فانتزی خاله گلی و دوست صمیمیش

1394/03/13

سلام،من بنیامینم،قبلا داستان خودمو خالم گلی براتون نوشتم. اینبار یه داستان دیگه از خاطرات نه چندان دور خودمو خالمو مینویسم براتون. من 21 سالم قدم 178 وزنم شده 70 وهیکلمم درشت تر شده نسبت به پارسال،خالمم اسمش گلی 36 سالش قدش متوسط هیکلش گوشتی پوستش سفید موهاشم بلوندس،از بچگی بور بود،اما الان موهاشو عسلی کرده کسی شده.تیپشم همیشه مانتو کوتاه تا بالا کونش میپوشه با ثاپورت و کلا رو مود. اینو بازم میگم که این واقعیت،و برای اونایی که میگن جغی هستی بگم که اره من جغ میزنم و سکس هم میکنم.

خوب داستان از اونجایی شروع میشه که من با دوستدخترم بهم زده بودم و حسابی کلافه داغون بودم،حالم گرفته بود،تابستون هم بود دانشگاه نداشتم،که با خودم گفتم بزار برم تبریز خونه خالم. به مامانم گفتمو فرداش قرار شد برم،ظهر با اتبوس از تهران حرکت کردمو فردا صبحش رسیدم تبریز،به خالم اینا هم خبر ندادم که خالم سوپرایز بشه،البته اینم بگم از سکس قبلیم با خالم کلی لذت برده بودمو اینبارم دلمو به صابون زده بودم که حالی به هولی کنم. خلاصه رسیدم دم خونه خالمو زنگو زدمو،خالم ایفونو باز کردو با شنیدن صدام که اومدم کلی خوشحال شد.رفتم داخل خالم بغلم کردو کلی روبوسیو احوال پرسی،نشستم خالمم نشست.دیدم که خالم تیپ کرده بود و مثل اینکه میخواست بره سر کار،شوهرش رفته بود سر کار،پسر بزرگشم همینطور،پسر کوچیکشم رفته بود مدرسه،که من به خالم گفتم چیشد جایی میخواستی بری؟ اونم گفت سر کار میخواستم برم ولش کن دیگه زنگ میزنم میگم حالم خوب نیست نمیرم.خالم تو یه شرکت هواپیمایی کار میکرد. رفت زنگ زدو،بعد رفت لباس خونگی پوشیدو رفت برام صبحونه اماده کرد،یه تاپ زرد با یه شلوار مشکی پوشیدو صبحونه رو اوردو اومد.همینطور که من میخوردم،باهاشم حرف میزدم چون ازم راجب مامانم اینا و چیشد که یهو اومدم داشت میپرسید،منم همه چیو واسش گفتم.بعد تموم که کردم به خالم گفتم میخوام برم حموم،اونم رفت ابگرمکن روشن کردو لباسای تو حموم جمع کردو،منم رفتم حولمو از ساک اوردمو اومدم،بلوزمو دم در حموم در اوردم،که خالم موهای سینمو دید گفت به به چه خوردنی سینت،که منم بش گفتم دوستداری بخوریشون،که اونم یکی منو زدو گفت لوس نشو برو حمومتو بکن.که باز من برگشتم بهش گفتم از اونبار که با هم حال کردیم راضی خوب بود،اونم گفت بسته دیگه جلو کسی نگی یهو.منم فعلا بیخیال شدمو رفتم حموم،بعد در اومدم رفتم لباسامو پوشیدم،خالم داشت ناهار درست میکرد رفتم پشت سرش،از پشت بغلش کردم از گردنش یه بوس کردمو یکم مکیدمش،اون یکم عصبی شد ولی به رو خودش نیاورد فقط بهم گفت از این کارا ممنوع باشه،منم با خنده گفتم باشه.

