محمد و دختر حشری

1393/08/13

سلام من محمد هستم 19 سالمه داستانم کاملا واقعیه کسخلم نیستم یه ربع بشینم داستان الکی بنویسم بعدش فش نصیب جدوآبادم بشه خب بگزریم از این حرفا برم سر داستانم همونجور ک گفتم 19 سالمه اهل دیار غریبی به اسم خورموج 70 کیلومتری بوشهر شهری بس کوچیک و غریب اگه یه اتفاقی توش بیوفته همه خبر دار میشن این معرفی خودم و شهرم . من یه پسر معمولی با قد 185 وزنن هم 78 هستم و مشخصات دختری رو ک باش سکس داشتم قدا حدود 174 یا 175 وزنشم والا وقت نکردم ازش بپرسم خب اینا رو بیخیال بریم سراغ اشنایمون،

من زیاد به بی تاک و وایبر واتس اپ و مرحوم وی چت میرفتم و میرم یه روزی همینجوری داشتم تو بی تاک میچرخیدم واسه یه دختری پی ام اد دادم عجیب بود تا پی ام اد دادم قبول کرد اولش فک کردم پسره ک به این زودی منو اد کرده بخاطر همین سریع رفتم pv بش سلام دادمو ازش اصل خواستم میگفت اسمم(ببخشید نمی تونم اسمش رو بگم شهرمون خیلی کوچیکه اگه بیاد سر بزنه سریع میفهمه)16 سالمه مدرسه تیزهوشان فرزانگان میخونم ازم اصل خواست منم بش دادم فامیلمو پرسید بش گفتم گفت تو برادر … این هستی ، گفتم اره تو منو از کجا میشناسی؟ گفت خواهرم با خواهرت توی یه کلاس هستن توی مدرسه فاطمیه تعجب کردم !!! بش گفتم اینارو وللش من هنوز شک دارم تو دختر باشی میشه وویس بدی گفت باشه وویسی برام فرستاد تا اره دختره ولی به حر حال ما پسریم دیگه تا شماره رو نگیریم ولکن نیستیم بش گفتم هنوزم شک دارم شاید صدای خودت نباشه شمارتو بده تا بت زنگ بزنم … با کلی اصرار قبول کرد شمارشو داد بش زنگ زدم تا اره واقعا واقعا دیگه دختره … بعد ک شمارشو گرفتم بی تاک رو ول کردم رفتم واتس اپش شروع کردم به حرف زدن بش گفتم اهل دوستی هستی؟ گف تا آدم روبرم کی باشه گفتم یه ادمی مث من ، گف من ک تو رو نمی شناسم ، گفتم خب اشنا میشیم ،گف چجوری؟ گفتم بیا بریم پارک ،پارک مفتون نزدیک مدرسه خواهرهامونم هست گفت باشه فردا عصر ساعت 5.30 قبول کردم فردا عصر شد یه ربع رو موهام کار کردمو گشتم بهترین لباسمو پیدا کردم و یه ادکلن از جهاز مامان بزرگم بود اونم به خودم زدمو رفتیم سر قرار…

