لذت های ساده

1399/08/08

موقعی که رسیدم دم در خونشون حدودا ساعت ۱۰‌ شب شده بود. بهش زنگ زدم گفتم خانومی بیا پایین که بریم.گفت نمیای بالا عزیزم یه چایی بخوری؟ گفتم خانومی تو که میدونی من اصلا اهل چایی خوردن نیستم…البته که میدونست من اهل چایی خوردن نیستم اصرارش واسه بالا رفتنم فقط به این علت بود که برم با پدر مادرش احوال پرسی کنم که منم نمیخواستم این کار بکنم!!!البته ناگفته نماند آدمای بدی نبودن فقط یه مقدار احمق بودن…احمق بودنم چیزی نیست که من بتونم باهاش کنار بیام البته مشکلیم باهم نداشتیم ولی من خیلی علاقه نداشتم با پدر مادر نامزدم مریم گرم بگیرم یه جورایی ته ته ذهنم فک میکردم باید به عنوان داماد همیشه یه خط و حریمی بذارم براشون که روشون باهام باز نشه…

بگذریم…بعد ده دقیقه اومد پایین . اصلا انتظار نداشتم فقط ده دقیقه طول بکشه خیلی زود اومد…اومد سوار پرایدم شد و منم طبق معمول همیشه با لذت براندازش کردم…مریم واقعا دختر خوشگل و نازی بود…دختری که بعد یک سال دوست بودن تصمیم گرفتم باهاش ازدواج کنم تصمیمی که هنوز که هنوزه گاهی از خودم میپرسم حسام واقعا کار درستی کردی که با آدمی ۱۸۰ درجه متفاوت با خودت ازدواج کنی؟؟؟ آخه تو متعصب غیرتی تا حدی مذهبی…اما اون نه خیلی توی قید و بند چیزایی که تو هستی نیست…ولی خب درنهایت کاری بود که کردیم دیگه!!! وقتی سوار شد به سرتاپای قشنگش نگاه انداختم…یه جوراب ساق کوتاه سفید با یه کفش اسپرت سفید قرمز پاش کرده بود…شلوار جین قد نود پوشیده بود و یه مانتوی تنگ ساده با رنگ مشکی که با روسری مشکی که پوشیده بود ست کرده بودش و البته چادری که باید همیشه سرش میکرد چون من اینو دوسداشتم…با لذت هرچه تمام به پاهای خوشگلش نگاه میکردم…اوه خدا حتی یه دختر فکرشم نمیتونه بکنه که تماشای مچ خوشگل پاهاش وقتی شلوار کوتاه پاش کرده و جوراب ساق کوتاه چقدر برای یه مرد لذت بخشه…دوسدارم پاهاش قشنگشو لیس بزنم ببوسم ناز کنم و اونم این علاقه منو خیلی خوب ارضا میکنه…احتمالا فتیش پا داشته باشم…بعد اینکه نگاهام تموم شد( اون کاملا صبر کرد چشم چرونیمو بکنمو ازینکه اینطور بهش شهوت دارم نهایت لذت برد) احوال پرسی شروع کردیم دست همو گرفتیم گفتم خانومی تو خیلی سکسی و نازی اونقدر که همین الان همین الانه الان میخوام باهات توی ماشین سکس کنم اون کون تنگتو بکنمو آبمو توش خالی کنم…گفت عزیزززززممممم لطفا بذار واسه آخره شب بذار اول بریم یه کم دور دور کنیم…طفلک یه لحظه واقعا ترسیده بود نکنه حرفمو عملی کنمو همونجا تو ماشین ترتیبشو بدم!!!راه افتادیم رفتیم طرف کوه سنگی(اسم یکی از پارک های قشنگه مشهده)توی راه از روز همدیگه و اتفاقاتی که افتاده بود حرف زدیم…

وقتی رسیدیم من پارک کردم پیاده شدیم دستامونو توی هم قلاب کردیم راه افتادیم به طرف داخل پارک…لمس کردن دستای سفید و نرمش حس خوبی بهم میداد نمیدونم دخترا اینو میدونن یا نه که یه مرد چقدر عشق میکنه از اینکه یه دختر خوشگل مال خودش باشه…همه چیش همه قشنگیاش…رفتیم قسمتای تاریک پارک روی یه نیمکت نشستیم چسبیدیم به هم گونشو بوسیدم بدنشو با همه وجودم بو کردمو سرشو گذاشتم روی شونم…گفت حسام خیلی کار بدی میکنی که از مامان بابام دوری میکنی…فک نکن نمیفهمم یا حالیم نیست که همیشه بهانه میاری واسه دیدنشون یا رودر رو شدن باهاشون. اصلا واسه چی از مامان بابام بدت میاد اونا که کاری نکردن باتو. نمیگم خوبن ولی اونقدرم بدنیستن!!! امیدوارم توی این موقعیت گیر نیفتین اما واقعا نمیشه به یه دختر گفت مامان بابات احمقن واسه همین منم حوصله ندارم باهاشون معاشرت کنم!!!گفتم ببخشید خسته بودم امشب ازین به بعد بیشتر واسه این کار وقت میذارم…اونم گفت آره عزیزم حتما مطمئنم که راست میگی!!!انکار نمیکنم که زیباییه قابل توجهش همیشه باعث روشن شدن حس شهوتم میشد…

هروقت پیش هم بودیم من افکار سکسی ازش به ذهنم هجوم میاورد…اون شبم دقیقا همینطور شد. بلندش کردم بردمش قسمتای تاریکتر پارک به امید اینکه بتونم یه حرکتی بزنم باهاش!!همینطور که قدم میزدیم شوخی میکردیمو قربون صدقه هم میرفتیم یهو گفت منو کجا میبری خوشتیپ خندیدم گفتم کجا ببرمت؟؟؟؟داریم قدم میزنیم دیگه!!! گفت احیانا این همونجایی که نیست که اتفاقا تاریکترینو خلوت ترین قسمت پارکه و قبلا هم اینجا یه بار باهام سکس کردی!!!با خنده گفتم منکه چیزی یادم نمیادخخخ…گفت حسام جاااان تو که میدونی من چقدر استرس میگیرتم آخه چرا اینجوری میکنی. بابا ما که دیگه محرمیم ناسلامتی زنو شوهریم دوست دختر دوست پسر نیستیم که بی جا و بی مکان باشیم که مجبور باشیم اینجوری خودمونو تخلیه کنیم…گفتم عزیزم سکس توی هرجا لذت خودشو داره اگه فکر میکنی قراره تا آخره عمر رابطمون فقط منحصر به اتاقمون باشه باید بگم من اصلا اینو نمیخوام…رسیدیم به جایی که براش برنامه داشتم…لبامو گذاشتم روی لباش شروع کردیم لب گرفتن که سریع گفت باشه فقط خواهش میکنم زود تموم کن داستان درست نشه واقعا همین مونده فقط که بگیرنمون به بابام زنگ بزنن بگن دخترتو درحال کون دادن توی پارک به این آقای سکسی گرفتیم…دیگه آبرویی نمیمونه واسمون…گفتم باشه قول میدم پنج دقیقه ای ارضا شم…یهو یه جیغ آروم زد گفت چییییییی؟؟؟؟ارضااااا؟؟؟؟؟ حسام توروخدا ول کن ریسکش زیاده بیا یه معاشقه بکنیم بقیشو قول میدم امشب توخونه برات جبران کنمممم گفتم حالا اینقدر حرف نزن یه کاری میکنیم دیگه!!!بدجوری شق درد شده بودم آدم شهوتی که میشه نمیفهمه داره چه غلطی میکنه!!!لبامو گذاشتم روی لباش همو میخوردیمو میمالیدیم. چرخوندمش باسنشو چسبوندم به کیرم چادرشو درآوردم گردنشو میلیسیدم و بادستم سینه و شکمشو میمالیدم…مریم من دیگه صدای آهو اوه لطیفش دراومده بود…خیلی ریز و آروم آه میکشید دستشو میذاشت روی دستم که داشت سینشو میمالید دستمو ناز میکرد و منم شدید باسنشو فشار میدادم به کیرم بهش گفتم کفشاتو دربیاد میخوام پاهاتو بوس کنم گفت عشقم کثیف میشه پاهام گفتم دربیار دیگه!!!کفشاشو درآورد من نشستم روی زمین پاشو بالاآورد و من پاهاش قشنگشو میبوسیدمو میبوییدم…آه لعنتی دیوونه کننده بود…دو سه دقیقه ای با این کار سرگرم بودم که بعد بلندشدم اونم کفشاشو پاش کرد گفت عشقم بریم دیگه بسه. گفتم بریم!؟؟؟کجا؟؟هنوز ارضا نشدم که! گفت حسام به خدا یکی میاد بسه دیگه گفتم زود تموم میشه مریم اذیت نکن دیگه اینقدر گفتبریم خونه تا صبح جرم بده گفتم خونه نمیخوام الان میخوام!!!دوباره گرفتمش توی بغلمو ازش لب گرفتم شلوارشو کشیدم پایین تا مقداری که کونش خوشگلو سفیدشو ببینم…چون چندیدن دقیقه توی تاریکی بودی چشامون بهش عادت کرده بود من توی همون تاریکی سفیدی کون خانوممو میدیدم…دوباره نشستم میبوسیدمو لیس میزدم کونشو اونم ساکت بود صدایی ازش درنمیومد…بلند شدم ایستادم شلوارمو کشیدم پایین سوراخ کون مریمو لیسیدم دوباره تا خیس بشه مریم به حالت رکوع دولا شد منم کیرمو گذاشتم داخل کون خانوم گلم…فشار دادم تو مریم گفت آه درد داره آقای من…نمیدونم چرا بعد از بارها عادت نمیکنم…گفتم بهتر دوسدارم همیشه تنگ جذاب من بمونی خخخخخ…

کونش گرم و تنگ بود لذتی وصف ناشدنی بهم دست میداد از کردن کون نامزدم…یواش یواش سرعت تلمبه زدنو بیشتر کردم عمق فرو کردنم هربار بیشتر کردم بعد یکی دودقیقه دیگه کیرم تا ته داخل کون مریم عقب جلو میرفت…خانومم آه میکشید…تشخیص اینکه آهش از درد بود یا لذت برام مشکل بود گرما و رطوبت کونش جزو قشنگترین چیزایی بود که توی دنیا تجربه میکردم…مریم با صدای بریده بریده گفت حسااام…تموم…نشد…ممکنه…یک…ی…بیااادد…گفتم الان تموم میشه نازنینم به تلمبه زدنم ادامه دادم…لحظه ای که حس کردم دارم ارضا میشم.با دوتا دستام باسنشو گرفتمو کیرمو با فشار توی کونش نگهداشتم داد مریمم دراومد از درد…گفت حسام اینقدر فشار نددددده…ولی من گوش نکردم آبمو توی کون خانومم خالی کردم نفس عمیق کشیدمو کیرمو درآوردم بلند شد صاف ایستاد برش گردوندم بغلش کردمو بوسیدمش گفت خیلی نامردی چرا اونجوری منو فشاری میدی به خودت حسام به خدا خیلی درد میگیره…گفتم عشقم اون قسمت مورد علاقمه خخخخخ…گفت کوووووفت. شلوارشو کشیدم بالا دکمشو بستم چادرشو سرش کردم به صورت نازنینش نگاه کردم اون واقعا دختری بود که دوستم داشت…واقعا دوستم داشت و این باعث میشد عمیقا خوشحال باشم از داشتنش…لبهاشو بوسیدمو برای آخرین بار بغلش کردم…چنددقیقه همونجا یه گوشه نشستیمو بعد راه افتادیم سوار ماشین شدیم رفتیم خونشون.

پایان

نوشته: بهمن


👍 5
👎 4
17701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

774785
2020-10-29 16:56:57 +0330 +0330

عجب که اینطور…🙄🙄

0 ❤️

774800
2020-10-29 17:42:16 +0330 +0330

برا آخرین بار بغلش کردی؟ یعنی عقلش سر جاش اومد تو کونده بسیجی رو انداخت دور؟

1 ❤️

774837
2020-10-29 23:43:02 +0330 +0330

احساس نمیکنی احمق تویی نه خانواده زنت ؟؟؟یکم دربارش فکر کن
البته احمق گفتن به تو توهین به ادمای احمقه

1 ❤️

774839
2020-10-30 00:46:35 +0330 +0330

تو‌ک‌راست میگی کون لق دروغگو‌ شهوتی جقی
هم غیرتی هستی هم شوتی هم تو پار دختره رو میکنی بعد دختره باره اول بجا اینکه شلوارش و بکشه بالا کفشش و پاش میکنه شما تو پارک کفشاتونم در میارین بابا تو باس کارگردان پورن میشدی
دخترع نامزده ساعت ۱۰ رفتی دنبالش ببریش پارک بکنیش و دخترع بهت میگه بریم خونمون تا صبح جرم بده
بابا تو‌ چقدر توهمی هستی

2 ❤️

774855
2020-10-30 02:49:27 +0330 +0330

میخواستم اول لایک کنم چون نامزد بودین و گی و بیغیرتی نبود ولی داستان کسشرتو که خوندم دیدم ارزش دیسلایکم نداره . خب کسکش زنت داره میگه اینجا نمیدم خب تو هم به زور نکنش . بیچاره هیچ لذتی نبرده و فقط درد کشیده و تموم . همینجوری ادامه بده تا بپره .

2 ❤️

774860
2020-10-30 03:05:04 +0330 +0330

حداقل میذاشتی ده روز ازش بگذره بعد کپی کنی دوباره بذاری

0 ❤️