عصر شدو همه اومدنو،منو پسر خالم که هم سنو سالم بود نشستیم کلی حرف زدیم ولی فکرم همش پیش خاله گلی بود،که فردا اون رفت سر کار و همه رفتن من تنها موندم تو خونه،منم خوابیدم تا ظهر که خالم از کار برگشت،اومد تو اتاق بالا سرم بیدارم کرد.منم که دیدمش تیکه شده با لباسای هواپیماییش،ارایششم خوشکل بود،ازش خواهش کردم یکم بیاد کنارم دراز بکشه تا کسی نیست،اونم خستش بود اومد تو بغلم دراز کشید،یه بوسمم کرد رو لوپم،منم سفت بغلش کردمو چسبیدم بهش طوری که سینه های بزرگش چسبیده بود بهم.بعد روشو کرد اونورو منم از پشت بغلش کرده بودمو همینطوری داشتم باش حال میکردم،دستمو میکشیدم رو کسش از روی شلوارش اونم چیزی نمیگفت،دیگه واقعا کیرم شق شق شده بود،داشتم شلوارشو شرتشو باهم میکشیدم پایین که یه دست حال کنیم که نذاشت گفت نمیشه،زود بلند شد.خلاصه اونروز هم گذشت که من به خالم گفتم حوصلم سر رفته این چند روز،که اونم فکری به سرش زد،گفت یه دوست قدیمی داره که خیلی باهم راحتن،که چند ماه با به پیرمرد تو شمال عروسی کرده،بریم اونجا پیشش،منم از خدا خواسته گفتم باشه،ولی شوهرتو بچه ها چی!گفت اونا که نمیان میخوام خودمو خودت مجردی بریم پیش دوستم که از خودم تیکه تره،که منم با حرفش حال کردمو گفتم باشه،شوهر خالمم چیزی نمیگفت خالمو راحت گذاشته بود خالمم بهش گفت دلش برا دوستش تنگ شده میخواد ببینتش.،فقط میموند مسله کار خالم که اونم برا چند روز مرخصی گرفت،که همه چی جور شدو منو خالم با ماشین شوهرش حرکت کردیم،قبلش خالم به دوستش زنگ زده بودو قرارو گذاشته بود،اونم اوکی داده بودو که گفته بود هم شوهرش رفته ترکیه برا کارای شرکتش یا یه همچین چیزی.تو راه از خالم پرسیدم دوستت اسمش چیه چه جور ادمیه،که گفت اسمش سارا و تقریبا همسن خالمه،و چون پیرمرد پولدار باهاش عروسی کرده،و اونم قبل عروسیش داغی بوده که الانم هست.

