگاش کردم چپ چپ قندون روی میز و پرت کرد طرفم گفتم چته احمق که بلند شد با اون هیکل دو برابر من هیچ شانسی نداشتم گفتم چی شده گفت آبرو مو بردی چی شده گفتم چرا که تو گوشی اول اومد منم اشک تو چشام که به مامان میگم منو زدی که دو سه تا دیگه پشت سرش همینطور که میزد میگفت گوه میری تو باشگاه میدی که فهمیدم بله چی شده گفتم چرا دروغ میگی که گفت ممد دیده تو جکوزی داشتی واسه یکی ساک میزدی مغزم کار نمیکرد گفتم بابا شوخی بوده که گردنم و گرفت رو مبل راحتی در حالیکه متوجه شدم حوله از دورم افتاده لخت لخت تو دست داداشمم گفتم خودت چی که فیلم سوپر نگاه میکنی و جلغ میزنی دو سه تا کشیده اومد گفت کثافت کیر میخوایی با حرص میگفتم منم واسه رهایی از دسش گفتم اره چی میگی از کوره در رفت موهامو گرفت از پشت در حالی که دندوناشو به هم فشار میداد زیپشو باز کرد کیرشو در اورد سرمو روی دسته مبل گذاشتو کیرشو رو دهنم فشار میداد میگفت بخور کیر میخوای بخور دهنمو باز کردم که بگم ای موهامو ول کن کیرش و کرد تو دهنم در حالی که فحش میداد کونی جنده بخور تو دهنم تلمبه میزد کیر گندش تو دهنم بود منو میزد اما بازم یه حس جالب داشتم خوشم میومد اونم بعد از چند بار تلمبه زدن انگار خوشش اومده بود و بیشتر و تندتر تلمبه میزد یه لحظه حس کردم کیر خوشگل داداشم گرم شد و داره ابش میاد از دهنم کشید بیرون که تو اخرین لحظه یه قطرش و تو دهنم حس کردم اما زود کیرشو کرد تو شلوارش فک کنم بقیه ابش تو شلوارش ریخت زودم روش و اونور کرد و از خونه زد بیرون ومنم لخت روی مبل در حالی که یه قطره پاشیده شده تو دهنمو مزمزه میکردم رها کرد و رفت.

نوشته: نیما


👍 2
👎 0
69865 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

414070
2014-03-05 03:19:04 +0330 +0330
NA

چی بگم!

0 ❤️

414073
2014-03-05 07:00:42 +0330 +0330
NA

پسرام پسرا قدیم

0 ❤️

414074
2014-03-05 12:09:18 +0330 +0330
NA

نخیر اگه یک از هزار اوبی از آب درمیاد دلیل نمیشه بگی"پسرم پسرای قدیم"

البته شایدم واقعا واسه نسل دخترای امروزی همون پسرای قدیم خوبن که اعتقادی به روابط دیپلماتیک بین زوجین نداشتن و …
متن بالا صرفا جهت درآوردن حرص خانوم ها میباشد و استفاده دیگری ندارد! :D

1 ❤️

414075
2014-03-05 16:27:48 +0330 +0330
NA

خخخخخخخخخخخخ
ای تو روحت
کاری میکنن این دخترا که همین چند گرم گوشت شق شده رو هم از دست بدن و تو ارزوش بمونن…
همین دیروز یه پسر رو کردم…البته جلو یه دختر…ای زورش گرفت
خخخخخخخخخخخ

0 ❤️

414076
2014-03-06 02:01:14 +0330 +0330
NA

دنیا همه چیرش برعکس شده واقعا حیف اون چیزی که که به اسم کیر تو پات هست حتما روزی هم به دنیا اومدید بابات گوسفند قربونی کرده پسر دار شدم ندونسته طرف چند سال دیگه جنده از آب درمیاد.واقعا بدبخت هم به خودت هم به خانوادت هم به اون دختر بدبخت که با تو میخواد ازدواج کنه.

0 ❤️

414077
2014-03-07 05:58:17 +0330 +0330
NA

تم داستانت خوب بود.می تونستی خیلی خوب پردازشش کنی اما هم عجله داشتی و هم بی تجربگی کردی.من احساس میکنم که داستانت می تونه ادامه دار باشه.پس اگه خواستس ادامه اش رو بنویسی،با حوصله بنویس.موفق باشی.

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها