فاطمه مامان حشری

1400/01/15

مامانه من معلم زبان اموزشگاه خصوصی هستش و پدرم در عسلویه کار میکنه که راهمو ازش دوره ولی اکثرن دعواشون هم هست باهم
یه جورایی کاری به کار هم ندارن

من الا ۱۹ سالمه داستان ماله چهار سال پیشه که از زبون روز میگم براتون از مادرم بگم اسمش فاطمه هستش خیلی عادی لباس میپوشه باهم مهربونیم و خوشگله خیلی . ۳۵ سالش بود اون موقع

یک همسایه داشتیم پسر جوون طرفای ۲۶ بود که با مادر پیرش زندگی میکرد تو یک ساختمون بودیم اسمش مجید بود مجید قیافه خاصی نداشت خیلی زبون باز بچه باحالی بود و با منم طرح رفاقت ریخته بود
هرموقع با مامانم رد میشدم نگاه سنگینشو روش میدیدم یکم عصبانی میشدم ولی بروز نمیدادم
بعضی وقتا تو اسانسور سه تایی میشدیم لبخند هاشو میدیدم ولی خودمو میزدم به متوجه نشدن چون بچه بودم و دوست نداشتم دعوا کنم تا ابروم جلو دوستام بره چون اون با دوستایه منم فاز رفیق بودن گرفته بود چند وقتی گذشته بود وحدود دو سه ماه از نگاه ها و شیرین زبونیاش گذشته بود یک روز عصر که باهم خواستیم بریم بیرون مادرم یک کاغذ تو کفشش پیدا کرد گفتم مامان چیه مامانم یه نگاه کردو گفت هیچی بهمون گفتن چرختو اینجا نزاری و کاغذو گوله کردو گذاشت جیبش و منم ادامشو نگرفتمو تموم شد
ما چون عصرا باهم میرفتیم موسسه اغلب باهم بودیم حدود یک هفته گذشت که مامانم گفت تو برو خونه من میرم یه سر پیش مامان بزرگو میام گفتم باشه چون مسیر کوتاه بود رفتم
از اون ور صبح ها بعضی وقتا خونه نبود یا تایم های ازادش باشگاه رفتنش زیاد طول کشیده میشد خیلی به خودش میرسید من کم کم شک کرده بودم از اون ورم مجید خیلی منو تحویل میگرفت
یبار که داشت میرفت باشگاه پاشدم دنبالش رفتم که دیدم دم در باشگاه سوار یک ماشین شدو رفت من تو شک بودم هنگ بودم چی میدیدمواقعا عصبانی رفتم خونه خیلی عصبانی بودم تا دوروز بد نگاهش میکردم که خواستم فراموش کنم و بهش حق بدم ولی اصلا راضی نمیشدم مامانمم دلیل ناراحتیمو نمیدونست
هفته بعد داشت میرفت باشگاه که یه لحظه اومدم صداش کنم دیدم از لای در یک شرت سوتین قرمز پوشیده اندامشو درست تاحالا ندیده بودم جلو اینه بود کون بزرگی داشت سینه های هشتاد پنج قد کوتاه داشتم دید میزدم غیر ارادی که اومدم بیرون مادرم رفتو منم رفتم چرت بزنم هفته بعدش پدرم اومده بود طبق معمول جر بحث که من کلافه شدمو رفتم یکم پایین نشستم که مجید از راه اومدو نشست کنارم گفت نکنه دوباره دعوا گفتم چی بگم گفت یه وقت نزندش بابات نگاه چپ چپ بهش کردمو گفتم به تو چه گفت عه پروگی نکنا گفتم تو غلط میکنی دخالت کنی گفت دخالت نیست فاطمه رو دوسش دارم یه لخند مرموزانه زد گفتم چه گوهی خوردی گفت مامانت خودشم منو دوست داره گفتم گوه زیاد نخور گفت بیا بشین منم عصبی با اینکه زور زدنشو نداشتم به زور نشوندم گفت بزار چندتا عکس نشونت بدم اروم شی
چندتا عکس که با دوربین گرفته بود زنه لخت سینه های نوک قهوهای که تا گردن زنه گرفته بود کون کسشو عکس گرفته بود کس کون تقریبا سیاه و ورق میزد زنه با شرت سوتین قرمز بود دوزاریم افتاد گفتم این کیه گفت حالا تو چی کار داری کیه تا بهش گیر دادم گفت مامانته و یه فیلم از کردن کیرش تو کس مامانم نشونم داد
گفت ببین بین خودمون باشه من عصبی فحشش میدادم گفت ببین پرو بشی هم به دوستات نشون میدم هم پخش میکنم که گفتم غلط میکنی که رفیق شیش من اومد گفت چی شده گفتم هیچی مجید گفت چیزی نیست بیا بشین اینجا و عکسارو به رفیقم نشون میداد میگفتن عجب کس حقی چه کونی تا منو اذیت کنه رفیقم نمیدونست
اون هفته گذشت من بهش پیام دادم تو تل فیلم مارو بهم بده چت های مامانمو عکس سکسی هایی که بهم داده بودنو بهم داد
گفتش هفته بعد بیا خونمون کارت دارم رفتم خونشون گفت میخوام مامامتو جلوت لخت کنم من یکم حشری شده بودم بدمم نمیومد
منو قایم کرد تو تراس اتاق تا از پست پنجره ببینم گفت یک سوپرایز ویژه برات دارم تراس پردشو کشیدو یکم از لاش برام جای دید گذاشت
مامانم اومد صداشونو از حال میشنیدم اون روز مدرسه نرفته بودم بعد ده بیست دیقه اومدن تو اتاق چشمم خورد بهش لباساشو در اورد موهاشو فر کرده بود ست مشکی زده بود لاک مشکی مجید پشت مامانمو بهم کرد از لب میگرفت بهش میگفت جنده خانم دوتا دوتا میخواد اسپنکش میزد من چون به مجید به اجبار اعتماد کرده بودم کمی حشری شدم ممه های مامانمو میخورد مجید که میخواست منو اذیت کنه میگفت جنده من کیه مامانم میگفت تو میگفت فاطی ممه شکلاتی فکر کن بچت بودو جلوش کس میدادی من اصلا تو شوک هم بودم نمیدونستم مامانم انقدر رفتارش فرق کنه صدای در زدن خونه شنیدم پشمای من ریخت مجید رو به مامانم کردو گفت بفرما سفارش اومد من استرس گرفته بودم رفت درو باز کنه بعد اومدنش انگار یه سطل اب ریخته باشن رو سرم رضا رفیق شیشم بود هیکلی بود خیلی کشتی گیر دیدم رضا مامانم مجید بحث کردن رضا گفت اینکه مامان سعیده گفت بله فاطی جندس مامانم گفت این چه کاریه کردی گفت فاطی یه خر کیریه نبینش گفت یعنی چی این مسخره بازیا این دوست سعیده ابروم میره گفتش نترس هماهنگه بعد یکم بحث کردن منم که تو شک فقط میخواستم بدونم چی میشه مامانم که دید اش کشک خالس همینطور لخت رضا رو بقل کردو لب ازش میگرفت رضا هم کم کم همراهیش کرد لباساشو باهم دراورد واقعا خر کیر بود مجیدم لخت شد اون کیرش خیلی بزرگ بود واقعا
رضا رفت خوابید رو تخت تخت دو نفره بود و عرضی خوابید مامانمم داگ استایل شدو شرو کرد ساک زدن عین یک جنده واقعی ساک میزد
کونشو برای مجید تکون میداد محید انگشتش میکرد…

نوشته: ؟


👍 36
👎 59
533601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

801804
2021-04-04 23:59:26 +0430 +0430

آقا اینهمه شهر صنعتی چرا قفلی زدین رو عسلویه؟بخدا اون بیچاره هایی که برا یه لقمه نون توی گرمای عسلویه کار میکنن زناشون اینجوری نیستن!

بیغیرتی و محارم=دیس


801806
2021-04-05 00:03:17 +0430 +0430

اگه یه روزی عسلویه رو ببندن حجم مزخرفات منتشر شده در شهوانی میرسه به یک دهم!!


801817
2021-04-05 00:14:38 +0430 +0430

مجید که میخواست منو اذیت کنه میگفت جنده من کیه مامانم میگفت تو!


801921
2021-04-05 06:50:43 +0430 +0430

گیریمم جنست خوب و مامانت بده ولا از دروهمسایه دادنو شرو نمیکنن


801956
2021-04-05 11:12:45 +0430 +0430

والا آدم نمیدونه چی بگه بیغیرتا زیاد شدن یا کسخلا


801994
2021-04-05 15:56:18 +0430 +0430

چینیای کسکش فکر کنم میان این سایت رو میخونن با خودشون گفتن ایرانیا بلانسبت همشون همینن واسه همین خایه کردن بیان ایران رو غارت کنن برن با کیا شدیم ۸۰ میلیون

3 ❤️

802002
2021-04-05 16:31:48 +0430 +0430

خدایی نیست اگه بود شفا میداد

2 ❤️

802044
2021-04-05 22:51:08 +0430 +0430

چرا هر کی که عسلویه کار میکنه زنش جندس؟

5 ❤️

802149
2021-04-06 08:48:09 +0430 +0430

بعله اینجا که ایران نیست جنده خونه اس
همون لحظه شوهر طرفم اومد و گفت دمتون گرم چقدر خوب میکنید

2 ❤️

802208
2021-04-06 18:51:40 +0430 +0430

کیرم تو مغزت .انقدر زدی نمیدونی چی مینویسی .

2 ❤️

802218
2021-04-06 20:45:43 +0430 +0430

دوست داری بگی مامانت جنده است راحت بگو دیگه این همه اراجیف چیه
با این نگارش ونوع تعریف کردن شک دارم به سن قانونی رسیده باشی

2 ❤️

803268
2021-04-11 14:01:08 +0430 +0430

آدرس بده، ما هم بیایم ننتو بگاییم

2 ❤️

805014
2021-04-20 18:44:32 +0430 +0430

یارو ماااااااادرتو گاییییید😂😂😂

2 ❤️

808160
2021-05-07 00:19:31 +0430 +0430

کصشر باحالی بوو😐کصکشی دیگه از بیغیرتیته حرومی

2 ❤️

813171
2021-06-03 00:09:49 +0430 +0430

یک آدم حرومزاده که اصالتا زنا زاده است میخواد اینجوری بدبختهای که تو گرما ۶۰ درجه نان حلال درمیارند را ذهنشان را خراب کنه و کار دولت تو عسلویه را که با کل صنعت زمان داداش اشرف برابره را زیرسوال ببره فقط این را بدونه ابنترنت تو ایران‌مستقیم نیست و واسطه داره با سرورهای خیلی قوی که ان ادم و گروهش بدونن که دستگاه امنیتی شناساییش کرده و فقط تو تور نگه داشته که دایم مورد های همکارش را با رابطه داشتن لو بده به خدا اگر دو و سه رور گیر کنی نوشابه با تشتک آهنی برات میشه آرزو و چهارتا قصه میگی بگو مهم نیست ولی بازی کنی گفتم تشتک آهنی میشه‌برات آرزو شک داشتی رفقات را تو شیراز و اصفهان دیدی چطوری عین آب خوردن با یک وانت مدرک گرفتن حکم خیانت و خباثت اعدام نمیکنن ولی جوری داغ میگنن که گفتم میشه‌آرزو جوانیت گول نخورید تقاص این کارها روباسن راه رفتن است بپرسید این نصیحت دوستانه بود خوددانید

3 ❤️

813780
2021-06-05 14:03:23 +0430 +0430

بابا باریکلا جایزه کونی سالو باید به تو داد 😂

2 ❤️

821590
2021-07-21 19:13:26 +0430 +0430

عزیزم صابون گلنار رو با نخل با هم استفاده نکن
جنبه‌ت پایینه اینطور فاز کس شعر میگیری

1 ❤️

821591
2021-07-21 19:16:11 +0430 +0430

قبلا جقی‌ها وقتی می‌زدن تصورشون کس و کن و لب و سینه بود
نمیدونم جدیدا جقی‌ها چرا شروع تصورشون با عسلویه‌ست؟

1 ❤️

894527
2022-09-10 03:07:34 +0430 +0430

کیر تو کس همتون
شب بخیر

0 ❤️

982080
2024-05-03 05:14:33 +0330 +0330

عالییییییییییییییییی بود بازم بنویس

0 ❤️

982132
2024-05-03 14:07:24 +0330 +0330

عالی بود بازم بنویس

0 ❤️