خلاصه رسیدیم انزلی ویلایسارا دوست خالم.که ماشینو بردیم داخلو،رفتیم بالا،راستی خالمم کلی تیکه شده بود،یه مانتو سفید تا کونش با یه ثاپورت مشکی که همه روناش معلوم بود با یه ارایش توپ و سکسی.منم یه شلوار کتون آبی اسمونی با یه تیشرت مشکی پوشیده بودم.که البته اینم بگم تو راه کلی خالمو انگولک هم کردم،چون من خیلی با خالم راحتم خصوصا از وقتی که کردمش و با هم سکس کردیم تو روزای عید پارسال،دیگه بیشتر راحت بودیم. خلاصه رفتیم بالا سارا خانم درو باز کرد من با دیدنش دلم آب افتاد،یه تاپ قرمز با یه شلوارک راحتی گل گلی پوشیده بود،ولی هیکلش بیست بود،یه قد متوسط پوست بین سفیدو برنزه سینه های خوش فرم،کون توپ.ولی خالم تیکه ترش بود انصافا.سلام احوال پرسی کردیمو رفتیم داخل نشستیمو،یه چای خوردیم.بعد یه اتاق داد به منو خاله اتاقو نشونمون دادو گفت راحت باشین مسعود که شوهرش باشه نیست فقط خودمونیم،شماهم که میدونم مثل خودم اهل رعایت نیستیدو با هم راحتیت،پس این اتاق برا شما.بعد رفت منو خاله لباس عوض کردیم جلو همدیگه،البته قبلا ما سکس کردیم پس دیدن لخت همدیگه چندان فرقی نمیکرد،من لخت شدم فقط باشرت موندمو یه شلوارک پوشیدمو با یه تیشرت آستین حلقه ای،خالمم لخت شد کامل حتی شرتو کرستشم عوض کرد که با شوخی بهم گفت چشاتو درویش کن پسر،بعد یه شرتو سوتین مشکی پوشید یا یه شلوارک جین کوتاه که لمبای کونش معلوم بود با یه تاپ نارنجی که رو سینه هاش توری بود و سینه هاشو سوتینش معلوم بود،البته نصف سینه هاش که بالاتر تاپ بود که لخت معلوم بود که ادمو دیونه میکرد،لباس عوض کردیمو رفتیم پایین پیش سارا جون،که اونم از اینقدر راحت بودن لباسای خالم بهش گفت چیه گلی خیلی اروپایی لباس پوشیدی،که خالمم گفت اشکال نداره بنیامین هم خودی،جریانشو که واست گفتم،که سارا برگشت گفت اها اره،به من هم تیکه پروند خوش گذشت اونشب گلی رو گاییدی! بعد یه خنده بلند کردو اومد نشست پیشمون.بعد ناهار رفتیم یکم لب ساحلی که پشت ویلاشون بود،چون ویلا شخصی بود سه تامون با مایو رفتیم لب ساحل،که من با دیدن بدن خیس سارا و خاله گلی کلی حشری شدمو هی خودمو به شوخیو اینچیزا میچسبوندم بهشون،که دوتاشون فهمیده بودنو به شوخی بهم گفتن میخوای ما خودمونو بمالونیم بهت،بعد منم پروتر رفتم جلو یه لب از گلی گرفتم،بعد پریدم تو آب،شب خسته یه چیزی خوردیمو رفتیم خوابیدیم،سارا رفت تو اتاق خودش،منو خاله گلی هم رو تخت دو نفره ای که بود تو اتاق خوابیدیم،ولی از خستگی مثل جنازه افتادیم تا خود ظهر که سارا اومد بیدارمون کرد،خالم پاشد دوش گرفتو رفت تو حال،منم یه دوش گرفتمو لباس پوشیدمو رفتم پیششون که دیدم،سارا لخت نشسته رو مبل،خالمم داره به اسرار سارا لباساشو در میاره،که. من که وارد شدم خالم پرید گفت لخت شو بنی که سارا خانم امروز تز داده که بیاید اروپایی باشیمو این چند روزو لخت تو خونه باشیم که راحت باشیم،منم با تعجب گفتم یعنی چی؟!!! که سارا گفت یعنی چی نداره تو هم لخت شو دیگه،نترس دودولتو نمیخوریم،که خالم پرید گفت اژدهاست از بس کلفته نه دودول،طوری کرد تو کسم که پاره شدم،بعد همه خندیدیم،خلاصه منم لخت شدمو،تمام روز لخت تو خونه بودیم،کلی رقصیدیمو حاا کردیمو غذا خوردیمو اخر شب شدو مشروب اورد سارا،البته بگم منم کلی انگلکشون کردم،جتی سارا رو،یه جا داشتیم میرقصیدم،سارا داشت بابا کرم میرقصید همون موقع که دولا شد یعنی مشروبو از زمین برداره من انگشتو کردم تو کسش از پشت،که یهو گفت اخ که خالم بش گفت جووووون،منم بش گفتم خواستی لخت نشی،کس سارا صورتی تپل بود که تمیز تمبز بود،کونشم همرنگ پوستش سوراخ کونشم قرمز،اخ کاش بودیدو میدیدید،خالم همینطور،خالمو که نگو از بس انگولک کردم خودش داشت میمورد از شحوت،یه جا اهنگ اروم شادمهر بود،من خالمو از جلو بغل کردم اونم بغلم کرد،من دوتا از انگشتام تو تمام رقص دو کون خاله گلی بود اونم با کیرم ور میرفت.