رفتم توی پارک نشستم بش زنگ زدم کجایی گفت با دوستم هستم نزدیکیم الان میایم گفتم خب سریع تر منتظرم هوا گرمه (توی چله تابستون دمای اینجا 43 درجه میرسه) خب خلاصه رسیدو رفتیم ته پارک نشستیمو شروع کردیم به حرف زدن از خودش واسم میگفت از علاقه مندیاش میگفت خیلی توی خونه تنهامو دلم میگیره و از این حرفا منم خیلی دلداری بلد نبودم ولی خوب بش یه چیزیایی میگفتم خب قرار اولمون تموم شد دختره بم گفت فردا هم همین موقع بیا پارک برات سوپرایز دارم ،…عصر روز بعد رسید رفتم پارک تا اون زودتر از من رسیده رفته بود توی آلاچیق ک نزدیک باغ شهرداری هست رفتم پیشش گفت بیا کنارم بشین رفتم نشستمو دستشو گذاشت توی دستم (پارک اون موقع روز همیشه خلوته میتوونید امتحان کنید حالا چ برسه دیگه تابستونم باشه) لپمو بوسید تا جالا همچین حسی نداشتم قلبم داشت تند تند میزد بش گفتم اجازه میدی ضربان قلبتو حس کنم (همون سینه مالیدن ولی عشقولانش) گفت آره دستم گذاشتم رو سینه هاش خیلی نرم بود نسبت به سنش سینه های بزرگی داشت یقه مانتوشو باز کردم سوتینم نزده بود سینه هاشو گرفتمو بیشتر فشار میدادم بدجور شق کرده بودم نمی دونستم چیکار کنم از بس حشرم زده بود بالا میخواستم همونجا بگیرم بکنمش یه هویی دستمو پس زدو گفت دیگه بسه واسه امروز بسه یقشو بسته ایندفعه باهام لب گرفتو بعد خدافظی کردو رفت نرسیده بودم به خونه دیدم توی واتس عس از کونش واسم فرستاد گفت دوست داری منو بکنی من ک از خدا خواسته گفتم اره گفت پس خونه گیر بیار از شناس خوب من قرار بود فردا بابامو مامنمو آبجیم برن بوشهر خونمون خالی شده بود بش گفتم فردا چجوره گفت خیلی خوبه پس فردا میبینمت گفتم خیلی خوبه فردا صبح شد از خواب ک پا شدم دیدم تا بابااینا رفتن بش زنگ زدم ک خوشگل بیا منزل (قبلا بش گفته بودم خونمون کجاس) یه یک ساعتی تقریبا طول کشید تا اومد (حالا خوب بود روز جمعه بود یه خورده دور و همسایه ها هم نبودن ) اومد داخل خیلی خوشگل شده بود گفتم بشین تا من بیام رفتم واسش شربت اوردمو شیرینی بم گفت مگه مشروب نداری؟! گفتم والا ن من مشروب خور نیستم گفت خب مشکلی نیست بش گفتم پردتو زدن؟! گفت ن هنوز دارمش گفتم پس چجور بمن حال میدی؟! گفت از کون ! چیکار میشد کرد لباساشو در اورد خیلی اندام جالبی هم نداشت ولی خب بدرد سکس میخورد منم لباسامو در اودم گفت بذار تا واسط ساک بزنم یه 1 دیقه فک کنم ساک زد بعدش پشتش رو کرد طرف من و شروغ کردم از کون کردنش والا من ک تجربه سکس ندارم ولی دوستانی ک سکس داشتن لطفا این سوالو بگن واسه من دختری ک سکس اولش باشه اونم از کون نباید موقع دادن یه صدایی بده یه جیغی یه اهی یه چیزی والا خیلی هم گشاد بود بعدش میگفت تجربه اولین سکسمه ن ترامادول{ن} داشتم ن اسپری تاخیری کمرم ک به دنیا نیست تقریبا 2 دیقه طول کشید تا ابم اومد ابمو ریختم رو کونش .خلاص چن روز بعد فهمیدیم دختره با یکی رابطه داره دوسش داشتم ولی حرفش رو ک شنیدم دلم سیاه شد باش به هم زدم گفتم گور باباش میدونم الان میگید برو بابا مگه میشه دختر الکی پا ده بگه بیا منو بکن ولی به جون خودم همه این پیشنهاد ها رو خودش میداد بخاطر همین موضوعمو گذاشتم دختر حشری ببخشید ک سرتونو درد اوردم.

نوشته: محمد


👍 0
👎 0
69277 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

443013
2014-11-04 10:03:29 +0330 +0330
NA

چه اتفاق نادری که دقیقا بعد همون روز ک عکس کونشو فرستاد بابا اینات رفتن بوشهر …شاید قبلش با بابات هماهنگ کرده باشه …نه !!!

3 ❤️

443014
2014-11-04 10:36:39 +0330 +0330

احیانا اون ادکلن جهاز مادر بزرگت پشگل نشان نبود ? بعدشم گاگول مشنگ اگه راست گفته باشی دختره از اون کونیهای تیر بوده که تریلی با بار تو کونش تیکاف میکشیده کیر تو مثه نیش پشه بوده براش !! بیخود نبوده که وقتی تو میکردی او خواب بوده !!! اخه چقدر کسخولی تو بچه دهاتی !!! با کله شیرجه میزدی تو کونش یه دوش با گه هاش میگرفتی خنک شی !!

4 ❤️

443015
2014-11-04 13:30:03 +0330 +0330
NA

نمیبخشم…
باید اسمشو بگی
تو رو خدا اسمشو بگو
cray2
تو که اسم همه جا و همه کس رو گفتی اسم خودشم با فامیلش بگو فردا میخوام بیام شهرتون
هم توی جقی رو بدم بکنن هم اون تخلیتو بدم مرحوم بروسلی توی مرحوم وی چت ترتیبشو بده… biggrin
کیرگوز …زیر 18 اینجا ورودش قد غنه
دفعه بعد با مامانت بیا

3 ❤️

443016
2014-11-04 15:10:00 +0330 +0330
NA

ببخشید نمی تونم اسمش رو بگم شهرمون خیلی کوچیکه اگه بیاد سر بزنه سریع میفهمه
نه تورو خدا بگو
ابله اگه بیاد سر بزنه که با داستانش میفهمه دیگه چه نیازی به اسمه؟

3 ❤️

443017
2014-11-04 16:46:47 +0330 +0330
NA

فقط میتونم بگم گوه تو قبر نورانیت پدرسگ با این اراجیفت!
ادکلن جهاز مادربزرگت بوده lol احیانا همون جایی که ادکلن زدی رو قطع نکردی؟ آخه شاید عطر حرم بوده lol
خاک تو سرت مینوشتی اسپری به به زدم آبرومندانه تر بود تا ادکلن جهاز ننه بزرگت lol
در کل خاک تو کونت با این اسهالات پوفیوز/

2 ❤️

443018
2014-11-04 18:04:53 +0330 +0330
NA

اه اه چقدر شما عقده ای هستین شاید واقعیت داشته باشه!یارو اوسکل که نیست 2 ساعت کسشر بنویسه که!

0 ❤️

443019
2014-11-04 18:21:01 +0330 +0330
NA

Gey hasti?

0 ❤️

443020
2014-11-04 18:22:06 +0330 +0330
NA

Kose nanat man ke nakhondamesh

0 ❤️

443021
2014-11-04 18:33:38 +0330 +0330
NA

نوچ

0 ❤️

443023
2014-11-05 10:34:53 +0330 +0330
NA

داستان راست بود

0 ❤️

443024
2014-11-05 15:36:55 +0330 +0330
NA

بازم شربت بازم مامان و بابا رفتن.
من نمیفهمم چرا تو داستانا همیشه همه چیز دست به دست هم میدن تا شما ها یه سکس خوب داشته باشین.
آخه زورتون که نکردن بیاین اینجا انقدر کسشر بنویسین.
ننویسین،تورو خدا اگه داستانتون واقعی نیست ننویسین به خدا هیچی نمیشه اگه نیاینو یه مشت کسشر ننویسین.

0 ❤️

443025
2014-11-05 16:57:51 +0330 +0330
NA

به لحدت ریدم…

0 ❤️

443026
2014-11-06 01:47:15 +0330 +0330
NA

برو در کونت رو بزار بچه چاقال
اون که بزاری توش صدا نده هوا هست.جق هم بزنی فرت فرت صدا داره.کون هزار بار گاییده شده هم حداقل فرو کردن اول یه آخ میگه.
حالا از ما میپرسی که بگیم آخی گوگولی مگولی راست میگه.
پاشو برو کونتو بده

0 ❤️

978056
2024-04-03 06:44:36 +0330 +0330

خصوصی پیامم بده

0 ❤️