عمه سارا

1402/04/08

سلام اسم من آرمان هست ۳۰ ساله متاهلم و مغازه لباس فروشی دارم . این خاطره منه که ۲ سال پیش اتفاق افتاد و تمام نکات عین واقعیته . امیدوارم لذت ببرید از خواندن ماجرای من و عمه سارا . توی کرونا و ضرر کردن بورس و اون زمان بود که یه روز عمه سارا که ۹ سال از من بزرگتره اومد مغازه و بعد که خلوت شد ازم تقاضای نسیه کرد و پیشم درد دل کرد که پول پس انداز زیادی توی بورس ضرر کردن و بخاطر همین توی خونه هم با شوهرش دائم مشاجره دارن و تقصیر از برادر شوهرش بوده و اومده مخ شوهرش را زده و هر چی پس انداز داشتن را برده بورس و باختن یه جورایی و هر چی هم صبر کردن اوضاع بهتر نشده و کم اوردن و شوهر عمه سارا هم هر چی کار میکنه جوابگوی خرج زندگی نیست و دوتا دختر کوچیک ۹ و ۱۳ ساله دارن که آینده جهیزیه میخوان و… خلاصه دلم سوخت خیلی واسش و گفتم باشه کمکی از من بر بیاد چشم و حتما دریغ نمیکنم و عمه سارا بهم گفت یه کار مناسب و مطمئن نیمه وقت هم باشه پیدا کنم واسش کمک خرج زندگیش باشه اوکی هست و بدش نمیاد . چند روز تلفنی و چتی و پیامی پیگیر شدم ولی کار خوب و مناسبی ردیف نشد . بهش گفتم چقدر سهم تون را میخرن توی بورس؟ و نهایتش اینکه سرمایه را که باختن توی بورس را هر چی ازش باقی مونده بفروشن و عمه بیاره شریک کاری بشیم . حدود یه ماه بعد عمه سارا بهم زنگ زد و گفت به نتیجه رسیده همینکار را بکنه و هر جور هست سهام را بفروشن تا بدتر نشده و حالا که سودی نداره و بیاره با هم بزنیم به کار و شریک بشیم . سهام را فروختن با بدبختی و اومدیم رفتیم با عمه سارا چند جا شهر های دیگه جنس دیدیم و یه جورایی فکر توسعه کار افتادیم و قرار شد مغازه کناری را هم وقتی خالی شد اجاره کنیم و همه مدل لباسی از زیر و زنانه کودک تا بزرگسال بیاریم . عمه سارا روحیه ش داغون بود . توی این رفتن اومدن ها و شریک‌شدن سعی میکردم بهش روحیه بدم و نیمه وقت و گاهی تمام وقت پیش هم بودیم و به خاطر کار تلفنی و چتی با هم ارتباطمون همیشگی بود . توی واتس اپ تلگرام و اینستا براش کلیپ شاد و روحیه بخش و فان زیاد می فرستادم . اونم برام استیکر بوس و کلیپ های فان میفرستاد روزا یا شب هایی که پیش همدیگه نبودیم . گاهی کلیپ ها مضمون جنسی داشت و عمه سارا استیکر خنده و خجالت با همدیگه میزاشت و گاهی هم حضوری میگفت یهو کلیپ خیلی سکسی چیزی نفرستی روی گوشی من که بچه ها یا شوهرم ببینن و بی حیثیت بشیم دوتایی . قضیه فان زیاد داشتیم مثلا سر فروش شورت و سوتین و انتخاب خرید خودمون یا مشتری ماجرا های زیاد خنده داری داشتیم . یه روز یه آقا اومد خرید و شورت و سوتین خواست و عمه سایز خواست ازش و طرف گفت اندازه خودتون و بعد کلی عمه سارا خندید و چون عمه سارا خوش خنده و خوشگل بود و بدن سفید و تپل و نرم و سینه و باسن بزرگی داشت زیاد متلک میگفتن بهش زن و مرد و گاهی شماره هم بهش میدادن و دیگه عادی شده بود برای عمه سارا و من هم میگفتم بذار بخنده گناه داره و روحیه ش داغونه و حداقل سر کار شاد باشه . کم کم شوخی هامون با عمه سارا بالاتر گرفت . از هیکل و بدن زنها که لباس پرو میکردن گاهی میگفت یا بوی بدن یا ادکلن شون و تیپ شون و حتی گاهی از بعضی مردها میگفت و تعریف میکرد . یه روز یه خانم خیلی خوشگل و باکلاس امروزی با شوهرش اومدن خرید و شوهره چند دست لباس گرفتن و پرو کردن تا انتخاب کردن و بعد که رفتن عمه سارا یهویی بی ریا و بی ترس و استرس از من چون میدونست جنبه شوخی و فان دارم گفت آرمان من که زن هستم این خانمه را دیدم و توی پرو اندامش را دیدم دلم خواست بخورمش و تو چطور این چند سال جلو خودتو گرفتی ؟ خندیدم گفتم نکنه عمه جون تو لزبین هستی از خانمها هم خوشت میاد؟ خندید و گفت اگه شوهرش نبود که خانمش را مثل مردها دستمالی میکردم . گفتم خب اگه به شوهرش بعدش میگفت چی؟ خندید و گفت تازه بهتر اگه میگفت به شوهرش اونم میومد منو میکرد . شوهرش هم خیلی ناز بود مثل خانمش . گفتم چشمت کدوم را گرفته حالا شیطون ؟ گفت جفتشون را و زد زیر خنده . حس میکردم گاهی عمه سارا با مرد ها واقعی لاس میزنه و دلش میخواد و بقول قدیمی تر ها کوسش میخاره . گاهی از دهنش حرفای سکسی یا فحش سکسی در میومد و دیگه پیش من راحت بی خجالت حرف میزد . یه روز با یه مردی خیلی حرف زد و لاس زد و چک چونه زد طرف سر قیمت و تا داشتن حرف میزدن یه پیام دادم از بس عشوه اومدی منم که این طرف مغازه م یه حالی شدم. همون لحظه پیامم را خوند و بعد که پیام را دید و بهم چپ چپ نگاه کرد و بعد که اون مشتری رفت بهم گفت بیشعور چی گفتی اون وقت؟ گفتم بس ادا اومدی بهت گفتم ادا نیا ولی به این زبون . گفت پدر سوخته منم عشوه بیام تو باید یه حالی بشی یا اون آقا باید یه حالی بشه؟ گفتم اون آقا و خودت که هر دوتاتون ارضا شدین و باید شورت عوض کنین و خندیدم . گفت بیشعور نباش آرمان و خندید . گفت شاید تو بی جنبه باشی شورتت زود نیاز به تعویض داشته باشه ولی من اینجور نیستم . گفتم شعر نگو هر کی لاس بزنه شورت تعویض لازم میشه . گفت نه من لازم نیست عوض کنم . گفتم چشمه ت خشکیده مگه؟ باز خندیدم . گفت نه اتفاقا چشمه من پر آب هست ولی مثل تو بی جنبه نیستم . خلاصه کل کل کردیم سر این حرف و یهو گفتم بهش شورتت الان خیس نیست یعنی؟ گفت نه بیشعور خان . الکی گفتم پس چرا شلوارت خیس شده ؟ نکنه جیش کردی توی شلوارت؟ یهو نگاه کرد به شلوارش و دید الکی گفتم زد زیر خنده و گفت آرمان حقا که بی شرفی و خندید . منم گفتم اگه خیس نیست بازش کن ببینم خیس هست حالا یا نه .‌ شرط هم میبندم سر هر چی بگی . عمه سارا گفت بیشعور هر چی دیدی را توی رو باید بیاری؟‌ گفتم تو گفتی من بی جنبه نیستم و من خواستم ثابت کنم جنبه داری ولی شورتت خیس شده . گفت آرمان بهت نمیاد اینقدر بی ظرفیت باشی و خوبه جلو چشم تو من کاری نکردم . گفتم چه کاری؟ گفت هر کاری؟
گفتم فرق داره‌چه کاری بکنی . گفت چه فرقی؟ گفتم یه بوس بدی یا شلوار در بیاری و خندیدم . گفت شلوار در بیارم مثلا چیکار میکنی؟ گفتم میگم‌ منم میخوام و خندیدم . گفت حیا و شرف نداری آرمان ؟ گفتم کوس خیس تو حیا و شرف حالیش هست که من حالیم باشه؟ گفت من خیس نیستم گفتم باشه ولی باید تست کنیم . گفت چطور؟ گفتم دست بکنیم توی شورت یا درش بیاریش یا ببینم . گفت چیز دیگه نمیخوای و خندید . عمه سارا حشری بود ولی خجالت میکشید و من از نحوه ادا و حرفا و تن صداش و نگاهش می فهمیدم ولی پیش من میخواست کم‌ نیاره . بحث تموم شد ولی ذهن جفتمون بشدت درگیر اون بحث بود و آخر وقت که خواستیم بریم خونه بهش گفتم یه دقه باهات کار واجب دارم عمه جون . پرسید گفت چه کاری؟ گفتم در را از داخل ببندم بیام بگم . وقتی در را بستم چراغها را خاموش کردم گفت‌ دیوونه چیکار میکنی؟ چراغها را روشن کن. تا رسیدم پیش عمه توی نور کمی که از خیابون میفتاد داخل مغازه روبروش ایستادم و گفتم من معذرت میخوام و بی جنبه نیستم و ببخشین شوخی کردم . گفت به دل نگرفتم و میدونم شوخی بود . بدون هماهنگی و درنگ عمه سارا را بغل کردم و چسبیدم بهش و با دوتا دستم کمر و کونش را محکم گرفتم . گفت دیونه ول کن تا کسی ندیده و خواست هول بده منو عقب که ول کنم . منم سفت تر بغلش کردم و دستم را از زیر مانتوی کوتاه جلو بازی که پوشیده بود بردم پشت گودی کمرش و کردم توی شلوار و شورت عمه سارا و گفتم این کوس هر وقت بخواد دلش خودم نوکرش هم هستم هر چی بخواد از هر کی را بخواد من خودم نوکرش هم هستم . چند لحظه عمه سارا شوکه شده بود . کمر شلوارش کشی بود و دستم را تا آرنج کردم از پشت گودی کمرش توی شورتش و حسابی مالوندم کون و کوسش را و اونم متحیر و متعجب فقط گفت آییی نکن زشته و من دو سه تا بوس آبدار از لب و گونه هاش کردم . شرایط مناسب نبود وگرنه همون لحظه عمه سارا وا داده بود و راحت میتونستم بکنمش و خودم میدونستم عمه سارا چون آمادگی نداره قطعا بعدش حالگیری میشه . دستم را از شلوار عمه در آوردم و تعجب آور گفت انگار جنون آنی داری و خدا را شکر ول کردی . شب که رفتیم براش کلیپ سکسی فرستادم تلگرامش . بعد که دید نوشت دیوونه مگه نگفتم نفرست از اینا یهو میبینن بچها . نوشتم برا بچه ها بده برای خودت چطور؟ نوشت خودم بقدر کافی مشکل دارم اینام ببینم وا مصیبت ها . فردا سر کار حرف دیشب و کلیپ را پیش کشید و گفت ندیدم و توی خونه هم با صدا نمیشه دید و خلاصه براش گذاشتم باز ببینه . گفت بیشعور خان من فیلم ببینم خیس میشم بعد میای میخوای ثابت کنی و دست میکنی شلوارم . گفتم شلوار که دست میکنم مرتب از این به بعد ببینم کی خیس میشه . گفت غلط کردی آرمان جرت میدم . از اون روز به بعد هر وقت مشتری بود و سر عمه سارا گرم بود از پشت سرش عمدی رد میشدم و دست میزدم به کون نرمش و یا خودمو میمالیدم بهش . بعد که مشتری میرفت شروع میکرد به نصیحت و اینکه زشته و من هم هزارتا کار دلم میخواد ولی نکردم و نمیکنم و… یه بار داشت تلفنی حرف میزد با یه فامیل و رفتم پشت سرش و تا خلوت بود دست کردم به کون و کوسش و از روی لباس ور رفتم بهش و بنده خدا قرمز شده بود صداش هم عوض شده بود از خجالت و مرتب سعی داشت نزاره بیشتر ور برم ولی من شق کرده بودم و این چیزا حالیم نبود . وقتی تلفن را قطع کرد گفت آرمان بیشعور فکر میکردم شوخی میکنی ولی فهمیدم واقعی میمالی . گفتم از کجا فهمیدی؟ گفت چون کیرت یه وجب اومده بود بالا از روی شلوار و شق شده بود . گفتم نه شوخیه . گفت نه جدی جدی بود . گفتم خب آخه کیر من شوخی و جدی را حالیش نیست مثل کوس شما و جنبه نداره . گفت خیلی بیشعوری واقعا و آرمان واقعی کیرت بود یا چیزی گذاشتی توی شورتت برای شوخی ؟ گفتم نشون بدم ببینی؟ گفت نه . گفتم کیرم مشکلی داشت؟ گفت ندیدم بگم ولی بهت نمیومد کیر به این بزرگی داشته باشی . گفتم به تو هم نمیاد کوس به این قلمبگی داشته باشی . خندید و گفت ول کن کافیه . بی مقدمه بهش گفتم کی کردین با شوهرت ؟گفت قهریم خیلی وقته نکردیم و اون پرسید آرمان تو کی کردی ؟ گفتم من یه هفته پیش ‌. گفت کیرت چقدره مگه از رو شلوار اینقدر تابلو توی چشم میزنه؟ گفتم بزرگه بقدری که کوست را پر میکنه همش را . گفت بی شعور تا منو نکنی انگار ول نمیکنی ؟ گفتم تو که دوس داری حال کنی با مرد دیگه . گفت آره ولی با تو دوست دارم . گفتم بزار من یه بار من ببینم مال تو را و بخورمش برات . گفت من و تو بد عادتیم یه بار شل بیایم باید هر روز اینجا تشک بندازیم و بکنیم و زشته و خوبیت نداره . گفتم ظهر ده دقیقه کرکره را بدیم پایین و من فقط بخورم؟ گفت‌ نه . گفتم من میدم پایین تو هم بزار فقط بخورمش برات و زود میریم . گفت اون کیر که من دیدم به خوردن خشک خالی قانع نیست . گفتم تو بزار قشنگ بخورم زود تمومش میکنم . گفت خودت دیدی صدتا مرد خوشگل بهم شماره دادن ولی نرفتم باهاشون و اگه الان بهت راه دادم بخاطر فامیلی و بعدش محبت ها و کمک هایی هست که این چند وقته کردی . منم گفتم تو جون بخوای میدم برات عمه جون . گفت لطفا شوری را از مزه نبر و میدونم چقدر دلت رفته که اینجور رفتار میکنی فقط زود کارتو بکن و دنبال بقیش نباش و هر روز و دم و دقیقه از من نخواه که باهات حال کنم . منم گفتم چشم . سر ساعت کرکره را دادم پایین و رفتم پیش عمه که داشت آماده می شد و باز کرده بود مانتو را در آورده بود . شلوارش را بی مقدمه کشیدم پایین یهو گفت ببخشین سه روز هست شیو نکردم ولی دیشب حمام بودم و همون حال سرپایی خم کردمش و پشتش زانو زدم و بوی کوسش را حس کردم که بوی بهترین ادکلن دنیا هم بهم چنین حسی را نمی داد از نظر لذت بویایی و وقتی باز کردم لای قمبل سفید و بزرگش را دیدم خودش هم از من مست تره و آب ازش اومده و چسبیده به رون ها و لای کوسش . جوری که میخوردم با صدا شالاپ شلوپ دیونه تر میشد عمه سارا و سعی میکرد بیشتر خم بشه تا بتونم بهتر بخورم براش . گفتم آب کوس تو را اول بیارم بعد من آب کیرم را میارم . گفت نه تو بکن ارضا بشو تا بریم زود . گفتم نه تنهایی دوست دارم حال کنم . گفتم من کمرم پر هست ولی سفته اونم گفت تا کیری که قراره بره توی کوسم را نخورمش اصلا حس نمیتونم بگیرم . منم بلند شدم و کیرم را در آوردم و عمه سارا زانو زد جلوی من و گفت عجب کیر گنده شدی پسر و سر کیرم را مکید و آب شهوتش را بلعید و تخمام و کیرم را حسابی زبون زد و لیسید . دوتامون مست کردن بودیم و تا بلندش کردم خم شد تا بتونم بکنم توی کوس سفیدش و تا کردم شروع کردیم حرفای سکسی زدن از کردنهامون و کیا را دوست داریم باهاشون سکس کنیم و من حسابی عمه سارای تپلی را کردم . گفت اگه میخوای من بشم باید خودم سوار کیر بشم و منم گفتم باشه و یه کارتن وسیله بود انداختم زیر پام و نشستم و عمه سارا نشست روی کیرم و منم کون بزرگش را باز میکردم با دوتا دستم تا همه کیر بره کوسش و کونش را هم انگشت میکردم تا حشری تر بشه . اون لحظه عمه سارا گفت پسر اگه منو عادت دادی باید پاکارش هم باشی و من زود وابسته میشم و دلم میخواد . گفتم چشم . تا تلمبه هاش تند شدن و ناله هاش رفتن بالا انگشتم را همون حالت کردم تو کون عمه که داغ بود و یهو شروع کرد قربون صدقه کیرم رفتن و سوراخ کونش چند بار نبض زد و کونش موچ کشید چند بار پشت سر هم که فهمیدم حسابی حال اومده . بعدش من عمه تپل مپلی را روی همون کارتن حالت داگی کردم و ایستادم و بعد فرو کردم کوسش و محکم کردم و سنگینی بدنم را انداختم روی کیرم و تا جا داشت کردم توش واسش و واقعی بازش کردم و سایز کوسش را با کیر خودم هم سایز کردم . آبم که خواست بیاد درش آوردم و ریختم همون حالت قمبل که کرده بود جلوم به سوراخ کون و اطراف کوس قلمبه ش . دستمال آوردم پاکش کردم و لباس پوشیدیم و رفتیم خونه و هر دو رفتیم حمام . جوری حال داد که دوباره عصر بهم ور رفتیم و شب قبل رفتن باز توی مغازه سکس کردیم . کار ما دیگه بعد اون روز این بود که حال همدیگر را جا بیاریم در اولین فرصت ممکن . یه خاطراتی دیگه هم بعد ها پیش اومد که خواهم گفت . مخلص شما آرمان