خلاصه سارا مشروب اورد،من نشستم رو مبل سارا روبروم پا رو پا گذاشت نشست،خالمم گفت من میخوام رو پای بنی بشینم تا مشروب بیشتر بهم حال بده،کیر من از خود ظهر شق بود تا الان،خالم طور مشست وسط پاهام که کیرم بغل کونش قرار گرفت،من کلی حال کرده بودم دوتا زن لخت سکسی کنارم بودن،که مطمعن بودم میتونم بکنمشون،البته سارا رو یکم پنجاه پنجاه بودم. مشروب خوردیمو یکم مست شدیم،بعد منو خالم همینطور که تو بغل هم بودیم داشتیم از هم لب میگرفتیم.که به حالم گفتم تو خونتون چقدر ناز کردی ولی الان…،که خالم گفت خره خوب اونجا همه میفهمن ولی اینجا فقط منو تو این سارا جنده هستیم،بعد باز لب گرفتیم که سارا گفت خوب حال میکنید!!! گفتیم بعله،که خالم گفت امشب سه تامون بریم تو اتاق رو تخت کلی باهم حال کنیم،سارا هم قبول کردو رفتیم،منو انداختن جنده ها رو تخت،سارا رفت سراغ کیرم،خالمم اومد از صورت تا سینمو میمکید،سارا میگفت کس منو انگلک میکنی،بعد محکم تخمامو میکشیدو با کیرم ور میرفت،منم داشتم حال میکردم اساسی،که سارا داشت برام ساک میزد کیرمو تا ته میکرد تو دهنش با ولع میخوردش،خالمم داشتم باش حال میکردم سینه هاشو میمکیدم فشارشون میدادم،که بعد کوسشو گذاشت رو دهنم منم شروع کردم خوردن کس خالم،خالمم داشت کس سارا میخورد،سارا هم کیرم دهنش بود،من همیشه صبحا دوتا قرص میخورم که این قرصا کمک میکنه آب کمر بیشترو غلیظ تر بشه،کلا برا قوی شدن کمر خوبه.بعد چند دقیقه که اینطور میکردیم،خستمون شدو اون بلند شدن منم بلند شدم.که سارا گفت اول منو بکن،به کمر رو تخت خوابید پاهاشو باز کرد کس صورتیش معلوم شد،منم اول شروع کردم لب گرفتن از سارا،لباشو میمکیدم گردنشو سینشو بعد گفت بسته بیشرف بکن دیگه،منم اول یکم کیرمو حرکت دادم رو کسش بعد یهو کردم داخل،یکم تنگ بود،درش اوردم بعد باز یهو کردمش داخل که رفت تا ته،کیرم زیاد دراز نیست ولی خیلی کلفت.با اینکارام هربار جیغ سارا دراومد که کلی فوشم داد ولی بعدش کلی حال کرد،منم که کیرم دیگه داغ کرده بود کلی عقب جلو کردم تو کسش،اونم جیغش رفته بود هوا،خالمم رفته بود بالا با سارا لب میگرفتن،من سینه ها دوتاشونو فشار میدادم،سه تا مون تو فضا بودیم که ابم اومد همشو خالی کردم تو کسش،که اونم گفت اشکال نداره من حامله نمیشم،بعد من دراز کشیدم کنار سارا،ولی خالم هنو حال نکرده بود،اومد با کیرم ور رفتن تا شق بشه،شق شد ساک زد ،کیرمو میکرد تو دهنش خاله گلی،نوکشو با زبونش لیس میزد،بعد پاشد با کسش نشست رو کیرم،دستاشو گذاشت روسینه منو یه اه بلند کشیدو رو کیرم با کسش بالا پایین میشد،من با سینه هاش ور میرفتمو اون ازم لب میگرفت،من ناله میکردم از حال خالمم اهو اوهش همه جارو برداشته بود،دوتامون خسته شدیم که سارا هم باز جون گرفته بود حالا سه تامون باز حشری شده بودیم،اینبار خالم پاشد سارا سوراخ کونشو تنظیم کرد رو کیرم با کون نشست رو کیرم،جیغای بلندی از روی دردو شهوت میزد،که خودش رو کیرم بشین پاشو میکرد،احساس میکردم کیرم تا ته کونش میره ولی حسابی تنگ بود چون کیرم داشت منفجر میشد،همینطور که اون بالا پایین میشد منم تن تند داشتم میکردمش،صدای شالاپ شلوپ پر شده بود تو اتاق،خالم هم دهنشو گذاشته بود روی اخر کیرم که هم داشت دور کیرم هم کون سارا رو میلیسیدو مک میزد،منم همینطور که سارا رو میکردم از کون انگشتام تو کون خالم بود،که اونم گفت کونم داره میخواره کیر میخواد،که سارا بلند شد کیرمو از کونش در اورد،به خالم گقتم به پهلو بخواب تو بغلم،اونم خوابید منم کیرمو با یه توف کردم تو کون خالم که داشت میخواریدش،اولش خالم از درد جیغ میزد،بعد دیگه دوتامون داشتیم حال میکردیم،که سارا از اتاق رفت بیرونو با یه لیوان برگشت،وقتی اومد گفت هروقت ابم خواست بیاد بهش بگم،منم داشتم محکمو محکمتر خالمو از کون میکردم،سارا هم داشت کسو خالمو میلیسید،از بس محکم داشتم میکردم خالمو حواسمم نبود،که یهو از کون خالم خون کم کم زد بیرون،زخم شده بود،که خواستم در بیارم کیرمو که خالم از بس شهوتی شده بود نذاشت گفت بکن اشکال نداره،بعد یکم خونش بند اومده بود منم همینطور کون خالمو داشتم پاره میکردم،که اب کس خالم داشت میزد بیرون،سارا دهنشو گذلشت دم کس خالمو میخورد اب کسشو،منم سینه های خالمو فشار میدادم،خالمم با دستش منو به خودش فشار میداد که دیگه احساس کردم ابم میخواد بیاد،به سارا گفتم چیکار کنم،اونم کیرمو گرفت دستش گفت ابتو خالی کن تو لیوان،خالم که بیحال افتاده بود گوشه تخت،منم کل ابمو خالی کردم تو لیوان البته قبلش یکم سارا برام ساک زد که ابم اومد،تقریبا نصف لیوانو اب منیم شد،سارا زبونشو دور دهنش تاب میداد طوری که دهنش اب افتاده برا منی من،خالمم بلند شد گفت اخ منی،ولی خالم گفت کمه این،که من نشستم لبه تخت،خالمو سارا نشستن پایین پاهامو شروع کردن دوتاشون برام ساک زدن،سارا کیرمو میلیسید،خالم دستش رو تخمام بود،یکیشون میکردش تو دهنش یکیشدون لیسش میزد،با دستشون برام جغ زدن،خلاصه جونمو در اوردن،بعد دیگه احساس کردم ابم داره میاد،خالم لیوانو اورد،منم کل ابمو خالی کردم باز تو لیوان،تقریبه 75 یا 80 درصد لیوان پر شد،خالمو سارا بوش میکردنو حال میکردن،که خالم گفت فانتزیای ما تو سکس خوردن اب منی،که منم گفتم نوش جونتون،بعد خالمو سارا از هم لب میگرفتنو با هم ور میرفتنو،بعد سارا لیوانو گذاشت دم دهنشو ، دهنشو پور آب منی من کرد،بعد با منی رو تو دهنش تکون میدادو یکمش از دهنش ریخت بعد خالم دهنشو باز کرد،سار هم همه منی که تو دهنش بودو ریخت تو دهن خالم،خالمم همین کارارو میکرد بعد همینطور که تو دهنش بود سارا زبونشو میکرد تو دهن خالمو از منی میخورد،بعد خالم کلشو قورت دادو بعد هم اون منی که تو لیوان موندو خالمو سارا مثل شربت همشو خوردنو قورط دادن،بعد اومدن کیرمو لیس میزدنو از هم لب میگرفتیم سه تامون،دهناشون بوی منی میدادو دور دهنو کل بدنشون منی داشت،بعد سه تامون رفتیم حموم،اول خودمونو شصتیم،بعد باز دوتاشونو از کسو کون کردم،بعد من گفتم شاشم گرفت،اونا دوتاشون زانو زدن جلوم گفتن بشاش تو دهنمون،منم با تعجب به خواستشون نه نگفتمو شاشیدم تو دهن جفتشونو رو سینه هاشون،اوناهم یکمشو خوردنو یکمش از دهنشون ریخت بیرون،بعد حموم کردیمو امودیم بیرون با حوله نشسته بودیم که گفتم حسابی حال دادین بهم،که خالم گفت اینا فانتزیای سکس ما.منم گفتم خیلی جنده اید خداییش،یکمم کثیفید،اونا دوتاشون زدن زیر خنده،فقط یکم خالم راه رفتنش سخت بود کونش زخم شده بود.بعد اونشب گرفتیم سه تامون رو تخت خوابیدیم تا عصر فرداش. تو این چند روز هم کارمون همین بود،ولی من یکم حالم از کثیف کاریاشون بهم خورد چون بازم ابمو ریختن تو لیوانو خوردنو شاشمو خوردن،یه بارم آب منی منو با شاشم قاطی کردن تا اخرشو خوردن.ولی حسابی بهم حال دادن واقعا. عکس دوتاشونم اخر داستان گذاشتم،همین عکسو فقط از دوتاشون کنار هم داشتم.