نوشته: آرمان


👍 51
👎 10
128301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

935385
2023-06-30 00:59:07 +0330 +0330

من که خودم عمه ندارم ولی اگه از دوستان که داستان رو میخونن کسی هست که عمه داره و اتفاقاً عمه اش هم جنده نیست بگه لطفاً بفهمیم هنوز هم عمه سالم تو ایران هست!!!.ماشالله هر شب لنگ عمه ها اینجا تو هواست.
ضمنن آرزو به دلم موند یکی که مفعول یا کاکولد نباشه اینجا ببینم که بگه کیر من نرمال یا کوچیکه😭😭😭😭

9 ❤️

935389
2023-06-30 01:13:14 +0330 +0330

ادامه بده ولی جوگیر نشی برینی توش

2 ❤️

935393
2023-06-30 01:29:22 +0330 +0330

خاک تو سر بی غیرت مجلوق کوس ندیده

0 ❤️

935396
2023-06-30 01:33:02 +0330 +0330

خب پس لازم شد بگم کوس عمت

0 ❤️

935405
2023-06-30 02:12:00 +0330 +0330

امشب که ادمین با گی گایید خودش این داستان بهتر بود ، بد نبود .

1 ❤️

935454
2023-06-30 09:04:13 +0330 +0330

دروغ تا کجا

0 ❤️

935459
2023-06-30 10:20:12 +0330 +0330

خوب بود ادامه بده ولی هندی ش نکن

0 ❤️

935489
2023-06-30 16:07:56 +0330 +0330

آخر این نوشته ها جالبه همشون می‌نويسن دوتایی رفتیم حمام 🤣🤣

0 ❤️

935491
2023-06-30 16:25:30 +0330 +0330

Ahmad913کیه هر کی مینویسه میگه عقده ای کس ندیده بابا تو دیده تو بکن تو بگا گاییدیمون

1 ❤️

935498
2023-06-30 18:11:58 +0330 +0330

داستان قشنگى بود

1 ❤️

935503
2023-06-30 18:58:52 +0330 +0330

واقعاً باید گفت تو که کردی عمت رو اونم تواین سن تو اوج کس مستیه داستانت به‌نظر کس و شعر نمیومد ادامه بده ولی درست کیرم تو کس عمت
اگر راست میگی جان من این عکس نشونش بده بگو اگر این باشه چکار می‌کنی دوست اگر دلت خواست بهم بگو چی گفت

1 ❤️

935658
2023-07-01 17:57:38 +0330 +0330

هرچی فک میکنم ببینم شما چجوری عمتون رو میکنید،به جایی نمیرسم.ولی خب بعیدم نیست.عمه کوچیک داشتن همین.پس واقعا کص عمت😛😛😛😛😛😛

0 ❤️

935887
2023-07-03 05:21:24 +0330 +0330

همون لحظه پیامم را خوند و بعد که پیام را دید و بهم چپ چپ نگاه کرد…اخه کونکش این چی بود ک گفتی،بعدشم چقد و و و و و نوشتی تو هرکلمه یه و نوشتی🤦🏼
من عمه تو رو و گاییدم و کون طلایی و کس طلایی و 🫡😃😃😃😀😀😀

0 ❤️