نوشته: بنیامین


👍 2
👎 3
167101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

464169
2015-06-03 03:59:22 +0430 +0430
NA

ننه و ننه بزرگتم مث خالتن
پس در واقع خالت،خالت نیست!
کوسکش چه فحشی بدم بهت؟نویسنده ی مجموعه ی هری پاتر انقد تخیلی نکرد داستانشو ک تو کردی
شاشتو خوردن برات؟
کونت میخواره ک فحش بشنوی؟
دو قطبی ای تو؟
شاشو تو منیت تشکیل شده اصا؟اه

1 ❤️

464170
2015-06-03 03:59:24 +0430 +0430
NA

پر از غلط املایی تا اونجایی خوندم که نوشته بودی ثاپورت دیوس به جای جلق زدن یکم رو ادبیاتت کار کن معلم اول دبستانت و از کون گاییدم با خودت و اون فامیلاتون و

0 ❤️

464171
2015-06-03 04:08:25 +0430 +0430

قصه حسین کرد نوشتی پسرم؟ چون نخوندم نظر نمیدم

1 ❤️

464172
2015-06-03 04:28:51 +0430 +0430
NA

کیر تو کون و کوس خاله آدمه دروغ گو تو بشاشی هم نصف لیوان پر نمیشه با آب کمرت پر کردی خواهر جنده

0 ❤️

464175
2015-06-03 05:06:28 +0430 +0430
NA

This is amazing! Play CoC? Visit http://clanshelper.com - you receive free C-o-C gems instantly! Everybody uses this now! (c2DGTaERmu)

0 ❤️

464178
2015-06-03 06:41:37 +0430 +0430

عکسهاشون کو پس؟

0 ❤️

464180
2015-06-03 08:06:30 +0430 +0430
NA

دادا یک سوال؟؟؟
تو نوشتی:تابستون هم بود دانشگاه نداشتم…بعدش پسر خاله کوچیکت مدرسه بود ؟؟؟؟

0 ❤️

464181
2015-06-03 08:15:52 +0430 +0430

چه جور تابستون بودکه پسرخالت مدرسه بود؟؟ wacko

0 ❤️

464182
2015-06-03 08:53:56 +0430 +0430
NA

کوس کش جغی نخوندم اخه دیوث از تهران تا تبریز 6 ساعت راه با اتوبوس ظهر سوار بشی شب میرسی یکم قبل از کون دادن یکم مطالعه کن تنها جایی كه گنده شده تو این مدت فقط کونته از بس دادی

0 ❤️

464183
2015-06-03 14:23:57 +0430 +0430

میتونستی بهتر بنویسی ولی اسید فولیکولهای مغزت این اجازه رو بهت ندادن بعدشم دیوث مگه چه خری هستی تو که تا رفتی همه کار و زندگیشونو ول کردن بردنت شمال تا بهت حال بدن؟ بابا بیخیال

0 ❤️

464184
2015-06-06 06:36:55 +0430 +0430
NA

جغ میزنم و سکس هم میکنم=جغ میزنم کونم میدم

0 ❤️

464185
2015-06-06 10:08:15 +0430 +0430
NA

biggrin

مغزت گوزیده دادا :|

ثاپورت چی هست حالا ؟ lol

0 ❤️

464186
2015-06-08 02:54:02 +0430 +0430
NA

عکسش کو اگه راست میگی بگو ما هم بهره ای ببیریم

0 ❤️

464187
2015-06-08 11:28:36 +0430 +0430

کس شری بیش نبود؟این همه اب؟کی تاحالا نصف لیوان اب داشته؟شاید هورمون اسب وکرگردن کردی توکونت اینقدر ابت زیاده، ی فیلم خارجی روچاپ کردی یا خواب دیدی؟

0 ❤️